احزاب موجود برای نفاق ملی کار کرده اند
عیب در ساختار نظام های ریاستی، پارلمانی و نیمه پارلمانی در جهان و در افغانستان نیست، این افراد و گروه ها به هر نظامی که بروند، آن را خراب می کنند 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۵    ۱۳۹۶/۱/۴ کد خبر: 130796 منبع: پرینت

بحث تعدیل قانون اساسی و نظام سیاسی از مباحث مهم و از سرخط های کار حکومت وحدت ملی بود، اما بنابر منازعات و کش و قوس های قدرت در سطح رهبری و مدیریت کلان کشور، این مساله افت کرد. در حال حاضر شورای ولسوالی ها به عنوان یکی از ارکان لویی جرگه وجود ندارد که با وجود این مساله بحث تعدیل قانون اساسی منتفی است. در همین حال برداشت های متفاوتی از نظام افغانستان میان سیاسیون و حقوقدانان وجود دارد که نظام سیاسی موجود، ریاستی است یا نیمه ریاستی؟ و اینکه آیا زمینه ها برای تعدیل قانون اساسی و تغییر نظام سیاسی وجود دارد یا خیر؟

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، فیض الله جلال، استاد دانشگاه در برنامه "تحول" در نقد نظام سیاسی حاکم گفت: شکی نیست که نظام افغانستان ریاستی و متاثر از نظام ریاستی در آمریکا است. بعد از حادثه 11 سپتامبر و آمدن خارجیان به کشور، دوستان زیادی تلاش کردند که از بسیاری از اعمال آمریکایی ها تقلید کنند و در این فکر بودند که نظام ریاستی می تواند به سیستم ملوک الطوایفی تنظیم ها و گروه ها در کشور پایان دهد.

این استاد دانشگاه می گوید: بسیار گفته می شود که نظام ریاستی به درد افغانستان نمی خورد چراکه قدرت توسط گروه معینی به انحصار گرفته شده است و باید نظام پارلمانی شود تا جلوی تمرکز قدرت گرفته شود اما حقیقت این است که نظام چه پارلمانی باشد، چه ریاستی و نیمه پارلمانی یا هر چیز دیگری، تا زمانیکه قانون حاکم نباشد، باز هم سرنوشت مردم، سرنوشت بدی است.

جلال، درخصوص اینکه صلاحیت های بی اندازه در رهبری باعث شده که از نظام دمکراتیک به نظام اقتدارگرا و استبدادی پیش برویم اظهار می کند: با این صحبت موافق نیستم، کاش که یک نظام دیکتاتوری روشنفکر بوجود می آمد! در حال حاضر یک نظام افسارگریخته و قانون گریز داریم که فساد، خویش خوری و سیاست های ناروا در آن جاری است و معلوم نیست به کجا می رود.

وی می افزاید: اگر قانون حاکم نباشد، اراده مردم محترم شمرده نشود و فاصله میان ملت و دولت برداشته نشود، هیچ نظامی کارایی ندارد و هر نظامی بی نتیجه است.

این استاد دانشگاه، درخصوص رقابت های ناسالم و ناروای گروه ها بر سرقدرت بیان می کند: قسمتی از مشکلات به رقابت های یک عده تحت عنوان تکه داران مذهبی و قومی برمی گردد که می خواهند تا قاف قیامت حکومت کنند، اینها حتی برای دانشمندان، حقوقدانان و نخبگان خود هم ارزش قایل نیستند. مشکلات افغانستان یک جانبه نیست و جوانب مختلفی دارد و حقیقت این است که یک قسمتش به ریاست جمهوری برمی گردد و قسمت دیگر آن به گروه هایی مربوط می شود که در قدرت مشارکت دارند و از آدرس خود صحبت می کنند و فراتر از قانون هستند.

جلال، معتقد است که عیب در ساختار نظام های ریاستی، پارلمانی و نیمه پارلمانی در جهان و در افغانستان نیست، این افراد و گروه ها به هر نظامی که بروند، آن را خراب می کنند. مشکل در افراد است که به تفکیک قوا، حاکمیت قانون و آزادی های فردی که در هر جامعه ای وجود دارد، بی باور هستند.

وی، دلیل اینکه چرا آمریکایی ها در افغانستان نظام پارلمانی را پیاده نکردند بیان می کند: نظام پارلمانی در برخی کشورها بسیار خوب و مفید و برای بعضی کشورها ناکارآمد بوده است. چنانچه در هندوستان و انگلستان موثر واقع شد اما در پاکستان اثر چندانی نداشت و هنوز مسایل قومی، وحدت ملی این کشور را با چالش روبرو ساخته است و سبب شده برخی اقوام تا سطح خودمختاری و تشکیل دولت مستقل پیش بروند. اما دلیل اینکه آمریکایی ها در افغانستان نظام پارلمانی راقبول نکردند این است که پارلمان بدون احزاب ملی و دمکراتیک معنا و مفهوم ندارد و موثریت و موجودیتش به احزاب ملی و دمکراتیک وابسته است.

این استاد دانشگاه، درخصوص حقیقت احزاب در افغانستان تصریح می کند: نباید به احزابی که تا گلو در فساد غرق هستند و دستانشان به خون مردم آلوده است، مشروعیت بخشید. احزاب بدنبال این هستند که خود را نهادینه کنند و به عنوان احزاب قانونمند که مورد حمایت مردم هستند شناسایی شوند اما روشن است که تنظیم های جهادی و بسیاری دیگرشان تا هنوز تغییر ماهیت نداده اند و به افکار قدیمی شان پایبند اند. اگر برنامه های آنان را مطالعه کنید روشن می شود که بسیاری از مسایلی که در قانون اساسی موجود است را هم قبول ندارند.

جلال می گوید: حزب یا احزاب ملی مطابق با قانون اساسی در کشور وجود ندارد. احزاب محلی، قومی و سمتی هستند و در محورهای محدود خود کار می کنند که قسمتی از مشکلات کشور هم به همین ها برمی گردد و قسمت دیگر مشکلات از جانب سیاستمداران است که آنها هم تحت تاثیر مسایل سمتی و قومی حرکت می کنند. اصل بحث این است که با این برادران و فساد پیشگان، نظام را ریاستی، پارلمانی یا هر چیز دیگری هم بکنیم، کدام تغییر بنیادی به نفع مردم در زندگی شان بوجود نمی آید.

وی، در خصوص گفتگوها در مجلس که نظام را ریاستی باشد یا پارلمانی اظهار می کند: کسانیکه که اندیشه و طرفدار نظام پارلمانی، تفکیک قوا و توزیع عادلانه قدرت بودند، خود توسط تکه داران قوم هزاره، تاجیک و ازبک سرزنش و تهدید به سقوط و عقب نشینی شدند.

این استاد دانشگاه معتقد است که باید ایده آل نگری را کنار بگذاریم و می گوید: در شرایط فعلی از نظر من بهترین نظام، نظام متمرکز است اما عیوب ریاست جمهوری ، مساله دیگری است که قابل دفاع نیست. باید نظامی روی کار بیاید که قوماندان سالاری و معضلات سیستم ملوک الطوایفی را پایان دهد. احزاب امروز همان شکل ملوک الطوایفی را به خود گرفته اند و در واقع اگر در لاک قومیت و زبان هم عمل می کنند، به آن هم کدام عقیده ای ندارند و استفاده یشان تاکتیکی است.

جلال در همین مورد ادامه می دهد: متاسفانه این کار را نه حامد کرزی انجام داد و نه اشرف غنی می کند. کاش این اشخاص از نظام ریاستی شان مطابق با قانون استفاده می کردند و ناقضین حقوق بشر را به جزایشان می رساندند . اینها با این افراد یکجا شدند و اداره افغانستان را با هم بدست گرفتند که اداره شان فاسدترین در جهان معرفی شد.

وی می افزاید:حکومت وحدت ملی، یک نیاز است که همه تاییدش می کنند. اما زمانی بوجود می آید که یک ملت شویم و اهداف و استراتژی ملی مشترک پیدا کنیم. با این روحیه و حالتی که وجود دارد، این عبارت تنها یک شعار است. راهی جز رفتن به سمت حکومت وحدت ملی نیست اما احزاب و نخبگان موجود برای نفاق ملی کار کرده اند تا وحدت ملی! احزاب ما همواره خود بخشی از مشکلات و چالش ها بوده اند که برای پیدا کردن جاه، جلال و قدرت از هر چیز استفاده کرده اند و به قول معروف سنگ زیرین که کج باشد، دیوار تا ثریا کج می رود.

کد (26)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نوشته: تابش فروغ
محتوای سخنرانی امروز بازرس ویژه ایالات متحده امریکا در دانشگاه دوک در مورد نیروهای امنیتی افغانستان به صورت وحشتناکی تکان‌دهنده بود. او از فساد شبکه‌یی در رهبری دستگاه امنیتی افغانستان سخن گفت و از چور و چپاول شماری از فرماندهان و ژنرالان ارتش افغانستان یاد آوری کرد. از دزدی نان، آب، سلاح و لباس سربازان گفت و از این که چگونه فرماندهان ارتش در مورد شمار واقعی سربازان دروغ می‌گویند و با جور کردن لیست سربازان خیالی ملیون‌ها دالر را به جیب می‌زنند. صریحا از ضعف رهبری ارتش حرف زد و آن را عامل اصلی شکست ما در جبهات جنگ خواند.
خلاصه اگر دلی در آن خرابکده بسوزد و کسی در برابر خون ۵۰۰۰ هزار سرباز نامراد و جوانی که ما در چند ماه گذشته در برابر تروریسم جهانی قربانی داده‌ایم احساس مسوولیت کند، جلو این وضع باید گرفته شود. مبارزه با فساد هیچ دکترینی ضرورت ندارد، فقط یک حس میهنی، انسانی و اخلاقی می‌ طلبد و اراده قاطع می‌خواهد. بفرمایید بگویید که پرونده چند دزد بلندپایه به کجا رسیده است؟ چند آدم شایسته را در دم و دستگاه ارتش، پولیس و امنیت افغانستان به کجا‌ها گمارده اید و مسوول امور ساخته‌اید؟
ما و نسل ما حق داریم بفهمیم که چه رابطه‌ی میان دزدان دستگاه امنیتی و رهبری نظام وجود دارد؟ اگر ندارد چرا با آن ‌ها معامله می‌شود و برغم این همه سند کسی خمی به ابرو نمی‌آورد؟ چرا کسی مورد بازپرس قرار نمی‌گیرد و کسی سبکدوش نمی‌شود؟ فساد ققنوس نیست که فقط در مورد آن حدس بزنیم و در ذهن مان تصویری از او بسازیم. فساد یعنی شبکه‌ای از آدم‌ها که منابع مشروع و ملی یک کشور را به صورت آشکار و پنهان دزدی می‌کنند. این آدم‌ها قابل ردیابی، شناسایی و پیگیرد هستند.

>>>   باید برسی از خانه های قیمتی شیرچور ودیگر نواحی کابل به شمول بلند منزل ها و شهرک ها وباغ هادر سایر ولایات وپس انداز های بانکی به اضافه خانه های قیمتی شان بنام این وان در دبی وسویس ودیگر کشور ها اغاز شود و یکماه کافی است به این برسی یقنینا مردم خوب همکاری هم میکنند چی در داخل وچی در خارج حاجت به همکاری ارگان های کشفی هم نخواهد بود صرف همت میخواهد

>>>   چکیده ای از مقاله ی جناب ریگستانی:
راه حل چیست؟
اول: به نظربنده ساختار سیاسی کشور را هم از راس هرم و هم از قاعده ی آن باید تغییر دادو غیرمتمرکز ساخت؛زیرا تغییر نظام از ریاستی به صدارتی،به تنهایی پاسخ گوی نیازمندی های سیاسی و تاریخی کشور نمی باشند.
دوم:راس هرم قدرت را باید صدارتی ساخت و قاعده ی آنرا فدرالی تنظیم کرد.
سوم:توزیع قدرت وثروت دریک نظام فدرالی می تواند به توسعه ی کشور بینجامد ورقابت ناسالم اقوام را به یک رقابت سالم تبدیل کند.در این صورت،مرکز قدرت از اهمیت می افتد و جای پسرفت را پیشرفت خواهد گرفت.
عمده ترین ویژه گی نظام فدرالی پیشنهادی بنده این ها خواهد بود:
1-افغانستان می تواند با حفظ ولایات،دارای ده ایالت باشد.
2-هر ایالت دارای یک پارلمان محلی خواهد بود که توسط مردم انتخاب می شوند.
3-چهل درصد عواید ایالت ها به خودشان تعلق می گیرد وشصت در صد باقی مانده به بودجه ی فدرال حواله می شود.
4-پارلمان های ایالتی به نمایندگی از مردم ایالت تصمیم می گیرند که بودجه ی چهل درصدی خود را در کدام بخش ها به مصرف برسانند.
5-دولت فدرال دارای ارتش،امنیت و پولیس فدرال می باشد تا به حیث قوه ی برتر از نظم و اتحاد کشور پاسداری کند.
6-کشور دارای یک دولت مرکزی،یک سرود،یک بیرق ویک نمایندگی خارجی می باشد.
به این ترتیب عدالت اجتماعی،اقتصادی و سیاسی تامین شده ورقابت ناسالم اقوام بر سر غصب قدرت در مرکز به یک رقابت سالم بین ایالت ها تبدیل می گردد.
صالح محمد ریگستانی
برگرفته :ماندگار

>>>   شیوای شرق
خلاصه راه حل براي نهادينه شدن عدالت ملي و برابري سياسي در كشور ساختار فدراليسم دموكراتيك است. من مدت ها،فكر كرده ام و بدين نتيجه رسيده ام. يگانه گزينه براي پايان دادن به برتري طلبي سياسي قومي، شيونيزم و بي عدالتي، ساختار فدراليسم در كشور است. فاشيزم تنها با فدرال نابود خواهد شد.

>>>   عبدالمنان شیوای شرق
هنگاميكه ژنرال يا فرمانده كندك، قول اردو، فرقه، لوا و يا نيروهاي محافظت عامه، پس از يك سال مأموريت، صاحب، ده ها موتر، چندين بلند منزل، خانه بسيار قيمتي، صاحب سرمايه مي شود پس معلوم است كه در جنگ كسي پيروز نيست. هستند فرماندهان و ژنرال هاي كه در هر پروژه ساختماني، حفظ و مراقبت، پروژه هاي تداركاتي نصف برابر شريك هستند. در حاليكه در رژيم كمونيستي، ژنرال و فرمانده فرقه، پس از سال ها، نمي توانست يك اپارتمان داشته باشد. آمريكاييان بايد پول هاي خود را از ژنرال ها و فرمانده هان قول اردو و فرقه بگيرند. يك بار سيگار زندگي اينها را بررسي كنند به خوبي معلوم خواهد شد كه چرا در نبرد با دهشت افگني شكست خورده ايم؟ طالبان فساد اداري بدتر از طالبان دشمن در برابر ارتش افغانستان اند. آمريكاييان بايد ژنرال هاي فاسد و پول شوي را محاكمه كنند.

>>>   تحلیل نسبتا بجا ومنطقی بود.

>>>   خراسان
و افغانستان را با هم بنويسيد !
چرا نمى نويسيد؟
از كى و از چى مى ترسيد؟ ايا خراسان يك هزارو پنجصد سال نام اين خطه باستانى نبود؟
ايا افتخارات تاريخى ما در قبل از دوصد سال به بيشتر ان در زير چتر خراسان رقم نخورد؟
ايا خراسان نام قومى است؟
همينكه نام اين كشور را افغانستان مى ناميد به اندازه كافى امتياز داده ايد. نام خراسان را ناديده گرفتن در واقع ذبون بودن است.
خراسان همه را در برمى گيرد ، يك عده فاشيست را كه با اين نام حساسيت دارند نا ديده بگيريد چون انها جز خود و منافع خود هيچ چيزى را تحمل نمى كنند.

>>>   غیرت مربوط انسان است نه مربوط خراسان وافغانستان

>>>   فدرال واه واه خوب خودیدی

>>>   زدیگ پختگان ناید صدائی
خروش ازمردمان خام خیزد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است