>>>   برداشت من: اینجا ژورنالیستان بیسواد را از یک لنگ آویزان میکنند.

>>>   ژورنالستان افغانستان اهلیت همین غرفه را نیز ندارند. چی ماند به یک چهار دیواری.

>>>   اصلاً اتحادیه ژورنالستان در بالای دکان قصابی موقعیت دارد.
اتحادیه ژورنالستان بخاطری اینجا را انتخاب کرده است که زور دولت و طالبان برای دستگیری شان نرسد.
اگر کدام ژورنالست شان کشته شد،گوشت اش به قصابی های بیگانه فروخته نمیشود،بلکه به قصابی خود شان بفروش میرسد.

>>>   دنبه چند ژورنالست نیز اویزان است. که دوستم خبر نشود این دنبه ها را به این حالت نخواهد ماند.

>>>   هم زبانان گرامی
برای پاسداری از زبان پارسی از خود آغاز کنیم و واژه های شیرین زبان پارسی خود را روزمره بکار بریم واین را به عادت تبدیل نمایم .

>>>   بر آنم که جا دارد همه روشن اندیشان و روشنگران کشور به خیابان ها بریزند و فریاد مظلومانه دوشیزه جوان و نامراد ، دخت استاد سید مسعود را به عنوان نماد و الگوی مظلومیت و تیره بختی دوشیزگان و بانوان نگونبخت و سیه روز کشور ؛ به گوش جهانیان برسانند. تا باشد جامعه نامنهاد جهانی التفاتی به حال زار و روزگار تار ما نمایند
دردمندانه دیوارهای ارگ و کاخ سپیدار چنان چنان رسا افتاده که به قول معروف:
بس که سرو قدت ای سرو رسا افتاده
تا به گوشت برسد ناله ز پا افتاده

>>>   سلام به همه، دوستان به اشتبانگیرند من باشنده همین محل هستم. در اصل عقب این دوکان خانه است که مربوط میشود به اتحادیه ژورنالیستان کشور، و در پیش روی این خانه در امتداد دیوار خانه چند دوکان است. در پهلوی این دکان که لوحه دیگر فلزکاری دیده میشود در اصل دکان خوراکه فروشی است. چون قبلاَ در اینجا فلزکاری بوده و اکنون به محل دیگر انتقال کرده است بناء لوحه آن نیز تا حال باقی است.

>>>   هههههههههههههههههه
ع

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است