موضوع دیورند با دشنام دادن حل نمی شود
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۲    ۱۳۹۶/۱/۲۲ کد خبر: 131590 منبع: پرینت

روز گذشته جناب داکتر لطیف پدرام طی صحبت تلفنی از من تقاضا نمود تا لحظه ای با جناب شان صحبت دوستانه ای داشته باشم با کمال میل پذیرفتم و امروز با آقای پدرام گفتگوی مفصلی داشتیم.

هردوی ما به این باور بودیم که در حال حاضر مشکلات زیادی دامنگیر مردم افغانستان است. نگه داشتن وحدت ملی در افغانستان در شرایط موجود در حالیکه یک ضرورت است، از بغرنج ترین و پیچیده ترین مسایل سیاسی و اجتماعی در کشور ما به شمار می رود. هر دو به این باور بودیم در کشور ما هنوز یک تعریف واحد و جامع از مفهوم وحدت ملی ارایه نگردیده است.

بعضی ها می خواهند باورهای خود را از طریق تهدید دشنام و سخنان کوچه و بازاری به گوش دیگران برسانند. این شیوه نه عقلانی است و نه انسانی با دریغ و درد بعضی ها اغلبا درک شان از اهمیت این مفهوم در سطح بسیار نازل قرار دارد و به احتمال قوی از همین جهت است که در امر تامین و تحکیم آن کاری را انجام داده نمی توانند.

خط دیورند درست است که یک مشکل تاریخی بوده است که به گذشت زمان مختومه گردیده، اگر ضرورت بحث باشد باید علمی منطقی و اصولی روی آن صحبت شود که همه باید بدانند. وحدت ملی عبارت از اتحاد و همبستگی تمام اقوام ساکن در کشور با داشتن هویت واحد ملی. بدین معنی که تمام افراد کشور با در نظر داشت هویت قومی، دینی و مذهبی دارای هویت ملی واحد بوده که ملت کشور را تشکیل می دهند.

بنابراین در کشور ما نیز ملت متشکل از اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه ای، نورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، براهوی و سایر اقوام می باشد. تمام این اقوام دارای مخرج مشترک یعنی وطن واحد و هویت ملی واحد می باشد و هویت ملی همه قابل درک و لمس است همه مردم این سرزمین مالک این خطه اند.

هیچ کس از کس دیگری برتری ندارد. هر دو به این باور بودیم که اعضای محترم پارلمان به خصوص آنانی که باورمند به اصول دمکراسی و گفتگوهای مدنی اند و خود را دمکرات و نماینده مردم می دانند دشنام دادن کشتن و بستن کار تروریستان است نه انسان های با فرهنگ. یک دمکرات قبل از همه باید به اصول دمکراسی عقیده داشته باشد، نظریات دیگران را گوش دهد برای انجام کار مشترک ملی با دیگر اندیشان آماده باشد، نظریات اکثریت را بپذیرد و اگر ضرورت بود بخاطر منافع ملی کشورش آماده قربانی باشد.

با این امید که روشنفکران و دمکراتان ملی افغان با درک رسالت تاریخی و ملی شان در وضیعت کنونی کشور، که از یک طرف سیاست های مجهول و غیرشفاف دولت در قبال صلح و منافع ملی بخاطر مصالح علیای مردم کشور و نبود تعریف از منافع ملی در وضیعت کنونی به هیچ وجه اجماع و تفاهم ملی را ایجاد نکرده و باعث نگرانی شدید مردم گردیده است.

از سویی دیگر متحدین بین المللی نظام نیز استراتیژی جامع برای بیرون رفت از بحران در دست ندارند. بهتر است نگذاریم تا این بحث ها منتج به نفاق ملی در بین مردم ما و ظهور رقابت های جدید قومی و زبانی گردد و دردی بر هزارها درد دیگری که افغانستان دارد افزوده شود.

نزد هر انسان شرافتمند منافع ملی کشور بالاتر از هر چیزی دیگر باید مد نظر باشد تا توانسته باشیم با ایجاد یک حرکت ملی فرا قومی، فرا ایدیالوژیک با طرح واحد بیرون رفت از بحران با ظهور فعال آن در صحنه سیاسی در نجات کشور اقدامات عملی انجام دهیم.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دیورند
پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   احتراما خواهش میکنم این موضوع رازیاد دامن نزنید درشرایط فعلی به سود ما نیست راجع به یک مشکل دیگرکشور ابراز نظرنمائید هرکس که زیاد دیورند دیورند میگوید به نطرشخصی من ان شخص هم بی مدا ومطلب نخواهد بود حتما میلانش به یکطرف است

>>>   سعیدی صاحب!
شما که یک افغان بیریا، خالی از سیاست بازیهای مفتضح، انسان متعهدو وطنپرست هستید.
ولی آنهایی نیز هستند که مانند جنرالهای امروز ما عقب نشینیهاو پیشرویهای تاکتیکی و استراتژیکی فراوان یاد دارند!!
من این مردم را از سالهای سال میشناسم. خدا کند نوشته شما به عقاید جناب شان مبدل شده باشد و تفسیرهای چندگانه از ان صورت نگیرد!!!

>>>   با نگارش بخث شما موافقم هما در قسمت دیورند واقعا اگر کسی بحث علمی و عینی دارد لطفا بفرماید در غیر ان کلمه دیورند به رهبران پشتون به یک وسیله تجارت از مدت زمانه های مدید تبدیل شده که خود پشتونهای جاهیل بیسواد اصلا از ان اگاهی ندارد فقط شنیده که علی اباد شهر است هما از دیوانه خانیش خبر ندارد

>>>   درین سرزمین که افغانستان نام دارد متاسفانه همه از ذهن خویش (منحصر به فرد خود)موضوعاتی را استفراق می کنند و آرزو دارند دیگران انرا قورت کنند. درین جا (افغانستان ) زمینه های تاریخی و یژه گیهای تشکیل ملت ا صلآ دیده نمی شود نه اشتراک زبانی و کلتوری وجود دارد و نه روابط مشترک اقتصادی ؟ فقط یک جامعه قومی ،قبیلوی و کمی هم طایفوی وجود دارد و بس ! بنآ ملتی به نام ملت افغان وجود عینی ندارد و فقط در ذهن کسانی موجود است . پس مفاهیمی مانند وحدت ملی ،منافع ملی ،استقلال ملی ،حاکمیت ملی ،زبان ملی ،فرهنگ ملی اصطلاحات ملی،غرور ملی ، افتخارات ملی و .... صرف برای فریب و ریا از ذهن افراد و اشخاص تراوش می کند همه یا درذهن است و بعضآ هم بزبان آورده می شود و گاهی هم بروی کاغذ تحریر می شود.در هر نقطه این خاک بوی قوم وقبله به مشام می رسد و هر مشت این خاک رنگ خون دارد ودر خاطره هر باشنده این وطن داستان جنایت و خیانتی است.
ف - ش جوزجانی

>>>   پدرام عدالت مى خواهد وعليه تفوق طلبى قبيله مبارزه مى كند ، اين خواست و حرف همه عدالت خواهان است .

>>>   Ariaie
بدون شك . مردم با وجدان بيدار به دور از احساسات قومى وشخصى اگر مانند يك إنسان ازاد بينديشند پى خواهند برد كه پدرام مانند همه انها يك إنسان است كه دلش براى وطن ميسوزد

>>>   چرا پدرام ؟
این را همه می دانیم که عامل عمده بحران در کشور موجودیت نظام سیاسی مطلقه مرکزی و گروه های فاشیستی مزدور که به حمایه قدرت های بیگانه بصورت غیر قانونی درین قدرت تکیه زده اند میباشد .
این گروه ها با استفاده از این قدرت مطلقه مرکزی بخاطر تحقق اهداف شوم برتری جویی و عظمت طلبی قومی خود و تحقق اهداف شوم سیاسی و اقتصادی باداران شان کشور را به بحران عمیق کشانیده اند .
این گروه ها همه مسایل ملی را در کشور نام نهاد افغانستان که متشکل از اقلیت های قومی می باشد به محوریت قومی چرخانیده ، که این خود باعث تشنجات و اختلافات عمیق قومی و زمینه ساز بحران در جامعه گردیده است .
این گروه ها با استفاده از این قدرت مرکزی برتری جویی قومی و فساد را در تمامی امور دولتی رشد داده و زمینه ساز فعالیت های مافیایی دولتی و مواد مخدر گردیده اند .
هر نوع مصلحت ومعامله ، نیرو های سیاسی با این گروه های که منافع ملی کشور را فدایی منافع بیگانگان ومنافع گروهی و قومی خویش نموده و می نمایند به نفع کشور و مردم مظلوم سرزمین ما نبوده و نمی تواند کشور را از بحران نجات دهد ‌.
دکتر عبدالطیف پدرام ، در تفاوت با دیگر سیاسیون معامله گر ، یگانه رهبر سیاسی که با درک از ماهیت فاشیستی این گروه ها ، بادرک از واقعیت های عینی تلخ جامعه ‌و با درک وشناسایی عوامل بحران توانسته با قامت استوار و قاطعیت ، بدون مصلحت گرایی و معامله در برابر این گروه های فاشیستی فاسد نابکار ، حاکم در قدرت سیاسی بیستاد و بدون ترس با قبول هر نوع خطر ماهیت فاشیستی شان را بر ملا سازد .
دکتر عبدالطیف پدرام ، یگانه رهبر سیاسی که با درک از ماهیت استبدادی گروه های فاشیستی حاکم در قدرت سیاسی ، بدون ترس با قاطعیت صدای ملیون ها انسان مظلوم ، بی دفاع سرزمین مان را در برابر مستبدین بالا نماید .
دکتر عبدالطیف پدرام یگانه رهبر سیاسی که با درک از ظلم وبی عدالتی فاشیستان شیونیست حاکم در قدرت سیاسی توانسته صدای ملیون ها انسان عدلتخواه این سرزمین را بالا و بخاطر تامین عدلت اجتماعی جنبش عدالت خواهی را راه اندازی نماید .
دکتر عبدالطیف پدرام یگانه رهبر سیاسی که توانسته بدون ترس ماهیت قانون شکنی فاشیستان حاکم در قدرت سیاسی را برملا و عواقب ناگوار آن را به آگاهی جامعه برساند .
دکتر عبدالطیف پدرام در تفاوت با دیگر سیاسیون بی برنامه، یگانه رهبر سیاسی که با درک از واقعیت های عینی ملی تشنجزا در جامعه توانسته با طرح برنامه های همه جانبه ملی، راه های حل نجات کشور را از بحران پیشکش نماید .
دکتر عبدالطیف پدرام در تفاوت با دیگر رهبران ، یگانه رهبر سیاسی که با درک از غیر موثربودن رهبریت تکه فردی توانسته با تشکیل رهبریت جمعی حل مسایل ملی را مطرح نماید .

>>>   به اين سوْال پاسخ بدهيد :
شوراي امنيت ملي افغانستان است يا شوراي پشتونستان؟

>>>   دیوانه همرایی مست تلفونی باهم فکاهی ګفتند باید ګفت که همین شما وطن فروشان و جیره خوران دالر وکلدار راه دشنام را برای مردم فراهم ساختید دنیا در تلاش منظوی ساختن پاکستان پلیت است ولی شما برای تبر انها دسته میدهید. این برای ما معلوم است که از شما چیزی ساخته نیست ولی چاپلوسی باید نکنید و بګذارید که همرای پاکستان به طریق باشد تصفیه حساب شود امروز و یا صد سال بعد.
باید به سعیدی دیوانه ګفت که شما به همین عقیده هستید که دوباره سبز نمیکنید و باید از این دیوانګی هم دست بردار شوید.

>>>   من پیشنهاد میکنم که وقتی داکتر پدرام با افراد حکومتی دست می‌دهد ، باید دستکش پوشیده باشد

>>>   مثله دیورند بس است ما با دو بوجی پشتون این طرف خط چقدر خسته شده ایم که دو بوجی پشتون دیگری را از آن طرف خط با ما یکجاه کنید لطفآ ما را روز دهید که نفس بکشیم داکتر پدرام درست می گوید

>>>   مثله دیورند بس است ما با دو بوجی پشتون این طرف خط چقدر خسته شده ایم که دو بوجی پشتون دیگری را از آن طرف خط با ما یکجاه کنید لطفآ ما را روز دهید که نفس بکشیم داکتر پدرام درست می گوید

>>>   قانونيت دولتى و دولتى قانونى واژه هاى شعارى افغان شده است.
باز در پارلمان اشخاص اين قوم و قبيله افغان و فغان کرد و فرياد و ناله , شيون, داد و غالمغال, غوغا و فغ کرد و پارلمان را مانند محکمه صحرايى خود ساختند وحکم قتل ومرگ و سنگسارى و انتحار وانفجار و اختطاف داکتر لطيف پدرام را دادند.
اگر دستگاه هاى حکومت و پارلمانتاريسم و عدلى کشور قلابى وساختگى افغانستانى بر پايه قانونيت و قانون استوار مى بود , نقشه قتل افراد تهديدگر, به مرگ پدرام از نگاه قانون جرم دانسته مى شد. دادستان يا وکيل دولت بايد بر مبنى قانون اين تهديد گر را مورد پيگرد قانونى قرار مى داد. رييس مجلس هم سکوت اختيار کرد. وى هم دادگاه صحرايى را پذيرفت وآنر رد نکرد رد نکرد. تقريبا همه سکوت کردند: دولت, حکومت مجلس هاى شوراى ملى ودادگسترى ديوان عالى . ژورناليسم فقط اعلان کرد
ولى حاکمان اين تهديد قتل وانتحار وسنگسارهاى کوچيگرى احمدزى را مورد تقبع قرار نداد.
اين دولت خوده خود نابود مى سازد, کشور از روى نقشه ازبين مى رود, زيراعدالت در اين ملک نيست.
نام جمهورى اسلامى اين را نجات داده نمى تواند
مارک گروسمن نماینده ویژه آمریکا برای افغانستان و پاکستان، گفته که آمریکا "خط دیورند" را مرز رسمی میان دو کشور می داند. سفیر آمریکا در کابل نیز با تائید گفته های آقای گروسمن گفت نه تنها آمریکا بلکه اکثر کشورهای جهان خط دیورند را مرز رسمی میان دو کشور می دانند
زور قلدران فغانى به باداران شان نمى رسد فقط به غير پشتون مى رسد.
قصه رهبران خيانت کار مفت شد
کمر حاکمان افغانپشتون سست شد
چو رستم دل گیو پدرام دید
ازان پس بنیکی سرانجام دید
مانم که کیخسرو از تخت خویش
شود شاد و پدرام از بخت خویش
پدرام در محور مردم تابو شکست
کاین نامه سوی مردمان پاک نوشت
جهاندار پرویز یزدان پرست
جهاندار و بیدار و پدرام شهر
که یزدانش تاج و خرد داد بهر
جهاندار فرزند هرمزد شاه
که زیبای تاج است براو زيبا
پدرام نوبهار ديگر به شبستان آوردى
سخن نيکو به سرزمين اسپنديار گذاشتندى
صلح و صفا خواست به ایران و توران و هندوستان
به تورک اوزبيک و پشتون و جاى همه دوستان
در خراسان و هندو و ملک تاجداران
پدرام را داد یزدان به پاکی نژاد
که پدافند باشد از تور توران از ايرج ايران مردمان تاجدارن و هزارستان
هنر پرور و راد و بخشنده گنج
ازین تخمهٔ هرگز نبد کس به رنج
پدرام بر پشتون سپهر شد چو فريدون به فرزند
دروغ های حاکمان را افشاء کرد چو فرهمند
ديورند مردمان سرزمين کرد با مرز
توهين کرد هم زنده و مرده در هر قرن
جعبه ملى پدرام نيک نام و آباد باشد
در کناراش هزار بز و باميان باشد
ملتان و مردان باشد خلتان گيلان باشد
بدخشان تالقان باشد هرات و سمنگان باشد
جان پدرام در خطر است
پدرام توسن سرکش است
پدرام ساخته از دو واژه فارسيان
پد چوب آتش است و رام نام پروردگار بگرام و بغلان و بغداديان
رام رام گفتن ؛ سلام کردن . (ناظم الاطباء) :
خودبخود هستند چون با عاشقان خود کام رام
از چه می گویند باخوبان هندوايران شيوا و رام .
پدرام آذر شيواست در وطن
زادگايش دور نيست از از درياچه شيوا
در سرحد که تاجکان جدا کرد
فغان درياچه شيوا را "کول شيوه" و در
انگلسى به آن lake of Shiwa
مختصات جغرافیایی: درياچه شيوا
37°24'18.5"N 71°21'51.7"E
37.405149, 71.364353

>>>   استاد بزرگوار احمد سعیدی,
"وحدت ملی", "هویت ملی" و "ملت" واژگان ها يا اصطلاحات دانشورى مانند اصطلاحات فنآورى کهن ونوين اند.
"ملت" ( البته که هر کس فرق بين واژه و واژگان رانمى کند! اين واژگان را ناسيوناليسم و مسولونى وهيتلر بدنام کرد - ديگر کسى در اروپا و امريکا از اين "...." دفاع نمى کند بغير از سازمانهاى ناسيوناليستى وفاشيستى نوين مانند له پن در فرانسه و ان پ د, آ ف د درآلمان يا دويچ گيلدن در هالند و يا دچ ) و يا "خلق" (در کشور ساختگى و با پيشينه تاريخى کوتاه افغانستان خلق و پرچم واژگان خلق رابين مردم بدنام کرد) سابقه سه هزارساله دارد.
اين دو واژگان از دانش مادر علوم يعنى فلسفه تعريف شده بويژه فيلسوفان يونانى اين واژگانها را تعريف کردند.
فلسفه مانند بسيارى از علوم ديگر ازچار عملياتها ساخته شده که در فزيک و ميتافزيک (فرا فزيک), حساب و الجبر الگوريتزم (اين واژگان به افتخار الخوارزمى گرفته شده : جمع و منفى و ضرب و تقسيم, مشتق دیفرانسیل معلوم ونامعلوم, انتگرال معلوم ونامعلوم تفاضل وتكامل) هميش از چار عنصرعمده چهار حرکت عمده(محورخودى محور ديگران جاذبه وفرار) وچار خصلت عمده چار ترس اساسى چار نوع دليل اساسى چار طرف .... ساخته شده است
فلسفه هم از چار پديده علمى ساخته شده است:
1- شناخت شناسى
2- منطق
3- اخلاق
4- شک (تصديق و تکذيب رددر مرکز فلسفه و دانش قرار دارد)
عملياتها چارگانه:
* استدلال استنتاجی: ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد اقدام به مستندسازی و ثبت استدلال استنتاجی کرد.
* یا استدلال استقرائی
* از جزء به کل
* از کل به جزء دو نقطه آخرى را جزء استدلال هاى اولى تعریف می‌کردند که در منطق جدید این تعریف پذیرفته نیست.
همين دو واژگان در تاريخ علوم موضوعات جامعه شناسى شده است.
گرايش از فلسفه منطقى و منطق فلسفى بوجود آمد که آنرا سوفيزم (سفسته خواندند) فرق سوفى و صوفى بايد شود.
سوفى از عملياتهاى منطقى سوء استفاده کرد و صوفى مناجات و رياضت نمود.

در ارو پا فلسفدانان مانند ديکارت و کلپشتين, ليپنس و ژانژاک رسو و ديگران تولدى دوباره زمان يونان که در آن زمان خلقسالارى (مردمسالارى ديموکراسى) مطرح کردند که ديگر ملت و و جايگاه اجتماعى ودين ونژاد به حايشه کشيده شود و انسان يعنى شهروند
City +zen = Citizen در مرکز قرار گيرد.
يکى از اين سفسطه بازى با پوشش منطقى وحسابى و الجبرى بدون تفاضل وتكامل شمار اعداد و آمار و لى مار گونه همين فورمول انيليزيس است که استاد بزرگ فريب جرگه بزرگ را خورده است:
'بنابراین در کشور ما نیز' "ملت متشکل از اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه ای، نورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، براهوی و سایر اقوام می باشد."
و خود استاد "سرمنشه فساد" ناقبولى کلمه "افغان" را در اينجا "فراموش کرده" است.
اگر اين کلمه جنجالى را (افغان) شما آهگاهانه حذف کرديد خود فريب مى دهيد و تقلب نموديد.
و اگر نا آگاهانه است اشتباه نموده ايد.
تجديد نظر شما يک نياز مبرم است. شما علم تان را قربانى کلمه منحوس افغان نموديد.
شهروندان اين کشور متشکل است از: نامهاى ملتها مليت ها و اقوام
امکان دارد که ملت پشتون ويا افغان ملت از اقوام ساخته شده باشدند ولى تاجيک و فارسى وان, اوزبيک و بلوچ, هزاره... خود ملت ها و مليت ها اند.
تعريف جامعه شناختى ملت چيست?
"ملت" عبارت گروه های بزرگ انسانى با ویژگی های مشترک از قبیل زبان، سنت ها، آداب و رسوم، شیوه, اصل و نسب, تاريخ و ادب, استوره و موارد عاطفىفرهنگى و مشترکات اخلاقى وعاطفى و مشترکات اقتصادى باشند
در کشور نامنهاد افغانستان همه اقوام و مليتها "ملت" دارند.
پرشش اين است که آيا ملت پشتون در دو طرف تقسيم نشده?
آيا فارسى زبانان در سه کشور تقسيم نشدند ?
آيا بلوچان در سه کشور تقسيم نشدند?
آيا اوزبيکان و تورکان و هزاره هادر دو کشور تقسيم نشده?
معاهدات مرزى و ارضى هم از نظر قوانين درون وبيرون کشورى نافذ شمرده شده اند.
شاه قاجار در سال 1857 از سوى انگليس مجبور شد قرارداد پاريس را مبنى بر مرزکشى خراسان امضاء کرد و اکنون اشخاص در ايران گويند که شاه نماينده گى از ملت نکرده بود.عبدالرحمان خان خدار قاتل عام وخاکفروش امير پشتون بود و در آنزمان پارلمان نبود.
خاک را فروختى کودک نيستى که فروخته را پس گيرى
پس راه حل دو يا سه بديل دارد!
1- نام افغان از ستان حذف شود
2- به جاى افغان کلمه شهروند جاگزين شود
3- تجزيه گزينش منطقى است ونه سفسطه اى


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است