سید انور سادات والی تازه فاریاب با افراد مسلح غیر مسوول در این ولایت دچار مشکل شده است.

غلام قادر رحمانی و غلام محمد رحمانی در فاریاب متهم به تجاوز به دختران و زنان، باج گیری از مردم، دزدی، قتل و ده ها مورد خلاف دیگر هستند.
حکایت می شود که این دو نفردر قدم اول و بعد افراد مسلح شان، ده ها بار، زنان و دختران را در قلعه نازبیگ به طویله ها کشیده مثل حیوان به آنان تجاوز کردند.

مردم بیچاره با ده ها مدرک و با پای پیاده به میمنه آمده صدای اعتراض و گریه شان را بلند کردند ولی گوش شنوایی نبود تا به حال آنان رسیدگی کند.
طاهر رحمانی، پسر غلام قادر رحمانی با تقلب بسیار رییس شورای ولایتی فاریاب شده است.

در همین حال، در قریه آق دره فردی بنام کریم است که یک باند افراد مسلخ غیر مسوول دارد و روزگار مردم را سیاه کرده است.
گفته می شود که نیروهای مسلح کریم، از مردم باج می گیرند، آنان را لت کوب می کنند و علاوه بر اینها با طالبان نیز همکاری تنگاتنگ دارند.
افارد مسلح کریم، در شهر میمنه آزادانه در میان مردم گشت و گذار می کنند و با وجود اعتراض های مکرر مردم، کسی به این وضعیت رسیدگی نکرده است.

ولی محمد رحمانی پسر غلام قادر رحمانی و افراد کریم خان در قریه آق دره و قلعه نازبیگ تحت زغن، ماهیانه از هر خانه بین 5 تا 10 هزار افغانی به زور می گیرند و اگر کسی این پول را نپردازد، خانه اش را ویران، مال و اموال اش را به غارت می برند.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

>>>   بعد از شروع جنگ های مجاهدین در کابل یکنفر دکاندار از کابل به شبرغان رفته بود و یک دکان خریده بود و مصروف فروش کالای زنانه بود.
یک روز یک دوستش از کابل به دیدنش آمد و پرسید، چطور است کار و بارت؟
رفیقش گفت: والله بچیش کار و بار هیچ مزه ندارد. درین روز ها هیچ کس دزدی نمی کند.
دوستش گفت: وی، تو خو هنوز باید خوش باشی که کس کالای دکانت را دزدی نمی کند؟
رفیقش گفت: بچیش، هر وقت که زنی در داخل دکان می آید و چیزی را دزدی میکند، عاجل از بند دستش میگیرم و میگویم که دزدی کردی و برای تلاشی در پس خانه دکان میبرم اش و همرایش کار خیر میکنم.
اما این روز ها همه هوشیار شدند و هیچ دزدی نمی کنند.
حالا ای کار قادر رحمانی و غلام محمد رحمانی، مثل قصه همان دکاندار است.

>>>   عبدالعلى محمدى يا همان قانون دان كه به جرم فساد از ارگ رانده شد خود إقرار كرده است كه در سفرش به باميان تعدادى از كاركنان سارنوالى را كه از اقوام ديگر بود بركنار در عوض تعداد جوانان هزاره را تعين نمودم.
در اين إقرار نامه چند موضوع را بايد مورد توجه قرار داد:
١-عبدالعلى محمدى ايا قاضى بود كه اين جوانان را مورد قضاوت قرار دهد؟
اين جوانان مطابق به كدام اسناد متهم و در كدام محكمه جرم شان ثابت شد؟
٢-او مى گويد چند تن از اقوام ديگر؟ در واقع ايشان به قوم تاجيك اشاره دارند، پرسش اينجاست كه چرا حتماً جانشينان انها از قوم هزاره مى بودند، ميخواهم اين را واضح سازم كه من با ان هيچ مشكلى ندارم أما نيت محمدى از ذكر قوم جانشينان انها پرسش برانگيز است !
سؤالى كه پيش مى ايد اين است كه كسى كه با هدف قانونى سازى پروسه هاى دولتى تعين شده بود، كسى كه خود را عالم مسايل قانونى ميدانست، چيگونه به خود حق داد تا شامل اين پروسه غير قانونى شود و ان را با اهداف قومى مدريت كند؟
و اخرين سوْال هدف ايشان از نوشتن و نشر ان در اين مقطع چيست؟!
واقعيت ان است كه محمدى زمانى حرف از اجرايى قانون و بركنارى از افراد الوده به فساد ميزند كه خود به جرم تبانى و مدريت يك پروسه غير قانونى و فساد آلود از ارگ رانده شد. محمدى كه در حال مستى قدرت و چوكى داخل ارگ ارزوى زنده شدن يك عبدالرحمن خان ديگر را داشت تا تاريخ قتل عام هزاره را تكرار كند اكنون بعد خوردن سرش به سنگ لحد از مرگ خود خبر شده و تلاش دارد اشتباهات خود را با زنده ساختن مسايل قومى و بازى با كارت قوم ، جبران نمايد بلكه بتواند جاى پايى در بين قوم پيدا كند تا حد اقل مورد نفرت هزاره ها قرار نگيرد .
اين رويكرد او نه تنها كمكى به حال هزاره ها نمى كند بلكه او بخاطر منافع شخصى اش دارد از هزاره تصويرى بد أرايه ميكند و تأييدى است بر اپارتايد سيستماتيك عليه اقوامى ديگر در باميان !

>>>   مجاهدین امارت اسلامی هرگز با دزدان و قاتلان همکاری نخواهد کرد . سبحان الله این چه تهمت ی است که بر مجاهدین امارت اسلامی می بندید . این هدیه حکومت وحشت ملی است . خداوند بر ملت افغانستان رحم کند .
حبیب الله یوسفزی

>>>   ... و درینحال اقای احمدضیاء مسعود از همینها "شوراهای مقاومت"؟؟!! میسازد تا "جهاد" را بشکل دیگری ادامه بدهد

>>>   مجاهدین امارت اسلامی با پاکستانی ها ، انگلیسها و امریکایی ها همکاری میکنند ، پس با این دزدان و اوباشان که در قریه جات موجود هستند ، باید که همکاری نکنند ، زیرا کسر شان است برای مجاهدین امارت اسلامی . شرم کن او حبیب الله پاکستانزی .
کوه کن

>>>   وای وای چی عجب.
ع

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است