آنچه که باید از بحث دیورند خواهی بیاموزیم
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۹    ۱۳۹۶/۱/۲۰ کد خبر: 131475 منبع: پرینت

بحث‌ های مرتبط به خط دیورند را در شبکه‌ های اجتماعی دنبال می ‌کردم. هرچند واکنش‌ ها در برابر سخنان آقای پدرام متفاوت بود اما قطعا او آغازگر یک بحث بسیار مهم بود.

برخلاف یک‌ دهه پیش، تعداد آنهایی که با مطرح‌ شدن این بحث رگ غیرت‌ شان باد می‌ کرد، انگشت‌ شمار بود و برعکس آنهایی که با مطالعه و از نگاه علمی-تاریخی و مستند بر مستندات به این موضوع می‌ پرداختند، فراوان بود.

مطالعه پست‌ و کامنت‎های مرتبط به این بحث، برای من حداقل خوشحال‌ کننده بود و این را نشان می ‌داد که مردم خوشبختانه به ‌درجه‌ ای از عقلانیت و دانایی رسیده‌اند و دیگر نمی ‌شود به‌ خاطر یک خواست تمام ‌شده و انتزاعی، احساسات ‌شان بر عقل ‌شان چربی کند.

بهرحال، نتیجه‌ ای که می ‌توان از این بحث گرفت این است که برخلاف آنچه در خورد افکار عمومی داده می ‌شد، هیچگونه سند و مدرکی که ادعای ما را ثابت کند وجود ندارد. من آدم ‌هایی زیادی را می‌ شناسم که قبلا وقتی سخن از دیورند گفته می ‌شد، هر چه فحش یاد داشتند نثار پاکستان می ‌کردند اما اکنون پس از مطرح ‌شدن اساسی این بحث و روشن ‌شدن زوایای تاریک آن، بیشتر از در مطالعه و منطق وارد این موضوع می‌ شوند.

هرچند در پاکستان شاید اهمیتی به این بحث‌ ها داده نشود اما در داخل افغانستان قطعا یک بحث روشنگرانه بود که برخی ‌ها را از خواب بیدار کرد و برخی دیگر هم مشت خالی و واهی ‌شان باز شد.

نتیجه ‌ای که از این بحث‌ ها می‌ توان گرفت این است که ادعای ارضی بالای یک‌ سوم خاک پاکستان، مبتنی بر هیچ سند و مدرک معتبر و قابل قبول نیست؛ بلکه این داعیه مثل «گاو شیری» می ‌ماند که هر سیاستمدار پوپولیست و عوام ‌فریبی از آن برای تحریک احساسات مردم و صید ماهی مقصود خود، استفاده ابزاری می ‌کند. افغانستان کشور اقلیت‌ های قومی است که بدنه‌ اصلی اقوام ساکن آن در بیرون از مرزها زندگی می ‌کنند.

به ‌قول وحید عمر، «از تورخم آنطرفتر، دوستان ما کمتر اما دشمنان ما بیشتر است.» باید آموخته باشیم که بخواهیم نخواهیم در همین جغرافیا با همین کثرت و تنوع، محکوم به ‌زندگی هستیم. به قول ایوبی، سیاست تقابل با پاکستان، انسان‌ هایی زیادی از ما گرفته و روزگار ما را سیاه کرده است.

ما می ‌توانیم روابط حسنه و برادارنه با پاکستان داشته باشیم. تلاش باید این باشد تا همین جغرافیا را امن و آباد سازیم، هویت ‌های همدیگر را به ‌رسمیت بشناسیم و به فرهنگ و زبان هم احترام بگذاریم.

در غیر آن، همانطور که طی چند قرن گذشته به ‌سر همدیگر زدیم، اگر سه قرن دیگر هم بزنیم، کسی پیروز میدان نمی ‌شود؛ اما پیامد آن جز تباهی، تداوم گدایی ‌گری، جهل، فقر، انسان ‌کشی و عقب ماندگی چیزی نخواهد بود.

حسیب معترف


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دیورند
پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   بس است دیگه موضوع دیورند راکناربگذارید بدانند چیزیکه میخواهند بدست نمیاورند

>>>   عنوان بالا در دستور زبان نادرست است. آنچه که از خط دیورند باید آموخت و یا انچه که از خط دیورند خواهیم آموخت !

>>>   كليم الله همسخن
سخن پدرام و موضعگیری های او اکنون در میان مردم به ویژه جوانان جا افتاده است- امنیت ملی، شورای امنیت و دیگر سازمان های استخباراتی با تهدید پدرام و حتا حذف فزیکی وی رهی به دهی نمی برند مگر اینکه میلیون ها جوان تحصیل کرده را همچون رژیم سفاک امین و ترکی و نجیب و کارمل سر به نیست کنند که چنین توانایی جنایت را هرگز ندارند.

>>>   اگر دیورندرا قبول ندارید باید قبرعبدالرحمن را ویران کنید نه توهیین بدیگران

>>>   پدرام
پدرام بسيار يك فكر وسيع و جامع دارد حتي در اولين فرصت به قوم پشتون ما رسيدگي خواهد كرد، شما مطمئن باشيد كه اگر پدرام ريس جمهور شد مردم پشتون از بدبختي نجات خواهد يافت، براي بقاي قدرت خودش هم كه شده اي مردم را با سواد و متمدن ميسازد كه دگه هيچ بيسوادي به دول مزدوران تيكه دار پشتون نرقصد و در بدبختي رنج زندگي نكنند.
هر بدبختي كه انسان ميكشد از بي سوادي است، خير شر خود را انسان بي سواد نميداند. راه بيرون رفت از مشكلات را يك بي سواد پيدا كرده نميتواند.

>>>   تا معضل مرز دیورند حل نشود عدالت ملی در اینجا تامین نخواهد شد.

>>>   ما این تهدید‌ها را جدی میگیریم و به جناب پدرام صاحب وعده میسپاریم که سر جان در خدمت هستیم، بفرماید چی‌ کنیم؟.

>>>   Dehganpoor
جناب آریانفر بزرگوار، داعیه داران خط دیورند دو دلیل اصلی دارند که خط دیورند را نمی پذیرند که اولی اش دلیل قومی دارد تا در این سرزمین اکثریت شوند چون میدانند که با این پشتونهای اینطرف خط دیورند اکثریت نیستند و نمی شوند و دلیل دوم اش غیرت افغانی شان است که برای شان اجازه نمی دهد یک واقعیت را که برخلاف تفکر قبیله ی آنها باشد بپذیرند وگرنه این خط دریای آمو و دیورند دریک روز و از طرف یک شخص (جانب ما) شده است پس به کدام منطق یکی اش قابل قبول باشد و دیگرش نباشد و باوجود آن این ممکن نیست که به دوران عبدالرحمن خان برگردیم و مرزهای سیاسی و جفرافیایی کشورمان را به میل خودمان خط کشی کنیم و این هم قدرت می خواهد که از برکت حاکمان این کشورنه در آن دروران داشتیم و نه هم در آینده خواهیم داشت زیرا سیاست های نظامی و اقتصادی حکومت های افغانستان تا به امروز در راستا ی تحکیم سنت های قبیله است نه ساختن تمدن و رفتن بسوی یک جامعه پیشرفته که قوی شویم..

>>>   مقصد ما از دیورند باید راه به آبهای آزاد باشد باید صاحب راه بحری بشویم و این ما را به خود کفایی میر ساند.و از وابسته کی کشور های همسایه خلاص می‌شویم.داود شا

>>>   قانونيت دولتى و دولتى قانونى واژه هاى شعارى افغان شده است.
باز در پارلمان اشخاص اين قوم و قبيله افغان و فغان کرد و فرياد و ناله , شيون, داد و غالمغال, غوغا و فغ کرد و پارلمان را مانند محکمه صحرايى خود ساختند وحکم قتل ومرگ و سنگسارى و انتحار وانفجار و اختطاف داکتر لطيف پدرام را دادند.
اگر دستگاه هاى حکومت و پارلمانتاريسم و عدلى کشور قلابى وساختگى افغانستانى بر پايه قانونيت و قانون استوار مى بود , نقشه قتل افراد تهديدگر, به مرگ پدرام از نگاه قانون جرم دانسته مى شد. دادستان يا وکيل دولت بايد بر مبنى قانون اين تهديد گر را مورد پيگرد قانونى قرار مى داد. رييس مجلس هم سکوت اختيار کرد. وى هم دادگاه صحرايى را پذيرفت وآنر رد نکرد رد نکرد. تقريبا همه سکوت کردند: دولت, حکومت مجلس هاى شوراى ملى ودادگسترى ديوان عالى . ژورناليسم فقط اعلان کرد
ولى حاکمان اين تهديد قتل وانتحار وسنگسارهاى کوچيگرى احمدزى را مورد تقبع قرار نداد.
اين دولت خوده خود نابود مى سازد, کشور از روى نقشه ازبين مى رود, زيراعدالت در اين ملک نيست.
نام جمهورى اسلامى اين را نجات داده نمى تواند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است