یکی از علت های ناکامی حکومت، سرپرستی است
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۶    ۱۳۹۶/۱/۱۶ کد خبر: 131302 منبع: پرینت

پس از آنکه سال گذشته، مجلس نمایندگان هفت نفر از وزیران کابینه را سلب اعتماد کرد، اکنون وزارت خانه ها به شمول وزارت معادن توسط سرپرستان مدیریت می شود.

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، داکتر محمد امین فرهنگ، رییس نهاد خدمتگزاران کابل در برنامه «بازنگاه» گفت: سرپرستی از عوامل مهمی است که کشور را فلج کرده است. وقتی فردی به عنوان سرپرست می آید و در راس یک اداره خصوصا در مقام های بالا قرار می گیرد، وظیفه وی توام با یک تعداد صلاحیت های بسیار کلان است، که آن صلاحیت ها و کارهایی که به عهده وی گذاشته می شود برای ممکلت سرنوشت ساز است، اما به وی اعتماد کامل ندارند که وی را به عنوان وزیر مقرر انتخاب کنند.

وی افزود: سطوح پایین تر هم از وی حسابی نخواهند برد، چرا که گمان می کنند این سرپرست نه صلاحیت دارد و نه از نظر قانونی صلاحیت کامل ندارد. این سرپرستی تنها فساد اداری مالی را بوجود نمی آورد، بلکه کل اداره را فلج می کند تمام اداره از اول تا به آخر فلج می شود. بنابراین بخشی از حکومت عقب می ماند و در مجموع این حکومت است که فلج می شود. یکی از علل کلان ناکامی حکومت وحدت ملی هم همین موضوع سرپرستی است که مانند موریانه از داخل بدنه حکومت را می خورد.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سرپرستی
حکومت
نظرات بینندگان:

>>>   كليم الله همسخن
چند گپ با جناب صالح
یکم: آقای صالح، ما دوستت داریم، بدخواه تو نیستیم. اما، نمی دانم چرا شما به قول معروف طی این سال های پسین در نقش بیل زیرپای باغبان بازی می کنید؟ یادم هست جوانان هویت طلب و عدالت خواه انجمن خراسانیان را تجزیه طلب گفته بودید. یادم هست قضیه ی قندوز را مکدر گذاشتی. یادم هست غنی را پدر ادبیات نوین سیاسی گفتی. یادم هست اصطلاح رییس جمهوری اسبق را به کرزی کسر شأن تلقی کردی. و یادم هست روزی که در دور دوم مبارزات انتخاباتی کاروان حامل عبدالله عبدالله مورد حمله قرار گرفت نوشتی که: 《مرا به خاطر یک موشک تصادفی در اطراف خیمه ی لوی جرگه کرزی برکنار کرد ولی حالا در مورد این حمله ی بر کاروان عبدالله عبدالله کرزی خاموش است》 و یادم همچنان هست که هر روز کرزی و غنی و تیم حاکم را کتله ی حریص و بی ریشه می گفتی. اینها هیچ کدام در شأن تو نبود.

دوم: نیت پنهانی شما هم زیاد پوشیده نیست. سوگند یاد می کنم تو نسبت به من از وضعیت کنونی و بر تری جویی نا راض هستی. باری با یکی از اعضای بلند پایه ی روند سبز نشست داشتم فقط از حیا افزون خواهان پشتون را دشنام نمی داد- بقیه نارضایتی هایش مانند من بود. من از خودت می خواهم بپرسم با این حالت آیا می توانی ماهی مطلوب بگیری؟ هرگز. بخدا پشتون آنقدر گنگس نیست که شما خیال کرده اید- پشتون حدود سه صد سال است حاکمیت می کند، فکر و فرهنگ سیاسی دارد. با دو رنگی نه پشتون را بازی داده می شود و نه حقوق دیگر اقوام حاصل می آید.

سوم: یاد داشتت را در پیوند به خط دیورند خواندم. از اتهام های غنی خوش کن، یون شاد کن و کرزی شاد کن شما که بگذریم جان حرفت این بود که ما باید در بدل دیورند از پاکستان امتیاز بگیریم. یعنی خودت هم طرفدار واگذاری و پایان دادن به معضل دیورند هستی اما خیال کرده ای جهان مندوی کابل است یا پاکستان دیوانه خانه که به شما امتیاز بدهند- مگر چه امتیازی؟ مرز ها و خاک ها در قوانین جهانی قانون دارند و عرف دارند. حتا در مندوی کابل هم دکاندار نمی تواند یک جنس را دوبار به شما بفروشد؛ شما روابط بین المللی دارید و قانون که هرگز به شما حق دوباره نمی دهد.

چهارم: در این یاد داشت تلاش کرده اید از دولت ملت هم سخن بگویید. مرد حسابی، مگر هیچ می دانی که دولت تعریفی دارد و ملت تعریفی و دولت-ملت و ملت-دولت چیزی است دگر؟ تعریف ساده ی دولت این است: دولت نهاد سیاسی ی است که دارای مرز های تعریف شده، حکومت، قانون و جمعیت مشخص می باشد. باز هم می پرسم: حالا که خط دیورند را نمی شناسی و آرش وار تیر پرتاب می کنی دولت را چگونه تعریف می کنی؟ ملت را چطور می سازی و جمعیت را چگونه مشخص می سازی و قانون را چطور می توانی جاری کنی؟ آقای صالح! این پشتونستان خواهی و برتری جویی و سرنوشت نامعلوم قبایل دو سوی دیورند به اضافه ی تمام مشکلات امنیتی، اصدار ترور و انتحار عملن دولت و افغانستان را به حیث یک کشور در خلأ تعریف برداری قرار داده است. وقتی این مرز مشخص نباشد و داعیه های واهی پایان نیابد دولت-ملتی به لحاظ علمی و سیاسی ساخته نمی شود.

پنجم: سخن آخر: با این مواضع پارادوکسیکال و خوش خدمتی به خان های دو سره و دم و دستگاه قبیله ذهن یک نسل و جریان رو به پیش را لطفن منحرف نساز. همین که غنی را پدر ادبیات نوین سیاسی و کرزی را ملی مشر می خوانی اگر واقعن قرار باشد امتیازی قایل شوند کافیست.

>>>   Zahir Ariaie
امروز اكثريت تيكه داران فاشيزم به خوبى اگاه اند كه كسانى چون امرالله صالح از هر موجى براى منافع سياسى خود استفاده ميكنند حتى اگر در مقابل يك سياست مدار ديگر تاجيك باشد. أنها مى دانند كه چنين أفراد فرصت طلب يك دلال سياسى اند تا سياست گر واقع بين و قابل اعتماد، از همين رو به او اهميت قائل نيستند . تفكر پشتون والى نيز اين اجازه را نمى دهد تا از يك چنين فرد مربوط به تبار ديگر حمايت شود. اين را خود صالح هم مى دانند . اما او به سياست منحيث ميدان واقعيت گرايى نمى بيند بلكه مانند دريايى مى بيند كه از فرصت بوجود أمده استفاده سياسى كند و ماهى بگيرد. در ميان توده هاى پشتون كسانى چون پدرام حتى اگر در اثر تبليغات زهر اگين چهره قومى داده شده باشد در دراز مدت نسبت به صالح ها قابل اعتماد تر است چون پدرام معامله و دروغ سياسى در كار نامه ندارد و با رجوع به واقعيت ها بحث قابل فهم و منطقى عريان به راه مى اندازد. فاشيزم نيز از صالح منحيث پلاتفورم موقتى گاه گاه با دادن امتياز در بدل وفا دارى و سياه نمايى درون تاجيكى استفاده ميكند.اين براى انها يك معامله برد برد با طرف معامله است . من بار ها از اين دريچه خطاب به يك عده محدود از نسل جوان كه هنوز منتظر جو #لغمان اند تاكيد كرده ام كه شما توسط يك عده دلال كنترول و انها در گرو فاشيزم اند كه معنى ان كنترول شما توسط چهره هاى است كه براى شما اميدواهى خلق ميكنند واز نام شما براى منافع خود در ميدان قبيله قمار ميزنند.
اما به نظر مى رسد كه بلاخره اين سلسله به پايان خود نزديك ميشود و ديگر هيچ شخص #مرموز نمى تواند جوان اگاه اين سرزمين را بفريبد.

>>>   بک حکومتی که سرتا اخر ناکام ناکام ناکام ...........ناکام درتمام ارسه ها ناکام ونزد مردم خجالت وشرمنده وبیغیرت. .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است