امام حسین (ع) در منابع اهل سنت
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۱    ۱۳۹۵/۷/۲۱ کد خبر: 122371 منبع: پرینت

علاقه و محبت پیامبر (ص) به حسین (ع)

1. زمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت)، صاحب تفسیر معروف «کشاف » ، در کتاب «ربیع الابرار» نقل می کند:
«فاطمه علیها السلام با فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام خدمت رسول خدا (ص) رسیده و عرض کرد: یا رسول الله! هدیه ای به این ها بده. حضرت فرمود: پدرت فدایت، من مالی ندارم تا هدیه کنم. سپس حسن (ع) را بغل کرده، بوسید و روی پای راست خود قرار داد و فرمود: به این فرزندم، اخلاق و هیبت خود را هدیه می کنم و حسین (ع) را نیز بغل کرد و بوسید و بر روی پای چپ خود نهاد و فرمود: شجاعت و جود خود را بدو بخشیدم.» (1)

2. ابوهریره (از راویان بنام اهل سنت) می گوید: رسول خدا (ص) را دیدم که حسین بن علی (ع) را در بغل گرفته و می فرمود: «خدایا! او را دوست می دارم تو هم او را دوست بدار.» (2)

3. قاضی نورالله شوشتری در کتاب «احقاق الحق » می نویسد: ابوالمؤید موفق بن احمد (از علمای اهل سنت) در مقتل الحسین از راویان مختلف و آنها از ابوبکر نقل می کنند که پیامبر (ص) فرمود: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.» (3)

4. حافظ ابونعیم اصفهانی (از علمای اهل سنت) در کتاب حلیة الاولیاء (ج 4، ص 139) نقل می کند که او با سلسله راویان مختلف از جمله عمربن خطاب روایت می کند که پیامبر (ص) فرمود: «حسن و حسین سرور جوانان بهشت هستند.» (4)

5. احمد بن حنبل در مسند خود به نقل از راویان متعدد، می نویسد: پیامبر، حسن و حسین را به سینه خود می چسباند و می فرمود: «خدایا! من این دو را دوست دارم، تو نیز آنها را دوست بدار.» (5)

6. از عایشه نقل شده است که گفت: حسین در حالی که به پیامبر وحی نازل می شد، به محضر وی در آمده و خود را روی او انداخت و از پشت او بالا رفت. جبرییل گفت: یا رسول الله! او را دوست می داری؟ فرمود: چرا پسرم را دوست نداشته باشم. جبرئیل گفت: امت تو بعد از تو، او را خواهند کشت. جبرئیل دست خود را دراز کرد و مقداری خاک سفید به او داده و گفت: در این سرزمین، این پسر تو کشته می شود و اسم این سرزمین، «طف » است و چون جبرئیل از نزد پیامبر رفت، پیامبر از خانه خارج شد و در حالی که آن خاک را در دست گرفته بود و می گریست، فرمود: عایشه! جبرئیل به من خبر داد امتم پس از من، فریب خورده و پسرم حسین را در سرزمین طف خواهند کشت. سپس در حالی که گریه می کرد، به طرف اصحاب خود - که در میان آنان علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند - رفت. آنان عرض کردند: یا رسول الله! چرا گریه می کنید؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد پسرم حسین بعد از من در سرزمین طف به شهادت می رسد و این خاک را به من داده و گفت: در همان جا به خاک سپرده خواهد شد. (6)

7. ابن کثیر (از علمای معروف مذهب شافعی) در کتاب «البدایة و النهایة » در باره مقام امام حسین (ع) چنین می نویسد: پیامبر (ص) حسن و حسین را گرامی می داشت و به آنها محبت زایدالوصفی می کرد. لذا حسین (ع) از صحابه پیامبر به شمار می رود و با آن حضرت تا دم مرگ آن بزرگوار، محشور و مصاحب بوده و حضرت رسول نیز از او رضایت کامل داشته، اگرچه حسین (ع) در سنین کودکی بود. (7)

8. ابن کثیر همچنین می نویسد: بخاری از ابونعیم نقل می کند که از عبدالله بن عمر شنیدم که در جواب کسی که از او در باره کشتن مگس در ماه محرم پرسیده بود، گفته است: مردم در باره کشتن مگس سؤال می کنند در حالی که پسر دختر رسول الله را کشته اند! (و از او نمی پرسند) و حال آن که پیامبر(ص) در باره حسن و حسین فرموده است: «آنها گل های خوشبوی من در دنیا هستند.» (8)

9. شیخ محمد بن محمد مخلوق مالکی می نویسد: حسین (ع) انسان با فضل و بسیار اهل نماز و روزه بود و بیست و شش بار پیاده خانه خدا را زیارت کرده است. (9)

10. شیخ نورالدین علی بن صباغ مالکی، معروف به «ابن صباغ » در باره جوانمردی آن حضرت می نویسد: انس می گوید: خدمت حسین (ع) بودم که کنیزکی آمد و با خود دسته گلی آورد و به امام هدیه کرد. امام فرمود: برو، در راه خدا آزاد هستی. پس به او عرض کردم: او که کار مهمی انجام نداده و چنین پاداشی دریافت کرد؟ ! فرمود: آیا نشنیده ای سخن خدای تعالی را که «و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» (نساء/86) چون شما را احترام کردند، به درودی بهتر پاسخ دهید. (10)

11. عباس محمود عقاد مصری، نویسنده کتاب «الحسین ابوالشهداء» می گوید: «شجاعت حسین (ع) صفتی است که از شخصی مانند حسین (ع) تعجب آور نیست. زیرا شجاعت از او مثل ظهور طلا از معدن آن است. یعنی حسین (ع) معدن شجاعت است و این، فضیلتی است که آن را از پدران و نیاکان به ارث برده و به فرزندان خود به ارث گذاشته است... البته در میان فرزندان آدم کسی در شجاعت قلب و قوت روحی، شجاع تر از حسین (ع) در مقایسه با آنچه او در کربلا بدان اقدام کرد، پیدا نمی شود... برای او همین بس که در طول صدها سال تاریخ دنیا، او همچنان شهید، فرزند شهید و پدر شهیدان باقی مانده است.» (11)

12. ابن روزبهان می گوید: «اوست که به قدرت غیرت، هرکافر متمردی را از بیخ و بن برمی کند. اوست که در مقام بندگی الهی به وظیفه ذکر پاکی حق تعالی و بزرگی او، جل و علا، قیام به سزا فرمود. او به واسطه طی منازل قرب الهی به اقصی مرتبه توحید رسیده بود.» (12)

13. ابوالحسن اشعری (متوفای 324 ق)، پیشوای مکتب اشاعره، می گوید: «چون ستمگری یزید از حد گذشت، امام حسین (ع) با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.» (13)

14. علامه آلوسی، (متوفای 1270 ق)، که مرجع و مفتی اهل سنت عراق بود، در «تفسیر روح المعانی » ذیل آیه شریفه «فهل عسیتم ان تولیتم... ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله...» (محمد/26) از احمد بن حنبل - پیشوای مذهب حنابله - نقل می کند که: پسرش از وی در باره لعن یزید سؤال کرده، او جواب گفت: «کیف لایلعن من لعنه الله فی کتابه; چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است؟ !» عبدالله پسر احمد بن حنبل پرسید: من کتاب خدا را خواندم ولی لعن یزید را ندیدم؟ احمد بن حنبل در پاسخ، آیه شریفه «فهل عسیتم...» را خواند و آنگاه گفت: «ای فساد و قطیعة اشد مما فعله یزید; چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده، بالاتر است؟ !» (14)

15. آلوسی بعد از نقل آن سخنان می گوید: «در لعن یزید توقف نیست چون اهل کبائر و دارای اوصاف خبیثه بود و بر [مردم] مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین (ع) را کشت و به اهل بیت اهانت کرد.» (15)

16. مولوی محمد شهداد حنفی در باره قیام سیدالشهدا(ع) می نویسد: «در راه آنچه آن را حق می دانست، جان خود را تسلیم جان آفرین کرد ولی تسلیم باطل نشد. با آن که یار و یاورانی به حد کافی نداشت، علیه باطل با تمام قدرت و شهامت، ایستادگی کرد تا این که به مقام شهادت عظمی نائل آمد.» (16)

17. ابن روزبهان می نویسد: «آن حضرت در میان امواج شدت و بلا، شربت شهادت نوشیده و در کربلا دفن شد. حادثه ای غم انگیزتر و مصیبت بارتر و دردناک تر از این، در تاریخ اسلام رخ نداده است! نفرین به اندازه علم خدا بر هرکسی که در جنگ علیه آن حضرت حاضر شده و در آن شریک و بدان راضی بوده است.» (17)

18. ابن خلدون می گوید: «نمی توان گفت: یزید هم در کشتن امام حسین (ع) اجتهاد کرد، پس بی تقصیر است; چون صحابه ای که با امام حسین (ع) در قیام شرکت نکرده بودند، هرگز اجازه قتل حضرت را نداده بودند. این یزید بود که با امام جنگید. این عمل یزید، نشانه فسق اوست و حسین (ع) در شهادتش ماجور است در حالی که یزید از عدالت به دور بوده و حسین (ع) علیه یک حاکم ظالم قیام کرده بود.» (18)

19. دکتر طه حسین (متوفای 1973 م)، ادیب، نویسنده و ناقد معاصر اهل سنت، معتقد است: «از آنجا که حسین از یک سو، مسئول حفظ دین و از سوی دیگر، آزاده و قهرمان است، هرگز در قبال بیعت خواهی یزید، سرتسلیم فرود نخواهد آورد. پس برای رسیدن به هدف خود، باید به هرکار مشروعی دست می زد. بنابراین، برای احتراز و دوری از امر بیعت، به کوفه روی آورد و شهادت را بر بیعت با یزید که به نوعی تایید ستم های او بود، ترجیح داد.» (19)

20. شیخ عبدالله علائلی (متوفای 1996 م)، دانشمند و نویسنده اهل سنت (به گفته خود ایشان وجه تسمیه علایلی بدان جهت است که شجره خانوادگی آنان به امام علی بن ابیطالب (ع) می رسد)، با تحلیل اوضاع زمان یزید، سکوت را بر هیچ دیندار و آزاده ای جایز نمی داند. اما در این میان، کسی که از همه بیشتر مسئولیت داشت و در اعتراض به وضع ناهنجار آن عصر از شایستگی بیشتری برخوردار بود، امام حسین (ع) بود.
قیام حسین (ع) خواست همه مسلمانان بوده است; این قیام انعکاس و طنین گسترده ای به جای گذاشت و تا آنجا پیش رفت که تخت سلطنت امویان را به لرزه درآورد و سرانجام به نابودی کشاند. (20)

21. شیخ عبدالله علائلی همچنین می گوید: «هرکس در زندگی، دو روز دارد: روز زنده شدن و روز مرگ; ولی تو ای حسین! تنها یک روز داشتی. روز زنده شدن و حیات; زیرا تو هرگز نمردی، تو جان شیرین خود را بر سرعقیده پاک و هدف بزرگ و آرمان مقدس خویش نهادی، به همین دلیل تا حق و حقیقت و اسلام در جهان زنده است، تو هم زنده ای.» (21)

22. محمدعلی جناح، رهبر بزرگ پاکستان، می گوید: «به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی نمایند.» (22)

23. شیخ محمد عبده، از دانشمندان اهل سنت و از مصلحان بزرگ، می نویسد: «هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد و هدفش اقامه شرع و حدود الهی و در برابر آن، حکومتی ستمگر است که می خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر مسلمانی یاری و مساعدت «حکومت عدل » واجب است و در همین باب، انقلاب امام حسین (ع) است که در برابر حکومت یزید، که خدا او را خوارکناد، ایستاد.» (23)

24. شافعی - پیشوای یکی از مذاهب اربعه اهل سنت که علاقه و ارادت بسیاری به اهل بیت علیهم السلام دارد - در باره واقعه عاشورا، اشعار زیبایی سروده است که ترجمه برخی ابیات آن را می آوریم: «این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است.
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم، جاری و خواب از آن پریده است.
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر(ص) متزلزل شده و قامت کوه ها از آن خواب ذوب شده است.
آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند، اگرچه دل ها آن را ناخوش دارند؟
حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده،
عجب از ما مردم آن است که از یک طرف، به آل پیامبر(ص) درود می فرستیم و از سوی دیگر، فرزندان او را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم!
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است، از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد.
اهل بیت پیامبر در روز محشر، شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم، گناه نابخشودنی کرده ام.» (24)

25. علامه اقبال لاهوری (از اندیشمندان اهل سنت) در وصف امام حسین (ع) و فلسفه قیام عاشورا، تحت عنوان «رمز قرآن از حسین (ع) آموختیم » سروده ای بس زیبا دارد:
آن امام عاشقان، پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
الله الله بای بسم الله، پدر
معنی ذبح عظیم، آمد پسر
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندرکام ریخت
خون آن سر، جلوه خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون گردیده است
پس بنای «لا اله » گردیده است
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا، لا تعد
دوستان او به یزدان هم عدد
سر ابراهیم و اسماعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامکار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آیین است و بس
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ «لا» چون از میان برون کشید
از رگ ارباب باطل، خون کشید
نقش «الا الله » بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها افروختیم
شوکت نام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از یاد رفت
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا! ای پیک دور افتادگان!
اشک ما بر خاک پاک او رسان (25)

26. عطار نیشابوری (متوفای 618 ق)، در مصیبت نامه خود در باره امام حسین (ع) نیز چنین سروده است:
کیست حق را و پیغمبر را ولی
آن حسن سیرت، حسین بن علی
آفتاب آسمان را معرفت
آن محمد صورت و حیدر صفت
نه فلک را تا ابد مخدوم بود
ز آن که او سلطان ده معصوم بود
قرة العین امام مجتبی (ع)
شاهد زهرا، شهید کربلا
تشنه او را دشنه آغشته به خون
نیم کشته گشته سرگشته به خون
آن چنان سر، خود که برد بی دریغ؟
کافتاب او در آن شد زیر میغ
گیسوی او تا به خون آلوده شد
خون گردون از شفق پالوده شد
کی کنند این کافران با این همه
کو محمد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟
صد هزاران جان پاک انبیا
صف زده بینم به خاک کربلا
در تموز کربلا تشنه جگر
سر بریدندش، چه باشد زین بتر؟
با جگر گوشه پیغمبر این کنند
وانگهی دعوی داد و دین کنند
کفر آید، هرکه این را دین شمرد
قطع باد از بن زبانی کاین شمرد
هر که در رویی چنین آورد تیغ
لعنتم از حق بدو آید دریغ
کاشکی، ای من سگ هندوی او
کم ترین سگ بودمی در کوی او (26)

27. شیخ رضا طالبانی کرکوکی (متوفای 1327 ق)، از شاعران مشهور پارسی گوی کرد عراق، در تمجید از امام حسین (ع) چنین می سراید:
لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است
عشق بازی، سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینی، ترک سرکن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازی کرده است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا
صد شرف دارد بر آن وادی، که گویند ایمن است
ای من و ای من فدای خاک پاکی کاندرو
نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است
زهره زهرا نگین و خاتم خیرالوری
زور زهر مرتضی و حیدر خیبر کن است
سنیم، سنی ولیکن حب آل مصطفی
دین و آیین من و آباء و اجداد من است
شیعه و سنی ندانم، دوستم با هرکه او
دوست باشد، دشمنم آن را که با او دشمن است (27)

28. جلال الدین مولوی نیز در «دیوان شمس » اشارات متعددی به واقعه کربلا دارد; غزلی از سروده های وی را که اغلب با آن آشنا هستیم، در زیر می آوریم:
کجائید ای شهیدان خدائی
بلاجویان دشت کربلائی
کجائید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوائی
کجائید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در کشائی
کجائید ای زجان و جان رهیده
کسی مر عقل را گوید: کجائی؟
کجائید ای در مخزن گشاده
کجائید ای نوای بی نوائی
در آن بحرید کین عالم کف اوست
زمانی پیش دارید آشنائی
کف دریاست صورت های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفائی (28)

پی نوشت ها:
1. ربیع الابرار، ص 513، به نقل از «احقاق الحق » ، قاضی نورالله شوشتری.
2. مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 177.
3. احقاق الحق، ج 10، ص 708.
4. همان، ص 564.
5. مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 369.
6. مجمع الزوائد، ج 9، ص 187، به نقل از «امامان اهل بیت (ع) در گفتار اهل سنت » ، داود الهامی.
7. البدایة و النهایة، ج 4، جزء 8، ص 142.
8. همان، ص 193.
9. طبقات مالکیه، ج 2، ص 89، به نقل از «احقاق الحق » ، ج 11، ص 420.
10. فصول المهمه، به نقل از «احقاق الحق » ، ج 11، ص 444.
11. الحسین ابوالشهداء، ص 280 - 195.
12. وسیلة الخادم الی المخدوم، ص 161.
13. مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلحین، ص 45.
14. مجله بصائر، ش 28، به نقل از «مقتل الحسین » ، ص 30.
15. زندگی امام حسین (ع)، سیدهاشم رسولی محلاتی، ص 152.
16. سرور شهیدان امام حسین (ع)، ص 44.
17. وسیلة الخادم الی المخدوم، ص 161.
18. مقدمه ابن خلدون، ص 415، (ترجمه گنابادی).
19. علی و فرزندانش، ترجمه محمدعلی شیرازی، ص 456.
20. برترین هدف در برترین نهاد، ترجمه دکتر محمد مهدی جعفری، ص 88.
21. به نقل از ترجمه «زیارت عاشورا» ، علی کاظمی.
22. به نقل از کتاب «درسی که حسین به انسانها آموخت » ، شهید هاشمی نژاد، ص 447.
23. تفسیر المنار، ج 1، ص 367 و ج 2، ص 183.
24. نامه دانشوران ناصری، ج 9، ص 298.
25. کلیات اشعار فارسی اقبال لاهوری، به تصحیح احمد سروش، ص 74 و 75.
26. اشک خون، ص 28، به نقل از «امامان اهل بیت (ع) در گفتار اهل سنت ».
27. دیوان شیخ رضا طالبانی، ص 112.
28. کلیات دیوان شمس، ص 1017.

کد (5)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   سلام روز عاشورا را بتمام مسلمانان تعزیت و تسلیت میگویم .بعضی ها نسبت کم دانشی معتقد هستند که روز عاشورا وقربانیان عاشورای حسینی (امام حسین ع وهمراهانش )مربوط به گروه خاص یعنی فرقه شیعه می شود و انها خود را وارثین آن بزرگوارن میدانند و در طول تاریخ عده از زمامداران و افرادی بنام علما و پیروان مکتب آن سرداران و سرسپردگان راه نجات غلامی وسرسپردگان راه انسانیت و تحقق عدالت استفاده های غیر انسانی واستفادههایی غیراسلامی نموده و می نمایند.حال آنکه موضوع قسمیکه آنها فکر میکنند آنطور نیست بلکه پیروان اهل تسنن به مراتب بیشتر به این واقعه دردناک معتقد هستند وخودرا هیچگاه ازین حادثه بزرگمردان تاریخ اسلام جدا نمیدانند وپیروان اهل تسنن ازین روز تاریخی بشکل بسیار آرام و با گرفتن محافل ختم های قرآن عظیم شان،نعت خوانی و پختن غذاهایی وتوزیع آن در بین مردم تجلیل به عمل می آورند.هارون

>>>   برادر من هارون جان کاملا درست فرموده است مردمان اهل تسنن با ختم های قرانکریم والتحاف دعا به شهدای دشت کربلا و خیر وخیراتها ازین روز غم انگیز همه ساله یاد و بود میکنند وهیچگونه مخالفتی از تجلیل این روز تاریخی اسلامی نداشته وندارند اگر منافقین تفرقه انداز در مورد این روز عاشورا که منجر به شهادت اهللبیت پیغمبر بدست یزید ویزدیان گردیده کدام حرف مخالف و جاهلانه میزنند نباید انرا بمردم اهل تسنن نسبت داده شود منافقین و تفرقه اندازان از صدر اسلام تاامروز وجود داشته و کوشش کرده اند تابین مسلمین بنام های مختلف تفرقه و کینه وجنگ ایجاد کنند اما الحمدالله در کشور مردم اهل تسنن وتشیع با هم برادر وار زندگی کرد هیچ چگونه کشمکش ها در بین شانوجود ندارد و امروز که عمال بیگانه میخواهند که بین مردم ما تفرقه های مذهبی راایجاد کنند و دامن بزنند وخودشان سودبرندمردم ما باید متوجه باشند وفریب انها را نخورند پاکستان زیاد کوشش انرا دارد تا تفرقه های مذهبی قومی و زبانی و سمتی را دامن بزند و جاسوسان شان در این مورد زیاد کوشش میکنند اما تا کنون بفضل خداوند موفق به اینکار نشده اند و در اینده هم نخواهند شدند .

>>>   در جواب هارون جان ،آنچه عیان است چه حاجت به بیان است!؟ اگر عاقلان اهل سنت احترام میذارند، جاهلانشان با انتحار، انفجار وحملات مسلحانه بر ضد امام حسین وپیروانش هرچه بزرگانشان بافته اینها تافته میکنند،
نادر

>>>   : «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا».[۴] أحمد بن حنبل می گوید: هنگامی که آیه «مباهله» بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت؛ علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را خواست آنگاه عرض کرد: «بار خدایا اینان اهل بیت من هستند».[۵]
دوستی اهل بیت علیهم السّلام در قرآن کریم[ویرایش]
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»[۶]

>>>   در جواب آقای نادر
برادر عزیز واقعه عاشورا تنها مختص شیعه نیست بلکه برادران اهل تسنن نیز روز عاشورا برایشان روز عزاست واز قدیم بر این سنت پایدار بودند. در ضمن در افغانستان هیچ وقت یک فرد از اهل تسنن انفجار وانتحار نمیکنند انان که انتحاری میکنند سنی نیستند ووهابی هستند . وهابیت مذهبی انگلیسی است که برای تفرقه بین مسلمانان به جود امده وهیچ سنخیتی با اسلام ندارد متاسفانه برخی از ما شیعیان هنوز تفاوت بین سنی وهابی را نمیدانیم.

>>>   من به عنوان یک شیعه وهزاره مطمئنم هیچ سنی انتحار وقتل عام انجام نمیدهد
تمام این جنایات مربوط به وهابی ها میباشد که انها از دین اسلام خارج هستند
وفرقه ای که به دست انگلیس ودلارهای ال سعود ساخته وتقویت میشوند
شیعیان واهل تسنن باید هوشیار باشند وبین وهابی ها اهل تسنن تفاوت قائل شویم.

>>>   نادر جان انتحار کنندگان از اهل تسنن نیستند بلکه تکفیری های وهابی نا مسلمان هستند .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است