تاریخ انتشار: ۱۸:۵۱ ۱۳۹۵/۸/۷ | کد خبر: 123202 | منبع: |
پرینت
![]() |
متن سخنان سرور دانش معاون دوم رییس جمهور در مراسم اولین سالگرد قربانعلی عرفانی یکاولنگی در کابل
﴿بسم الله الرحمن الرحيم﴾
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
جلالتمآب استاد محقق معاون ریاست اجرایی، اعضای کابینه، اعضای شورای ملی، استادان، علما، جوانان، حضار گرامی! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا فرا رسیدن اولین سالگرد ارتحال مجاهد اندیشمند و سیاستمدار فرهنگ دوست و عالم روشن نگر و نواندیش استاد قربانعلی عرفانی را به همه مردم افغانستان، دوستان، همفکران و همسنگران و مخصوصا خانواده آن مرحوم و فرزند ارشدش محمد عرفانی تسلیت می گویم و برای آن مرحوم و همه شهدا و پاک باختگان راه خدا غفران و رحمت الهی می طلبم. همچنین بجا می دانم که به مناسبت تجلیل از اولین سالگرد درگذشت استاد عرفانی، یاد همه یاران و همفکران ایشان را نیز گرامی بداریم همچون شهید وحدت ملی رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری و همچنین استاد یوسف واعظی و استاد سید عباس حکیمی و استاد مصطفی اعتمادی که این ایام با سالگرد درگذشت آنان نیز مصادف شده است و همچنین شهدای بزرگ ملت مسلمان افغانستان همچون شهید صلح استاد برهان الدین ربانی، قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود، عبدالحق شهید و حاجی قدیر شهید و به همین ترتیب شهید صادقی نیلی و شهید سید مصطفی کاظمی که در آستانه سالگرد شهادت آنان قرار داریم. همچنین درود می فرستیم به روان پاک شهدای مظلوم دو روز پیش ولایت غور و شهدای قهرمان نیروهای جان برکف دفاعی و امنیتی کشور که در راه دفاع از عزت و آزادی مردم خود جان می دهند.
حضار گرامی!
با اجازه شما و با اغتنام از فرصت، در دو محور (یکی در مورد شخصیت استاد عرفانی و دیگری در مورد اولویت های ملی امروز کشور) مطالبی را با شما در میان می گذارم:
اول- شخصیت استاد عرفانی:
مرحوم روانشاد استاد قربانعلی عرفانی فرزند ابراهیم معروف به «عادل» در سال 1321 در ولسوالی یکه ولنگ ولایت بامیان متولد شد و یک سال پیش، در تاریخ 30 میزان 1394 در عمر 73 سالگی بدرود حیات گفت. استاد عرفانی در طول 73 سال عمر با برکت خود، حد اقل پنجاه سال آن را در فعالیت های فرهنگی، سیاسی و جهادی و تحقیق، تألیف و خدمت به مردم سپری کرد. این جانب افتخار دارم که در طول مدت نزدیک به 40 سال، از 1354 که نوجوانی بیش نبودم تا واپسین سال حیات ایشان، از نزدیک با ایشان آشنایی، ارادت و احترام خاص داشتم. اولین آشنایی ما به سال هایی بر می گردد که ایشان به حیث یک روحانی جوان برجسته و اهل قلم و بیان، به عنوان استاد دعوت می شدند در جلسات تمرین نویسندگی و سخنرانی که به حیث یک سنت حسنه در میان طلاب علوم دینی رایج بود و تا سال 1358 که اولین مقاله کوتاه و ابتدایی این جانب را که تازه قلم به دست گرفته و در این عرصه ها نوکار و نوآموز بودم و تجربه زیادی نداشتم، در شماره 6 «پیام مستضعفین» مؤرخ عقرب 1358 چاپ کردند و این کاری بود که برای همیشه مرا در محور کار قلمی و فعالیت سیاسی و فرهنگی میخکوب کرد و با یاران همدل، همفکر و هم سرنوشت مخصوصا استاد عرفانی در قالب یک کار منسجم سیاسی و تشکیلاتی یکجا ساخت و از این جهت در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی، برای همیشه مرهون کمک ها و راهنمایی های ایشان خواهم بود و یاد ایشان را گرامی خواهم داشت.
با توجه به این پیشینه، امروز بر خود یک دَین و یک تکلیف می دانم که گوشه اندکی از زوایای گوناگون شخصیت ایشان را به طور مختصر و فهرست وار در چهار مطلب کوتاه، برای شما بیان کنم:
1. سوابق مبارزاتی استاد عرفانی:
سابقه مبارزاتی استاد عرفانی به اوایل دهه پنجاه بر می گردد؛ به دوره ای که ایشان در نجف عراق مشغول تحصیل علوم دینی بودند و با توجه به فضا و شرایط خاص حاکم بر افغانستان و منطقه و درک و دردی که ایشان با همه وجود در مورد سرنوشت ملت و جامعه افغانستان احساس می کرد، همراه با جمع اندکی از یاران و همفکران خود در آن محیط به فعالیت های فرهنگی و سیاسی روشنگرانه اقدام کردند. در محیط نجف در آن سال ها چند رویداد اتفاق افتاد که در شکل گیری این حرکت بسیار تأثیر داشت:
یکی حرکت ضد تبعیضی بود که توسط علمای افغانی پدید آمد در مقابل برخی از اقدامات تبعیض آمیزی که توسط برخی از نهادها و مقامات حوزه، بین طلاب افغانی و غیر افغانی اعمال شده بود و در این حرکت، در کنار شخصیت هایی مانند علامه مدرس افغانی و آیت الله محمد عیسی محقق و اشخاص دیگر، استاد عرفانی نقشی برجسته داشت.
حرکت دیگر ظهور هیأت عزاداری به نام «شباب الهزاره» بود که به تقلید از رسوم و سنت رایج عزاداری در میان مردم عراق ایجاد شد. در عراق جوانان هر محله و قبیله، هیأتی را به نام قوم و قبیله خود ایجاد می کردند. تأسیس هیأت شباب الهزاره برای تحریک احساسات جوانان و تشویق آنان به یک حرکت جمعی با هویت و ویژگی های خاص خود بسیار مؤثر واقع شد که باز هم استاد عرفانی یکی از بانیان و مشوقان این حرکت بود.
از سوی دیگر در آن محیط و شرایط، حضور شخص امام خمینی در حوزه علمیه نجف و سایر مبارزان ضد رژیم شاهنشاهی ایران و پخش و نشر نشریات و کتاب های انقلابی و روشنگرانه، نقش کلیدی داشت در تحریک و بسیج همه علما و جوانانی که دغدغه مبارزه با ستم و استبداد در سر داشتند و در این میان جمعی از روحانیون مبارز افغانستان نیز با آنان پیوند تنگاتنگ یافته بودند.
همزمان با این رویدادها تحرکات مشابه بین روشنفکران و علمای افغانستان در کابل و ایران و جوانان هزاره در کویته پاکستان به نام نسل نوهزاره با نشریه ای به نام «ذوالفقار» نیز پدید آمد و تماس هایی بین قم و نجف و کابل و بعدها سوریه برقرار گردید.
با توجه به این اوضاع و احوال، استاد عرفانی برای اولین بار در سال 1353 همراه با حلقه ای از علمای مبارز افغانستان مثل: شهید سید حسین حسینی، مرحوم عبدالحسین اخلاقی، سید غلام حسین موسوی و چند تن دیگر، به عنوان «روحانیت مبارز افغانستان» اعلامیه ای را تحت عنوان «طلاب علوم اسلامی افغانستان» در باره اوضاع افغانستان و بر ضد حکومت های وقت منتشر نمودند.
در مورد رویدادهای فکری و فرهنگی این دوره باید گفت که استاد عرفانی اولین عالم دینی مبارز و روشنفکر افغانی است که در آن محیط و شرایط اختناق آمیز و متحجرانه آن روز، دست به قلم برده و اولین کتاب را با یک اندیشه انقلابی و روشنگرانه و برداشت نو از تاریخ و اندیشه سیاسی اسلام و با ادبیات زیبا و قلم رسا، به نام «امر به معروف و نهی از منکر» در سال 1355 در نجف تألیف و منتشر نمود. این کتاب هرچند در شرایط کنونی ممکن است یک نوشته غیر عادی تلقی نشود، اما در آن روزها یک اقدام بی سابقه و در واقع یک تحول فکری و فرهنگی در محیط حوزات علمیه و دانشگاهی ما بود. اهمیت این کتاب کوچک که با قطع جیبی چاپ شده بود، در آن حد بود که در عداد کتاب های دکتر شریعتی و آثار سایر مبارزان و روشنفکران مسلمان آن دوره، بین خوانندگان افغانی و ایرانی دست به دست می شد.
این فعالیت های استاد عرفانی در نجف، آغازی شد برای برقراری ارتباطات گسترده تر با حلقات مبارز دیگر در کابل و قم که با سفر ایشان در سال 1356 به کابل، ایران و سوریه و سفر استاد شهید مزاری در همین سال به سوریه و عراق و سفر شهید ضامن علی واحدی به سوریه، این ارتباطات، به یک نوع رابطه همفکری تشکیلاتی تبدیل گردید و سرانجام در سال 1357 با وقوع کودتای ننگین 7 ثور و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مبارزات سیاسی در کشور وارد فاز جدید شد و در این سال نیروهای همسو و همفکر که در کشورهای مختلف مستقر شده بودند، گرد هم آمدند و سازمان نصر افغانستان را ایجاد کردند که اولین اعلامیه اعلام موجودیت آن، به تاریخ 21 حمل 1358 با توضیح نظریات و اصول سیاست این سازمان نشر گردید و اولین شماره نشریه آن به نام «پیام مستضعفین» در ماه سرطان 1358 منتشر شد.
مؤسسان و اعضای شورای مرکزی سازمان نصر عبارت بودند از: استاد شهید عبدالعلی مزاری، استاد شهید سید حسین حسینی، استاد مرحوم قربانعلی عرفانی، مرحوم سید عباس حکیمی، آیت الله صادقی پروانی، استاد محمد کریم خلیلی، استاد عزیزالله شفق، استاد خادم حسین ناطقی شفایی و استاد محمد ناطقی پنجاب.
در این میان نکته قابل یادآوری این است که در دوره سازمان نصر، استاد عرفانی از نگاه فکری و سیاسی و حتی روابط شخصی، نزدیکترین شخص به استاد مزاری بود و یک نوع اعتماد و احترام خاص و پیوند ناگسستنی بین آن دو وجود داشت.
از آنجا که با فعالیت های استاد عرفانی در سال های اخیر همگی آشنایی دارند، در مورد سوابق مبارزاتی ایشان به همین اختصار اکتفا می کنیم و به خاطر ضیقی وقت، چند مورد دیگر از زوایای شخصیت ایشان را هم بسیار کوتاه اشاره می کنم.
2. رویکرد فرهنگی:
همانطور که اشاره شد استاد عرفانی فعالیت سیاسی خود را با حرکت آگاهی بخش فکری و فرهنگی آغاز کرد و این رویکرد را تا آخرین روزهای زندگی پربار خود حفظ کرد. قلم رسا و بیان شیوای ایشان کم نظیر بود. همیشه و در همه جلسات و حتی در سفرها قلم و کتابچه ای با خود داشت و یادداشت می گرفت و همه صحنه ها را با تمام جزئیات و با ادبیات بسیار شیرین و جذاب توضیح می داد. مجموعه یادداشت های سفر ایشان و همچنین دو مجموعه دیگر از نوشته های ایشان را از سال 1363 که مسئولیت «پیام مستضعفین» را به عهده داشتم، قسمتوار، در این مجله، چاپ می کردم و همچنین کتاب «از کنگره تا کنگره» ایشان در سال 1372 با تنظیم و تصحیح و مقدمه این جانب به چاپ رسید. همه این آثار و سایر کتاب ها و مقالات ایشان در کنار تأسیس مؤسساتی مانند: مؤسسه باقر العلوم در کابل و مؤسسه الزهرا در یکه ولنگ، همگی نشانه توانایی فکری و قلمی و خدمات ارزشمند فرهنگی ایشان است.
3. اخلاق انسانی و اسلامی:
همه کسانی که استاد عرفانی را می شنا ختند به خوبی می دانند که یکی از ویژگی های منحصر به فرد ایشان، اخلاق خاص انسانی و اسلامی و پایبندی ایشان به ارزش های دینی و فضایل اخلاقی بود که هر شخصی را ناخواسته به خود جذب می کرد. فروتنی، تواضع، بردباری و شکیبایی ایشان در مقابل هر نوع حادثه و تلخ ترین برخوردها و رویدادها مثال زدنی بود.
4. همگرایی و وحدت طلبی:
استاد عرفانی در طول دوره جهاد با همه کشمکش ها و منازعاتی که بین احزاب جهادی وجود داشت، هیچگاه از تفرقه و اختلاف رضایت نداشته و از وجود درگیری ها بین نیروهای جهادی مخصوصا گروه های همسو رنج می برد. به همین جهت در سال 1365 همراه با استاد مزاری و استاد محمد ناطقی با سفر از ایران به داخل کشور و دیدن از جبهات و بررسی وضعیت مجاهدین، اوضاع را به نفع مردم و احزاب ندیده و همراه با آیت الله پروانی و استاد شفق و دیگران، تلاش هایی را برای صلح و نهایتا همسویی و اتحاد نیروهای جهادی آغاز کرد. این تلاش ها در سال 1367 شدت یافت و اولین جرقه جریان وحدت طلبی، چنانکه در فصل اول کتاب «از کنگره تا کنگره» استاد عرفانی با اسناد و مدارک بیان شده، از یک جلسه دوستانه بین استاد عرفانی و استاد محمد اکبری و آقای حسین صابری و سید عبدالحمید سجادی در ولسوالی لعل و سرجنگل آغاز شد و به تعقیب آن اولین کنگره سراسری مجاهدین مناطق مرکزی به تاریخ 21 سرطان 67 در پنجاب بامیان و سپس گردهمایی مسئولین سازمان نصر و پاسداران جهاد به تاریخ 16 سنبله 67 در لعل برگزار گردید و منشور اتحاد دو جریان به امضا رسید و گردهمایی های دیگری به تاریخ 22 سنبله 67 در بهسود و به تاریخ 10 قوس 67 در جاغوری برگزار شد و سرانجام بعد از دو سال تلاش پیگیر، در 25 سرطان 1368 در جلساتی که در مرکز بامیان برگزار گردید، قطعنامه ای به نام «میثاق وحدت» به امضا رسیده و «حزب وحدت اسلامی افغانستان» رسما تأسیس شد.
بدین ترتیب استاد عرفانی یکی از معماران و مؤسسان اصلی حزب وحدت شمرده شده و در سال های بعد از پیروزی مجاهدین، از رهبران و فعالین حزب وحدت در کابل بوده و در دوره استقرار حزب در بامیان به رهبری استاد محمد کریم خلیلی، هم ایشان به عنوان معاون اول حزب، فعالیت کرده و در سال های اخیر هم رهبری شاخه ای از حزب، به نام «حزب وحدت اسلامی ملت افغانستان» را به عهده داشت.
در مورد شخصیت و مبارزات استاد عرفانی سخنان زیاد و ناگفته ای وجود دارد که در این فرصت به دلیل ضیقی وقت از ذکر آن ها صرف نظر می کنیم. اما باید این تجربیات به نسل جدید کشور انتقال یابد که در گذشته های این کشور و این مردم، چه تحولات و رویدادهایی اتفاق افتاده و سیر حوادث چگونه طی شده و چه کسانی حامل رنج ها و فداکاری ها بوده و چه درس هایی را برای ما بجا گذاشته اند.
دوم- چالش ها و اولویت های ملی ما:
حضار گرامی!
به برکت مجاهدت های شخصیت هایی مانند عرفانی و امثال عرفانی امروز مردم افغانستان بعد از سال ها تحمل رنج و مرارت شاهد برپایی یک نظامی هستند که با اراده خود آن را انتخاب کرده و از نعمت آزادی سیاسی، آزادی بیان، دموکراسی، قانون اساسی و تشکیل دولتی مبتنی بر تفکیک قوا برخوردار شده اند. اما همگی باید بدانیم که با آنچنان چالش های پیچیده و خطرناکی مواجه هستیم که اگر غفلت کنیم و عاقلانه عمل نکنیم، همه چیز را بار دیگر از دست خواهیم داد.
از همه شما حاضرین گرامی و بزرگان دولتی و مردمی اجازه می خواهم امروز در این رابطه به دو مورد مهم اشاره کنم:
1. امنیت و صلح:
تأمین امنیت پایدار یکی از آرزوهای دیرین مردم ما است. اکنون چند دهه است که به نام ها و عناوین مختلف مردم ستم کشیده کشور، با هیولا و غول بی رحم و خون آشام جنگ و ناامنی دست و پنجه نرم می کنند و هر روز ده ها و بلکه صدها فرد بی گناه از جوان و پیر و زن و مرد قربانی می شوند. هر جنگ و منازعه ای آخر الامر باید به صلح بینجامد. حکومت وحدت ملی طی این مدت در این رابطه چه در سطح ملی و بین الافغانی و چه در سطح بین المللی و منطقه ای و همکاری با کشورهای همسایه و همکار، گام های صادقانه و شجاعانه ای برداشته که اقدام اخیر مبنی بر امضای توافقنامه صلح با حزب اسلامی آقای حکمتیار نمونه روشن یک دیالوک موفق بین الافغانی است. همه مخالفان مسلح و مخصوصا گروه طالبان بدانند که از راه جنگ هیچگاه به هدف و مقصود خود نخواهند رسید. امروز فرزندان دلیر این مرز و بوم در قالب نیروهای دفاعی و امنیتی کشور با مقاومت بی بدیل و با تمام قدرت، در مقابل آنان ایستادگی کرده و در هر نقطه ای از کشور آنان را با شکست مواجه ساخته اند. بنا بر این بیایند همچون حزب اسلامی، باب مذاکره را گشوده و رو در رو با حکومت افغانستان در میز گفتگو بنشینند و خواسته های خود را از راه یک فعالیت مسالمت آمیز سیاسی دنبال کنند.
ما از همه مردم شریف افغانستان در همه مناطق کشور و از همه نخبگان و گروه ها و احزاب سیاسی می خواهیم که در رابطه با مسأله تأمین امنیت، با حکومت همکاری همه جانبه نمایند و به مزدوران بیگانه اجازه ندهند که در مناطق مختلف و در مسیر راه ها و شاهراه ها دست به ناامنی، انتحار و انفجار و یا اختطاف و گروگانگیری بزنند و مردم ملکی بی گناه را مورد اذیت و آزار قرار دهند. در این رابطه از مردم میدان وردک مخصوصا از شخصیت ها، متنفذین و احزاب سیاسی و جهادی این ولایت، صمیمانه سپاسگذاری می کنیم که به کمک هم و در همکاری با حکومت مرکزی و اداره محلی، زمینه رهایی گروگان های بی گناه و باز شدن راه ها به روی مسافرین را فراهم ساختند. مردم ما اعم از پشتون و هزاره و تاجیک در میدان وردک باید بدانند که این ولایت، خانه مشترک آنان است. مردم این مناطق در طول سالیان سال در کنار همدیگر برادروار زندگی کرده اند و در غم و شادی یکدیگر شریک بوده اند. بنا بر این خود باید با همکاری همدیگر امنیت منطقه و مسیر راه های خود را تأمین نموده و اجازه ندهند که افرادی از بیرون منطقه در میان آنان تخم نفاق بپاشند و آنان را رو در روی هم قرار دهند. امروز در افغانستان هیچ کسی و هیچ قومی نمی تواند با زور بر دیگران حکومت کند. تنها راه، یک زندگی با عزت و با امنیت و آرامش، احترام به همدیگر و همکاری با یکدیگر است.
در این رابطه با تأسف و تأثر شدید باید به فاجعه دو روز پیش غور اشاره کنیم که عده ای از تفنگداران جنایتکار بی وجدان، جمعی از مردم بی دفاع ملکی به شمول اطفال و نوجوانان را به گروگان گرفته و سپس مظلومانه به شهادت رساندند. این دسته از افراد خدا نشناس، که به هیچ معیاری پایبند نیستند و هر روز گاهی به نام طالب و گاهی هم به نام داعش و گاهی به نام این حزب و آن حزب، مرتکب جنایت بشری می شوند، با مردم غور هیچ پیوندی ندارند. مردم شریف غور باید این لکه های ننگ را از دامن خود پاک کنند و اجازه ندهند که عده ای به نام آنان فرزندان آنان را به خاک و خون بکشند.
2. تحکیم وحدت ملی و پرهیز از نفاق های قومی:
یکی از چالش های خطرناک و حتی خطرناکتر از جنگ و ناامنی، خطر قومی سازی در کشور است. امروز متأسفانه موجی از حرکت های قوم گرایانه، اذهان مردم کشور را مشوش و همه را نگران کرده است. قومی سازی یک ضربه جبران ناپذیر بر روند دولت سازی و ملت سازی و مانع بزرگ در راه دموکراسی و حاکمیت قانون و تأمین عدالت و حقوق شهروندی است.
این روحیه متأسفانه در این اواخر، حکومت وحدت ملی و روند حکومتداری را نیز آشفته ساخته است. برخی که خود نیز از ارکان این حکومت هستند، به یک شکلی برای مردم طرح بدیل پیشنهاد می کنند. ما از اظهارات جدل برانگیز و ناامید کننده رهبران سیاسی و حکومتی اظهار تأسف می کنیم. این نوع اختلاف ها و اظهار نظرها، خارج از چارچوب قانون اساسی بوده و باعث تضعیف نظام و ملت و مانع پیشرفت اصلاحات شده و مدیریت کلان کشور را با چالش مواجه می گرداند.
ما با این نوع برخوردها باید در نزد ملت بزرگ افغانستان احساس شرمساری کنیم. ما نباید کاری کنیم که دشمن شاد و مردم ما ناامید شوند و روحیه نیروهای فدارکار دفاعی و امنیتی ما تضعیف گردد. امروز هم دشمن از این وضعیت سوء استفاده می کند و هم افراط گرایان قومی از چند سو روی این آتش زیر خاکستر، روغن کینه و نفرت می پاشند و مردمان باهم برادر این سرزمین را علیه همدیگر می شورانند و چنین حالتی به نفع هیچ شخص یا گروهی و به نفع هیچ قوم و تباری نیست.
در قبال این خطر ویرانگر همگی مسئولیت داریم از رئیس جمهور گرفته تا معاونان رئیس جمهور و تا رئیس اجرائیه و معاونان ایشان و همه نخبگان سیاسی و گروه های فرهنگی و مدنی ما. مسئولیت رئیس جمهور، به عنوان شخص اول کشور و زعیم منتخب مردم از همه بیشتر و سنگین تر است. رئیس جمهور به عنوان مقام حافظ قانون اساسی و رئیس همه ارکان دولت، مسئولیت دارد که مشروعیت نظام و بقای آن و تحکیم وحدت ملی و روحیه برادری را در رأس اولویت های خود قرار دهد.
ما باید به این نکته با دقت توجه کنیم که افغانستان یک کشور کثیر القومی است و همه اقوام گل های زیبای یک باغ هستند و از این رو گرایش و یا نسبت هر کسی، حتی مقامات حکومتی، به یک قوم خاص، یک امر طبیعی است و در همگی بلااستثنا وجود دارد. همگی به طور طبیعی از نگاه اتنیکی وابسته به اقوامی هستند و باید از آنان نمایندگی کنند و از منافع شان دفاع نمایند و این حق قانونی و انسانی شان است، اما قوم گرایی به این معنی نباید به معنای تقابل و دشمنی با اقوام دیگر و نادیده گرفتن حقوق آنان تلقی شود.
من از کسانی که روحیه افراطی قومی دارند، از هر قومی که باشند، هرگز دفاع نکرده و نخواهم کرد، اما با شناخت و ارتباط نزدیکی که دارم، به جرئت می توانم ادعا کنم که شخص رئیس جمهور مبرا از افراط گرایی قومی و نژادی هستند و در اصول به همه مسایل کشوری با دید وسیع تخنیکی و بر اساس معیارهای شفافیت و شایستگی می نگرند و به یقین، رئیس اجرائیه و سایر شخصیت ها و رهبران سیاسی و ملی ما نیز همواره منافع کلان ملی و مصالح علیای کشور را در نظر می گیرند.
اما براستی اگر از زاویه دیگر به تاریخ گذشته کشور و ساختار عمومی اداره در افغانستان بنگریم، به طور واضح می بینیم که فزون خواهی ها و انحصار طلبی ها و گاهی یک نوع تبعیض سیستماتیک وجود داشته و عدالت در دو بخش اصلی رعایت نشده: یکی در مورد تقرر و استخدام که مشارکت عادلانه همه اقوام، مخصوصا اقلیت ها در این رابطه رعایت نشده است و دیگری در زمینه انکشاف متوازن که همه مناطق و حتی مناطق پشتون نشین بطور یکسان از آن برخوردار نشده اند. اما این کاستی ها ناشی از تنها دوره کار حکومت وحدت ملی و رهبری این حکومت نیست، بلکه با تأسف باید گفت که میراث تلخی است که از تاریخ گذشته کشور به ارث باقی مانده است.
از این رو اکنون و امروز در دوره حکومت وحدت ملی وظیفه همه ما است و از همه انتظار داریم که به جای جر و بحث های بی نتیجه رسانهای، بیاییم همه به دور از امتیاز طلبی های حزبی و قومی، در مورد ایجاد یک ساختار مناسب و در چوکات قانون اساسی، بر رعایت معیارهای شفاف و قانونی تأکید کنیم و از طریق یک پروسه رسمی و نظام مند همدیگر را قناعت داده و به تفاهم و توافق برسیم. جز این، راه دیگری وجود ندارد. ما باید برای جلوگیری از اعمال تبعیض ها و نابرابری ها، تحقق مشارکت عادلانه و متکی بر شفافیت و لیاقت و همچنین رعایت انکشاف متوازن در تمام ولایات کشور و استفاده عادلانه از کمکهای میلیاردی جامعه جهانی و جلوگیری از تبعیض های سیستماتیکی که در طول تاریخ سیاسی این کشور اعمال شده است و برای ایجاد اعتماد ملی و سرانجام تحکیم وحدت ملی از هیچ کوششی دریغ نکنیم.
ما امروز باید بدانیم که به جای این نوع اختلاف ها و جر و بحث های داخلی، اولویت های دیگری برای کشور داریم: جنگ و ناامنی، برگزاری انتخابات و ضرورت احترام به اراده مردم، ضرورت رعایت قانون اساسی و حاکمیت قانون، تقویت روند دولت و ملت سازی، مبارزه با فساد، مشکل مهاجرین و بیجا شدگان، تحرک برنامه های اقتصادی، سونامی خفته و خاموش مواد مخدر و مشکلات دیگر.
گزارش رسمی مشترک اداره مبارزه با جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد (یو ان او دی سی) و وزارت مبارزه علیه مواد مخدر که چند روز پیش اعلام شد افزایش 43 در صدی تولید مواد مخدر و ناکامی برنامه محو مزارع مواد مخدر را نشان می دهد و به همین تناسب افزایش شمار معتادین در سطح کشور و تا دوردست ترین قریه ها، سرمایه انسانی کشور را به نابودی تهدید می کند. این وضعیت نشان می دهد که ما در مبارزه با مواد مخدر ناکام هستیم و یا حتی این که اصلا به این خطر وحشتناک و بدتر از تروریزم توجه لازم را نداریم.
تقاضای خاضعانه من به عنوان یک فردی در حکومت که به همه رجال و ارکان دولت و حکومت و به همه اقوام و مردمان شریف این سرزمین، احترام خاص دارم، از همه شخصیت ها و نخبگان سیاسی کشور این است که ما امروز به یک تجدید میثاق و یک تجدید پیمان ملی نیاز داریم؛ میثاق در مورد وفاداری به منافع ملی و مصالح علیای کشور، تحکیم وحدت ملی، رعایت احکام و ارزش های قانون اساسی، احترام به اراده مردم، احترام به دموکراسی، کرامت انسانی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، برابری و برادری همه اقوام کشور، به منظور ایجاد یک جامعه مرفه، مترقی و برخوردار از صلح، ثبات و امنیت پایدار.
به امید چنین روزی
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
>>> انشاء الله تا اخیرسال 1396 تمام روزهای سال به دزدان اختصاص داده میشود!!!!
>>> جناب قانونپوه در روز قیامت باید پاسخگوی این شهادت و گواهی دروغین تان باشید:
«اما با شناخت و ارتباط نزدیکی که دارم، به جرئت می توانم ادعا کنم که شخص رئیس جمهور مبرا از افراط گرایی قومی و نژادی هستند و در اصول به همه مسایل کشوری با دید وسیع تخنیکی و بر اساس معیارهای شفافیت و شایستگی می نگرند و به یقین، رئیس اجرائیه و سایر شخصیت ها و رهبران سیاسی و ملی ما نیز همواره منافع کلان ملی و مصالح علیای کشور را در نظر می گیرند.»
واقعا که سیاست چقدر انسان را کر و کور می سازد.
>>> معاون دوم جیب هایش پرشده
>>> بزودى شاهد شكل گيرى بزرگترين ائتلاف #غير پشتونها خواهيم بود!
اين ائتلاف بزرگ عليه نظام متمركز تك قومى، انحصار گرائى، تماميت خواهى، بى عدالتى، قتل عام هاى از قبل پلان شده، توسط مثلث شوم #اتمر_استانكزى_غنى، و بى جانبدارى بعضى بى غيرت هاى غير پشتون، از جنايات تيم مافيائى، فاسد، تروريستى و.... مشخصاً تغير نظام به فدرالى مبارزه خواهند كرد.
تمام جناح های دخیل در سیاست افغانستان از حکومت و انحصارگرایی تیم حاکم به ستوه آمده اند. موج عظیمی از چهره های سیاسی به حقانیت ادعاهای روشنفکری ناشی از متعصب خواندن اشرف غنی احمدزی واقف شده اند. نزدیکترین یاران و پایگاه های مردمی اشرف غنی احمدزی از وی روگشتانده اند و تلاش دارند در برابرش جبهه بسازند. این رویکرد نشان می دهد که دیگر مردم به زور و زورگویی و انحصار عادت نمی کنند. زمینه برای ایجاد یک فرصت کلان دیگر مساعد است. حکومت مریض فعلی تا جایی که من می دانم به بیمارستان نمی رسد. باید ایستاد و کمر کسی را بست!
نجیب بارور
اما این نظام فرسوده شده اگر ائتلاف صورت بگیرد یا نگیرد این نظام ظالم را خداوند خودش سر نکون میکند که موجودیت یک ائتلاف قوی را ایجاب میکند تا جایش را پر کند، بناءً معلوم میشود ایتلاف قوى در حال شکل گیری است، امید است این ایتلاف مثل دفعات قبل شکنند نباشد، ما حمایت میکنیم هر صدای که به ضد این نظام فاشیزم بلند شود.
>>> دوم امروز ملا غني را بيخي فريشته نجات خواند در حاليكه جوال تعصب همين ملا غني است
>>> از برکت شرایط ناگوار سرور دانش معاون ریس جمهور شده در غیر آن این شخص را باشی مندی کس مقرر نمی کند
>>> این شخص.... دو خیانت بزرگ به ملت به ویژه به قوم خود با این کار خود کرد، یکی این که همیشه از حق ملیت خود میگذرد گویا حق شخصی پدرش است و به قوم خود خیانت بزرگ میکند وهمیشه بی عدالتی ها و نقض حقوق شهروندی که در برابر تبارش هزارها صورت میگیرد، خاموشی حفظ میکند گویا به دهن خود مهر سکوت زده
دوم اینکه ،زمانی دوستم ادعای احقاق حق به تبار خود میکند این شخص چاپلوس و بی همت "دانش" وی را محکوم به قوم گرایی میکند،جالب اینجاست که زمانی که میبایست خاموش را حفظ میکرد برعکس صدای بیجا و ناحق بلند کرد، ولی زمانی که باید حرف بزند و سکوت را بشکند بلکه خاموشی حفظ ، در واقع با این کار خود ستون نظام تک سالاری و دیکتاتوری غنی زی را ثابت تر از پیش ساخت .
هرچند این شخص چاپلوس یک کتاب "حقوق اساسی"در رابطه به حقوق و آزادی های اتباع کشور از طرف دیگر تکالیف دولت را در برابر ملت به بحث گرفته ولی نمیدانم آم کتاب را از کله ی خود نوشته و یا کاپی کرده،چون موضع گیری امروزی اش در برابر حرفه ای جنرال دوستم در مغایرت به بحث های که در رابطه به حقوق شهروندی که در کتاب خود کرده است،چون حرف های جنرال دوستم" با پوزش از جنرال دوستم بیسواد "در مطابقت به همان کتابی است که دانش کاپی گر انرا نوشته .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است