شاه دزدی که از دزدان افغانستان دزدید
بسیاری از مردم ملکی و حتی قشر تحصیلکرده و برخی نخبگان سیاسی و اقتصادی نیز امریکا را فرشته نجات از باتلاق رکود و عدم ثبات اقتصادی و سیاسی قلب آسیا می دانستند و معتقد بودند که اوراق قرضه جهانی صرفا برای کمک به بازسازی و انکشاف و عمران و آبادانی این سرزمین به مصرف می رسد 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۰    ۱۳۹۴/۸/۱۸ کد خبر: 105802 منبع: پرینت

بارها و بارها به عناوین و طرق مختلف درخصوص ابهام آمیز و نگران کننده بودن روند قرضه های درازمدت امریکا به افغانستان و وام ها و بدهی های تمام ناشدنی برحسب گزارش های گزارشگران امریکایی الاصل و امریکایی مسلک بحث و قلم فرسایی شده بود.

با اینحال، همچنان بسیاری از مردم ملکی و حتی قشر تحصیلکرده و برخی نخبگان سیاسی و اقتصادی نیز امریکا را فرشته نجات از باتلاق رکود و عدم ثبات اقتصادی و سیاسی قلب آسیا می دانستند و معتقد بودند که اوراق قرضه جهانی صرفا برای کمک به بازسازی و انکشاف و عمران و آبادانی این سرزمین به مصرف می رسد.

لیکن رفته رفته و با برون افتادن برخی حقایق از پشت پرده، مشخص شد امریکایی ستیزی برخی دیگر در بدنه نهادهای مدنی و پارلمان بیجا نبوده است؛ چرا که سازمان های نظاره گر امریکایی لب به اعتراف گشودند که پروژه 500 هزار دالری در پاکستان، در افغانستان 43 میلیون دالر تمام شده و هنوز ناتمام است!

بنابر سخنان صریح جان روپکو، بازرس کل امور مالی بازسازی افغانستان که تدوینگر گزارش سوء استفاده ها و تخلفات مالی کلان از میلیاردها دالر کمک ابرقدرت غرب به قلب آسیا بوده است؛ این کمک ها بیش از آنکه به مصرف مردم ملکی و انکشاف برسد، حیف و میل می شود.

این که یک پروژه کلان در حوزه بهره برداری گاز در دو کشور همسایه و همسان همچون افغانستان و پاکستان توسط یک شرکت سرمایه گذار، این میزان تفاوت قیمت و هزینه گزاف داشته باشد گویای دستبردها و شاهدزدی های غرب از دله دزدهای افغانستانی است و بس!

تفاوت دیگر پروژه های همسان گاز در کابل و اسلام آباد با مدیریت و نظارت مستقیم واشنگتن، این است که مقامات کشور دوست و همسایه و برادر معتقدند این پروژه حتی کمتر از 500 هزار دالر اعلام شده، تمام گردیده ولی با صرف 43 میلیون دالر، پروژه گاز شبرغان نیمه تمام مانده است.

جای هیچ تردیدی نیست که امریکا هرچه در پاکستان می کارد در افغانستان درو می کند بدین معنا که میزان دزدی ها و هزینه های خود مستشاران امریکایی که به پای کشور میزبان و روی اوراق قرضه گذاشته می شود در افغانستان ده ها برابر پاکستان است چراکه فساد اداری در کشورمان بیشتر است و نهاد پیگیری برای میلیون ها دالر گم شده وجود ندارد.

کد (8)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   غربیها و امریکاییها بسیار دزدهای ماهر و فریبکار هستند . غربیها در طول چهار صد سال گزشته تمام دارایهای قاره افریقا و اسیا را دزدی کردن و به کشورهای شان انتقال دادند و بعد از دزدی طالب و داعش و القایده را به وجود اوردند . سازمان دزدهای غربی یعنی سازمان ناتو که متشکل از 28 کشور غربی است به همین منظور یعنی برای چور چپاول کشورهای اسلامی در سال 1949 میلادی یعنی 65 سال پیش به وجود امد . این سازمان جنایتکار که متشکل از دزدهای غربی است دزدی ها و چپاولگری ها و مسلمان کشی های بیشماری انجام داده که تا بحال ادامه دارد.
احمد

>>>   این ها خود شان منبع فساد اداری و دزدی استند چون از زمانی که اینها امده اند فساد مالی و اداری در افغانستان زیاد شده است.

>>>   آمريكا با اعلاميه آخيرش حملات هواي و زميني را بر عليه گروه طالبان قطع كرد و طالبان را يك گروه فعال مخالف دولت قلم داد كرد و همچنان مذاكرات طالبان با دولت افغانستان را يك امر مهم و راه حل براي صلح و ثبات افغانستان خواند.
اگر چنين است
پس امضاء پيمان امنيتي آمريكا با افغانستان بعد از اين اعلاميه چي معني خواهد داشت ؟؟؟
آيا امريكا از بخش مهم پيمان امنيتي كه همان مبارزه با حراس افگنان است گريز نمي كند ؟؟؟
اگر آمريكا از مبارزه با دشمنان افغانستان دست ميكشد ، آيا ضرورت است كه نيرو هايش در افغانستان مستقر باشد و براي چي ؟؟؟
بهتر اين نيست كه نيرو هاي خود را از افغانستان بيرون برده از سر كل ما دستبردار شود ؟؟؟

>>>   ببینید تفاوت ها را که از کجا تا به کجا است؟؟؟
یکی دختری خادم دین امیر حبیب الله کلکانی پدر ملت مان و خدمتگار راستین کشور که از خود نه جا و نه جایداد به فرزندان و بازماندگان اش به میراث باقی ماند و قوم گم شده چنان سر کوب اش کرد و نگذاشت سربلند کند.
و دیگری دختری شاه امان الله خان پتان معامله گر خاک فروش قوم گرا که طول زندگی را در عیش و نوش سپری کرد و تمام خراسان را زیر نام اوغانستان به نواسه و کواسه های خود به میراث به جا گذاشت یکی به چه ذلت و خواری زندگی میکند و دیگری به چه شان و شوکت زندگی میکند.
(دخت شمال)

>>>   اعتماد بر پشتون!
در سال 1997 وقتی طالبان شهر مزار شریف را برای مدت چند روزی به تصرف خود در آورد مردم قزل آباد توسط همسایه های پشتون شان یعنی مردم گورمار قتل عام شدند حتا به کودکان شیر خواره شان رحم نشدند. در شمالی وقتی طالبان حمله کردند حتا تاگ های انگور را ازریشه سوزاندند اما متاسفانه حافظه ای مردم غیر پشتون به زودی این چنین حوادث را در خود جا نمیدهند و فکر میکنند که هر روز زندگی از نو شروع میشود اما نمیدانند که پشتونها مردمان درنده ای هستند که به هیچ کتابی و به هیچ مکتبی پابندی ندارند در هر کجا و با همه ای اقوام در دو کشور وحشیانه برخورد نموده اند. پشتونها همیشه داد میزنند که بهترین مسلمان هستند و میگویند که در دین اسلام تاکید شده است که حتی با اسرای جنگی رویه و رفتار نیک باید نمود اما در عمل نشان میدهند که به اسرای غیر جنگی یعنی مردمان مظلوم وعادی نیز رحم نمیکنند. پشتون در طول تاریخ 300 سال گذشته نشان داده است که اهل مدارا و انسانیت نیست حیوان گونه برخورد میکنند خوب و بد ندارند و درمقابل باید دیگران نیز مانند خود شان عمل بالمثل نمایند و قلدر باشند و وحشی. پشتون در حیله و نیرنگ از دیگران چندین قدم پیشتر است در قندوز وقتی رسول پهلوان خواست این قوم وحشی را نابود نماید همه به جمعیت تسلیم شدند و در مزار وقتی جمعیت میخواست این قوم را به سزای اعمال شان برسانند بعضیهای شان جنبشی شدند. اما متاسفانه پشتونها خاینین را از درون جوامع غیر پشتون خوب تشخیص میدهند و آنهارا برای معمامله تقویه میکنند مانند سید سجادی و داکتر شاه جهان که هیچ
گونه مسولیت در قبال سرنوشت هزاره های نداشتند اما پشتونهای طالب را از بند قید رها نمودند. مشکل ما اعتماد بر خاینین جوامع خود ماست وبعد بر پشتونهای وحشی. لذا باید برای مقابله با این قوم متحد شد کمک جمع کرد و مردمان سر مرزهای پشتون را تقویه نمود. تا مبادا همچون حوادث دیگر اتفاق نیفتد اما بدون شک برای شماگفته میتوانم که این قوم جرآت مقابله مستقیم را ندارد این را تجربه نشان داده است.

>>>   تازه ترين پيام دكتور لطيف پدرام:
تا میتوانید به اشتراک بگذارید تا این پیام مهم همگانی شود و به دسترس هموطنان عزیز قرار بگیرد.
«ما، سرنوشت خیزش دریاچه‌ها استیم
هرگز مباد آرام‌مان، تا ماجرایی هست!»
هم‌وطنان با شهامت و عزیزم، وقتی نگاهی به پشت سر می‌اندازیم، آن‌چه از یک‌سال عمرسیاسی حکومت فعلی به‌چشم می‌خورد، فاجعه، بی‌کفایتی، ناکارایی، تعصب و توهم است. از رویداد «فرخنده» تا سنگسار «رخشانه» هر چه رخ داده است، تنها عاملش بی‌برنامه‌گی، بی‌مسئولیتی، ناکارایی سیاسی، تبارگرایی و ضعف سیاسی حکومت «وحشت ملی» بوده است. حکومتی که با شیوه‌های غیر مدنی و غیر سیاسی بوجود آمده است، چیزی جز رسوایی در کارنامه‌اش ندارد و نخواهد داشت. در طول حیات سیاسی این حکومت، انواع گونه‌گون فجایع انسانی و سیاسی را به‌تجربه نشسته‌ایم. ما در مسئله کندز به‌خوبی دیدیم که حاکمیت ملی افغانستان چه‌گونه نقض شد. رهبران بی‌اراده که به اساس بازی‌های شطرنج سیاسی مهره ساخته شده‌اند و دل‌خوش تشریفات سیاسی گردیده‌اند، با ابتدایی‌ترین اصول سیاسی و حکومت‌داری آشنا نیستند که پراکنده‌گی سیاسی امروز افغانستان، دال بر این مدعا می‌تواند باشد. وقتی سقراط –نخستین معلم سیاست- سیاست را، رسیدن انسان به سعادت از طریق حکومت خوب تعریف کرد، دقیقاً مشکل اجتماع با سیاست را واضح ساخت. سیاست برای سیاست‌کردن مقدس نیست، سیاست برای رفاه اجتماعی، زیست سالم، احترام به اصل شهروندی، ایجاد بستر مناسب اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، و در نهایت سیاست برای آوردن تحول در اجتماع مقدس است. سیاسیونی که تمام دغدغۀ شان از تبارگرایی و رشد فاشیسم بیرون نمی‌زند و در تقویت قبیله تا سرحد طالب‌پروری می‌تازد، و از سویی، از تشریفات و «آرایش‌گری‌های مردانه» مایه می‌گیرد، چه‌گونه می‌تواند از مردم باعزت ما نماینده‌گی کند؟. پس به همین اساس، ایجاب می‌کند در برابر چنین حکومتی که هیچ نشانی از چهرۀ اجتماعی خود را در آینه‌اش نمی‌بینیم، ایستاده شویم و نه بگوییم به بت‌های سیاسی. ما در این امر، پیش‌رو و پس‌رو نداریم. هرکسی می‌خواهد به چنین حکومت بی‌مایه‌ نه بگوید، فقط در کنار ما و در صف ما ایستاده شود. ما رهبر و رهرو نداریم، هرکسی در کنار ما ایستاد، برادر ما خواهد بود. بزودی این جریان سیاسی، برای تحول در ساختار حکومت فعلی جلسۀ بزرگی را برگزار خواهد کرد. از تمام شهروندان آزادۀ کشور که درک و دردشان برای مردم، آنان را وادار به فریاد کرده است، می‌خواهیم در زیر سقف این جلسۀ بزرگ، هم‌صدای‌مان شوند و ما را در این هدف مشترک، یاری کنند.
«اگر به‌خاطر گُل‌های سرخ می‌خوانی
برون برآی برون!
و گر برای درختان سرو می‌رقصی
به بام بالا شو!
به زیر خانه صدای جنون نمی‌گنجد
و نعره‌های بلند
همیشه از جگر دشت می‌شوند آغاز!»

>>>   آیا در تاریخ افغانستان شاهی را که دزد نباشد سراغ دارید؟
امروز در پای یادداشت یکی از دوستان در باره امیر حبیب الله کلکانی متوجه شدم که جماعتی قوم گرا هجوم آورده و با تکرار همان ادعاهای کلیشه یی مورخان درباری، امیر حبیب الله را «دزد» و «تجددستیز» خوانده اند. در اینکه امیر حبیب الله کلکانی شاه تجدد ستیز بود، تردیدی نیست، اما کسانی که او را «دزد» می خوانند حکمروا و شاهی را در میان فرمانروایان و شاهان تاریخ افغانستان – از دوره احمدشاه ابدالی گرفته تا امروز – نشان بدهند که دزد نباشد. احمدشاه ابدالی چرا به هندوستان لشکرکشی کرد؟ مگر انگیزه او غارتگری نبود؟ سومنات را چه کسی دزدید و تاراج کرد؟ جالب اینکه شاهان و فرمانروایان پیش از حبیب الله کلکانی به «دزدی» صبغه دینی نیز داده و اموال غارتی را «هدیه الهی» نیز می خواندند. به گونه نمونه در کتاب «عروج بارکزایی» آمده است: «قافله بزرگی از ایران که به سوی قندهار می‌رفت، روزی در جوار گرشک رسید. دوست محمدخان و برادرش محمدعظیم خان آن را در چنان حال بی‌چیزی هدیه‌ای خداوندی! دانسته در صدد آن شدند که در کمین آن نشینند. ایشان راه را بر قافله بستند و همین که نزدیک شدند، ایشان برخاستند و حمله‌ای موحش به تجار بردند و تمام مال التجاره را از دست ایشان گرفتند و مبلغ چهارلک روپیه را تصاحب کردند.»
اگر از دزدی ها و غارتگری های شاهان پیش از حبیب الله بگذریم، مگر امروزه همین کرزی، رییس جمهور منتخب افغانستان، نبود که کابل بانک را همراه با شرکای خود دزدید؟ مگر امروزه اشرف غنی مصروف دزدی از بیت المال نیست؟
اقتصاد افغانستان، یک اقتصاد غارتی است. مگر ممکن است در یک اقتصاد غارتی، دزد نبود؟
تاریخ را همواره فاتحان می نویسند و به سود شان می نویسند. قوم فاتح و غالب در افغانستان نیز از هرچه دزد و غارتگری که متعلق به خودشان بوده قهرمان ساخته و اما حبیب الله کلکانی تاجکان را «دزد» و «غارتگر» خوانده است. تاریخ افغانستان نیاز به بازنویسی دارد. باید گروهی پیشگام شوند و مسوولیت این امر را به عهده بگیرند.

>>>   وحشتناک .
اشرف غنی برای فاتحه یک مرده پاکستانی به نام افضل لالا یک هیئت 40 نفری به پشاور فرستاده است.
اما دو شبانه روز از سربریدن 7 مسافر گذشت .اشرف غنی خبر ندارد .

>>>   کدام تروریست خارجی؟ چرا برخی از رسانه ها ذهن مردم را از حقیقت دوزخ افغانستان و از درنده خویی تروریست های افغان دور می کنند؟ مگر در دل قبایل پشتون کم تروریست پرورانده می شود که رسانه های فرمایشی برای خوشایند مقامات افغان جنایات تروریست های افغان را نادیده گرفته و برای سرپوش گذاشتن بر آن، همه چیز را به تروریست های خارجی نسبت می دهند؟ اگر تروریست خارجی هم در منطقه باشد، آن ها از کجا آب و نان پیدا می کنند و کجا بود و باش دارند و مگر تعداد آن ها چقدر است؟ به نظر می رسد بازی کثیفی در جریان است تا با تفکیک کردن طالب و داعش، طالب افغان را از جنایات مبرا سازند.
با این همه کشتار آیا باز هم باید سکوت کرد و برای وحدت ملی خونین و متعفن رژيم افغان و طالبان همکارشان از حقایق چشم پوشید؟

>>>   در هر دزدی خارجی ها دزد های افغانی سهم مستقیم داشتند.
" مال خود را هوش کن همسایه را دزد نگیر" تا وقتیکه ما افغانها دل ما به ملت و مملکت نسوزد، این وضع همچنان ادامه خواهد داشت.
کارته وال

>>>   جنگجویان داعش گویا در زابل هفت گروگان را سر بریدند
طالبان به گونه ای خود را تبرئه و داعش را مسؤول سربریدن ها درافغانستان معرفی میکنند
دررسانه های رادیو آزادی و دیچه وله سربریدن بیش ازهفت تن ازتبارهزاره را به گروه داعش نسبت میدهند، طوریکه دیده و شنیده میشود ، حلقاتی میخواهند طالبان قاتلان اصلی مردم را فرشته گان آسمانی نشان بدهند . دراین اواخر قتل عام شهروندان افغانستان ، که عمومآ به دست طالبان جنایتکار سر بریده میشوند را به گروه موسوم به داعش نسبت میدهند ، وبدین وسیله طالبان را درکشتار و قتل هزاران شهروند ملکی و کودکان درافغانستان بیگناه می پندارند. دراین شکی نیست ، که دراین اواخر گروه موسوم به داعش که با طالبان همکاری نزدیک دارند ، درسر بریدن شهروندان افغانستان دست داشته اند، ولی نمیتوان جنایات طالبان را نادیده گرفته ، همه این جنایات و سربردن ها را به گروه داعش و ازبک ها نسبت داد و به گونه کشتار طالبان را دست کم گرفت این درحالیست که سال ها قبل ازموجویت گروه تروریستی داعش خبری نبود ، این طالبان بودند ، صد ها و یا هزاران زن و مرد و کودک افغانستانی را سر بریدند . طالبان بگونه ای سران حکومت افغانستان به خصوص جناح حاکم را طرفدار خود دانسته ، با بی رحمی به جنایات و سربریدن ها درافغانستان ادامه میدهند و این سر بریدن ها را به گروه داعش و یا ازبک ها ارنسبت داده ، خود را تبرئه میکنند. مردم افغانستان سربریدن ها ، تخریب زیر بناهای اقتصادی کشور و ازهمه مهم ترمسموم نمودن دانش آموزان را کار طالبان و حامیان فکری شان مانند افرادی ، چون کریم خرم ، گلاب منگل ، حامدکرزی ، فاروق وردک ، اشرف غنی ، احدی ، اتمر و غیره دانسته ، و فریب سیاه کاری جناب ریس جمهور و مشاوین اش را نمیخورند .

>>>   دزدی و فساد گسترده و همه جانبه در آنچه بنام کمک های امریکا به افغانستان نامیده میشود، چیز تازه ای نیست. در سال ۲۰۰۶ کانگرس امریکا اعلام کرد که از هر دالری که بنام انکشاف اقتصادی افغانستان از خزانهٔ امریکا برداشت میشود محض پانزده سنت آن در راه پروژه ها و متباقی آن در امریکا و بین همکارانش در افغانستان تقسیم میشود. این همه پولی که عبدالله و فهیم خان و حسین و قانونی و حشمت غنی و گل آغا و کرزی ها و عطا و دوستم و اتمر و زاخیلوال و مجددی ها و گیلانی ها خلیلی ها و محقق ها و وردک ها و دهها هم قماشان شان در طول چهارده سال گذشته دزدیده و حیف و میل کردند، برعلاوهٔ دزدی از خزینهٔ دولت، از طریق همین پول های دزدی شدهء امریکا تمویل شده و میشود. آیا پول کمپاین غنی و عبدالله توسط کی و از کجا پرداخته شد؟ هردو کمپاین بر بنای پول هائی پیش برده میشد که یو اس آی دی بنام تقویت دیموکراسی در افغانستان به آنها پرداخته بود. آیا پول سفرها و شیکپوشی های عبدالله تاجیک و کته خرچی های غنی پشتون (منجمله تخصیص بالاتر تر از دو ملیون دلر در سال برای دفتر کرزی) از کجا میشود؟ این خاینین هرپارچه خاک افغانستان را چندین بار به کشورهای مختلف گرو کرده و فروخته اند.

قابل تذکار است که یک مقدار کمک های امریکا مصارفی را در بر میگیرد که بدون گزارش دهی به کانگرس امریکا به شکل ظاهری قراردادهای لوجیستیکی در راه فعالیت های استخباراتی به مصرف میرسند. معاشات دالری اجینت های امریکا در افغانستان (منجمله غنی و عبدالله) از همین پول ها که در حساب خاصی در امارات عربی نگهداری میشود پرداخته میشود. بقول میرزادهٔ عشقی، امروز روز خرخری و خر سواری است
فردا روز خر ... و انتقام خر!
گلداد

>>>   عزیز رویش نوشت و خوبش نوشت. عزیز رویش هم شریک حکومت غنی است، اما از حقوق مردمش- به این گونه دفاع می کند. شرم و ننگ و نفرین باد به تاجیکانی که آب معاش چوکی حکومتی دهن شان را پرکرده است و فاجعۀ کندز را نه تنها افشا نمی کنند و برایش دادخواهی یی ندارند بلکه انرا ماست مالی و پرده پوشی هم می کنند.

رویش مستقیماً شفتالو می گوید. ما چیزی به نام طالب و داعش نمی شناسیم. هرچه هست پشتون است. وقتی دانشگاه جلال آباد امارت اسلامی می خواهد، دیگر چه می ماند؟

جامعۀ روشنفکری پشتون مسوول است. باید حرکت واضح روشن ضد طالبی و ضد تروریستی بگیرند. مردم به بینی رسیده اند!

اینهم آنچه عزیز رویش نوشت:
((امروز، دوشنبه، 18 عقرب 1394، چندین جلسه‌ی مقدماتی برای تعیین ستراتژی جدید هزاره‌ها برای مقابله با فرهنگ انسان‌کشی و انسانیت‌ستیزی‌ای که از آدرس پشتون، با دست پشتون، در منطقه‌ی پشتون، با مدیریت و رهبری پشتون، و با سکوت و اهمال و همراهی تمام حلقات پشتونی بر کشور تسلط یافته است، برگزار شد.
یکی از گزینه‌هایی که مورد بحث قرار گرفت، طرح سوالی بود در برابر روشنفکران و فعالین مدنی پشتون که به نظر می‌رسد مدارا و سکوت آگاهانه‌ی ملت را با توحش و شرمی که به نام طالب بر دامان فرهنگ و مدنیت این سرزمین بار شده است، تعویض کرده اند.
فاشیسم شاخ و دُم ندارد: فاشیسم منطق ندارد، حرف نمی فهمد، زور می‌گوید و قلدری می‌کند و با هر آنچه رنگ و بوی انسانیت داشته باشد سر ستیز می‌گیرد. روشنفکران و فعالین مدنی پشتون باید فاصله‌ی خود را با فاشیسمی که در دامان جامعه‌ی پشتون رشد داده اند مشخص کنند.
این سوال را من مشخصاً در برابر سه فرد قرار می‌دهم: کرزی که هنوز طالب برادر ناراضی‌اش است. اشرف غنی احمدزی که با من برای پاک کردن این شرم تعهد داشت. از حنیف اتمر که حالا مغز و شعور حکومتی است که تمام سکه‌اش به نام پشتون زده می‌شود.
سخن معروف سارتر را فراموش نکنیم: انتخاب حق انسان است. اما انتخاب بزرگ‌ترین مسوولیت انسان نیز هست. زیرا با هر انتخاب الگویی خلق می‌شود که دیگران هم می‌توانند از آن تبعیت کنند.
ما مدنیت را انتخاب کرده بودیم و سخن انسان را ارج می‌گذاشتیم. گویی نه گوشی برای شنیدن این سخن است و نه ظرفیتی برای درک و هضم این مدنیت.
به نام طالب و داعش باشد یا به هر نام دیگر. همه چیز از پشتون است و به دست پشتون صورت می‌گیرد: در کندز، در بلخ، در فاریاب، در جلریز، در زابل، در غور، در شاه دو شمشیره، در شینوار، در هلمند، در قندهار، در غزنی.
فساد و ناکارگی حکومت، نشانِ ظرفیت مدنی و سیاسی پشتون است. اشرف غنی و اتمر و کرزی و زاخیلوال همه پشتون اند و فساد حکومت فساد مدیریتی است که با مغز و طرح این چهره‌های پشتونی اعمال می‌شود. خوب است این چهره‌ها این در و آن در نزنند. سخن بگویند و به سکوت و مدارای ملت پاسخ دهند.
اینها همه روشنفکران و فعالین مدنی پشتون اند. باید از لاک بیرون شوند. اسمعیل یون و جنرال طاقت و حشمت غنی را به میدان نفرستند. از رواندایی شدن ملت بیم خلق نکنند. ملت را رواندایی ساخته اند. ادبیات فاشیستی را با سیاست فاشیستی و عمل فاشیستی عجین کرده اند. ملتی را به ماتم و عزا نشانده اند و سرشکستگی و بی‌عزتی را تنها هدیه‌ی فرهنگ و سیاست و قدرت خود برای پاسخ به انتظار ملت تقدیم می‌کنند.
***
یاد تان نرود که این «تبسم» یک ملت است که از شما پرسان دارد.))

>>>   آقای محترم پدرام! اقدام شما نیک است ولی «تغییر در ساختار حکومت وحشت ملی» فایده ای ندارد. این حکومت باید از ریشه برانداخته شده و حکومت نوینی از طریق انتخابات آزاد و شفاف به میان آورده شود.
گلداد

>>>   من یک ایرانی هستم که بر حسب اتفاق در مورد تحقیق درباره خانم مریم منصف به سایت شما آمدم و چند خبر از افغانستان را خواندم .با خودم گفتم آیا میشود روزی در افعانستان جنگ نباشد چه جنگ داخلی چه خارجی شما بهترین آب و هوا و محصولات کشاورزی دارید زمانی ما در درس جغرافیا در مورد محصولات خشکبار که افغانستان بزرگترین صادر کننده خشکبار و به خصوص کشمش در دنیا هست حرف زده میشد ولی متاسفانه الان به نام قاچاق مواد مخدر و صادرات طالبان و داعش از آن نام برده میشود امیدوارم صلح به کشور شما برگردد و مردم و کودکان بتوانند با صلح در مملکت خودشان سری توی سرها در بیارن. امین یا رب العالمین


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است