کمیسون حل منازعات در ولایت غزنی به مرکز بچه بازی مبدل شده است.

اسناد مستند که به کمیسون حقوق بشر رسیده است نشان می دهد که رییس کمیسون حل منازعات ولایت غزنی و وکیل پیشین شورای ولایتی نادرخان گیروال یک شخص بچه باز و ناقض حقوق بشر است.

استفاده از پسران زیر سن 18 سال نگرانی کمیسیون حقوق بشر را ببار آورده است. بر بنیاد گزارش ها بیش از یکصد پسر زیر سن تحت استفاده جنسی و بچه بازی در ولایت غزنی قرار دارند و روزانه آزار و اذیت می شوند. بیشتر این پسران نزد طالبان مسلح می باشند.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است.)

>>>   بیغیرت های نامرد ووحشی صفت چنین کارهارامی کند هرکس که باشد واینراباید بداند که اولاد خودشان هم نجات پیداکرده نمیتواند

>>>   بنده حقیرباتمام وجودکه احترام به همه اقوام ساکن درکشوردارم چنین مینویستم که:
برادران غیرهزاره تماماًبه فساداخلاقی بچه بازی مبتلاهستندوادهای مسلمانیت وغیرت افغانیت نیزدارند من نمیدانم که در روزقیامت اینهادرپیشگاه ایزدمنان چی جواب خواهندداشت.
صوفی

>>>   کمیسیون حل منازعات در ولایت غزنی نمایندگی ندارد.

>>>   این خبر دروغ است و کمیسیون حل منازعات از چند ماه به این طرف در غزنی کدام دفتری ندارد.

>>>   مدت سه ماه میشود نمایندگی ولایت غزنی ازطرف دفتر مرکزی کمیسیون مستقل حل منازعات وارتباط مردم بادولت، طبق لزوم دید مقام مسدود گردیده است واکنون شایعات که از طریق سایت محترم شما به نشر رسیده است، مربوط به کمیسیون حل منازعات نمیباشد وکمیسیون از آن بری است، ناگفته نباید گذاشت که حاجی نادرخان مذکور قبلاً ازتأسیس نمایندگی غزنی الی سال 1394 مسئول ویا عضو نمایندگی کمیسیون نبوده است وصرف مدت کمتر از سه ماه در نمایندگی ولایت غزنی ایفای وظیفه می نمود که لزومأ از طرف مقام، نمایندگی غزنی مسدود گردید، مربوط به این کمیسیون نمیباشد.
بااحترام
اداره کمیسیون مستقل حل منازعات وارتباط مردم بادولت

>>>   در گروه مجاهدین هر گز از نوجوانان سرباز گیری نمی شود و این یک دروغ است . اما متاسفانه این نوع بیماری بچه بازی در صف غلامان حلقه بگوش غرب و زور مردان جنگ سالاران و اربکی های ارازل دیده می شود که اسم افغانستان عزیز را در جهان به بد نامی کشانده است . من واقعدر مورده بچه بازی در جامعه افغانستان نگران هستم .
حبیب الله یوسفزی

>>>   این یک حرف واقیعت است ودر زمان اشغال این گروه بدنام وطنفروش همه مردم بچشم دیدند که هر یک ازقوماندان و سر گروپهای طالبان هر کدام شان با خود یک بچه بریش با خود داشتند واز انها برای ساعت تیری خودش واستفاده غرایض شهوانی اش کار میگرفتند و خیلی بچه های مقبول وبریش را در کنار شان همراه بود و در هر سیت داد سن شان یک بچه بریش صد در صد با کالا ودستار مقبول امابدون سلاح موجود بوده اما دیگران شان همه مسلح به سلاح نظامی بودند که در شهرگشت وگذار میکردند طالبان زمانی که خورد سن هستند مفعول و بعد از اوردن ریش فاعل میباشند این فاعل بودن ومفعول بودن بین گروه طالبان از دیر زمانی است که رایج دارد وشرم هم برایشان نیست .

>>>   برای سیما سمر باز مضمون پیداشد حالا باز هم چانس دارد تا در مورد این سوژه دلخواهش بارسانه ها گرم بحث گردد
رسانه ها پیش ازینکه هدف موضوع را درک کنند انتقاد میکنند کمیسیون برای جلب توجه اشرار ازین وسیله استفاده میکند نه برای خود شان بلکه برای آوردن صلح !

>>>   بی وجدان پست ریس هم دارد، در یک دست تسبیح به دست دیگر کمره بخاطر گرفتن عکس فرد مفعول.

>>>   سیر تاریخی واژه های افغان و افغانستان در نقشه های جغرافیایی!
نقشه های جغرافیایی پنج دوره را مشخص می سازد:
۱ - دوره ایکه کوههای سلیمان (در پاکستان امروزی) بنام کوههای افغان نامیده می شود: نقشه های سال های ۱۶۲۰ تا ۱۷۵۰ دیده شود. در اکثر این نقشه ها در کنار واژه افغان واژه پتان نیز دیده می شود؛
۲ - دوره ایکه همین کوهها بنام افغانستان نامیده می شود: نقشه های سال های ۱۷۵۰ تا ۱۸۰۰ دیده شود؛
۳ - دوره ایکه افغانستان به مناطق جنوب قلمرو سلطنت کابل اطلاق می شود: نقشه های سال های ۱۸۰۰ تا ۱۸۶۰ دیده شود. سلطنت کابل در این دوران اکثرا شامل هندوکش و هرات نبوده و در بعضی نقشه ها بنام امپراتوری افغان ها یا ابدالی ها نیز نامیده شده است؛
۴ - دوره ایکه نام افغانستان جانشین نام کابل می شود؛ نقشه های سال های ۱۸۶۰ تا ۱۸۹۰ دیده شود (شمال هندوکش اکثرا شامل آن نیست)؛
۵ - دوره ایکه نام افغانستان شامل تمام جغرافیای افغانستان امروزی می شود؛ نقشه های پس از سال های ۱۸۹۰ تا امروز دیده شود.
یافته های «نقشه های جغرافیایی» با یافته های «منابع تاریخی» و «معاهدات با انگلیس ها» تطابق و همخوانی عجیبی دارد:
به اساس منابع تاريخی:
* واژه ھای "افغان" "، افغانان" "، افغانيان”، “افاغنه"، “اوغان"، “اوغانی" و "اوغانيان" با سابقە ھزار ساله، نام اقوام يا قبايلی بوده است در اطراف کوھھای سليمان واقع در پاکستان امروزی...
* "افغانستان" "و اوغانستان" با سابقۀ ھفتصد ساله – نام ولايت يا منطقۀ بوده است جدا از کابل، غزنين، کندھار و سيستان تا نزديکی ھای رود سند: يعنی اطراف کوھھای سليمان سليمان در پاکستان امروزی...
* ھيچيک از حاکمان يا زمامداران اين قلمرو تا زمان عبدالرحمن خان (1880م) خود را امير يا شاه افغانستان نگفته اند...
به اساس معاھدات با انگليسھا:
* شجاع الملک در معاھدۀ 1809 م "شاه کابل" خوانده شده است...
* کامران در معاھدۀ 1839 م "شاه ھرات" گفته شده است...
* دوست محمد در مععاھدۀ 1855 م "والی کابل و ممالک افغانستان" و در قرارداد 1857 م "حاکم کابل و ممالک افغانستان" خوانده شده است...
* برای اولين بار در معاھدۀ گندمک در سال 1879 م، محمد يعقوب خان بنام "امير افغانستان و ملحقات آن" ناميده شده است...
* ھمين عنوان “امير افغانستان و ملحقات آن" در معاھدات بعدی با اميرعبدالرحمن خان (1893 م) و اميرحبيب الله خان (1905 م) تکرار گرديده است...
* فقط در زمان اميرامان الله (1919 - 1929 م) است که واژۀ "ملحقات آن" و "امير" حذف گرديده و امان الله به حيث "شاه افغانستان" خوانده شده و به اين ترتيب "افغانستان" بدون تصويب ھيچ مرجعی به حيث نام رسمی کشور باقی مانده است...
* نام افغانستان برای بار اول در معاھدۀ حکومت برتانيه با رنجيت سنگه (و شجاع الملک شاه مخلوع کابل) در لاھور در 26 جون 1838 م ذکر گرديده است (باید در نقشه ها دید که افغانستان در این دوران شامل کدام مناطق بوده است)…

>>>   درعکس دیده میشود که م.لوی صاحب عکس اورا میگیرد ، مگر این زیر 18 به زنجیر بسته نیست چرافرار نمیکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

>>>   ازاین ....رزیل هر جنایتی سرکیزند

>>>   پاکستانی !
آفتاب به انگشت پنهان نمیشود اشرار در زمان سن پائین خود شان وزمانیکه بزرگشدند حتما کوچنی میداشته باشند تا کوچنی نباشد جنگ هم تمیکنند

>>>   کاش همه شان به نیستی بروند

>>>   از اوان ایجاد کمیسیون حل منازعات الی اکنون ما شاهد هیګونه دست اورد ویا عملکرد از جانب کمیسیون نبودیم بجز مصرف ګزاف بودجه دولتی به جیب حصرت صبغت الله مجددی من نمی دانم اینها به بیشګاه خداوند جه با سخ میدهند ایا اشرف غنی از موضوع اګاه است یاخیر
قیام

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است