غنی، اطرافیان و هم باوران اش بدانند که وضیعت کنونی با تمام ناهنجاری هایش با موقف های حکومتی بدست مردم نیامده است.

مردم برای دفاع از ارزش های شان تلخ ترین و بدترین شرایط زندگی را تحمل کردند و بزرگترین قربانی را برای تامین عدالت، حاکمیت قانون و برابری شهروندی پرداخته اند اما عزت و باورشان را به گرو نداده اند.

ما باورمند به جامعه کثرت گرا، فضای دمکراتیک، رقابت سالم برای رسیدن به یک افغانستان با ثبات هستیم. نظام غیرمتمرکز، عادلانه شدن قدرت، انتخابات شفاف فقط گزینه برای دستیابی به حکومت، تامین عدالت اجتماعی از درشت ترین اهداف مردم است و برای این از درون نظام و بیرون از حکومت مبارزه می کنیم.

مبارزه در چوکات قانون، احترام به اراده جمعی مردم، باورمندی به رقابت سیاسی سالم، روش مبارزاتی مردم است اما اگر کسی و یا گروهی خلاف اداره جمعی مردم و نادیده گرفتن روش های پسندیده رقابت سیاسی باورمند باشند، باز مردم از هیچگونه نیرو و گزینه برای تحقق خواست های مشروع شان دریغ نخواهند کرد.

این را بخاطر این نوشتم که اداره ارگ ریاست جمهوری مانع استخدام کسانی می شوند که باور سیاسی خلاف ارگ دارند.

امان الدین معنوی

>>>   نامه اي از عالم ارواح
سلام جنازه هاي متحرك و ملت گلگون كفن افغانستان!
امروز در نزديكي چهارراهي زنبق باري ديگر برادران حكمتيار صاحب خودكفاني كردند. من اگرچه صبح زود وقتي خانه را ترك مي گفتم وعده و وعيدهايي با خانم و فرزندانم داشتم: قرار گذاشته بوديم كه سفره رمضاني امشب را رنگين تر و متنوع تر تهيه كنيم. قرار گذاشته بوديم كه در شب هاي نزديك روي برنامه هاي عيدي ما صحبت كرده و آماده گي بگيريم.
اما برادران حكمتيار امروز با خودكفاني شان مرا به آن دنيا تبعيد كردند. سفره رنگيني را كه امشب قرار گذاشته بوديم سفره ماتم شد. برنامه هاي عيدي ما به برنامه هاي سوگواري بدل گرديد و آرمان ها و آرزوهايم، با دود و غبار برخاسته از انتحار، دود شدند و به هوا رفتند.
من رفتم، اما اگر شما هم دير بجنبيد به دنبالم مي آييد. شما را هم به آن دنيا، به عالم ارواح تبعيد خواهند كرد.
من رفتم اما شما را به خدا سوگند كه انفعال را كنار بگذاريد. شما را به خدا سوگند كه متحد شويد و مشت محكمي به دهان طالب و برادرش بكوبيد.
ثاقب

>>>   ترافیک سنگین مقابل گلبهار سنتر باعث شد که پیاده شوم، تازه از تاکسی پایین می شدم که صدای وحشت ناک شنیدم و به دنبال آن در جوی کنار وزارت معارف پرت شدم؛ همه وحشت زده شده بودند، احساس کردم در چند قدمی ام انفجار شده. شدت انفجار به اندازهِ قوی بود که در فروشگاه و سینما پامیر شیشه ساختمان ها شکسته بود. تمام مسیرهای منتهی به محل انفجار مسدود شد. از جاده وزارت داخله تا چهار راهی حاجی یعقوب پیاده آمدم، تمام جاده ها پر از شیشه های شکسته بود. بیش از بیست موتر ذوب شده از محل رویداد انتقال داده شد؛ ضرب و جمع سرنشینان این موترها و زخمی های که با آمبولانس ها انتقال داده می شد دلِ به سختی فولاد می خواست که من نداشتم.
بلاخره ما برای مردن آفریده شده ایم؛ چه امروز و چه فردا، باید بمیریم؛ شاید این حادثه هم مثل دها حادثه دیگر چند روز بعد فراموش شود و دوباره سیلفی های خندان مان را در فیس بوک نشر کنیم.

>>>   بجز از سخنان مولوي مصلح، ديگر همه نوشتار و سخنان رهبر نماهاي چون عطا، عبدالله، صالح و ديگرانش يك وجه مشترك و برنامه ريزي شده داشت، آن اينكه:

همه اينها با زبان مشترك از خانواده قربانيان صميمانه درخواست شكيبايي كردند، تا مبادا خانواده قربانيانِ رويداد هاي تروريستي، دست به دادخواهي و انتقامگيري بزنند، آنگاه روزگار اين رهبر نماها كمي بد تر خواهد شد، چون اينها مامور اند تا با خاموشاندن ملت پول و چوكي را دريافت كنند

رهبر نماهاي ما تنها يك ماموريت دارند كه آن خاموشاندن ملت و در ازاي آن دريافت پول ميباشد بس
ديگر خداوند كله و مغز اينها به كله و معز حيوانات بيشعور همسات ساخته است، اينها نه برنامه دارند و نه وجدان كافي براي دفاع از ملت

>>>   اغاى معنوى، اين ديموكراسى يا سوتكراسى يا هر ترمنالوجى را كه مى خواهى استفاده كن! از بتن مردم بر نخاسته اين بزور B52 بسر مردم تحميل شده !! اين ديموكراسى نا ميمون را أشخاص جون خودت بيعت مى كنند!!! مردم با شرف افغانستان ازادى، ترقى، عدالت مى خواهند مكر دزدان، خائنين ، وطنفروشان را بايد محاكمه كرد!! قهرمانان ساختكى مارشالان دروغين را بايد محكمه كرد!!!

>>>   شما ممكن با گوشه گيرى و تقديم كردن همه سرنوشت تان فكر كنيد ترور دنبال تان را رها خواهد كرد و اجازه زندگى برايتان خواهد داد؟ اما اينگونه نيست. ناچار به جنگ ان بايد رفت چون ترور تنها با نيستى شما پيروز ميشود!
انتخاب كنيد:
١- غرق دريا هاى اروپا و صد ها خطر جانى و مالى ....
٢- انتظار تمام عمر و زندگى هر لحظه در حال اضطراب و منتظر مرگ
٣- براى يك هفته استين بالا زدن و سرنوشت خود را به دست گرفتن!

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است