آینده سیاسی ببرهای کاغذی
این لقب را چند سال قبل لطف الله مشعل سخنگوی وقت وزارت داخله هشدارگونه به سران جبهه شمال داده بود اما آنچه ببرهای کاغذی نمی دانند استراتیژی حکومت های تحت حمایت امریکا در افغانستان است 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۴    ۱۳۹۶/۲/۳ کد خبر: 132119 منبع: پرینت

استراتیژی که محاکمه قدرتمندان سی سال تاریخ پر ماجرای افغانستان را در پی دارد. وقتی که کتاب پنج هزار صفحه ای چنایتکاران جنگی در افغانستان به کمک محکمه بین المللی لاحه تنظیم شد. این خود پیامی بود برای همه کسانیکه عکس خود را در آینه اوراق ضحیم این کتاب می بینند اما پول دوستی و قدرت طلبی اجازه نداد تا این متهمین که گاهی به نام ببرهای کاغذی و گاهی به نام ناقضین حقوق بشر لقب داده شده اند به استراتیژی حکومتی فکر کنند که کمیسیونی را به نام دفاع از حقوق بشر ایجاد کرد و ناقوس عدالت خواهی را به نام محکمه جنایتکاران در محکمه عدالت انتقالی به صدا درآورد.

در همین زمان بود که لطف الله مشعل سخنگوی وزارت داخله وقت، رهبران قدرتمند دوران جهاد و مقاومت را "ببرهای کاغذی" عنوان کرد و آینده تاریک را برایشان نوید داد و در ادامه همین سیاست محترم محمد اسماعیل خان والی موفق هرات و جنرال عبدالرشید دوستم و ملا شیرمحمد آخوندزاده و گل آقا شیرزی از ولایات شان به کابل فرا خوانده شدند تا با جذب مردم شان ریگ را از زیر پای شان بیرون کنند و زمینه لخشیدن و غلطیدن را مساعد سازند که گذشت زمان واقعیت را برای ما بیان می کند و همه این حقیقت را می دانند.

دو مشکل: فرهنگ معافیت جنایتکاران و فرهنگ سیاسی خودمحوری و اقتدارطلبی که هر دو مرض کشنده ملت است لذا ما در بین دو فر هنگ آکنده با زهر سیاست خود محوری و جنایت گیر مانده ایم اگر علیه زورگویی و قانون شکنی و چور و چپاول زورمندان قانون گریز مبارزه کنیم به دامن حکومت اقتدارگرا و خودمحور سقوط می کنیم که عین مرض است چون شعارهای دمکراسی و جامعه مدنی عملا در افغانستان تاکنون بجا نیافتاده هر چه قدرتمندان بگویند همان هم عدالت است و هم قانون لذا در چنین شرایط بایست نسل جدید و راه سوم جستجو گردند که هم رفتار و کردار عادلانه داشته باشد و هم دمکراسی به مفهوم واقعی آن را وسیله انتقال و کنترل قدرت در کشور نهادینه سازد وگرنه ملت در بین بازی قدرت زخمی و خاک آلود می شود.

اگر اوضاع امنیتی به وخامت نمی گرایید و سیاست دی دی آر موفقانه عملی می شد، سرنوشت تمام کسانیکه داخل کتاب ناقضین حقوق بشر ثبت شده اند معلوم بود اما نه تنها جنگ سالاران که متخصصین غربی نیز در محاسبه و رفتارشان اشتباهات زیادی را مرتکب شده اند.

آینده ببرهای کاغذی: نام این زورمندان در دفترچه سیاستگذاران ارگ "ببرهای کاغذی" است که روزی بدست باد نفاق و شقاق خود می افتند و کم زور و پر پر می شوند باید از جنگ های داخلی شروع تا غصب زمین ها و فساد مالی در ادارات دولتی همه پاسخگو باشند و حتی به نام نسل کشی پاسخگویی قتل لشکر طالبان در شمال کشور هم باشند. فکر می شود حکومت های کابل به تدریج به اهداف خود نزدیک شده اند مثلا در یک مرحله برنامه حذف فزیکی و ترور شخصیت باعث نابودی بسیاری از این قدرتمندان شد و ترورهای زنجیره ای موفقانه عملی شد. شخصیت های بزرگی را به کام مرگ فرستادند و فرزندان شان را توسط ریسمان های محکم به میخ پدران شان میخکوب کردند تا همیشه زیر نظر باشند و اما در دوره حکومت اشرف غنی روش های حذف و نابودی تغییر کرد چون در این مرحله ببرها نسبت به اختلافات درونی و جاه طلبی های خود خیلی ضعیف شده اند و می توانند عذاب و درد را زنده لمس کنند.

طراحی مجازات برای معاون اول رییس جمهور جنرال دوستم در مطبوعات و رسانه ها به گفته بانوی اول تا حبس خانگی، همه گویای یک پیروزی برای تیم استراتیژیست ارگ ریاست جمهوری است. حقیقتا اینها آهسته آهسته به زیر کشیدن را تجربه کردند. یعنی یک گام به پیش دو گام به عقب جنرال عبدالرشید دوستم را ضعیف ساختند و باز پا پس کشیدند و برای امرالله صالح قفسچه ساختند به نام وزارت دولت در امور امنیتی. این در حالی است که سه وزارت امینتی و یا شورای عالی امنیت و مشاورین امنیتی فوق العاده در حکومت وجود دارد. این بلند بردن به منظور پایان کشیدن بود پایان کشیدن احمد ضیا مسعود؟!

تجربه های موفق: فکر می کنم تجربه پایان کشیدن احمد ضیا مسعود یک تجربه موفق است. شاید به باور ارگ نشینان با گذشت تقریبا دو سال، مسعود خیلی دقیق وزنه شده بعضی از مقامات ارگ به این باور اند که مسعود بعد از این نه حمایت حزب جمعیت را با خود دارد و نه هم مردمی هم زبان و هم نژاد خود را و جوانان به تفسیرها و تعبیرهای آن که با پیوستن به تیم تحول و تدام وحدت ملی را حفظ کرده اعتنا ندارند.

من بعد از سبک دوشی مسعود از نزدیک با وی ملاقات کردم و برایش گفتم این نشست ها و این شعار دادن ها مشکل را حل نمی کند چون باور دارم در حال حاضر دوستان دیروز مسعود که عبارت از جنرال صاحب دوستم، محقق و امرالله صالح زمانی در یک ایتلاف بودند دیگر هیچ یک از این اشخاص به شمول جناب حاجی الماس که زمانی یار و یاورش بود حاضر نیستند با وی جبهه ملی تشکیل دهند حتی جناب احمد ولی مسعود برادر احمد ضیا نیز از سبک دوشی وی ناراضی نیست.

در حال حاضر به باور من تیم ارگ هزاره ها را به هیچ صورت از دست نمی دهد و حاضر است دو چند دیگران به هزاره ها امتیاز دهد و ایشان را از کنار هم جدا سازد و اینکه نوبت گاو سیاه هم می رسد. زیر پرده چشم شان است و نمی دانند که آینده خطرناکی در انتظار شان است. امروزه برخی رهبران هزاره به نام سوگلی های ارگ اند که نمی توانند از این امتیازات و نوازش های موقتی به سادگی بگذرند لذا آنچه در انتظار رهبران قدرتمند شمال است ضعف و خلع قدرت و سرانجام به دادگاه است به باور حریفان شان کاری بدی نیست اما به شرطی که عادلانه باشد و بر اساس تعصب و خودمحوری که تازی نباشد ما در افغانستان جنایتکاران جنگی زیادی داریم مانند قومندان زرداد فریادی که از زندان های لندن رها شد و به افغانستان بازگشت چون خصلت حکومت افغانستان حمایت یک جانبه از برخی جنایتکاران است. جنایتکاران که از زندان ها به سادگی رها می شوند و گاهی هم به پای میز عدالت نرفته اند.

نتیجه: مردم می دانند هر کس که بر چوکی نشسته است یادی از مردم و ملت نمی کند. وقتی لگد می خورد خیره به طرف مردم نگاه می کند. حالا هم احمدضیا مسعود روزهای دشواری را تجربه می کند. من عادت کرده ام کسانی که در قدرت اند کمتر به سراغ شان می روم اما زمانی که از قدرت کنار زده می شوند زیادتر به احوال پرسی آنها می شتابم. من می دانم هر لحظه جناب مسعود حرف های مردم و ملت را به میان آورده و انتظار دارد حامیان اش از چهار داروازه کابل بر ارگ هجوم بیاورند و اشرف غنی را مجبور بسازند تا فرمان اش را پس بگیرد اما آنطور نیست. تنها یک خیال است.

حرکت دوم احمدضیا مسعود شعار تشکیل جبهه ملی است که ایتلافی بود بین جنرال دوستم و محقق و احمدضیا به شمول امرالله صالح اما دوش به سوی معاونیت ریاست جمهوری اینها را از هم جدا ساخت و این جبهه در آینده اتحاد معاونین خواهد بود با یک نقیصه جدی یعنی نبود محقق چون در استراتیزی جدید دادن امتیاز به یکی و زدن دو است یعنی یک لگد محکم با دو پس لرزه و یا دو ضربه.

مساله سوم دویدن احمد ضیامسعود به سوی جمعیت است که گویا به نام معاون جمعیت دست به تشکیلات بزند اما فکر نمی کنم این استعداد در بین ایشان وجود داشته باشد چون یک حزب گرد زده و شکسته به ابتکار مهارت تعهد و هدفمندی نیاز دارد اما مسوولین جمعیت حین بیکاری و شکست از جمعیت منحیث وسیله استفاده می کنند که هیچ دردی را دوا نمی کند اما باید کسانیکه مشترکاتی دارند بیدار شوند و بخود بیایند و بدانند این مسیر ایشان را به پرتگاه می برد و زود یا دیر نوبت دیگران می رسد و اگر نتیجه این لابراتوار مطابق میل باشد به زودی یکی دیگری را در ماشین آزمایش می گذارند.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ببرهای کاغذی
نظرات بینندگان:

>>>   آلبرت انیشتن گفت: دنیا به دستِ چند تبهکار ویران نمی‌شود، بلکه به دست اکثریت خاموشی ویران می‌شود که برای پایان دادن به جنایت کاری نمی‌کنند.»

>>>   پدرام:
امنیت باید محلی شود، یعنی سرباز قندهاری از قندهار دفاع کند بدخشی از بدخشان به همین ترتیب تمام استان های کشور.
از فردا برنامه همین است؛ یک درخواست عمومی با همکاری وکلای بدخشان راه اندازی کنیم که فرزندان این استان برای دفاع از ناموس پشتونیزم برتری طلب گوشت دم توپ نشوند.
به دلیل اینکه بیشترین شهدا را جوانان بدخشانی تشکیل می دهند و این رویداد تازگی هم ندارد بنابر آن این کمپاین ( امنیت محلی) را گسترش می دهیم.

>>>   درست است.

>>>   آیا سهم ما در کشور فقط شهادت است!
61 شهید از بدخشان و 55 شهید از تخار درحادثه ننگین و برنامه ریزی شده فاشیستهای خونخوار حکومتی در سپاه ارتش شاهین بلخ.

>>>   Walid
ازبین بردن فرزندان شمال ما جابجا ساختن تروریستان در نظام دولت همه روی برنامه تطبیق می گردد

>>>   سعیدی صاحب بجا گفته است هما بار کج به منزل نمی رسد ارگ هر چه میکند موقتی و در اشتباح است اینده نداردحال مردم اگاهی لازم خود را دارد حرکت های ارگ مردم را منسجم تر میسازد احزار را نیز بل اخره چاه کن ده چاه است

>>>   شما تاجیکها باید اعتماد دیگر اقوام غیر پشتون را جلب کنید:
اگر پشتونها در طول تاریخ حکمفرمایی خود بر خراسان بزرگ انواع ظلم تبعیض را بر اقوام غیر پشتون روا داشتند گناه شما تاجیکها هم کمتر از انها نیست.
شما در کنار انها حال برای بقای خود یا سهیم بودن در قدرت هرچند کم وناچیز در ان تبعیضها گاها اشتراک داشتید و در طول دوران جنگهای داخلی ستمها وعهد شکنی بسیاری با اقوام هزاره وازبک داشتید وحتی قبل از این مدت کوتاه که دولت غنی تبعیض را بر شما روا میدارد هیچگاه بدنبال جلب اعتماد دیگر اقوام بر نیامدید زیرا که فکر نمیکردیداین قوم فاشیست به شما هم خیانت کند ولی دیدید که کردند
پس توصیه من به قوم تاجیک که داعیه این را دارند که بین اقوام غیر پشتون اکثریت دارند این است که از گذشته عبرت بگیرند واعتماد اقوام غیر پشتون را جلب کنند وبا اتحاد واعتماد یک بار برای همیشه از شر این قوم نادان خلاص شویم وبرادرانه در این سرزمین زندگی کنیم. بدون تبعیض وبدون خیانت.

>>>   ظرفیت رهبران شمال.... است و دیر یا زود طفیلی به جان ملتهایشان بوده و خواهد بود! و غربیها هزینه کرده اند و عزم جزم دارند تا دولتی ضعیف و مطیع بسازند

>>>   تو كه فرزند دارى، دست نوازش بر سرش ميكشى، با ان فرشته پاك حرف ميزنى، با زحمت او را بزرگ ميسازى، بايد درد ان مادر را كه تكه جگر را در خاك گذاشته ، حس كنى وبراى تغير وضعيت آستين بالا بزنى! مرد شو و در عمل نشان بده كه إنسان هستى، درك دارى، وجدان دارى، غيرت دارى.

>>>   سعیدی صاحب حرف های دقیق گفته است در حال حاضر هیچ کدام این ذهبران قلابی حاضر به ترک کاخ های خود در کابل نیستند ورنه همین حالا با اعلام برائت اینان از سلطنت اشرف غنی سلطنت سقوط میکند . راه حل با وصف دشواری این است که قمندانان محلی جمعیت به حیث یک نیروی سوم که نه با طالب در گیر باشند نه هم با دولت بسیج شوند و لی کاملا دور و مستقل از دولت اشرف غنی کار کنند ولو که به قیمت سلاح تمام شود . باید طرح حکومتی فیدرالی که مرکزیت ان مشترک میان طالب و افغان ملت و هزاره و ازبک و تاجک باشد تشکیل یابد وولایات مانند بسیار کشور های جهان خود مختار باشد . گزینهء دیگری هم است و ان اینکه در غیاب چنین حل نسل بسر ریخته تاجک و ازبک به طالبان میپیوندند و این هم بد نیست
سخیداد

>>>   بسیار دید گاه خوب است .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است