شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی
عبدالرسول سياف سياف فرزند فقير محمد در سال 1323هش (1994م) در ولسوالي (شهرستان) پغمان از توابع ولايت (استان) کابل چشم به جهان گشود. در سن شش سالگي پدرش را از دست داد. او در سن هفت سالگي وارد مدرسه ابتدايي پغمان شد و در سال 1335هش تحصيلات ابتدايي را در اين مدرسه به پايان برد. وي در سال 1336هش وارد مدرسه ابنسينا بلخي کابل شد و به تحصيلاتش ادامه داد و مدت دو سال را در اين مدرسه گذراند. سياف در سال 1339هش (1960م) به مدرسه ابوحنيفه رفت و دروس متوسطه را در اين مدرسه پي گرفت و در سال 1346(1967) با درجه ممتازي از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد. او پس از تحصيل در دانشگاه به خدمت سربازي فرا خوانده شد و مدت دو سال در ارتش خدمت کرد. بعد از پايان دوره سربازي در سال 1348(1969) به عنوان استاد و عضو کادر علمي (هيات علمي) دانشکده شرعيات برگزيده شد و پس از دو سال تدريس در اين دانشکده، براي تحصيلات عاليتر و تخصصي بنا به توصيه بعضي افراد با نفوذ مذهبي در سال 1350(1971) عازم مصر و وارد دانشگاه معروف اسلامي «الازهر» شد. گفته ميشود سياف در دانشگاه الازهر با ملک فهد دوست و همکلاس بود. سياف پس از اخذ درجهي استادي (Mastery) در رشته علم حديث، در اين دانشگاه عالي مذهبي، به افغانستان بازگشت. آن چه در رابطه با دوران تحصيلات استاد سياف لازم به ذکر است، اين است که او را در دوران تحصيل فرد بسيار پر تلاش و درسخوان معرفي ميکنند. گفته ميشود وي از ابتداي ورود به دانشگاه تا اخذ درجه استادي در الازهر همواره شاگرد اول بوده.. وي پس از بازگشت از مصر فعاليتهاي سياسياش را با نهضت جوانان مسلمان همسو کرد. در عين حال که به عنوان استاد دانشگاه در دانشکده شرعيات همان دانشکده که قبل از اخذ درجهي استادي در آن مشغول به تدريس بود) به ايفاي وظيفه تدريس اشتغال داشت. سخنرانيهاي تندي عليه نفوذ کمونيسم و فعاليتهاي دانشجويان کمونيست که از تشکيلات و سازماندهيهاي نسبتاًَ منسجم برخوردار بودند، ايراد ميکرد واز اسلام سخن ميراند و نارضايتياش را از دولت ابراز ميداشت، در سال 1353(1984) بورس تحصيلي را به منظور تحصيل در آمريکا تحت برنامه «ليگل ترينينگ» دريافت کرد. با اين هدف عازم ايالات متحده شد، اما قبل از پرواز در ميدان هوايي (فرودگاه) کابل به جرم راهاندازي شورشهاي ضدحکومتي و تشويق مردم به خشونت و سخنرانيهاي تند، بازداشت و محکوم به شش سال زندان شد. در سال 1358(1979) تمام رهبران سازمان اخوان المسلمين که در زندان به سر ميبردند، تيرباران شدند. اما سياف ظاهراً به علت پيوندهاي خويشاوندي با حفيظ الله امين، از زندان آزاد شد. البته طرفداران وي آزادي استاد را به معجزه تشبيه ميکند. سياف وقتي آزادي خود را بازيافت، راهي پاکستان شد و در بازار گرم حزب و حزببازي و رهبر تراشي پيشاور، در سال 1359(1980) به رهبري اتحاد اسلامي براي آزادي افغانستان برگزيده شد که اتحادي بود ميان گروههاي جهادي مستقر در پيشاور البته به استثناي حزب اسلامي حکمتيار، وقتي اتحاد از هم فرو پاشيد، دوستان او و رهبران که اتحاد را به وجود آورده بودند نسبت به عملکردها و سياستهاي او، به اعتراض از اتحاد بريدند. سياف با مهارت تمام از ته مانده همان اتحاد حزب جديدي را تحت عنوان همان نام، تشکيل داد. پس از آن او در کنار ديگر رهبران در اتحادها و ائتلافها و بازيهاي سياسي به عنوان رئيس يک حزب جديد، ظاهر شد و موقعيت خود را در جمع رهبران تثبيت کرد، ديگران هم نتوانستند حضور وي را ناديده بگيرند. وي در تاريخ 30/9/1361 باز هم به رياست يک اتحاد اما اين بار با پيوند جديد «اتحاد مجاهدين افغانستان» که اتحاد خودش را هم شامل ميشد انتخاب شد. بار دوم در تاريخ 18 حوت (اسفند) 1361 براي دو سال متوالي رياست «اتحاد اسلامي مجاهدين افغانستان» (هفتگانه) را بدست آورد، و در سال 1365 نقش سخنگو را در اين اتحاد به عهده داشت. سياف در همين سال 1365 (1985) به دريافت جايزه «علمي مذهبي ملک فيصل» از سوي دولت عربستان نايل آمد. پس از تشکيل دولت موقت وي از حوت (اسفند) 1366 تا نهم فروردين 1367 معاونت رياست دولت موقت را عهده دار بود. آقاي سياف پس از فتح کابل در دوره زمامداري مجددي به پغمان رفت و مقر فرماندهي خود را نيز در آنجا تشکيل داد، با به قدرت رسيدن آقاي رباني به ائتلاف او پيوست و با دولت وي همکاري را آغاز کرد. در جريان تشکيل شوراي «حل و عقد» عليرغم تحريم اين شورا از طرف تمام گروهها و تنظيمها، استاد سياف تنها کسي بود که به عنون يک رهبر، در آن شرکت نمود و نسبت به ادامه کار آقاي رباني را به دست آورد. با تصرف کابل به دست طالبان و سقوط دولت آقاي رباني، استاد سياف به شمال کشور رفت. وي هم اکنون در صف مخالفان طالبان قرار دارد، معاون آقاي رباني و عضو شوراي رهبري ائتلاف شمال ميباشد و در مناطقي چون «چاريکار»، «گلبهار» و «تخار» به سازماندهي نيروهاي خود مشغول است. اگر چه نيروي چندان قابل ملاحظهاي ندارد. وي به زبانهاي اردو عربي مهارت دارد و تا کنون دو کتاب از وي به چاپ رسيده است. که کتاب «د عبرت درس» به زبان پشتو و «هشدار» به زبان فارسي است. |