نتوانستند حق ما را از قبیله بگیرند
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۲۴    ۱۳۹۵/۹/۹ کد خبر: 124889 منبع: پرینت

من استاد عطامحمد نور را دوست دارم، جدای از بازی‌های آخرش او همیشه به‌عنوان بخشی از قدرت تاجیکان در شمال بوده است‌. عطامحمد نور از مردان استوار و همیشه‌دخیل در سیاست افغانستان در سال‌های پسین بوده است. تاثیرگذاری او به‌عنوان یک قدرت عمل‌گرا در کنار داکتر عبدالله در زمان انتخابات به هیچ کسی پوشیده نیست.

اینها تمام بماند بر سر جایش، اما نگرانی ما از بازی‌های اخیر قبیله این است:
۱- سه ‌رویکرد را قبیله ‌باوران یکی پی دیگر به کرسی نشاندند، انتقال قدرت از لوی قندهار به لوی پکتیا به‌خاطر استقرار بیش‌تر داعش در منطقه، حکومت کردن بدون تاجیکان یا واضح‌تر کم‌رنگ‌ساختن نقش جبهه شمال در حکومت، انتقال قدرت تاجیکان از شمال کابل به شمال افغانستان. عطامحمد نور در پروسه انتقال قدرت تاجیکان از شمال کابل به شمال افغانستان طبق راهکارهای پیش‌نهادی قبیله در کتاب سقاوی دوم مهره‌یی در دستان قبیله است.

۲- عطامحمد نور مذاکراتی را که با قبیله آغاز کرد، طبق استراتژی سیاسی یا عقلانیت سیاسی نبود، استاد عطامحمد نور وقتی با آنان وارد مذاکره شد که از شریک سیاسی‌اش یعنی عبدالله در حال عصبانیت بریده بود، او هرکاری را که تا امروز می‌کند، به‌نحوی در ضدیت با داکتر عبدالله است. دلیل این ضدیت عطامحمد نور با عبدالله نرسیدن حق سیاسی‌اش در حکومت وحدت ملی است. عطامحمد نور مصارفی را که در انتخابات در حمایت از عبدالله کرده بود، با یکی دو کرسی وزارت و سفارت کافی ندانست.

۳- گمانه‌زنی‌هایی نیز وجود دارد که اشرف‌غنی احمدزی، تمام حسابات مالی عطامحمد نور را دررداخل افغانستان مسدود کرده است، تا عطامحمد نور را از این بابت وادار به‌مذاکره کند.

نتیجه:
هیچکسی نمی‌تواند مانع فعالیت سیاسی دیگری شود. عطامحمد نور در روزهای دشوار در کنار مردمش بوده و از حیثیت مردمش استوار دفاع کرده است. لاکن فعالیت‌های را که در روزهای آخر با عصبانیت و ضدیت آغاز کرده است، شاید مدتی به‌نفعش تمام شود اما روزی پشیمانش خواهد کرد.
او عملاً در حال حاضر با قرار گرفتن در کنار غنی در برابر مردمش ایستاده است. برای ما از سال‌های دور روشن است که قبیله هرکسی را که استفاده کرد بعداً رهایش می‌کند.

استاد عطا که "استاد عطا" شده است، با حمایت هم‌سنگرانش در داخل نظام شده است، پس امید دارم پل‌های پشت سرش را نشکند.
بازی‌هایی را که قبیله در داخل نظام و شمال افغانستان راه انداخته است، عطامحمد نور را به‌عنوان مهره‌ ای استفاده خواهد کرد و بعداً مفت جایش را به‌دیگری عوض خواهد کرد.

در اینکه عبدالله و بقیه سران تاجیک در برابر قبیله ضعیف آمدند و نتوانستند حق ما را از قبیله بگیرند، شکی نیست ولی دلیل نمی‌شود که به‌خاطر همان حق بر همه پشت کنیم و در دامن قبیله بیندازیم خود را.

با محبت فراوان
نجیب بارور


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   جناب بارور صاحب به نظر شما تاجکان یعنی صرف پنجشیری؟؟ درین 14 سال بجز پنجشیری کدام تاجک سهم کلان درحکومت داشته؟؟

>>>   بدحشانی های خوب وبی آزار بجز شهید شدن ودرتابوت شدن هیچکاهی بنام تاجک صاحب اصلی قدرت نبودند با اینکه از نظر خصوصیات مردم دانشمند ، حلیم ، مودب ، صادق مسلمان می باشند گاهی در شمال گاهی در شرق گاهی درغرب جنازه های شان که در راه حفاظت همین حکومت جان شانرا از دست میدهند به خانه های شان انتقال میگردد، اما زمانیکه حرف ازتقسیم قدرت است بدخشی نه تاجک است نه پشتون نه ازبک البته که من بدخشانی نیستم صرف یک بیان حقیقت کردم
ر

>>>   به تحلیل باورصاحب موافق نیستم !
عطارهبرقبیله یارهبرتاجیک نیست رهبرپول است .همین پولهای ملیاردی راازجیب مردم افغانستان منجمله ازجیب تاجیک خودگرفته است .پس اگردرغارت مردم دست آزادبگذارندهمانطوریکه تمام کشوررامعامله کردخون خودتاجیک راهم پول نقدخواهدکرد.
فعلا باعبدالله خصومتی نداردبلکه قدرت غارت مبخواست آنرادربرابرفروش حزب جمعیت حصول کردامابیشترین دست آوردخودرا عقب زدن جنرال دوستم و رواداری ظلم برملت اوزبیک میداند .
وطندار

>>>   باید ګفت که همرایی اینقدر یاوه ګوی که شما کرده اید قابل خنده است شما کدام حق را از کی خواهان هستید قدرت دردست دزدان سرمایه املاک و همه چیز در دست دزدان اینکه سران خود تان بالایتان ظلم میکند و مانند غلام های حلقه بګوش استعمال تان میکند به ګفته شما ګناه قبیله چیست
واینکه شما افغانستان را به یک قبیله منسوخ میکند. باید بدانید که خود شما هیچ کدام حیثیت ندارید و خود را از نی حیثیت ترین مردم معرفی نمودید.

>>>   عطا محمد نور خود اصل لوگری دارد

>>>   چند گپ پوست شده!
خواست و انتظار ما از عطا محمد نور، كنش هايي بود كه فعلا انجام مي دهد؛ اما چرا به اين پيمانه انزجار و نفرت عليه وي راه افتاده است؟
كي و كدام آدرس ها، موجي از تخريب و نفرت پراكني را در برابر عطا محمد نور مديريت مي كنند؟
در آخرين ديداري كه با استاد عطا محمد نور داشتم، يكي از خواسته هاي جدي ام از وي اين بود كه از مركزگرايي مفرط پرهيز كند؛ مركزي كه چند پارچه، بي برنامه، تنبل و بيچاره و وامانده است.
در اين ديدار، پيام جمعي از نخبه هاي ديگر را نيز مبني بر همين محتوا برايش رساندم.
از وي خواستيم كه اگر برنامه دارد، ظرفيت و فهم سياسي دارد، تيم دارد و مي خواهد در آينده كشور نقش و سهم برجسته داشته باشد، چرا خود به حيث محور سياسي و چانه زني و معامله قرار نمي گيرد.
ديگر هر گونه توقعي از داكتر عبدالله جفا و خيانت بزرگ است. او ديگر بر نمي گردد، تغيير نمي كند و شجاعت سياسي بخرچ نمي دهد. داكتر عبدالله هر چي فرصت و امكان و حمايت خواست، برايش از حوزه بزرگ ما فراهم شد و در اختيارش قرار گرفت. او از اين پس شدني نيست. او همه فرصت هايش را هدر داده است. قلعه صعود سياسي اش نيز همين رياست اجراييه مي باشد.
چرا عطا محمد نور به دنبال اين مرده سياسي بگردد و ده ها فرصت و زمينه ديگر را در پاي و اراده سست وي قرباني كند.
اگر عطا محمد نور، داكتر عبدالله را دور زده است، خداوند پدر و مادر و بستگانش ره بيامرزد. از وي حمايت جدي مي كنيم. اي كاش اين كار را دو سال و سه سال قبل مي كرد.
عطا محمد نور واضح گفت چرا از داكتر عبدالله دلخور است و از وي انتقاد دارد...
داكتر عبد الله به إندازه يك نخود، شأن و خواست و عزت و حقوق مردم ما را تمثيل نكرده است.
اما خواسته اساسي ما از عطا محمد نور اين است كه، بازي ضعيف نكند. بي برنامه راه نرود. شم و درايت و هوشياري سياسي كسب كند. ارزان نخرد و فرصت و امكانات سياسي و بشري ما را ارزان مفروشد.
مردم ما را از بن تا اكنون به حراج گذاشته اند و ارزان فروخته اند، از بن تا اكنون معامله هاي كثيف شخصي و خانوادگي كرده اند. به همين دليل، همه فرصت ها و توانمندي هاي ما را نابود كرده اند..
به عطا محمد نور فرصت دهيد و از وي، به إندازه جايگاه اداري و سياسي اش، توقع داشته باشيد.
وي تا اكنون يك فيصد خيانت و معامله ي، خيانت كاران و معامله گران بن، اداره انتقالي، اداره موقت و قانون اساسي و پانزده سال اخير را نكرده است!
هوشمند فرارودي‎

>>>   شما گفتيد "عبدالله معرفت بين المللي دارد و عطا معرفت داخلي"
به نظرم شما زياد نگران نباشيد، چون هنگاميكه اگر استاد عطا هم در جايگاه عبدالله تكيه بزند هم مشروعيت بين المللي كسب ميكند و هم مشروعيت ملي
نقد و حمايت مشروط ما روي يك برنامه اصلاحي و بهبود استوار است
من از دوستانم خواهش ميكنم تا با شگونِ تغير مثبت و بهبود در وضعيت كه دبل عبدالله ايجاد كرده است، يا مؤقتا از انتقاد در برابر عطا باز ايستاده يا دست به انتقاد هاي سازنده ويا بجاي آن، از ايشان حمايت مشروط نمايند، تا ديده شود كه عطا تا چه اندازه ميتواند تغير مثبت ايجاد نمايد
ديگر نبايد يگانه گزينه آينده مردم ما، تنها عبدالله باشد!!!
چون اين عبدالله بود كه همه صلاحيت هاي إجرائي خويش را به كأخ رياست جمهوري سپرد و خودش ماند و همان كالاهاي مُدِلگونه اش در كأخ سپيدار و از سوي ديگر موجي از بي برنامگي هايش نيز ايشان را دارد همراهي ميكند ...

>>>   فاز جدید پشتونیزاسیون و بى غيرتى غير پشتونها!
تنها شخصیتی که رسماً عنوان قهرمان ملی را یدک می کشد ، "احمدشاه مسعود است" ، "امان الله " پادشاه وقت افغانستان به نسبت اعلان استقلال -که در دوره ی سلطنت او به وقوع پیوست - به " غازی" مشهور است ، اخیرا محمداشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در مراسم افتتاح خط آهن ترکمنستان به مرز افغانستان ، ایجاد خط آهن در افغانستان را از آرزوهای شاه امان الله برشمرد و به طور بی سابقه یی او را قهرمان ملی خواند در حالیکه در طول حدود یک قرن گذشته تاریخ به یاد نمی آورد که لقب قهرمان ملی به طور رسمی در مورد شاه امان الله به کار رفته باشد.
اقوام غیر پشتون در افغانستان روزگار سختی را می گذرانند و روز تا روز دست شان از قدرت کوتاه تر می شود ، این احتمال که رئیسجمهور کاربرد لقب قهرمان ملی را برای شاه امان الله به منظور تحشیه ی هرچه بیشتر اقوام غیر پشتون بویژه تاجیک ها به کار برده باشد دور از احتمال نیست .
از روزی که اقوام غیر پشتون با خوش خوش بینی بلاهت آمیز شان سلاح های شان را به زمین نهادند و رهبران اقوام غیرپشتون مخصوصا تاجیک ها و آزره ها به تیکه داران تبدیل شدند و سرنوشت قوم خود را - در ازاء خانه هایی که خود قصر می پندارند - به حراج گذاشتند، روزگارِ ذلت و زبونی این اقوام آغاز شد.
به نظر می رسد فاز جدیدی از پشتونیزه کردن کشور در راه است به احتمال زیاد ، در سال های آینده ملیون ها نفر پشتون پاکستانی از آن سوی خط دیورند به داخل افغانستان کوچانده خواهند شد که کمترین برآیند آن، قتل عام و کوچ اجباری اقوام غیر پشتون خواهد بود.
تنها راه جلوگیری از این روند ، فدرالی شدن کشور است ، و تنها راه فدرالی شدن هم، ایجاد جزیره های قدرت است که هر قوم باید در ساحه ی نفوذ و حوزه ی سکونت خویش به آن مبادرت ورزد تا با ایجاد یک توازن قواء، تمامت خواهان را وادار به قبول و تن دهی به طرح حکومت فدرال کنند ، در غیر آن اگر به اصطلاح نمایندگان اقوام غیر پشتون ، همت شان به پستی رسیدن به خانه های بزرگ و موتر های لوکس - چنانکه تا حالا بوده اند، باشند - از دیدِ چشمان تیزبین افقِ روزگاری که اقوام غیر پشتون از نظر فیزیکی و فرهنگی محو و نابود شوند یا حداقل برای همیشه از هویت اصلی خویش تخلیه گردیده و پشتونیزه شوند، دور از دید رس نخواهد بود.
فدائى.

>>>   بلی، واقعیت همین است
منظورِ اشرف غنی این بود که امان الله خان فقط قهرمانِ ما پشتون‌ها است. اسناد در دست داشتۀ رییس جمهور برای اثبات این بیان و ادعا، همانند دیگر واقعیت‌های تجربی و عینی جامعه، همین مصداق‌های روزانه هستند که اتفاق میفتند. مصداق‌های چون تجلیل از روزِ استقلال و هجدۀ سنبله(روز شهادت مسعود). اگر سخنانِ رییس جمهور- را باز نویسی کنید چنین از آب در میایند که: شما تاجیک‌ها- مسعود را- حتی اگر به مثابۀ ارنستو و نلسون و گاندی خودتان هم ارزیابی کنید، برای ما، همان بانی جنگ داخلی، ادامۀ راهِ حبیب کلکانی و... می باشد. به این معنا که منزلت والایی مسعود را در درۀ پنجشیر، تخار، بدخشان و...پیش خود نگهدارید(قهرمان بی قهرمان).بیانیۀ شیوای ستارِ سعادتِ پشتون همین معنا-را با خود حمل می‌کرد. اما چیزی که بر پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک و سایر اقلیت‌های قومی ومذهبی ساکن مملکت روشن است، این است که ناسیونالیسم قومی از سوی پشتونیزم تکثیر و ترویج شده است.
هیچ شاهِ پشتونی را تا دورۀ ظاهرشاه احوال نداریم که بر سرِ راهِ زبانِ پارسی سد نکشیده باشد. امان الله خان درمیان شاهانِ پشتون خاص و ویژه است. همین شاهِ خاص و ویژه در سفرنامه اش به قندهار می گوید:" آموختنِ زبان پارسی برای ملت (افغان‌) عینِ آموختنِ زبانِ آلمانی است". قومی شدنِ همه چیز،حتی قهرمان این وطن، مدیون ساختارهای سلطنتی و نوعیت حاکمیت شاهان است.
نفرت‌های قومی، محصول ادبیات گفتاری روزانۀ سیاست مداران و حکومت مدرانِ قدیمی و جدید است. حالا کارِ رییس جمهور فرهیخته‌مان هم ادامۀ راهِ رفته‌گان است؛ تبعیض و اقلیت انگاری دیگران و اکثریت انگاری نژاد و تبارِ نجیبِ مردمِ لوگر. باید بپذیریم که این‌جا جزیره‌های قومی، ولایت‌های قومی، وزارت خانه‌های قومی و قهرمانان قومی وجود دارد،نه ملت واحدِ(افغان). ملتی که یگانگی احساس ملی، ارزش مشترک، فرهنگ مشترک، موسیقی و هنر مشترک و بالاخره خاطره و افسانۀ مشترک داشته باشد، این‌جا وجود ندارد.
وجود و عرضِ اندامِ ملت(افغان)، همان‌قدر مسخره است که انتخابی بودن خود رییس جمهور،یعنی حقانیتِ موجود بودنِ ملتِ واحدِ(افغان) و مشروع و انتخابی بودن اشرف غنی، رییس جمهور کشور-هر دو یک‌سان است."
نوشته از: حبیب حمید زاده


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است