تاریخ انتشار: ۱۹:۴۸ ۱۳۹۵/۱۱/۱۷ | کد خبر: 128530 | منبع: | پرینت |
**روزنامه ماندگار
نهادهای نظارتکننده انتخابات: حکومت دست و پای کمیسیونهای انتخاباتی را بسته است
دست رد وزارت دفاع به گزارش تکاندهندۀ سیگار
اولویت شکستن استبداد ارگ است
موضع گیری اتحادیۀ اروپا چه تأثیری بر تصمیم ارگ خواهد گذاشت؟
گفتگو هایی که سوء تعبیر می شوند
پول کردت کارت ها به حساب بانکی افراد واریز م یشود!
دختران وشووکار برای مسابقات جهانی آماده می شوند
افغانستان در مقابل زیمبابوه به برتری دست یافت
**روزنامه اطلاعات روز
حذف نام حکمتیار از کنار داعش و القاعده
رهبر حزب اسلامی دیگر شامل تحریم ها نیست
ملیشه های افغانستان: دشمنی در داخل؟
دعوای وزیر و حکومت؛ چرا وظیف هی وحیدی به تعلیق درآمد؟
فصل مخالفت به پایان رسید؟
عبدالله: 20 تن به دلیل مسدودن بودن راه ها و برف کوچ جان باخته اند
وزارت انکشاف دهات 705 کیلومتر سرک و 1691 متر پُل در سال 1396 مالی می سازد
نخستین مرکز مشورت تلفنی حقوقی رایگان در وزارت عدلیه ایجاد شد
روسیه 300 بورس در بخش ملکی و 185 بورس در بخش نظامی به افغانستان اعطا م یکند
از فهرست سیاه تا فهرست سها مداران
جنگ؛ خاطره و فراموشی
سرشت و سرنوشت دول تسازی در افغانستان
**روزنامه افغانستان ما
راه طولانی رسیدن به صلح پایدار
چرا نظامیان افغان همکاران خود را می کشند؟
عوامل افزایش ناامنی چیست؟
برفباریها در سرپل جان ٧ تن را گرفته و بیش از ٦٠ منزل را تخریب کرده است
دولت: خروج حکمتیار از تحریم بیانگر موفقیت مذاکرات بین افغانها است
به نيروهاى امنيتى و طالبان در گرمسير تلفات سنگين وارد شده است
کد (6)
>>> رژیمی که بهخواست ملیونها انسان در جنبش روشنایی تمکین نکرد و در میان آنان انتحاری فرستاد، این آقا نمیدانم با چه خوشخیالی خواسته بود در برابر آن مبارزه مدنی کند؟ صدیق افغان مگر نمیدانست که اشرفغنی احمدزی وقتی ضد کند حتا خون انسان برایش مهم نیست. این رژیم متقلب که اساساً مشروعیت شهروندی ندارد، با چه حقی ما باید منحیث شهروند از او خواسته داشته باشیم. برخورد استبدادی همپیمانان عبدالرحمنخان و شاهشجاع، امروز در قالب و شیوه دیگری تکرار میشود امروز اگر نمیتوانید ببینید منتظر بمانید تا فردا با گوشت و استخوان خود احساسش کنید. من جز اینکه بهحیث یک شهروند این کشور از عملکرد این رژیم بیمایه شرمسار باشم دیگر چیزی برای گفتن ندارم. صدیق افغان از غنی احمدزی چه میخواست؟ شاید اتاقی برای فعالیتهای ریاضیاش، چیزی که شاید کوچکتر از دهلیزسرای بیبیگُل جان باشد، این خون در چهره آقای صدیق، داغ ننگیست که بر پیشانی قبیله نشسته است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است