تاریخ انتشار: ۱۴:۰۹ ۱۳۹۵/۱۰/۱۲ | کد خبر: 126520 | منبع: | پرینت |
جنرال بوریس گروموف، مولف کتاب ارتش سرخ در افغانستان می نویسد كه، در سال 1982 ما توانستیم به مهمترین هدف خود نایل گردیم. ما توانستیم با احمدشاه مسعود تماس های بس پایدار برپا کنیم که تا پایان خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان تداوم یافتند.
طی زمان حضور نظامی ما در افغانستان کار ما با مسعود با موفقیت های متناوبی ادامه یافت. با این حال فرماندهی نیروهای شوروی فعالیت دار و دسته او را زیر کنترل داشت به ویژه در سال 1982 نماینده سپاه چهلم و شخص احمدشاه مسعود موافقتنامه ای را به امضا رسانیدند که در آن مسعود تعهد سپرده بود به روی کاروان های نظامی ارتش شوروی در سالنگ جنوبی به جایی که فرمانروای بی چون و چرای آن بود، آتش نگشاید.
بر پایه این معاهده مسعود به اعضای گروه اش(شورا نظار) دستور داد تا از فعالیت شدید بر ضد نیروهای دولتی دست کشیده و مبارزه مسلحانه را بر ضد سازمان های مخالف جمعیت اسلامی افغانستان پیش ببرند.
جنرال بوریس گروموف در ادامه مي نويسد: ماموران KGB از روند کار ما با مسعود و دورنماهای آن به میزان لازم باخبر بودند. ساده لوحانه خواهد بود اگر پنداریم که ارتش فرانیرومند شوروی توانایی آن را نداشت که دار و دسته مسعود را کاملا تار و مار کند... رهبری نظامی شوروی در افغانستان هرگونه امکانات را در اختیار داشت که هرگاه لزومی پیش می آمد ما مسعود را نابود می ساخت.
شخصاً نزد من هیچگاهی در اين زمینه تردیدی پیدا نشده بود و اکنون هم بدین باور هستم. مسعود خود به خوبی وضعیت خود را درک می کرد که طبعا این امر در سیاست ها و برخورد وی با نظامیان شوروی تاثیر می گذاشت. او همواره می دانست که چه چیزی به او اجازه داده می شود و به خاطر چه چیزی به شدت تنبیه خواهد شد.
کابلیان
>>> تاریخ از نام مسعود به بدی یاد خواهد کرد
حبیب الله یوسف زی
>>> همان بود که ولایت تخار را برایش دادند و مسعود تمام اسیران را اول بالایشان کار شاقه و کان و سمچ حفر کرد و بعد انها را تیرباران کردند و اما برعکس با شورویها پروتوکول داشت
>>> طالبان ترورست تاریخ چه که اسلام را با اعمال ترورستی و اجیر شدن وغلامی شان به پاکستان امروز مردم زنده وفردا تاریخ کشور نام رهبران و همراهان طالبان ترورستا را در اوراق سیاه تاریخ کشور ما با خط درشت منحیث وحشیان جنایتکار خاک فروش خود فروخته شده به بیگانه مانند شاه شجاع ثانی در حافظه نگهداری تا تاریخ سیاه وبد این خاینین را ونسل های بعد کشور هم اگاهی پیدا کنند و به انها .... بفرسدند و به یقین که با این عمل خاینانه و بی غیرتی شان میفرستند و چهره های سیاه ترورستان طالبان پس از انداختن حلقه غلامی روس ها و چینایی ها برعلاوه از پاکستانی ها بخاطر رساندن انها بقدرت دولتی در افغانستان چهره سیاه شانرا سیاتر کرده است .
>>> کسی را ک خداوند متعال عزت دهد از اراجیف ویاوه سرایی ........ چه باک !!!
تاریخ اسم مسعود شهید را به خط زرین نوشته که پاک کردن آن بادست ودهان ناپاک ممکن نه بلکه ناممکن است!!!!
خداوند متعال روح آن بزرگ مرد را شاد وآرام داشته باشد.
مسعود یکی از شاگردان مکتب مسعود عزیز قهرمان ملی کشور .
>>> این یک واقیعت است . اگر کسی بپذیرد ویا نپذیرد. اسناد وشواهد انکار ناپذیر وجود دارد. م.ا.کابل
>>> اشتباه کرده اګر در کتابش همین قسم نوشته باشد، هنګام که در پنجشیر و بعضی مناطق صعب العبور داخل می شدند، محال بود که زنده برایند، ګیریم که معاهد همراه مسعود بخاطر عدم حمله بر کاروان شوروی توسط نیروهای مسعود در سالنګ صورت نګیرد از خاطر چه بود؟ روس ....از حملات کوبنده مسعود و یارانش به سطوح آمده بودندد که ناچار به معاهده شدند.
ایثار از کابل
>>> شورای نظار از همان مرحله اول جهاد با دولت کمونستی ننمود وقتیکه شوروی به افغانستان آمد باز با انها بروتوکول امضا کردند و بر علیه احزاب مخالف جنګ نمودند به یاد دارم که در ریاست شش بندی بودم همه بندی های شورای نظار را آنها از بند رها نمودند.
سیدالله از کابل
>>> ......دروغگو هشت بار روسها برپنجشیر حمله نمودند ولی ناکام شدند دوازده هزاراز ارتش روس را همین مسعود بزرگ ونیروهایش بودنند که از بین بردنند اینها همه تاریخ گواه آن است.
>>> بلی مسعود خودش اجنت و غلام ک جی بی بود و علاوه از ان ماهانه 1000000 یک میلیون کلدار پاکستانی از سازمان ای اس ای اخذ مینمود حالی قهرمان مولی است فقط مسعود برای پنجشیری ها خودش یک قهرمان است برای بقیه ملت ......
شغنانی
کابل
>>> در زمان "جهاد" عليهء روس ها متعلم بودم و از شاهراه كابل - مزار سوار بر يك بس مسافر بري عبور ميكردم . تازه از سالنگ شمالي گذشته بوديم كه در سرك قير ، دو نفر با پوز هاي بسته در حاليكه كفش هاي مخصوص " مجاهدين " را به پا داشتند و پاچه ها را بالا زده بودند به درايور بس، اشارهء توقف دادند. موتر حامل ما در گوشهء راست سرك توقف كرد و همان جوان هاي پوز بسته به بس بالا شده دستمال هاي خود را از صورت هاي شان باز كرده و كلاشينكوف هاي شان را از زير قديفه هاي خود طوري نمايان ساختند كه راكبين سلاح شانرا به آساني ديده بتوانند. سلامي كردند و در حاليكه يكايك مسافرين را با چشمان متنفذ خود ميپايدند يكي از آن دو ، خيلي مؤدبانه و بگونه ء مختصر راجع به وجيبهء دفاع از دين مقدس اسلام و ضرورت جهاد عليهء اشغال گران صحبت كرد و گفت كه ما از تنظيم جميعت اسلامي مربوط انجنير صاحب احمد شاه مسعود هستيم كه شبانه روز در دفاع از دين و خاك وطن ، در كوه ها و سنگر ها بسر ميبريم . از لحن گفتارش معلوم بود كه آدم تحصيل كرده و با سوادي است . بعد بدون آنكه از مسافرين كدام كمك مادي بخواهد فقط با گفتن اينكه براي پيروزي ما دعا كنيد ، با متانت و اطمينان كامل ، موتر را ترك كردند.
من كه بار اولم بود "مجاهدين" را از نزديك ديده بودم خيلي زير تأثير برخورد نيك و انساني اوشان قرار گرفتم و در دلم گفتم كه رسانه هاي حكومت كمونيستي به ناحق اينان را اشرار بي فرهنگ و قاتل و چپاول گر مينامند.
موتر حامل ما حركت كرد وهمينكه از اولين گولايي كوچك مقابل خود دور خورديم ميلهء تانك روسي توجه ام را بخود جلب كرد. تانك را تا بيشتر از نصف طول ان در تپه فروبرده بودند و تنها قسمت پيش رو و ميلهء آن از تپهء نيمه خاكي و نيمه سنگي بيرون زده و قابل ديد بود. سر بازان روسي بر بالاي تانك محاربوي نشسته و مصروف خوردن خربوزه بودند. من ارچند در آن زمان نو جوان ١٦-١٧ ساله يي بيش نبودم ولي برايم سؤال پيدا شد كه چطور ممكن است نيروي هاي متجاوز روس و "مجاهدين" در فاصلهء ٤٠ - ٥٠ متري همديگر قرار دارند بدون آنكه از يكديگر هراسي داشته باشند و يا به يكديگر آسيبي برسانند. عقل كودكانه ام بمن ميگفت كه حتماً تباني يي در كار است و نيم كاسه يي زير كاسه است ! بعد ها كه بزرگتر و مسن تر شدم دانستم كه ميان نيروي هاي مسعود و قواي اشغال گر روس ، ساخت و بافت و آتش بسي توافقي صورت گرفته است كه بر اساس آن طرفين به همديگر شان صدمه و آسيب جدي نرسانند و فقط براي خوابانيدن پر مردم و تنظيم هاي ديگر جهادي ، هر از گاهي دست به يك جنگ ساختگي و تمثيلي بزنند. همان بود كه فهميدم نه جهادي در كار بوده و نه تجاوزي. فقط هدف رهبران و عده يي از مجاهدين ، بدست آوردن ماديات دنيوي و قدرت و شهرت بوده است و بس . از همان تأريخ به باد آهسته - آهسته ابهت و هيبت مسعود و سران جميعت و ديگر رهبران مجاهدين در نظرم رنگ باخت و فرو ريخت. وقايع بعدي نشان داد كه واقعاً آنها نه براي ابقاي دين و في سبيل لله ، بلكه براي پر كردن جيب هاي كلان خود "جهاد" كرده بودند و تا كنون هم جهاد شان ادامه دارد.
>>> چشم دشمنان مسعود بزرگ کور باد
گفتند (مسعود خو رشتیا قهرمان دی ولی افسوس چه پشتون ندی) این گفته ساختگی نیست بلکه یکی از دشمنان قهرمان ملی چنین گفته بود.
باور کنید اکثریت کسانیکه به مسعود تهمت میبندند خوب میدانند که دروغ میگویند.
مگر متوان جلو روشنایی خورشید را با دو انگشت وآن هم نهایت ضعیف گرفت ؟؟
دوست
>>> دردین مبین اسلام جزیه گرفتن جواز داردما باافتخارمیگویم چشمت صدقه احمدشاه مسعود که ازچنین ابرقدرت جزیه گرفتی شوروی ها زور زدند اما بامشت آهنین جواب گرفتن تاالحال آثار ولاشه های وسایط شان نشان دهنده قدرت افکارمسعود بوده! کسانیکه توهین میکنند توهین مسکینان نشان دهنده ضعف مطالعه وتحلیل، مغزکوچک آنها است.
آفتاب با دو انگشت پنهان نمی شود
احمدعلی(شیوا)
>>> اينم خاين برامد اخرش.
به جاي قهرمان ملي ميشه لقب خاين ملي را گذاشت سرش.
شائق از رخه پنجشير.
>>> شما در ویکیپدیا شکست هشت باره قشون سرخ علیه مسعود را بخوانید بعد درست قضاوت کنید و این را هم داشته باشید که دشمن برای بد نام سازی شخصیت های کاریزماتیک تان کار میکنند چون میدانند که اکثریت مردم افغانستان بیسواد استند و با نشر یک جلد کتاب توسط یک خارجی همه باور میکنند و این گونه تمام افتخارات ما را زیر سوال میبرند چون میخواهند شکست شان را اینگونه جبران کنند
>>> تاریخ راجعل کرده نمیشود مسعود قهرمان ملی افغانستان وجهان اسلام است این حسودان خبیث که پسوند زی وخیل دارند چشم شان کورباد همچو مسعود شخصیت درنسل شان ندیده اند
>>> مسعود قهرمان ملی کشور براستی افتخار تاریخ ما میباشد و تکرار نخواهد شد.
شرم است ونهایت خجالت اور که کوردلان روی سیاه هنوز مزبوحانه میکوشند تا ان مجاهد کبیر را بدنام سازند.
عزت وذلت از طرف خداوند قادر و تواناست.
صبور
>>> پرنوكو نعنگين با متجاوزين تبريگ بأشد مسعود قهرمان. اين واقعيت است . رآه سالنگ به روى روسها باز بود.
>>> بخواهى نخواهى بك روز روشن ميشد كه مسعود چقدر خانت كرده است بك روز عكسهايش را شمايكه بالا كرده ايت شما پاين خواهيدكرد.
>>> اگر مسعود قهرمان است ، پس چرا در جنایت افشار شریک است؟ مگر شما دوستان تاریخ را مطالعه نمی کنید؟ گرچه طرف دران مسعود از اسمش به نیکی یاد می کنند اما این تاریخ خواهد بود که در مورده مسعود قضاوت خواهد کرد . قضاوت از ان تاریخ است نه ما ها .
حبیب الله یوسف زی
>>> جنابى كه اين مطلب را نوشته از منطق خود وبرداشت غلطى كه دارد نوشته.
شايد هم لسان روسى را يا ندارد كه مطلب از نوشته هاى ان كتاب چه بوده.
ان شخص خودش اقرار ميكند كه ما با مسعود به تفاهم رسيديم چرا كه ديگر چارهء نداشتيم و ما ميدانستيم كه مسعو را شكست داده نميتوانيم.
حالا سوال اينست كه جناب از كدام ورق ان كتاب ماخذ كرده ؟
لطفاء خط روسى اش را به نشر بگذار تا براى شما ترجمه صحيش را بنويسيم
چيز شير نگو.
ودر جواب يوسف زى نام بايد گفت كه واقعاء تاريخ خيانت هاى همه وطن فروشان وبى تذكره ها وا در ٢٠٠ سال نوشته ومينويسد.
نميشود دوروغ گفت و به مردم قبولاند. حالا مشت جنايت كاران باز شده ومردم بيدار شده اند نميشود كه كسى وا غازى بناميدوكسى را علامه وكسى را هم لوى ملا باسوادان وبيسوادان را مردم شناخته اند.
ح ع
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است