شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی
آخوند خراساني(هروي)
شيخ محمد كاظم هروي معروف به آخوند
خراساني از شخصيت هاي بزرگ و بي بديل جهان اسلام و تشيع بود و خدمات
بزرگي در راه نشر معارف اهلبيت(ع) انجام دادند. وي از نوابغ و نوادر
عصر خويش شمار ميرفت.
آخوند در دوازده سالگى وارد حوزه علميه
مشهد شد. ادبيات عرب، منطق، فقه و اصول را در حوزه مشهد فرا گرفت. در
هيجده سالگى ازدواج كرد و در 22 سالگى همراه كاروان زيارتى عتبات
عاليات، براى ادامه تحصيل عازم عراق شد. شوق تحصيل او را بر آن داشت تا
سرپرستى همسر و فرزندش را به پدر بسپارد و آنها را به خاطر مشكلات سفر
و مشكل مسكن در نجف، همراه خود نبرد. آخوند خراسانى شب و روز در تلاش براى اندوختن دانش و به دست آوردن تقوا مى كوشيد و در اين راه از هيچ مشكلى نهراسيد. خودش مى گويد:تنها خوراك من فكر بود. ولى قانع نبودم، هيچ گاه نشد كه گلايه كنم . شش ساعت بيشتر نمى خوابيدم. شبها بيدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شكم خالى بسيار مشكل است. او در كنار تحصيل، به عبادت و شب زنده دارى نيز اهميت فراوان مى داد. بارها به كربلا رفت و به زيارت امام حسين عليه السلام نايل شد. در يكى از اين سفرها پس از زيارت، در درس آيه الله آخوند اردكانى (متوفاى 1302 ق.) شركت كرد. آخوند اردكانى نظر شيخ انصارى را در مساله اى بيان و سپس بر نظر او چند اشكال كرد. اشكالها درست بود. آخوند پس از برگشت به نجف و شركت در درس شيخ انصارى، اشكالهاى اردكانى را به استاد بازگو كرد. شيخ انصارى يكى از اشكالها را پذيرفت اما اشكال دوم را رد كرد. آخوند به دفاع از اشكال دوم اردكانى پرداخت و استاد دوباره پاسخ گفت اما آخوند دفاعيه استاد را قانع كننده ندانست و بار ديگر اشكال را با بيانى تازه مطرح كرد. گفت و شنود شاگرد و استاد به درازا كشيد. صدها طلبه كه در درس شيخ انصارى شركت داشتند، در شگفت بودند كه چگونه طلبه اى جوان كه 25 سال بيش نداشت و كمتر از سه سال بود كه به درس شيخ انصارى راه يافته، بى محابا با دليلهاى قوى به استاد اشكال مى كند. يكى از طلاب به ديگران گفت: اين آخوند (آخوند خراسانى) را ببينيد كه دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردكانى) را تاييد مى كند. از آن زمان به بعد در همه نجف او را با لقب (آخوند) صدا مى كردند. آخوند از سال 1278 ق. تا سال 1291 ق. بيش از سيزده سال در درس خارج استادان برجسته حوزه علميه نجف شركت كرد. بيش از دو سال در درس شيخ انصارى شركت كرد و پس از وفات او (1281 ق .) دو سال به درس آيه الله سيد على شوشترى (متوفاى 1283 ق.) راه يافت و سالها در درس آيه الله شيخ راضى بن محمد نجفى (متوفاى 1290 ق.) و آيه الله سيد مهدى مجتهد قزوينى ادامه تحصيل داد. آخوند خراسانى بيش از سيزده سال در كنار درسهاى ساير اساتيد در درس ميرزاى شيرازى نيز شركت كرد. ميرزاى شيرازى در سال 1291 ق. به سامرا هجرت كرد و بيشتر شاگردانش نيز همراه او به سامرا رفتند. اما آخوند در نجف ماند و به تدريس ادامه داد. او مدتى بود كه در كنار تحصيل و شركت در درس ميرزاى شيرازى به تدريس نيز مشغول بود البته برخى از نويسندگان نوشته اند: آخوند نيز به سامرا رفت ولى پس از مدتى كوتاه به سفارش ميرزاى شيرازى به نجف برگشت و به تدريس ادامه داد. روزى آخوند به سامرا رفت و پس از زيارت مرقد امام حسن عسكرى عليه السلام و امام هادى عليه السلام در درس استاد پيشين خود شركت كرد. آخوند اشكالى به نظريه ميرزاى شيرازى وارد ساخت و استاد پاسخ گفت. آخوند اشكال را با بيانى ديگر تكرار كرد و استاد دوباره پاسخ داد.... پرسش و پاسخ ادامه يافت تا سرانجام آخوند به احترام استاد لب فرو بست . روز بعد ميرزاى شيرازى پيش از آغاز درس گفت: ((در بحث ديروز، حق با آخوند بود.))!
اندك اندك آوازه علمى آخوند در حوزه
علميه نجف پيچيد و روز به روز به شمار شاگردانش افزوده شد. اينك وى يكى
از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف و به عنوان يكى از ممتازترين شاگردان
ميرزاى شيرازى، مورد احترام طلاب و علما بود. ميرزاى شيرازى مقام علمى
او را به طلبه ها گوشزد مى كرد و آخوند نيز تا هنگامى كه ميرزاى شيرازى
زنده بود به احترام استاد بالاى منبر نمى رفت؛ روى زمين نشست و درس مى
گفت. در اواخر عمر، زيارت را - شايد به خاطر پيرى - طول نمى داد. يكى از مريدانش به وى گفت: شما كمى بيشتر در حرم بمانيد تا همه زايران متوجه آداب زيارت شما بشوند. آخوند دست به ريش خود گرفت و گفت: در اين آخر عمر، با اين ريش سفيد به خدا شرك بورزم و خودنمايى كنم؟ يكى از سخنرانان مذهبى كربلا كه از مخالفان مشروطه بود و همه جا عليه آخوند صحبت مى كرد، به علت بدهى تصميم گرفت خانه اش را بفروشد. مشترى خريد خانه را مشروط به امضا و اجازه آخوند قرار داد. گرچه روى ديدن آخوند را نداشت، اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به اين معامله راضى شود. آخوند چند كيسه ليره به او داد و گفت: شما جزو علماييد، من راضى نيستم كه در گرفتارى باشيد. با اين پول، بدهى خود را بدهيد و خانه را نفروشيد. هرگاه به مشكلى برخورديد نزد من بياييد. واعظ كربلا از رفتار آخوند متنبه گشت و از آن پس، از مريدان او شد.
تاليفات
عصر سه شنبه منزل آخوند شلوغ بود. ميرزا
مهدى، پسر آخوند مقدمات سفر را آماده مى كرد. آخوند به اطرافيانش گفت:
بهتر است نماز صبح را در حرم بخوانيم و پس از زيارت حركت كنيم.
|