من زنی می شوم بین سنت و مدرنیته (عکس)
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۲۶    ۱۳۹۴/۱۲/۲۶ کد خبر: 113566 منبع: پرینت

من به کفشهایم خیره مانده ام، به مردم این شهر، به این قفس متحرک. من خیره مانده ام آنها ادامه می دهند بدون اینکه بدانند من خودم را در یک گذشته تاریخی عجیب و غریب جا گذاشته ام. در میان این همه شکل های هندسی و در این رویای خاموش قفس، شانه های آهنینم را به دنبال می کشم و این همه سکوت شکسته را. من در برگشت خود ایستاده ام در بلندی های مردود و بوی ماندن گرفته ام. خود را گم کرده ام در تباری مه آلود و لحظه هایی که به ارث برده ام. این من در دیروز خود مانده ام، پرواز را گم می کنم گاهی هم پیدا و اما این افق باقی ست.

در جریان اتفاقات زندگی و انتقال داده شدن از جغرافیای فکری ثابت به جغرافیای فکری دیگری قطعا تفکرات، انعکاس ها، فرضیه ها، ایدیولوژی و تمام کلیشه های تحت استعمار گذشته را در صورت جدید انعکاس می دهد. و اما گاهی در پستوی تمام این اندیشه ها و شخصیت سازی ها، گذشته هنوز لجبازی می کند و نفوذ خود را دارد.

من زنی می شوم بین سنت و مدرنیته، که رادیکالی بودن را هضم کرده، که عنصر مدرن هم او را از سنت و تابوهایش جدا نکرده است. من از نگاه سنتی محافظه کارانه پیش می روم و در جایی دیگر با سیستم مدرنیته هم پیش می روم.

به راستی کدام یک؟ وقتی حرف از کنده شدن و جداشدگی به میان می آید پس باید کند و سخت مبارزه کرد و عنصر جدیدی را تمام کمال شد. اما این من، می شوم زنی بورژوازی اما محدود در چرخه ای گیر افتاده. زود مصرف می شوم، نگاه اجتماعیم تغییر می کند اما همچنان در چارچوب و درونم من همانم.
همان شیک چادر به سر.
آن که مثل من هست
آن که مثل من نیست
زنی با برقع نشسته است، راه می رود، سوار اتوبوس می شود،به فروشگاه می رود و درونیات خودش را روتر زندگی میکند. در اینجا مخاطب در درجه دوم قرار دارد و درجه ی اول اتفاقی ست که درون من ایفاگر می افتد. من با لباسی امروزی و شیک با جامعه ای به ظاهر مدرن روبرو می شوم اما با چادری بر سر حرکت می کنم و دوربین شات های تنبلی از من ثبت می کند.

حالت ایستاده دوربین و حرکت من و مخاطبان حاکی از به مبارزه طلبیدن ماست. من زنی هستم که در تحلیل مدرنیته در فازی به ظاهر کلان زندگی می کنم، اما همیشه سایه ای با من است. سایه ای که سال ها با گوشزد کردن به دنبال من می آید. سایه ای که مرا از رها شدن می رهاند، همه جا حتی اینجا. برقع در اینجا قطعا و صرفا برقع نیست و تنها یک نشانه هست که از محدودیت ها، سنت ها، از سدها، و از درگیر شدن ها و در گذشته ماندن های من حرف می زند.

من ساعاتی در برقع زندگی کردم تا این محدودیت های نامریی زندگی ام را در قالبی روتر تجربه کنم. مخاطبین من آدم های متفاوت از مناطق مختلف یک شهر بودند در درجه های مختلف فکری و من از هر کسی انرژی و حرف های متفاوتی دریافت کردم.  آنها برای من در درجه ی دوم قرار داشتند چرا که نگاه گذرا و دم دستی و برخودشان با یک حرکت هنری برخوردی سنتی توام با کنجکاوی مستمر بود.

اینجا من زنی با گذشته اش دست و پنجه نرم می کند، زندگی می کند و گلدوزی های مادر بزرگش را به ارث می برد نه خرده خاطرات ژوژه ساراماگو را.
اینجا من زنی میان بودن و نبودن هایم زندگی می کند.

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603160959124227.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603160959121503.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603160959123194.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603160959123241.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603160959121426.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201603/201603161005474663.jpg

پرفورمنس آرتیست: فاطمه حسینی
ویدیو و عکس: تهمینه علیزاده
عکاس پشت صحنه: عاطفه حیدری
لوکیشن: ایران، مشهد مارچ 2016
زمستان1394

کد(6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   واه واه چی عجب.
ع

>>>   مهم این نیست که در روی سرت چه داری !
بلکه مهم این است که در داخل سرت چه داری؟ چه آموخته ای و در جامعه مصدر چه خدمتی به دیگران میشوی؟ چگونه در راه پیشرفت و ترقی جامعه ات سهم میگیری؟ جهان بینی ات چگونه است؟ آیا به جهان به چشمان طبیعی نظر می افگنی و یا به چشمان خلقت؟

>>>   بسیار خوب بود.
همین جنگ درونی بین سنت و مدرنیته رو من هم به عنوان یک مرد..ی، به شدت درون خودم احساس میکنم.
حال برای زنان این جنگ درونی و درد بیشتر است.

>>>   برو این چادر را از سرت در بیا ر بی .... تو به خاطر پول چادر گذاشتی سرت نه به خاطر دینت بگو چقدر پول گرفتی؟‌‌‌
مصطفی‌مهاجر‌از‌ایران

>>>   متاسفم برای شما که فکر می کنید هنرمندید
هنز واقعیات است نه ابهامات
کسی نیست جلوی اینها را بگیرد
شیما از کابل

>>>   شما از سابق مدرینته بودید یک دست تان را رنګ ناخن میزدېد دست دیګر تان را چرک و چتل. به یک دست جوانان را فریب میدادید و به دست دیګر مسلمانان ساده دل را.

>>>   چادری در دین مقدس اسلام جایگاه ندارد. درحچاب اسلامی صورت باز است نه پوشیده مثل چادری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است