"افغانستان بزرگ"، يک لاف است؛ شبيه ديگر لاف های بزرگ فاشيستی و توتاليتاريسی.

شما اگر فاشيسم و توتاليتاريسم را از لاف تجريد كنيد، هيچ چيز ديگری برای تبليغ كردن نمی داشته باشد. گروه های تماميت خواه در هر گوشه دنيا به منظور سربازگيری از ميان توده ها به لاف رو می آورند چون روانشناسی توده ها به گونه ای است كه به قول بيهقی "محال ممتنع" را دوست می دارند.

رضاشاه در ايران لاف می زد كه در ده سال آينده كشور را همسطح جاپان خواهم ساخت. جمال ناصر در مصر لاف می زد كه اسراييل را نابود خواهم كرد و صدام نيز كه در جنگ اول با آمريكا مفتضحانه شكست خورده بود، خبر از نابودی ارتش آمريكا در جنگ دوم می داد.

"افغانستان بزرگ" نيز از لاف هایی است كه سردار محمد داوود خان، رييس جمهور مستبد وقت زده است. داوود خان برای آنكه حمايت پشتون ها را از سياست های خود جلب كند، لاف زد كه مرز ما اتک است.

امروزه نيز قشر نخبه و اليت سياسی پشتون ها می دانند كه افغانستان بزرگ يک لاف است، اما برای فعلا به خاطری كه مصرف داخلی دارد به آن چسپيده اند. اليت سياسی پشتون ها امروزه در موقعيتی اند كه گرفتاری های داخلی بی شماری دارند.

مهمترين گرفتاری آنها بنيادگرايی است. بنيادگراهای پشتون كه از سوی پاكستان تمويل و تجهيز می شوند با شعار اسلاميت به مصاف سكولارهای شان می آيند و سكولارهای پشتون ناگزير هستند كه با شعار ناسيوناليسم افغانی به جنگ آن ها بروند.

"تصميم گيری درباره ديورند حق مردم دو سوي ديورند است."
اين سخنی است كه همواره فاشيسم افغانی به مناسبت های مختلف و در پاسخ منتقدان ديورند خواهی بر زبان می رانند اما اگر از اين گروه پرسان كنی كه منظور تان از"مردمان دو سوی ديورند" كدام مردم است، آيا منظورتان همين مردمی است كه همه روزه در دوسوی اين مرز به خاطر اين داعيه احمقانه يک اقليت كوچک فاشيستی قربانی می دهند، چيزی برای گفتن نخواهند داشت.

تفكر فاشيستی در همه جای دنيا از "مردم" صحبت می كند اما نه از مردم واقعی، بلکه از مردم انتزاعی.

آدم كشی های نازی، انقلاب فرهنگی چين و اقدامات استالين در اتحاد جماهير شوروی همه به نام "خدمت به مردم" اعمال شدند اما مردم واقعی نه، بلکه مردم انتزاعی چون عملا ميليون ها مردم واقعی را كشتند.

پشتون دوست های ما نيز پشتون واقعی را دوست ندارند چون پشتون واقعی زير نام اين داعيه عملا همه روزه در دو سوی مرز قربانی می دهد. اينها پشتون های انتزاعی را دوست دارند؛ پشتونی كه وجود ندارد.

عبدالشهید ثاقب

>>>   جناب ثاقب!مقصد شماازنفاق افکنی وقومیت گرایی چیست .؟!!خوش دارید شهروندکدام کشورباشید یامزدور کدام کشور!!
اولا کدام کشورمترقی وتوسعه یافته رامیبینید که باتجزیه وتفرقه ایجادشده باشد ؟!!
قطعاجدایی طلبان یاجاهل وبیسواد متعب وآله دست هستندیامزدورکشوردوم .
هرقومی خوب وبد وقومگراومتعصب وروشنفکردارد .رسالت شماروشنفکرنماهاهمانندشیوخ عرب جاهلی برای جنگهای عشیره ای وقومی است !
حسینی بلخی

>>>   سلام وعرض ادب نثارتان باد !
و چه خوب زیبا ، مقبول و معقول فرمودید... محترم ثاقب صاجب .
نظر بنده بشما خیلی نزدیک است .
دوکتور سادات

>>>   آقای ثاقب واقعیت را بیان داشتید مگر این عوام فریب ها مردم بیچاره پشتون را فریب میدهند افغانستان بزرگ یه خواب است و خیال 75 فیصد ساکنین ولایتهای هجوار موئید پاکستان بوده و مصلحت پاکستان رانسبت به افغانستان بمراتب ترجیح میدهند از مجموع 45 فیصد مزدور های پاکستان و موئیدن آنها در دستگاه دولتی از ریاست جمهور الی رده های پائین قرار دارند و در خفاء برای پاکستان کار میکنند . خداوند این طائفه را فقط لاف زدن که { زه پشتون یم چیز دیگری در شان وجود ندارد. اگر آن طرف دیورند از ماو شما است پس چرا بعد از تاسیس پاکستان زمامداران آمد ورفت شما در این مدت در آن جا قنسلگری دارید . اگر اینها شرم داشته باشند بیانیه ایمل ولی خان را در فیسبوک بشنوند. که مشت مهکم بدهن اینها کوبیده است . باور کنید اگر هر کدام اینها اگر در آن طرف خط دیورند بین مردم آن منطقه صدای خود را بکشد که این خاک ماست یقین داشته باشید آنقدر سنگسارش خواهند کردن که شیطان را در ایام حج در منطقه میناء سعودی رجم میکنند .

>>>   ما پشتون انتفاعی را دوست داریم !
ر

>>>   ثا قب از کمونیست ها هیج حرف نمی زنی کمونیست ها جه لاف می زد. رحیم از کابل

>>>   اقای ثاقب حرف های تان واقعیت است و واقعیت را بیانکرده اید مورد تایید من هم است .

>>>   يك تار موى پدرام صد تا امرالله مزدور را و فريب كار را مى ارزد. منطق يون با منطق امرالله يكى است. اين ارش چرخه گير منتظر است تا قوى شويم، حمله كنيم و اشغال كنيم ! به اين ميگويند منطق!
تو نخست ديوار هاى كانكريت را از بر ديوار خانه ات دور كن ، فتح أنطرف پيشكش!
هاى مردم تاجيك و اقوام ديگر! شما كه هر روز جنازه هاى عزيزان تان را دفن مى كنيد خوب دشمنان تان را بشناسيد.
هاى مردم !
فيس بوك و لايك و كامنت شما به منزله موافقت و مخالف و نشان اراده شما در عصر ارتباطات است. اين ارش چرخه گير و وند گير را نشان دهيد كه جايگاه اش چيست!

>>>   Ahmad Parwani
مسایل کلان خو بخود حل نمی شوند.
تعدادی فکر می کنند که اگر مشکلات کلان مردم افغانستان به آینده های نا معلوم فرافکنی شوند خود بخود حل می گردند.
مشکلات اصلی مردم افغانستان مانند مسئله هویت شهروندان، نام کشور، سرود ‌ملی، نوع نظام سیاسی، مشارکت سیاسی اقوام و تعین مرز های کشور اگر سرپوش گذاشته شوند، کار‌ ساز نیست. بلکه در مقاطع حساس تاریخی این مسایل سر برآورد باعث خلق نزاع های بزرگتری می‌گردند، دقیق مانند دوران جنگ های داخلی.
ما نباید از طرح این‌ مسایل فرار کنیم، می بایست این مسایل را به رسمیت شناخته و با گفتگو و تدبیر راه حل‌ های معقول و واقع بینانه ای برای آن ها جستجو کنیم تا ریشه های آن برای همیشه خشکانده شوند.

>>>   مردم از ولایات مختلف در حال آمدن به اقامتگاه دکتر پدرام برای حمایت از مواضع اخیرش می باشند.

>>>   بحث ديشب اسماعيل يون و بحث امشب داكتر لطيف پدرام را در آريانا نيوز به دقت دنبال كردم. تفاوت در منطق اين دو را به خوبي درك كردم. داكتر پدرام يك سره به رويتِ اسناد، مدارك و منطق توضيح مي داد و قناعت گرداننده و بيننده را جلب مي كرد؛ اما اسماعيل يون به جاي آرائه منطق و سند، فرافگني مي كرد و كوچه و بازاري و دور از خرد بحث مي كرد. درك كردم كه واقعن داكتر پدرام چرا با يون در يك ميز شركت نكرد. اين واقعن مهم و ضروري است كه آدم ها بايد با هم سطح و همتاي خويش وارد مناظره و گفتگو شوند. اگر دو شخصِ متفاوت از لحاظ جايگاهِ اجتماعي و دانش در دو كرسي مشابه و مناظره قرار گيرند، اصالت و درايت هردو خلط مي شود. اما اگر دو شخصِ كه با هم از هر لحاظ تفاوت فاحش دارند، آنهارا جدا جدا مورد كاوش و مطالعه قرار دهيد، مثل مس و طلا تشخيص مي شوند، درست مانند يون و پدرام.
هارون معترف

>>>   Behnoosh
داکتر لطیف پدرام تنها نیست،مليونها مردمی که در بحبوحه انتحار،انفجار وستم ناروای قبیله سالهاست که رنج و بدبختی و نیستی ودر بدری دیده اند و امروز زندگی مانند قفس و زندان قبیله برایشان شده است ،از پدرام دفاع میکنند واز بدخشان تا هرات تاجیکان خود شناخته واگاه نیز با پدرام هستندوخواهند بود.شما مشت دیوانه وخردباخته ی قبیله بیش از این به قلدری وانتحار و نابودی این سرزمین بیشرمانه ادامه ندهید. و و توان وبردوباري مردم را بیش از این نیازماید که زندگی برایتان با تلخی انتحار برادران طالبتان تمام خواهدشد وشیر مردم را به لبه ی آخر نرسانید که امروز نه آنروز است و مردم هم نهد آن مردم !

>>>   واژه مرکب نو "افپاک" که از دو تکواژ "اف" و "پاک" ساخته شده يک واژه ساختگى است که آنرا دولت اوباما بر وزن اوساما در سال ٢٠٠٩ ميلادى بکاربرد.
چنين تکواژ ها (مورفيم) را که از واحد کوچک تقسيم ناپزير يک کلمه تشکيل شده بنام واژه هاى نيوانگليزيم و يا واژه چمدانى (انگليسى: بکسى ) ناميده مى شود.
واژه ساختگى نوين زبانى "اف" اشاره به نام ساختگى افغانستان و "پاک" نام ساختگى پاکستان است.

"افپاک" يک مفهوم راهبردى دوکترين اوباما و نماينده ويژه اش هولبروک . هولبروک تا هنگام مرگش در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، نماینده ویژه باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در امور پاکستان و افغانستان بود.

"منطقه بحران مشترک افغانستان و پاکستان" ، چرا که در هر دو کشور یک درگیری مسلحانه بین دولت های متبوع و جنگجویان طالبان و القاعده با شدت جريان داشت. علاوه بر این، خط دیورند، که در سال 1893 بین هند بریتانیا و امارات عبدالرحمان خان امضاء شده بود پذیرفته شده بود از سوى شاهزاده و سردار "سرخ" داود خان "ميدان پشتونستانى" دو باره جنجالى شده بود
هولبروک , دیپلمات ارشد با سابقه که به «بولدوزر» معروف بود، گروه‌های متخاصم زیادی را پای میز مذاکره آورده بود.

استراتژی افغانستان- پاکستان در ماه مارچ سال 2009 تحت استراتژی پرزیدنت اوباما به برقراری ثبات در افغانستان با گنجاندن همه کشورهای همسایه و قدرت های منطقه توسعه یافت.
پاکستان باهوشيارى از اين روند راهبردى سياست اوباما استفاده نمود و در سال ٢٠١٠ منطقه مرزى وزيرستان ويا
ستان شمالى خود را "خيبر پختونخواه" ناميد.
رابطه پیچیده دو کشور وبا پای میز مذاکره کشاندن افغانستان- پاکستان توسط هولبروک و اشتراک در جلسات رسميت دادن به تماميت ارضى پاکستان تمام شد.
دولتمردان تقليدى و شيک ستان افغان که جديدترن نيکتايى مى پوشند ولى بى خبر از شهر و شر اين راهبردى را گوسپندانه پرکرد و چند با خوش شدند.

1- نام ایالت مرزی شمال غربی یکی از ایالت‌های کشور پاکستان است به خیبر پختونخواتغير خورد مرکز این ایالت شهر پیشاور است.احمد خان در قبر خوش شد.
2- خط ديورند با مذاکرات مستقيم دو کشور شکل به رسميت شناختن تماميت ارضى شد.

در معاهده ديورند نه در متن انگليسى و نه در متن فارسى تعين زمانى ١٠٠ ساله درج است.

خط ديورند به عنوان مرز بين دو کشور ساخته و بافته انگليس است.

دولت در کشور قدرمند نيست پول اش را خارج مى پردازد چه کسى و يا چه کسى ويا کشور پول برداشتن مرز را تمويل مى کند.

>>>   سلام و عرض ادب نثارتان باد.
جناب پدرام صاحب را تاکنون در رسانه های تصویری دیده ام ...
در طول عمرم صرف یک مراتبه در انتخابات اشتراک کرده ام آنهم در کاندیدهای ریاست جمهوری به جناب پدرام و به کاندید های پارلمان به آقای بشیر بیژن رای خودرا داده ام...
نه در حزب ایشان عضویت دارم و نه هم از ولایت و یا از ولایت های همجوار ایشان هستم و بلاخره هم تبار ایشان هم نیستم ، صرف ایشان شخص با منطق است غلام منطق شان هستم ...
مقام و منزلت عالی انسان در منطق نهفته است...
دوکتور سادات

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است