درنگی بر نشستن در سایه درخت بی ننگی
وقتی می‌بینم، کسانی چون کریم خلیلی که کمترین ادعایش رهبری سیاسی یکی از اقوام افغانستان می‌باشد، بدون اندک توجه به موضعگیری های سیاسی و خط کشی‌های ایدیولوژیک حکمتیار، پیشگام آغوش کشیدن او می‌شود، چه باید کرد؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۰    ۱۳۹۶/۲/۲۶ کد خبر: 133163 منبع: پرینت

مساله اصلی این است که شانزده سال قبل نظام جدید سیاسی در کشور شکل گرفت. بجز حکمتیار که به نظم جدید نه گفت، سایر چهره‌ها و جریان‌های سیاسی و تنظیم های جهادی که در جنگ‌های ویرانگر و فاجعه بار داخلی نقش داشتند، به نظم جدید پیوستند. قانون اساسی تدوین و تصویب شد. تمام گروهای سیاسی به شمول بخش بزرگ از بدنه حزب اسلامی که راه شان را از گلبدین حکمتیار جدا ساختند، از قانون اساسی حمایت کردند.

طالبان با حمله نظامی امریکا و متحدین نظامی اش در ناتو، ساقط و متلاشی شدند. حکمتیار با شاخه نظامی حزب اسلامی به صف تروریزم، انتحار، قتل، کشتار و جنگ با نظم جدید محلق شد. سایر گروهای سیاسی و تنظیم های جهادی به شمول بخش بزرگ از بدنه حزب اسلامی، آشتی اعلام کردند. و با اتکا به قانون اساسی جدید، به روند دولت سازی و نظم جدید مبتنی به روندهای دمکراتیک پیوستند. در مطلب کنونی به این که در شانزده سال، راه دولت سازی و روند ملت شدن را چگونه طی کرده ایم، نمی روم.

مهم این است که حالا گلبدین حکمتیار پس از شانزده سال ترور، انتحار و جنگ علیه نظم جدید، با شعار صلح به کابل برگشته است. در این برگشت، حکمتیار بدون هیچ سانسور و لفافه، با تمام صراحت و صداقت گفتاری از فضای شانزده سال پیش گپ می‌زند. تمام خط کشی‌هایش را بی پرده بیان می‌کند. خط کش بنیادگرایی اش را روی قانون اساسی و ارزش‌هایش می‌گذارد و خط و خطوط‌های ایدیولوژیک اش را ترسیم می‌کند و به همان صراحت، باور اش در قبال نوعیت نظام و مساله تقسیم قدرت و مسالی هویتی_فرهنگی را به زبان می‌آورد.

خواستار خروج متحدین بین المللی و نیروهای ناتو و امریکا از کشور می‌شود. بر برادرخواندگی‌اش با طالبان تاکید می‌کند. به حقوق بشر، آزادی بیان و سایر دستاوردهای ارزشی شانزده سال اخیر، بی تعارف می‌تازد. مهم تر از همه، اردوی ملی کشور را که قدرت ملی و ضمانت برای نظم جدید و نجات افغانستان می‌باشد را قدرت عاریتی می‌خواند ولی همزمان از توسل به اراده سیاسی ورای مردم نیز گپ می‌زند.

حالا، در چنین شرایطی، "من" نوعی_نسلی‌ای که در غیاب حکمتیار تبارز کرده‌ام، وقتی می‌بینم، کسانی چون کریم خلیلی که کمترین ادعایش رهبری سیاسی یکی از اقوام افغانستان می‌باشد، بدون اندک توجه به موضعگیری های سیاسی و خط کشی‌های ایدیولوژیک حکمتیار، پیشگام آغوش کشیدن او می‌شود، چه باید بکنم...؟ تیر خود را بیاورم و به سیاق تربیت متعارف پدر سالار در یک جامعه بسته و بدوی، ادب متعارف بدوی پیشه کنم. سرنوشت به تقدیر و صلاح بزرگان واگذار کنم یا به پاس آگاهی از حقوق مدنی سیاسی ام؛ به پاس ظرفیت نسلی و تعهد که به ارزش های نسلی ام دارم، پای ارزش های نسلی ام ایستاد شوم و از آقای خلیلی با تمام صراحت بپرسم که "کاکا خیرت است...؟ درست است که من با کریم خلیلی هویت قومی_تباری مشترک داریم اما وقتی پای ارزش ها و دستاوردهای شانزده ساله افغانستان در میان باشد، معلومدار که پای یک نسل وسط کشیده می‌شود که مرگ و زندگی اش به این ارزش‌ها بستگی دارد. پای تفاوت های نسلی و همچنین تفاوت و تقابل های اجتناب ناپذیر ارزشی.

حالا حکمتیار بخواهد، نخواهد یک نسل میلیونی اینچنین در افغانستان تبارز کرده است اما ممکن است آدم تاختن رک و صریح حکمتیار به نظم جدید و دستاوردهای ارزشی افغانستان را به حساب غیبت و غارنشینی شانزده ساله اش حواله کند و بگوید خب مهم نیست. چند ماه که در کابل زندگی کرد، کم کم متوجه می‌شود. ولی آدم واقعا در می‌ماند که به خوش خیالی‌های کوته فکرانه و چشم بستن‌های خلیلی به دستاوردهای ارزشی شانزده سال آخیر چه بگوید.

آخر آقای خلیلی دو دور پی هم معاون رییس جمهور بوده است. سیر تا پیاز اتفاق‌های شانزده ساله را خبر دارد. هر از گاهی که ارزش ها و دستاوردهای شانزده ساله به نفع اش بوده، از آن شعار داده و استفاده سیاسی برده است. به شرح استفاده بردن یا سوی استفاده‌های ثروت اندوزانه خلیلی نمی روم که شخصی سازی‌های کوچک و فاقد ارزش، معنی نشود. پرونده و کارنامه بازی های فاقد تعهد خلیلی به ارزش ها و مطالبات مردمی را نیز باز نمی کنم. بحث و مسایل مشترک قومی_تباری من و آقای خلیلی محترمانه به جای خودش باشد.

مساله این است که خلیلی بدون اندک درنگ و توجه به تاختن حکمتیار به ارزش‌های بنیادین افغانستان، در روز مراسم ارگ، بی خاصیت ترین کلمات را با روحیه کرنش‌گری و چاپلوسی ملال آور پیش‌کش حکمتیار می‌کند. فردایش زودتر از هر کسی دیگر برای آغوش کشیدن حکمتیار در محضر اش شرف یاب می‌شود. حالا پرسش این است، نسل که مرگ و زندگی اش بسته به ارزش ها و دستاوردهای شانزده سال اخیر می‌باشد در چنین وضعی مسوولیت اش در قبال رفتارها و تعاملات سبک سرانه کسانی چون کریم خلیلی چیست؟ آیا پای دفاع و دادخواهی از ارزش ها و فرصت‌های نسلی مان بایستیم یا یکبار دیگر هر کدام به کام قومگرایی و گله گرایی‌های ویرانگر سقوط کنیم. بعدش اختیار سرنوشت، بدست دلال‌ برای تمام فصول واگذار کنیم و بگویم ما هنوز بچه هستیم و از ما را جناب رهبر خردمند صاحب سرنوشت است و هر چه گفت ما را قبول است؟

ممکن است بسیار خام و خوش‌خیالانه به نظر برسد اما اگر قرار باشد، نسل جوان و تحصیل کرده جامعه هزاره‌، بدون کدام حساب کتاب نسلی ارزشی به سیاق محاسبات دیروز دنباله رو تیکه داران قومی هزاره بروند و همین گونه نسل جوان و تحصیل کرده جامعه تاجیک، دنبال تکیه داران قومی تاجیک بروند. نسل جوان و تحصیل کرده ازبک و پشتون دنبال سیاق سیاست لزومن قومی_تباری نسل قبل از خودشان بروند، آیا چنین نسل و چنین تحصیل کردگانی حق شان نیست که تا زنده اند خر مفت باشند که به ارباب‌های درون قبیله شان سواری بدهند؟

من تعجب می‌کنم که حتی عده‌ای از تحصیل‌کردگان اهل ادعا نیز، "هم آغوشی مرگبار" خلیلی با حکمتیار را با ارجاع دادن به جنگ‌های ویرانگر ده 90 تحلیل و توجیه می‌کنند. خیلی ساده می‌گویند چون حکمتیار و حزب اسلامی بخش از جنگ‌های کابل را با بابه مزاری و حزب وحدت همسویی و هماهنگی داشته است، حالا از حکمتیار باید سپاسگزاری و حمایت شود. حتی می‌شنوم که عده ای در کمال سبک‌سری آوردن حکمتیار به مصلی را مطرح می‌سازند و چشم بر تمام آنچه حکمتیار دستکم در شانزده سال اخیر به حق افغانستان و مردم بیگناه اش روا داشته است، می‌بندند.

امیدوارم جناب خلیلی در اجلاس سیاسی اش دقیق و مسوولانه حرف بزند. چون بی‌شمار اند کسانی که پای تلویزیون خواهند بود و سخنان اش را خواهند شنید. تا پس از اجلاس سیاسی که قرار است برگزار شود یاهوووو...!

آصف آشنا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
خلیلی
حکمتیار
نظرات بینندگان:

>>>   باید کریم خلیلی را مانند خود .... فکر نکنید کریم خلیلی میخواهد و کوشش دارد که از راه مثبت برای صلح افغانستان کار نماید ولی یک تعداد ...مانند اصف میخواهد که هرج ومرج دایم جریان داشته باشد. و این جاسوسان بیګانه جاسوسی براحت بتواند. اګر در کشتار و ویرانی باشد خلیلی دو قدم پیشتر از حکمتیار است.

>>>   دوست عزیز| مگر تاحالا خلیلی را نشناخته ای که چه کسی است؟ خلیلی همان کسی است که که تا حالا بارها بر سر مال و جان و آبروی هزاره معامله کرده و از خون این مردن برایش جا و مقام ساخته است.

>>>   گرچه خلیلی وموزه پاکانش،این دیدارهارابایک دیوانه قدرت،یک نوع رشدوبلوغ سیاسی خودمیدانند. اماحقیقت امرازاین دارد که خلیلی نیزیک کسی است که فقط دیوانه واردرپی مقام ونان شخص خودش هست.
خلیلی هیچگاهی رهبرودرپی منافع قومش نه بوده ونه هست.
گذشته خلیلی گذشته تاریک وسیاه است.بنابراین خلیلی رانباید به عنوان رهبرحزب وحدت وملت سرافرازهزاره دانست.
حزب وحدت اسلامی بعدازبابه مزاری متلاشی شدوبه چندحزب تجزیه گردید واین حزب خانوادگی که خلیلی راه انداخته همان مدل ارباب رعیتی خودش است.
کریم خلیلی ارباب وچند تامتملق نقش رعیت راداردنه اعضای حزب.روی این جهت نبایددیدارخلیلی راباحکمتیارازادرس هزاره هاویایک رهبرهزارگی قلمدادکرد.
خلیلی بعدازسقوط بامیان به دست طالبان وفراروی به ایران،دربین ملت سربلند هزاره مرده است ورهبرخواندن خلیلی برای هزاره هایک اهانت وننگ تاریخی محسوب می گردد.

>>>   دمت گرم آقای آشنا! لعنت باد بر جوانان تحصیل کرده که دنباله رو این دلقک های کهنه کار سیاسی افغانستان هستند ولو از هر قوم و تبار که باشند. و نابود باد فکر روشنفکران که همیشه در اندیشه حمالی سیاست های نادرست و ناپسند این زالو های پیر و نابکار اند و دارند راه های مکیدن خون هم تباران شان را برای آنان فراهم می کنند.
تابنده باد اندیشه های عدالت خواهی!
پاینده باد مردان عدالت خواه و آزاد منش!
و استوار و مستحکم باد قدم های که برای احقاق حقوق حقه مستحقین برداشته می شود.

>>>   چگونه گردنش را نزد حکمتیار کج کرده وخودش بزبان حال میگوید که او در نزد حکمتیارکمتر از خاک است ، حکمتیار هم هرزمانی فرصتش مساعد شود وعده داده که یک ریسمان رابه خلیلی صاحب میدهد
ر

>>>   آصف آشنا خودت به مانند کودکان به الفبای سیاست نا اشنا هستی ونمیدانی مردم چه آرزو دارند فقط وفقط آرامی وصلح در افغانستان ،مانند خودت انسانهای نااشنا به در ودیوار میزنند. ومیخواهند. ممانعت در صلع واقع گردند.
حالا ایجاب میکند. مردم بدور حکومت خود. جمع گردند وحومت را تقویه کنند. تا باشد صلح وصفا حکمفرما در بیعدالتی که در وطن صدا میکشد شود وامید. از سخنان توهین آمیزتان در حق بزرگان بپریزید .
عبدالله ریحان

>>>   خلیلی بدون اندک درنگ و توجه به تاختن حکمتیار به ارزش‌های بنیادین افغانستان، در روز مراسم ارگ، بی خاصیت ترین کلمات را با روحیه کرنش‌گری و چاپلوسی ملال آور پیش‌کش حکمتیار می‌کند. فردایش زودتر از هر کسی دیگر برای آغوش کشیدن حکمتیار در محضر اش شرف یاب می‌شود. حالا پرسش این است، نسل که مرگ و زندگی اش بسته به ارزش ها و دستاوردهای شانزده سال اخیر می‌باشد در چنین وضعی مسوولیت اش در قبال رفتارها و تعاملات سبک سرانه کسانی چون کریم خلیلی چیست؟ خلیلی میداندکه مردهای قوم رابه سرای باقی فرستاده واززنهاکاری ساخته نیست بنابراین اوحق داردهرچه منافع شخصی اش ایجاب کندانجام بدهد.

>>>   اقای اشنا
این نظر شخصی شما وگروه شماست ولی ممکن است شخص وگروه های دیگر نظر دیگر وحتی مخالف شما داشته باشند.مثلا بنده در بعضی موارد با تفکرات شما موافقم .ودر بعضی موارد موافق نیستم .پس نباید بی جهت به افراد بدلیل هم رای نبودن با ما توهین نماییم .
خصوصا در عالم سیاست.
ما هزاره ها در این اختلاف نظر ها باید دنبال منافع خود باشیم .وازشما هم انتظار میرود بعنوان یک هزاره روشن فکر منافع قوم خود را داشته باشی هرچند به نفع شخصی نرسی ولی همیشه وهرجا منافع قومی باشد باید با هرشخص وائتلافی کناربیایم واز عقل خود به جای احساسات استفاده کنیم.

>>>   آصف جان خودت كه موزه پاك اتمر....بودى و امالى هم از او پول ميگيرى كه قوما ره پارچه پارچه كنى

>>>   یک تذکر کوچک به آقای آصف آشنا!
کریم خلیلی و شهید مزاری در جنگهای خانمانسوز کابل با حکمتیار دوست بودند نه دشمن.
آقای آشنا اگر واقعاً قومت و افغانستان را دوست داری، پس به لحاظ خدا از این تفرقه اندازی دست بکش. به عقیده بنده کریم خلیلی یک سیاستمدار هوشیاره. اگر واقعاً محاکمه جنایتکاران را میخواهید، کوشش کنید در قدم اول یک نظام عاری از ظلم و استبداد را تشکیل داده تا یک محکمه بیطرف بدون خوف و ترس همه جنایتکاران این چهار دهه را محاکمه نماید. آقای خلیلی یک از اعضای فعال کمیسیون صلح بوده. شما اگر امروز در صلح با حکمتیار صداقت نشان ندهید، چطور میتوان قناعت دیگر مخالفان را فراهم نمائید.
حسیب

>>>   آقای اشنا
اکثرا نوشته ات به رخ کشیدن دست اورد های شانزده سال است چنانچه هر جارچی و چپن پوش و انگشتر بدست در میز های مدور عین گپ های شما را با اندکی تا وبالا در پراگراف میگویند
چنانچه خودت اعتراف کردی و مردم به چشم دیدند و به گوش شنیدند حکمتیار مانند همیش صاف و پوست کنده بدون کدام ترس که نماینگر پشیمانی اش از جهاد علیه امریکا باشد در مقابل اربابان صاحب قدرت و بدون قدرت گفت
از گفتار حکمتیار برداشت ها متفاوت است و هر کس مطابق قوه درک خود برداشت کرده لیکن حکمتیار گپ دل مردم را گفت
اینکه جناب خلیلی چرا بدیدن حکمتیار رفته درین شکی نیست که جناب شان به مراتب ومراتب بهتر وخوبتر از اوضاع سیاسی با خبر هستند نسبت به شما
احمد رشاد سالنگی

>>>   خلیلی و محقق دیگر نمیتوانند از قوم بزرگ و شریف هزاره نماینده گی کنند. دوران تجارتی تکه داری قومی به هدف شروت اندوختن گزشت. و دیگر اینکه اسم حکمتیار بعنوان قاتل مردم کابل در تاریخ شبت شده است.

>>>   نام آصف آشنا را بايد آصف ننگ گذاشت.
تيمور لنگ

>>>   اشنا صاحب ازدایره کوچک خارج شو بزرگ بیاندیش خیر ازتوگیله نیست هنوز خام هستی

>>>   خلیلی و حکمتیار اگر در ممالک متمدن می بودند قواره شان به پاده وانی و گاو چرانی قابل قبول مردم نمی بود اما در این ملک جاهل پرور با چهره خصیص شان رهبرانند . صد افسوس بر حال این مردم .

>>>   اصف چان ازخلیلی کرده خودرا هوشیارمیتراشد یاغلط گفتم
خوخیرباشه میگن وقت که آخرشد زمانه سرچپه میشه برادرخود راملامت نمیکنم

>>>   از بس که موزه پاکان دربار خلیلی زیاد هستند، به نظر می رسد عده ای زیادی از مشتاقان موزه پاکی محروم از این نعمت خواهند شد.
بدون شک جای شکایت از جنایات دیروز حکمتیار و خلیلی و امثال آنها نیستند، بلکه...
هادی

>>>   خلیلی جز منافع شخصی هیج تفکر دیگری ندارد وحتا حاضر بود که سه بار بهسود خودش را دراین راه قربانی کندوکرد

>>>   الاهی پناه میبرم ازدست ایبچه گگا هنوزدرسیاست دست چپ وراس خوده نمیدانه یگ تحلیل های عجیب و غریب میکونه آشنا جان به لحاظ خداپوروپاگند زیادنگو

>>>   در جواب نظر دهنده آخر قیافه کدام یک از رهبران افغانستان شبیه رهبر بوده اندوهستند که قیافه های خلیلی وحکمتیار باشند؟ربانی؟مسعودها؟عبدلله؟غنی...؟ازچهره های همه شان خون،جنایت ،خیانت ،فسق،فجور،فساد وبی کفایتی میبارد! راستی آصف آشنا یک بچه بیش نیست پس از حرفهای یک بچه کسی نباید دلخور شوند،نادرشاه


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است