درحالی که یک سال آزگار از واقعه ی تلخ کشته شدن فرخنده زیر دست و پای تحجر و تعصب می گذرد، خانواده ی وی به هر ریسمانی چنگ می اندازند تا از زخم زبان ها و شرمگینی مرگ دختر جوانشان در ملأعام بگریزند و این خاطره را از اذهان عمومی بزدایند؛ برخی مغرضان نمی گذارند.

عده ای فرصت طلب و غرض ورز که از برهم زدن آب گل آلود و متعفن کردن فضای پایتخت سود می برند؛ بازهم یاد و خاطره ی حمله ی وحشیانه ی مردم کابل به فرخنده ی جوانمرگ را زنده می کنند تا اسباب ناراحتی و عذاب چندین باره ی خانواده اش و مسموم شدن افکار عمومی را فراهم سازند.

حزب همبستگی ملی و تنی چند از فعالان جامعه ی مدنی که خود را نمایندگان مردم ملکی می خوانند ولی هیچ وجهه عرفی یا قانونی یا حتی حمایت لفظی ملت را با خود ندارند؛ در مراسمی موسوم به سالگرد مرگ فرخنده، لجن تعصب و تحجر و گنداب نادانی مردان آنروز کابل را برهم زدند تا بازهم خانواده اش را بشرمانند و تن وی را در گور بلرزانند!

در اینکه فرخنده قربانی جو معیوب و مسموم جامعه شد هیچ شکی نیست، در اینکه نمی توان عدالت را به گونه ی کشورهای کاملا قانونمدار در افغانستان پیاده و اجرایی کرد نیز حرفی باقی نمی ماند اما اینکه یک حزب نوخواسته و بی تجربه و مغرض از آزادی بیان سوء استفاده کند و تمام دستگاه های عدلی و قضایی را زیر سوال ببرد غیرقابل اغماض است.

کدام مجوزی از خانواده ی فرخنده ی نگون بخت یا مردم ملکی یا دادخواهان برحق این فاجعه ی ضد اسلامی و ضد انسانی به حزب اسلامی و عده ای زن جار و جنجالی که خود مورد اتهام های بسیار و ابهام های تامل برانگیز در زندگی شخصی خود هستند داده شده است تا اینچنین وقایع تلخ را مجسم نمایند؟ نمایش خیابانی مرگ دختر جوان را براه بیاندازند و تبلیغات مجازی کنند؟

آیا خاموشی و عزلت گزینی خانواده ی فرخنده جز این است که راضی به واکاوی این پرونده ی بسته شده و نبش قبر دختر جوانمرگ شان نیستند؟ مگر نه اینکه دادگاه عالی سه تن از متهمین اصلی را به 20 سال حبس محکوم کرد و اقتضای جامعه بیش از این را برنمی تابد؟

واژه های پر طمطراق "آزادی بیان"، "آزادی زنان"، "حقوق بشر" و امثالهم فرصت مغتنمی به دست برخی احزاب فرومایه و دون پایه و برخی نهادهای به اصطلاح مدنی نامشروع و ناموجه داده است تا با نبش قبرها، تشریح جنازه ها، مرده پرستی ها و برهم زدن گنداب و نمک ریختن بر زخم جامعه، به ارگ و دادستانی و مسوولان و مردم بتازند و بار خود را ببندند و جیب خود را پر کنند وگرنه این مراسم سودی به حال فرخنده و خانواده اش ندارد.

کد (8)

>>>   دستگاه های عدلی و قضایی حکومت صاحب يگانه کليد خانه زیر سوال است. خود حکومت زير سوال است . نهاد رياست جمهورى ورييس جمهورى زيرسوال است . انتخابات اش زير سوال است, چون انتخابات رياست جنبورى (!) کرزى و غنى تقلبى جعلى وبا منافع استکبار جهانى همرا بود.حکومت دولت نامنهاد انتخاباتى نبوده بلکه باداران کرزى و غنى ايشان را انتطاب کردند

>>>   نگاه کن که اين نگارنده در زير فرخنده دوستى عجب از ستون پنجم زن ستيزى دفاع مى کند.

>>>   یک وبسایت منزوی که گرداننده آن عضو حزب دموکراتیک خلق بوده و درراه آرمان «!» های حزب ، معلول شده، اخیرا کارنیوالی به اسم « زجر کشی فرخنده» راه انداخته و عکس خونین فرخنده را در پیشانی سایت خود گذاشته. یک خلقی دیگر به اسم« پوهنیار بشیر مومن» نیزبا مقاله های متعدد ، به مقدم نوروز و بهار، فحش و ناسزا گفته ، یعنی به قول این آقای « خلقی» نوروز امسال، خونین است!
همه ساله عدهء از پشتون ها که از شنیدن کلمه « نوروز»نفرت دارند، این عبارت احمقانه را تکرار میکنند : نوروزه مه رازه!دلته جنگونه ده!»= ای نوروز هرگز نیا، افغانستان ، داخل جنگ است!
ازین آدم های درمانده باید پرسید، طالبان ، شاید تا صد سال دیگر در کشور، به وحشیگری، ادامه دهد، پس نوروز بی نوروز!پس سبزه و گل و انسانیت موقوف!
افغانستان، کشوری است که هر روز در گوشه ای، زنی سنگسار میشد یا به زنی ، تجاوز میشود، این هارا چه ارتباط به نوروز !
محمد فرید از قلعه نجار ها( خیر خانه کابل)

>>>   اینکار ها همه تقلید واهی از همایش ها ونمایش های غربی وغرب زده گی است والا این مردم در جریان سالهای که زنان بد بخت کشور مانند فرخنده ویا بد تر از فرخنده زیر سم وپاهای مردان قبیله وقوم خود له میشوند بینی بریدن ها وآ تش زدنها وزندانی ساختنها در تنورخانه ها وطویله ها ویا در مقابل چند دالر برده ای شهوت پرستی مردان پولدار وبرده داران مدرن میگردند مردانیکه پول ولذایذ دنیایی طوری چشمان شانرا کور کرده وبجای خدای واحد ویگانه وخالق جهان وجهانیان به پرستش شیطان رو آور ده اند واز آد م وآدمیت بودن گریزان اند ودر قاموس زنده گی لجن آمیزشان حرف ناموس وحفظ ناموس تنها بشکل یک واژه وجود دارد و فکر میکند چونکه پول وثروت دارد حق دارد هر بدعت وناروای که میخواهند بکنند ودر کمال بیناموسی دم از غیرت وناموس میزند بحال زنان کشور باید گریست برای آنانیکه زیر ظلم وتجاوز ورسومات قرون اوسطایی قبیلوی قرار دارند که حتی بسیاری از آنان به جرم اینکه دختر به دنیا آمده از.حق آموزش وحق انتخاب همسر که خدای عز وجل در کتابش به آن به صراحت ذکر کرده وبه همه بنده گانش چه زن وچه مرد توصیه نموده وامر فرموده حال با این وضعیت نا مطلوب ونابسامانی های زنان کشور آنها به داشتن قوانین وشرایط درس و کار وحد اقل زندگی انسانی احتیاج دارند که باید گامهای برداشته.شود این تیاتر بازی وادا های غربی دردی آنها را دوا نخواهد کرد

>>>   این نوشته بنظر من برای دفاع از قاتیلین فرخند است نه ابراز کدام همدردی. نتها جایی برای زخم زبان زدن بر مرگ فرخننده وجود ندارد بلکه یاد بود از وی یادی از ظلم و ناروای متحجرین سیا دل بوده ونفرین و تنفری است بر زن ستیزی. فرخنده الگوی قیام زن است علیه کهنه اندیشی

>>>   نوشته فرید جان از خیرخانه را تایید میکنم. پس از مرگ فرخنده ، در فاریاب و بادغیس و اینجا و آنجا، چندین زن دیگر یا به دست طالب یا فامیل خویش، شکنجه یا کشته شدند، این آقای مومن و شرکاء و خانم استاد پوهندوی شیما غفوری( این خانم را سایت ....، برای « زبان دری»لقب استادی داده است، یعنی پشتون ها، زبان دری را نیز تصاحب فرموده و هر چیزی دل شان شد با آن انجام میدهند)که سنگ فرخنده را به سینه میزنند، چرا از سنگسار طالبان وبد مستی قوماندان های جهادی ،حرفی نمیزنند!
مگردولت وحدت ملی با طالبان در حال تدارک مذاکره و تقسیم قدرت نیست؟
اگر آدمکشی، زشت است پس طالب چرا میکشد؟ کرزی چرا به طالبان آدمکش، برادر میگوید؟ راستی یک بام و دوهوا،همین است ..

>>>   تشکر از نویسنده محترم واقعا درست فرمودید و کسی که این قضیه را دامن میزند و داد گاه عالی خود را زیر سوال میبرند مزدوراند مزدوران و میخواهند خود را مطرح کنند

>>>   این نصیحت را به کسانی میکردی کـه تن فـرخــنده را زنــده آتش نمیزدنــد . حال میخواهی ګــندګی خود و امثال مثل خود را با عطسه بپوشانی .
خلیل تنهـا از کابل

>>>   از یما سیاوش پشتیبانی مینماهیم تا به کارش ادامه بدهد
تلویزون طلوع تیشه را به ریشه خود میزند نفرین بر فاشیزم قبیله
یما سیاوش بهترین خبرنگار و گرداننده جوان کارکن وادار به استعفا شد چرا ؟
پس رسانه های آزاد یعنی چی ؟

>>>   .... بر مردوک افغان که جوانان مثل یما جان سیاوش را مجبور به استعفا می سازد وتلویزیون طلوع کم کم کیفیت خودرا ازدست داده وبه یک تلویزیون که فقط به فکر پول جمع کردن است وبس دیگر از آزادی بیان ودفاع از مردم بیدفاع نبوده وبلکه تبلیغ کننده تصامیم دولت وسردمداران کشور شده است وبر خلاف گذشته نه چندان دور از سیاسیون که پرده از خیانتهای دولت برمیدارند دعوت بعمل نمی آید حالا فقط یک مشت چاپلوس ودروغگو که بخیر وسلامت حکومت وحشت ملی دعا میکنند وتایید کننده تمام پلان ها وپروژه های ضد مردمی وضد انسانی این حکومت دعوت میشود وهم طلوع تبدیل به تلویزیون لمر شده است زیرا نشرات فارسی ونشرات پشتو مساوی شده در صورتیکه لمر مخصوص زبان پشتو برنامه پخش میکند حالا چه حاجت که تلویزیون طلوع بازهم به نشر برنامه پشتو پخش کند هرکی میخواهد پشتو ببیند تلویزیون لمر را ببیند یا که همان قصه همباقی ولجبازی پشتونهاست زنده باد پیشروان آزادی بیان وژورنالیست های پیشگام وبا وجدان ودرک انسانی مانند یما سیاوش وچندتن دیگر از جوانان طلوع نام نمیگیرم زیرا میترسم که آنها هم مجبور به استعفا شوند وفامیل ووابستگان شان در مزیقه وسختی قرار بگیرند

>>>   جای تاسف است که دختر بیگناه را به بدترین صورت ممکن از بین می برند و در باره اش تفسیر هم می کنند. این مقاله دفاعیه ای است از قاتلان جاهل که فرخنده را به جرم قران سوزی و زن فرانسوی کشتند.
اکبر کابل - دار الامان

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است