جنرال دوستم واقعا رهبر بزرگی است، اینقدر بزرگ که حتی ارگ ریاست جمهوری را با تنگی جا، روبرو ساخت و اشرف غنی رییس جمهور کشور مجبور بود یک پایش را در بغلش بگیرد و نماز بخواند.

این موضوع سبب شد که سرور دانش معاون دوم رییس جمهور یک تحقیق هزار صفحه ای در مورد معلق ماندن پای معنوی رییس جمهور در هوا چیزی بنویسد اما چون قرار است موافقتنامه صلح میان حکومت و حزب اسلامی حکمتیار امضا شود، ترجیح داد تا کف پای محقق را در دشت برچی بخارد تا همه کابینه کمی در این عید سعید بخندند و کیف کنند.

عطا محمد نور هم در نماز عید گفته ما (یعنی فقط من) موافقتنامه حکومت و حکمتیار را خواندم و این به خیر و صلاح و فلاح مردم است و اگر به نفع من نبود نه به خیر است و نه به صلاح و نه هم به فلاح مردم.

فعلا پسر حکمتیار هم خوشحال است که چند روز بعد او هم در ارگ نماز عید می خواند مشروط به اینکه برخی کثافات از حکومت دور شوند، در اینجا کسی نفهمید که هدف کثافات کی ها هستند! همین شد که افراد مسلح ناشناس راننده ریاست تنظیف شهرداری کابل را کشتند و مقام های شهرداری کابل هم در واکنش به این موضوع انتقال کثافات به خارج از شهر را به حالت تعلیق در آوردند.

طبیعتا وقتی پایتخت را بوی بد بگیرد اشرف غنی هم ترجیح می دهد چند روز برود هند و با ناندرا مودی صدراعظم هند در مورد ترانیزت کچالو ملاقات کند.

مهدی ثاقب

>>>   این فامیل من میگن تو ادعا های بزرگ بزرگ می‌کنی
اگه ادیسون برق رو اختراع نمی‌کرد ادیسون خودش یک نفر دنیای شما همچنان در تاریکی بود این همه نور افشانی فقط مدیون ادیسون هستش
منم چهل سال عمرم رو توی کتابها و تاریخ همه جا رو زیر و رو کردم تا روزی که باشم این کارو می‌کنم شعور و فهم و سواد حرفی که میزنم رو دارم چون به خاطرش زحمت کشیدم چون در این جهت حرکت کردم
مگه ادیسون یا نیوتون یا فردوسی یا خیام یا شیخ الرئیس از آسمون اومدن که یه نفر دیگه نتونه اونها رو تکرار کنه گرچه من به فکر تکرار جم شید هستم
تمام این بساط توحش و عقب ماندگی بی حد و حصر این ملت هستش که راه خروج از این تاریکی رو هم بلدم چون دنبال رفتم و پیدا کردم
مهدی‌ شاهی‌فر
پارث بیهق ده بی نام

>>>   من دراین جلسه ازنزدیک نشسته بدم ونظاره گربودم وای برحال رئیس جمهورماواقعاًکه دلم بحالش سوخت.
ع

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است