شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی

 

تخت رستم
تخت رستم, که در ایبك مرکز ولایت سمنگان قرار دارد, یادگاری است قریب به 2500 سال پیش که اینک تنهای تنها در اسارت حوضچه هایی که در آن زمان حفرشده بوده است در اطراف این تخت زیبا, تا از نفوذ دشمنان در امان باشد, قرار دارد.
اینک حوضچه اطراف آن خشک, تخت آن مسکوت و جاده آن مخروبه باقی مانده است و همچنان شگفت زده از این همه بی توجهی مسئولان دولتی و دولتمردان سر شرمندگی خود را در برابر جهانیان به زیر انداخته و آرام با آفتاب سوزان منطقه همنشین است.
ایبک مرکز یک ولایت است, ولایتی که می تواند بسیاری از نیازهای زراعتی این کشور را تامین کند, اما مردمان آن به گفته خود والی از آشامیدن آبی که شایسته انسان باشند محروم هستند, از مرکز شهر آن رودخانه ای مواج در حال عبور است, اما آب آن همواره با خود گل به همراه دارد و آلوده است, حتا اطرافیان همین رودخانه برای رسیدن به آب آشامیدنی حد اقل باید چهل تا پنجاه متر زمین را حفر کنند و با دوله از دل زمین جرعه جرعه آب بکشند و آن را بنوشند. زمینهای شان خشک, زارعان در انتظار آب, اما رودخانه از میان آنها نیشخند زده و عبور می کند و توان بهره گیری از این همه آب برای مردم نیست!
تخت رستم, با اینکه بر فراز کوهی قرار دارد که همه آن کوه قابل کشت و درخت کاری می باشد, اما بازهم تشنه ایستاده است تا قدمت و کهنگی خویش را اگر کسی به دیدارش آمد و احوالش را پرسید بگوید که این زمین و این مکان دارای پیشینه فرهنگی و مدنیتی کهن می باشد که یا از دواران بودائی ها باقی مانده است و یا اینکه از دوران زردشت, اما حقیقت هرچه که باشد این است که او اینک حتا یک لوحه هم در اطراف خود ندارد که 2500 سال پیش اینجا کی بوده است, و رستم پهلوان در آنجا چه می کرده است و براستی احکام خود را از فراز همین تخت سنگی صادر می کرده است؟ بر فراز این تخت سنگی نشانی از یک تندیس هم باقیست, اما این تندیس متعلق به چه کسی بوده است؟ زردشت یا بودا؟ آن را کسی لا اقل دقیق نبود که برای من بگوید.
پائین تر از این کوه کوهی دیگر است که از دور چند سوراخی بیش از آن دیده نمی شود, اما گفته می شود که در آن زمان اینجا بازاری بوده است بسیار زیبا و دیدنی. نا گزیر علاقه مند می شوم که از آنجا هم دیداری داشته باشم, به کوه نزدیک می شوم, از یکی از این سوراخها داخل کوه می شوم, داخل کوه را کنده کاری کرده اند, داخل کوه نشان از یک معماری کهن دارد, احساس می کنم که این معماری را در گذشته در جایی دیده باشم, شاید در بامیان در کناره های تندیس بزرگ بودا!
دل کوه را حفر کرده اند و دهلیزی کلان در آن ساخته اند, و در کنار آن یک اتاقی کلان که شاید تالاری بوده است برای اجتماعات آنها و در کنار آن دهلیزی دیگری دارد که بازهم طولانی تر می باشد و دریچه های به سوی بیرون هم دارد, و در جانب کوه مغاره های حفر شده اند که بعضیها می گویند اینجا مغازه هایشان بوده است در آنزمان, اما بیشتر به همان معابد بامیان شباهت دارد که عابدان بودایی می آمده اند در دل آن کوهها برای عبادت خدایشان ساعتها و ماهها آنجا راز و نیاز داشته اند.
در دل این کوه به علاوه یک دهلیز و یک تالار یک مکان دیگری هم ساخته است که نسبتا بسیار کلان, زیبا, و سقف آن را به شکل گنبدی حفر کرده اند, که همه آنها دیدنی است.