منار عبدالوکیل خان به تشناب تبدیل شد (عکس)
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۷    ۱۳۹۵/۵/۲۷ کد خبر: 119667 منبع: پرینت

بسیاری از منار های ساخته شده در کابل بدلیل عدم توجه ریاست تنظیف شهرداری به تشناب تبدیل شده است. این تصاویر وضعیت منار عبدالوکیل خان نورستانی را در چوک دهمزنگ نشان می دهد.


http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201608/201608170708352060.jpg

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201608/201608170708353207.jpg

قاری زاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   این فرهنـــــگ عالی پنجهزار ساله افغانی ماست خداکند که غربی ها فرهنگ مارا از بین نبر ند

>>>   بعغی از افراد استفاده جو نتوانستند که اسم جهار راهی دهمزنگ را تغییر دهند دست به اعمال عیر انسانی و دور از نظافت زده اند . فرق بین انسان مراعات همین نزاکت های اجتماعی است .

>>>   دوستان اندرکار شبکه اطلاع رسانی !
بعد از احترامات فایقه مینگارم که خود شما چندی قبل در موردکلمه چوک چیزی نوشته بودید وتحریر داشتید که کل چوک در زبان هندی معنی دیگر دارد
اگر عابده نوشته شود بد نخواهد بود با تشکر از شما
ک.م از کابل

>>>   این عبدالوکیل (خان) دگه کیس؟ کسی می فامه؟
پغمانی

>>>   این کار مجاهدین است!!! انها وقتی اولین بار به کابل آمدند برعلاوه چورکردن حتی یکدانه پنسل از دفاتر، معمولا در روی میزها و حتی در "روک" میزها "جواب چای" ( گو) میکردند!!!!!!!!!!!!! در حالیکه چندین تشناب هم وجود داشت.

>>>   جنبش تاريكي در روز هم ديد ندارند، و .... در هر جا ميرود

>>>   این فرهنگ از آدم کشان با قی است
زدیت انسانی دشمنی با مظلوم از او غان باقی است
نه از افغان معنی افغان یعنی فر یاد
وسلام مهاجر دور ازوطن

>>>   چارراهى, ميدان , سه راهى!خوب است
ميدان دهمزنگ خوب است
معنى "چوک" درفارسى
چوک . (اِ) مرغی است که خویشتن از درخت بیاویزد. (فرهنگ اسدی ). نام جانوری که خود را از شاخ درخت بیاویزد و حق حق کند تا زمانی که قطره ٔ خونی از دهان او بچکد. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ). مرغیست که خویشتن را از درخت آویزد از سر منقار و بانگ زند چندانکه خون از بینی ریزد. (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). مرغکی است که خود را از شاخ درخت بیاویزد و فریاد کند، و حق حق کند. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). پرنده ای است که بپا خود را از شاخه درخت بیاویزد و آوازی شبیه به حق حق میدهد. (فرهنگ نظام ).مرغی است که خود را از شاخه ٔ درخت سرنگون بیاویزد وچندان بانگ کند که خون از او روان شود. (فرهنگ خطی )(فرهنگ سروری ). بوم کلان که در شبها بانگ کند. (فرهنگ سروری چ دبیرسیاقی ). مرغیست مانند جغد که خود را از درخت آویزان سازد و فریاد کند. شب آویز. مرغ حق . (فرهنگ فارسی معین ). شباهنگ ؟ شباویز. (یادداشت مؤلف ).نوعی جغد (بوم است ) که بر درختان مقام گیرد و از سوراخی که بر بینی وی باشد شب هنگام بانگی چون بانگ «حق » برآید و عامه گویند حق گوید و از گفتن بازنایستد تا قطره ٔ خونی از گلویش بچکد و نیز معتقدند وی از درخت ، خویشتن نگونسار کند که این مکافات و پادافراه ازآنست که حبه ای از مال یتیم بخورده است :
گوئی بهی چو من ز غم عشق زردگشت
از شاخ همچو چوک بیاویخت خویشتن .
رودکی .
چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته
ماغ سیه با دو بال غالیه آمیخته .
منوچهری (از لغت فرس اسدى ).
البته که کلمه چوک را پتان= افغان کرد به درى دودمان زي ها

>>>   در جواب برادر پغمانی عبد الوکیل خان از بابا های سیاف خان است و تقریبا دو قرن پیش در حدود صد موتر بینز را از خارج وارد کرده بود و صاحب سرمایه بزرگ بود و کمیی از ان سرمایه به استاد سیاف رسید
قمبر علی

>>>   این قبررا یک نفر معلومات بده
فرید

>>>   کسی کہ ازخود /ملت را نمیداند او فرهنگ چی میداند
او آن را میداند کہ بوکوش ھرکسی باشد بوکوش
بربادی خوش است
آبادی خفہ

>>>   میگویند عبدالوکیل خان قـــــومــــاندان جبهه چــــهــــارم جنـــــگ استقــــــلال واز مردم نورستـــــــان بـــــوده است
ر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است