ستار مراد مقابل صلاح الدین ربانی
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۱    ۱۳۹۵/۱۰/۵ کد خبر: 126119 منبع: پرینت

در تازه ترين صف آرایی سياسي، عطا محمد نور در برابر داكتر عبدالله و ستار مراد در برابر صلاح الدين رباني قرار گرفته است.
ظاهرا داكتر عبدالله و صلاح الدين رباني كه طعم نزديكي با رييس جمهور غني را در گذشته چشيده اند، حالا از نزديكي عطامحمد نور و ستار مراد حس ناامني سياسي دارند. با يك تفاوت كه صلاح الدين رباني با يک حركت سنجيده شده غير مستقيم رسما مشروعيت اداري خود را نيز از دست داده است.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


عطامحمد نور داکتر عبدالله رییس اجرایی افغانستان صلاح الدین ربانی وزیر خارجه افغانستان ستار مراد



خنجانی

این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   رئیس صاحب جمهور واقعا مغز متفکر اول جهان است نه دوم راه را از پیش جنگ سالاران گم کرده نمیدانند چی کنند ، مشکل اینست که اینها همه هدف مهم مردمی واندیشه ئی ندارند هرکدام شان صرف دنبال لقمه چرب تر هستند
ر

>>>   تاجیکان عزیز و خوشقلب!
هیچ دانستید آنهایی که تاج سر و پرچم رهایی دانستیدشان همین اکنون به زنجیر پا و طوق لعنت در گردن تان تبدیل شده اند؟ اینها که باید وسیله اتحاد و وارد شدن تان در اریکه ها و قدمه های قدرت می شدند کارشان شده است نفاق افگندن در خانه ها ولایتهای تان تا سرگرم تفرقه و هیاهوی برای هیچ شوید و همچنان از سهم تان در فرصت‌های اقتصادی و سیاسی محروم بمانید؛ تمامی فرصت‌های اقتصادی را فاشیزم به انحصار آورد و تو به اشاره همین منافقین مصروف مخالفتهای محلی مانده باشی.

اگر دیده های عقل بینا باشد، کافیست تا به نفاق افکنی شان میان ولایات نظر بکنید تا ماهیت ننگین شان برملا گردد. در حالیکه تاکنون در هیچ عرصه بی خدمتی به شما نکرده اند...

به خدا که اینها شیادانی بیش نیستند. شش سال به دنبال یک رخ این سکه ی ناچل سرگردان ماندید و تلاش های تان بی ارزش و ثمر ماند و حالا رخ دیگر همان سکه را رو کرده اند تا کار بربادی تان را تا چند سال دیگر تکمیل کنند.

از پسان هم گذشت؛ اگر عقلی هست باید بیاید! بیدار شوید و به پا خیزید، پیش از این که برای همیشه برباد شوید!

>>>   شرم کنید، حیا کنید، از مردم ما که نمایندگی کرده نتوانستید حداقل مردم ما را به‌جان هم نیندازید. با تمام توان با کلک‌های بریده زیر پاهای تان زینه ساختیم ولی بلند شده نتوانستید. عزت و شرف مردم ما را در پای یک بی‌هویت بادآورده گذاشتید و با سرخمی در کرسی‌های نمایشی نشسته‌اید و دل‌خوش کرده‌اید. شما که در یک کاسه نان خورده‌اید بین خود جور نمی‌آیید، پس ما به‌کدام سیاست تان دل‌خوش کنیم؟ یک‌طرف سیاسی تان جانی‌ترین انسان و قاتل‌ هزاران شهروند این سرزمین را می‌آورد و برایش جایگاهی می‌سازد، از کسانی هم‌چون حکمت‌یار، سگ زرداد، امرخیل و حتا طالبان معلوم‌الحال شخصیت و نیروی سیاسی می‌سازد، این‌طرف شماها خانه‌جنگی راه انداخته‌اید. خود که در کاخ‌های مجلل در آرامش و عشرت به‌سر می‌برید، برای مردم ما که هیچ رفاهی مساعد کرده نتوانستید، حداقل بگذارید آرام نفس بکشند. امروز به‌خاطر شما مردم ما پارچه‌پارچه شده‌اند و یک‌دیگرشان را فحش می‌دهند. آیا این وضعیت برای شما خوشایند است؟ به‌لحاظ خدا، بس کنید.

>>>   هر کسی که بشمول قانونی با گروه های مزدور فاشیستی عظمت طلب برتری جوی قومی قبیله حاکم در قدرت سیاسی همکار وشریک است
خائین، معامله گر ، دشمن هویت زبان فرهنگ بومی و مردم مظلوم این سرزمین است.

>>>   مافیای جهانی هیروین، اسلحه و نفت برای اوغانستان قانون اساسی ساختند، قدرتمندان را خریدند، خوبان را گمنام و جوانان را بی سر نوشت ساختند. رهبری نیست که خودرا نفروخته باشد. هر یکی سرکشی کرد غلامان دیگر ویرا گمنام می سازند.

>>>   مهیب ترین، کاری ترین و رذیلانه ترین ضربات را حد اقل پس قتل احمد شاه مسعود به پیکر جمعیت اسلامی و شخص استاد ربانی افرادی از ولسوالی پنجشیر مانند فهیم قسیم، یونس قانونی، عبدالله قندهاری ، بسم الله ، امر الله صالح ... صرف ، تنها و فقط به دلیل گرفتن امتیازات شخصی و خانواده گی ... وارد کردند که تاکنون التیام نمی یابد.

>>>   ستار مراد چی میکند؟.
ع

>>>   آهسته آ هسته قدرت شورای نظار و جمعیت را جمع میکنند.
با کشتن احمد شاه مسعود و فهیم، قدرت نظامی شان فلج شد. با کشتن ربانی قدرت سیاسی شان. حالا با از بین بردن داکتر عبدالله و صلاح الدین ربانی، باز یک پایه دیگر نیز قدرت سیاسی شان کمتر میشود.
داکتر عبدالله هم از قدرت و هم از چوکی های وزرا و هم از بودجه و از همه چیز دیگر، پنجاه، پنجاه فیصد حق میخواهد.
اما عطا محمد نور با سهم خیلی اندک قناعت میکند و هرچه که اشرف غنی بگوید، همان را میکند.

>>>   دیپلماسی آشکار نقطه قوت استاد عطا محمد نور !
در پانزده سال گذشته رسم در میان میراث داران جهاد و مقاومت برین بود که از طریق دیپلماسی پنهانی با رقبای خود در اتاق های تاریک مذاکره نموده و به توافق میرسیدند. امتیازات بدست آورده را غنیمت شخصی تلقی نموده آنرا طور دلبخواه در میان اطرافیان نزدیک خود تقسیم می نمودند. به نقد دلسوزانه همراهان خود توجه ننموده و با منتقدین بعنوان خصم برخورد مینمودند. و در نهایت در مورد قضایای کلان ملی در چارچوب شوراهای محلی تصمیم میگرفتند.
اما برخلاف گذشته این بار استاد عطا محمد نور با صراحت در مورد ضرورت مذاکره جهت خروج از بن بست با ارگ صحبت نموده و در مورد اهداف مذاکره به مردم اطلاع رسانی می نماید. به نقد و نظر رقبای خود گوش داده و بخاطر ملاحظات عنوان شده از سوی آنها روند مذاکره را بطی می سازد.
صرفنظر از اینکه نتایج مذاکره چه خواهد بود این شیوه تصمیم گیری در مسایل ملی فصل نوی را در سیاست ورزی وارثین جهاد و مقاومت رقم خواهد زد که مبتکر آن استاد عطا محمد نور شناخته خواهد شد.
استاد نجيب فهيم
دستيار خاص آمرصاحب شهيد در زمان جهاد و مقاومت

>>>   رياست اجرايي رودباركوچك براي ماهيان كوچك است. سوداي نهنگ شدن در اين رودبار غريب محال است. دستآوردها و كنش هاي اين ماهيان كوچك را ديديم. ادامه اين رياست مصرف شدن بيهوده پول هاي گزاف بيت المال است. بودن و نبود اين ماهيان كوچك و اين رود بار كوچك براي مردم سودي ندارد. بنابراين بايد اين معيشت خانه، آشپزخانه مشاورين بسته شود. ما به شاه مورچه گان نياز نداريم!!

>>>   عطا چقدر خوش است ، فکر میکند حالا رفتنش به جنت تضمین شده ،
بـه مراد دل نرسی ستار مراد ذره پاسداری در نزد این راهزنان نیست از برکت استادربانی اینها صاحب نام شدند

>>>   عطا ندیم اشرف غنی است نه جمعیت !

>>>   جامعه زماني پويا و دگرگون ميشود كه شهروندانش ديگر انديش شوند!
امروز بر عكس مردم ما، به ويژه جوانان ما آگاه شده اند و ديدگاه هاي خود را نسبت بر سرنوشت آينده خود در مورد رهبران بي خاصيت و معامله گر شان مينويسند كه درخور ستايش است و اين حركت پويا بايد تكريم و تشويق شود!
اين را رشد انديشه هاي نوين ميتوان پنداشت و اين ديگرگوني اجتماعي تاريخ ديرينه در كشورهاي جهان مدرن نيز دارد، به ويژه در انگلستان در سالهاي ١٩٧٠.... من خيلي خرسند و اميدوارم كه رهبران قلابي ما ديگر نميتوانند بالاي يك نسل ديگر انديش كلا بمانند.
ملاحضه ظريف:

>>>   از رهبران و از سیاستمداران:
جامعۀ ما رهبر ندارد. این جامعه به دست سیاستگران افتیده است- سیاستگرانی که هیچیک در هرهیچ سطحی و زیر هیچ نامی برنامه یی برای مردم ندارند بلکه خودشان و منافع شان محور همۀ کردار و کنش شان است.
رهبر کسی است که مردم را برای حصول اهداف و منافع خودشان بسیج، کمک و رهنمایی می کند. اما سیاستمدار مردم را برای حصول خواستهای خودش مورد استفاده قرار می دهد. رهبر آگاهی رسانی می کند تا مردم راه خودشان را بیابند، اما سیاستمدار توهم ایجاد می کند و مردم را با شعارها و حرفهای احساساتی و نامربوط غافل و تخدیر می کند تا کورکورانه از او پیروی کنند و در حمایت او جان بدهند. رهبر دستهای مردم را به یکدیگر می رساند، مردم را متحد می سازد تا نیروی شان ضایع نشود و به هدف برسند، اما سیاستمدار در بین مردم نفاق می افگند تا خودشان به پیروزی برسند.
رهبر حقایق را به گوش مردم می رساند، اما سیاستمدار به مردم دروغ می گوید. به گفتۀ جورج اورول، زبان سیاسی به گونه یی آراسته می گردد تا دروغها حقیقت پنداشته شود و قتل قابل احترام.
رهبر خودش برنامه پرداخته در ذهنش ندارد. او برنامه را از خواستها و نیازهای مردم می گیرد. رهبر خواستهای مردم را تدوین می کند و راههای به دست آوردن این خواستها را با مردم بحث می کند و در پایان پیروزی می گوید: "مردم این کار را کردند" یا "شما مردم این کار را کردید" و یا "ما این کار را کردیم." رهبر صادق است و بدون شکسته نفسی ریاکارانه مردم را مرکز تحولات می داند.
اما برنامه های سیاستمدار در راستای تامین منافع شخص خودش است. به همین دلیل همیشه "من" می گوید. او مردم را بدون خود هیچ می شمارد. او خود را یگانۀ دوران می داند و هموست که بود و نبود یک ملت را وابسته به بود و نبود خودش قلمداد و تبلیغ می کند.
رهبر مردم را اعتماد به نفس می بخشد تا روی پاهای خود ایستند و آنها را از وابستگی به دیگران وا می رهانند. رهبر در مردم اعتماد به نفس خلق می کند. اما سیاستمدار مردم را متکی به خود می سازد واین روحیه را در مردم خلق می کند که "اگر ارباب نباشد، قشلاق ویران می شود."
ما به رهبران نیاز داریم تا در ایستادن مردم روی پاهای خودشان کمک کند، نه به موجودات حقیر و شیادی که سیاست می کنند و مردم را مواد خام مصرفی برای تامین منافع خود می پندارند و بهره گیری می کنند!
Saboor Raheel

>>>   اینجانب به تمام دوستانیکه این مظمون را مطالعه کردند یاد اور میشوم که این چنین حرکات وسکناتیکه ارگ پیگیری میکند کاملا فایده نداردبه جز کشور ما را به بهران عمیق ببرد تجربه نشان دهنده این ادعاست این نوع پلان ها کودکانه است به سود کشور ما نیست

>>>   امروز منحیث یک بدخشی واقعا احساس فرومایه گی و خجالت میکنم به داشتن این رهبران خاین و قوم فروش بدخشم
بیدار شوین و وجدان های خفته تانرا بیدار کنید و به لحاظ خدا دیگر این مردم مظلوم و درد دیده را نرنجانید
ملت که در ده های ظاهر شاه و داود در ترقی مدنیت و پیشرفت تحصیل نام داشت
امروز چند جهادی از پشت قریه های سرگین بوی یفتل امده بالایی یک ملت خاموش و ستم دیده رهبری میکنن
اقای ربانی
یکبار اطراف ته بنگر کدام جمعیت
بهترین بورسیه های تحصیلی در کشور های اروپایی نصیب پنجشیری های جمعیت
بهترین موقف های سفارات در جهان نصیب پنجشیری های جمعیت
بهترین کدر های ورزیده اساتید ورزیده ماستر لیسانس از پنجشیری های جمعیت و در کابل بهترین یوست های که از بیست هزار دالر بالا معاش دارد در دست پنجشیری های جمعیت
جمعیت از تو اما معیشت و استفاده از شورای نظار
همان سرگین چین کفش پاره که بوده هنوزم همانم خوب نشدم بلکه بدتر شده در رهبری تو.
امروز بدخشان طاهری ندارد
امروز بدخشان ربانی ندارد
امروز بدخشان واثقی ندارد
امروز بدخشان شمس الدین ندارد
امروز بدخشان فرید و شاه فریدی ندارد
امروز بدخشان ناقل پاکستانی چترالی دارد و ندیر محمد یفتلی دارد
پس میتانی بگویی تو رهبر کدارم جمعیتی اقای صلاح الدین
بدخشی ها مترقی ترین نسل روشنفکر در ده های چهل الی شصت بودن اما امروز در پوهنتون کابل کسی کامیاب شده نمیتواند
نیستی رهبرم
محمد الهام بدخش از برلین جرمنی

>>>   واقعيت اينست كه در "حزب افغانستان نوين" نه كسي دوروبرش جمع شدند و نه مقام و منصبي گيرِش آمد بلكه حتا همون داشته هاي قديمي را هم از دست داد؛ حالا بيچاره مجبور است به اصل خويش برگردد...

>>>   آن قدر که عطای نور تاکنون مستقل و با غرور و گاهی منتقد قوی دولت فاشیستی بوده ، عبدالله در مقایسه با وی بسیار ناتوان ....است. بازهم توافق و کنار آمدن با عبدالله اشتباه و تباهی همه تاجیکان است.

>>>   استاد«عطا» چهره جدی و لنگردارِ سیاسی!
من شخصاً با پیشینه‌ی جهاد و مقاومت استاد «عطامحمدنور» کار ندارم. ولی بعداز روی کار آمدن نظام نوین (پس از فروپاشی طالبان)، استاد «عطا» چه در عرصه‌ی آبادانی و چه در عرصه سیاست یکی از با صلابت‌ترین چهره‌ها میان سیاست‌مداران ما بوده است. او حد اقل نسبت به خیلی‌ها، در پانزده سال اخیر سیاست‌گر قاطع، متعهد، استوار و سنت‌شکن ثابت شده و هیچ‌گاه در حرف‌اش تزلزل دیده نشده است.
حالا چه کسی بخواهد یا نخواهد، چه بداند یا نداند و چه بپذیرد یا نپذیرد، استاد «عطامحمدنور» یکی از چهره‌های جدی و لنگردار سیاسی افغانستان به‌شمار می‌رود. آنهایکه ملاقات و مذاکرات استاد «عطا» با ارگ به دیده شک می‌بینند، حق دارند شک داشته باشند، ولی پیش از شک و گمان بهتر آنست تا فرصت بدهند و بعداز چندی بر مسند قضاوت بنشینند.
آنهایکه فکر می‌کنند مذاکرات استاد «عطا» به سودشان نیست، بی‌گمان آنها شناخت درست از استاد «عطا» و ‌پختگی او نسبت به سیاست ندارند. تاجایکه من دیده‌ام؛ استاد «عطا» برخلاف خیلی از سیاست‌مداران کوته اندیش و روزمره فکر ما، دید بزرگ و دورنمای وسیع را نسبت به آینده‌ی مردم‌اش دارد و این ادعا را در حرف نه بلکه در عمل نشان داده است. در کنار این من از آنهایکه با استاد «عطا» سر مخالفت دارند، می‌خواهم به اتحاد و هم‌نظری فکر کنند و باعث شگاف بسیار میان مردم نشوند.
از دید من، بهتر آن خواهد بود، تا به «استاد» فرصت داده شود و منتظر باید ماند، او مذاکرات‌اش را با ارگ به پیش ببرد‌‌. نباید بی دلیل او را زیر چوبه‌ی دار برد. بهتر آنست تا به‌جای نقدهای بی‌جا از استاد «عطا»، حمایت صورت بگیرد، تا او با صلابت‌تر و با تدبیر بیشتر به مذاکرات‌اش ادامه دهد.

>>>   مادر كلانم يك متل ميگفت !
قصاب قصابى خوده ميكند يتيم بچه روز خود بيگا ميكند
در حكومت وحدت ملى غنى كرزى اتمر فاشيست ها قصابى خود كرد ميرند داكتر عبدالله روز خود بيگا ميكند
این آدم اگر سنگ میبود یقین داشته باشید بدرد تهداب نمیخورد پس باید به باطله دانی انداخته شود .

>>>   امرالله صالح و سپنتا همديگر خود را خيلى دوست دارند هر چه جستجو كردم كه يك وجه مشتركى منطقى ميان اين دو بيابم جز « تملق و چاپلوسى » به ارباب قدرت را نيافتم ، ورنه سپنتا بار ها مسعود شهيد را بنام سنگ فروش توهين كرده است. اين دو آدم يكى لاف تربيه از مكتب فلاسفه فرانكورت و ديگرى ادعاى ....هد بودن را داشتند، حال چنان افت كرده اند......

>>>   درحقیقت باید اعترف کرد که سبب اینهمه فروپاشی کنونی جمعیت بر می گردددبه صلاح الدین جان ربانی که با خامگی وعدم معرفت به امور سیاسیی وتنظیمیی جمعیت هوس رهبریت جمعیت اسلامیی بزرکترین تنظیم سیاسیی افغانستان رانمود ودر این جرم ومسولیت خود استاذ ربانی سهم دارد چون در زمان حیاتش می خواست که رهبریت جمعیت را به فرزندان خود به میراث بماند همچنان مسولیت فروپاشی جمعیت بر می گردد به اعضای شورای رهبری وکلان های جمعیت که درعقب وفات استاد ربانی این جوان بی تجربه صلاح الدین جان را به کرسی رهبریت شاندن که با این کار خود یکجا با فاتحه استاد ربانی قاتحه جمعیت را هم خواندن.....

>>>   ستار جان مراد جان بیابه کابل بوریم.
به چیدن غنچه وسنبل بوریم.
ع

>>>   صلاح الدین ربانی باید والی بدخشان شود و خود را نشان دهد مردم خود را بسیج نموده همه را بدخشانی بداند و احترام کند تا که در آینده به چنین سرنوشت دچار نشود. اگر بیاد داشته باشد هم کنون امنیت سمت شرق و جنوب را فرزندان بدخشان به دست دارند پس هوشیار شوید
بدخشانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است