شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی
تاريخچه خوشنويسی در افغانستان خط و نگارش در تاريخ مدنيت و فرهنگ افغانستان از مباحث نهايت با اهميت و مهم است، که توارد بدان مستلزم کاوش و بررسی همه جانبه و گسترده علمی و تاريخی میباشد. با دريغ در اين عرصه کاوش اندک صورت گرفته و محققان ما کمتر مجال پرداختن به آنرا يافتهاند؛ با آنهم برخی دانشمندان فريخته و گرامی ما چون: مير محمدعلی هروی که در عصر سلطان حسين بايقرا میزيست با تحرير کتاب "گنجينه خطوط افغانستان" نخستين کاوش را انجام داد، و قواعد در خط نستعليق را مقرر کرد. پوهاند عبدالحی حبيبی مورخ و نويسندهای برجسته افغان با نوشتن کتاب "تاريخ خط و نوشتههای کهن افغانستان" در سال ۱۳۵۰ خ برابر با ۱٩٧۱ م گام اساسی و ارزشمندی را در راستای خطشناسی و پيشينه تاريخی آن گذاشت و بسا زوايای تاريک کتيبههای قبل از تاريخ، چگونگی پيدايش خطهای تاريخی و ريشههای باستانی آن و صورت رواج آنها در افغانستان قديم را به تفصيل مورد بحث قرار داد. در اين کتاب آثار مکشوفه و سنگ نبشتههای قديم در افغانستان و کشورهای همجوار بر شمرده شده، ولی توجه بيشتر به کنجکاویهای معطوف گرديده است که خاک کنونی افغانستان (سرزمين آريانه - خراسان) را در بر میگيرد.
اين جستجو از ادوار زندگانی اسلاف پيشين
ما آغاز يافته و با پيدايش و رواج خط در اوايل دوره اسلامی پايان
میيابد. همچنان مساله تحول و انشعاب خطوط دوره اسلامی و تحليل ارزشهای
هنری خط موضوع جداگانهای است که در مبحث ديگری توسط پروفيسور عبدالحی
حبيبی دانشمند سترگ مورد پژوهش و تحقيق قرار داده شده است، اين قسمت
تاريخچه خط و کتابت را از عصر قبل از تاريخ تا اواخر قرن گذشته ميلادی
بيان و توضيح میدارد.
اثر ديگر "تعليقات بر ديباچه دوست محمد
کتابدار" از استاد فکری سلجوقی هروی است، در اين کتاب مفيد نيز ذکری از
برخی خطاطان متأخر با نمونههای آثارشان آمده است.
هنر خوشنويسی و خطاطی در مدنيت اسلامی هم
مراحل تکامل خود را پيمود و بجای هنر نقاشی مکتب کندهارا و مانی،
کوشانی و ساسانی در ابنيه دينی به طور تزهينی به کار رفت، هرچند شاهان
در کاخهای مجللشان گاهی ديوارهای نگارين و مصور هم داشتند؛ که بقايای
قصرهای لشکری بازار بست به وسيله باستانشناسان و محققان شناسائی شده
است. چنين عطف به هنر خوشنويسی در دوره تیموری باعث گرديد، تا استعداد خلاق مردم هرات و تمام ملل خراسان به آفرينشهای هنری معطوف شود و هزارن نفر هنرمند، خطاط، نقاش، مجسمهساز، معمار، کاشیکار و رنگساز تحت پرورش استادان اين فنون قرار گيرد و به تخليق آثار گرانبهای فرهنگی مبادرت ورزند. رنسانس هنری هرات شهکارها و آثار جاويدانی را در رشتههای گوناگون هنرآفريد، که پرداختن بدان مستلزم کاوش ويژهای میباشد.
عروج و نزول يا
فراز و فرود خوشنويسی در ازمنههای مختلف تاريخ کشور:
مرحله ديگر از اوايل قرن شانزدهم تا نصف
اول قرن هژدهم حدود دوصد و چند سا ل را در بر میگيرد که افغانستان
دستخوش تجزيه و تقسيم گرديد، در اين دوره آزادی ملی کشور محدود شد،
مکتب فرهنگی و ادبی هرات وجود نداشت و ساير مراکز فرهنگی متلاشی و
شهرها روبه انحطاط گذاشت، در اين دوره هنر به قهقرا گرائيد، مدارس
مسدود گرديد و چون مشوقی وجود نداشت، هرگاه هنرمندی و يا استادی ظهور
میکرد، بيشتر به هندوستان که در آن زمان مجلل بود جذب میگرديد. در
چنين وضع بود که ديگر کاشفی، جامی، عليشيرنوائی، و بهزاد در افغانستان
ظهور نکرد.
همزمان با انقلاب سياسی در افغانستان و
کسب استقلال در سال ۱٩۱٩ تحولات گسترده فرهنگی و اجتماعی نيز بميان
آمد، تاسيس مکاتب و مدارس صنايع نفيسه و گسترش عرصههای فرهنگی و
کتابخانهها، پذيرش سبکهای عصری در اداره امور و پروگرامهای اصلاحی
جزء پاليسی طراز اول آن زمان محسوب میشد.
بعد از سقوط دولت امانی دوره اختناق
واغتشاش سقوی بميان آمد، که در اين دوره نه تنها مجال پرداختن به فرهنگ
و هنرها نبود بلکه هنرها، ادبيات و فرهنگ سير قهقرائی خود را پيمود.
با بميان آمدن تحولات دموکراتيک در دهه هشتاد ميلادی با وجودي که شتاب و خيزش از مراحل قانونمند اجتماعی، سياسی و فرهنگی مميزه اين دوره بود، اما نهادهای فرهنگی بر پايه احساس و نيازمنـدی هدفمندانه رشد و گسترش يافت، از جمله هنرهای زيبا به توسعه و تکامل نسبی دست يازيد و شمار بزرگی از بهترين شخصيتهای هنری و در اين ميان استادان هنر خوشنويسی چون عزيزالدين وکيلی فوفلرائی، حسينی، خرمی، تميم رها، سيد محبوبالله هاشمی، عبدالکريم حليمی، عمر صديقی و صدهای ديگر چنان هنر آفرينی کردند که مايه افتخار کشور و مردم ماست. همچنان اينها با مساعدت دولت توانستند تا نسلی از بهترين خطاطان و خوشنويسان را به جامعه تقديم کنند.
در اين دوره منورانه آرشيف ملی بمثابه
مرکز تجمع و نگهداشت آثار و اسناد مهم تاريخی در پهلوی حفاظت از کتب
تاريخی، اسناد اداری، فوتوهای تاريخی، کتب چاپی قديمه و کمياب و آثار
پژوهشی تاريخی؛ تنها ۶٨۵ جلد کتاب نسخ خطی (خوشنويسی) و اسناد قلمی
تاريخی را که همه به وسيله خوشنويسان گذشته ترقيم يافتهاند، بر پايه
اصول عتيق کتابداری فهرست، تنظيم و نسخه برداری کرد. همچنان از آثار و
نسخ خطی مهم، کمياب و ناياب مکرو فيلم ساخته و بايگانی شد ، آرشيف ملی
افزون بر اينکه مر کز مهم و بااعتبار برای پژوهشگران و دانشمندان شمرده
میشد، بمنظور معرفی بيشتر آثار دست داشته و جلب علاقمندان به مطالعه و
پژوهش هرچند زمانی نمايشگاهی از برخی آثار خويش را داير میکرد. خوشنويسان و خطاطان تنها به همين محدوده که مطرح شد، باقی نمیماند، بلکه بسا خوشنويسان ارجمند و زبردستی وجود دارند، که بنابر عدم دسترسی به تذکره آنها از قيد نگارش ماندهاند، اميد است، دوستان – علاقمندان و به ويژه خود خوشنويسانی که در قيد حيات اند، و يا اقارب و وارثانشان اين آغاز را به انجام قرين سازند. عصر جهادیها تاکنون خود يک دوره جالب و عطف توجه است، در اين دوره، تاريخ فرهنگی ما وارد يک نشيت عميق میگردد، که نه تنها شيرازه نظام اجتماعی، سياسی و فرهنگی برهم میخورد، بلکه جامعه در کليت آن سير قهقرائی و نزولی خود تا سرحد از بين بردن ارثيه فرهنگ ملی و جهانی را میپيمايد. اعدام بودا اين نمونه ابهت فرهنگ باستان ما، و شکستن صدها مجسمه و آثار تاريخی ديگر، به يغمابردن موزيم ملی و فروش آثار آن به کشورهای خارجی، و صدها نمونه ديگر همه و همه بيانگر فرهنگستيزی و هنرستيزی است، در عصری که چنين باشد، به يک کلمه میتوان گفت اين دوره، دوره نزول و سراشيبی فرهنگی است، يگانه اميد همانا استقرار نسبی است که بعد از قانوناساسی جديد بميان آمده است، هرگاه در اين دور حاکميت قانون جاگزين تفنگسالاری شود و در نتيجه يک حکومت دموکراتيک و سکولار اداره امور را بدست گيرد، در چنين فضا ممکن است، تا از احيای مجدد فرهنگی از جمله در راستای هنر خوشنويسی که مطمع نظر ماست سخن بميان آورد. استادان بر جسته هنر خطاطی افغانستان
|