اين سخن معروف را از سيد جمال الدين افغانى نقل كرده اند كه گفته : آنچه افغانها، در آن اتفاق نظر دارند. اين است كه هيچگاهى اتفاق نظر نداشته باشند. اما بر خلاف معمول، آنچه امروز وجه مشترك اكثريت قاطع جناح هاى سياسى كشور قرار گرفته اين است كه: انحصارگرايى در حصار ارگ بيداد مى كند. اين نكته حتى بسيارى از دشمنان و رقباى ديروز را، كنار هم آورده و متحد ساخته است.

اشرف غنى كه نه از سران قومى محسوب مي شد و نه هم رهبرى حزبى را بدوش داشت. نه چون كرزى ظاهراً در ركاب عساكر خارجى آمده و نه هم تيم قوى سياسى با او همراه است. نه در جهان شناخته شده بود و نه هم در افغانستان خوشنام بود. چگونه توانست به اينجا برسد؟

او براى رسيدن به ارگ، با كسانى كه زمانى آنها را محكوم مى نمود، كنار آمد. با دوستم از در تملق پيش آمد. دانش و احمد ضياء را توصيف و تمجيد كرد. در برابر مجددى سرخم نمود و براى بسيارى ديگر امتياز و يا وعده هاى سر خرمن داد. در بعد خارجى از پاكستان به بهانه ى نفوذ هند امتياز گرفت و شيخ هاى سعودى را با بزرگنمايى حضور ايران در افغانستان تحميق سياسى نموده، هزينه كمپاينش را از جيب آنها تدارك نمود. در فاينل و در نتيجه ى بحران داخلى و فشار خارجى، با تقسيم ظاهراً پنجاه - پنجاه حكومت با رقيب انتخاباتى اش، راه خود را به سوى ارگ گشود.

در آغاز تصور نمى رفت، با اينهمه شاريدگى و آشفتگى اوضاع، رییس عليل و تندخوى حكومت وحدت ملى بتواند اوضاع كشور را به نفع خويش، رتق و فتق نمايد. اما خارج از تصور و از آغازين روز هاى رياستش، يواش يواش در انحصار قدرت و در قبضه كردن صلاحيتها تلاش ورزيد. او براى يك دست كردن امور، چهار كار اساسى و بنيادى را انجام داد.

١- اداره ى داخلى
بدست گرفتن رهبرى ٣٤ ولايات و ٣٦٧ ولسوالى از طريق اداره ى مستقل ارگانهاى محلى، كه قبل از سال ٨٦ زير مجموعه ى وزارت داخله محسوب مى شد. و ايجاد تماس مستقيم و يوميه با واليان از ارگ .

٢- اداره ى نظامى
ايجاد مركز فرماندهى واحد در سرقوماندانى اعلى، بكمك و مشوره ى تيمى از جنرالان دولت كمونيستى و برقرارى تماس روزمره با رهبرى قطعات و جزوتام هاى ارتش در نقاط مختلف كشور و به حاشيه راندن وزراى دفاع و داخله.

٣- اداره ى اقتصادى
ايجاد كميسيون تداركات ملى در ارگ، بمنظور يك دست نمودن كليه امور اقتصادى، اعم از قرار داده ها، توافقات و سرمايه گذارى روى پروژه هاى بزرگ و كمرنگ ساختن نقش وزارت هاى ماليه، تجارت و صنايع، اقتصاد و بانك مركزى.

٤- اداره ى سياسى
تنزيل دادن وزارت خارجه به يك اداره ى كم صلاحيت و سمبوليك و بدست گرفتن دستگاه ديپلماسى كشور اعم از تعين معينان، رؤساى داخلى، سفرا و ديپلماتان افغانى در كشور هاى مهم خارجى، تماس مستقيم با سفراى خارجى در داخل و شركت در مناسبت هاى خارجى بجاى رهبرى وزارت خارجه.

موازى با اين اقدامات، تمام آنهايى را كه صلاحيت هاى موازى و يا بنحوى تداخل كارى با صلاحيت هاى ریيس جمهور داشتند، منزوى، حاشيه نشين و يا عزل نمود. رياست اجرایی را بطور فرسايشى و تدريجى به حاشيه راند. معاون اولش را با توطئه، خانه نشين و تبعيد نمود. احمد ضيا مسعود، نماینده با صلاحيتش را با تحقير عزل نمود. امر الله صالح را وادار به استعفا و سكوت نمود. چنانكه آقاى دانش و بقيه اركان نظام از كندن كله ى گرگان، ادب گرفته، سمعناً و طاعتاً گوش بفرمانند.

در پايان با صدور حكم قاطع به همه ى بخش هاى دولت دستور داد تا كليه امور ذاتى و تشكيلاتى شانرا جهت منظورى به رياست جمهورى تقديم نمايند. اين يعنى كه تمامى راه ها به ارگ وصل مي شود. و بگفته ى آقاى صالح، جز يك تيم كوچك، حريص، بى ريشه ى تماميت خواه كه فردى بيمار، عصبى و عقده ى در رأس آن قرار دارد، احدى در اين كشور صلاحيت تصميمگيرى را ندارد.

واكنش ها در برابر انحصارگرايى قبيله سالاران ارگ، تشكيل ایتلاف هاى سياسى، تظاهرات خيابانى، اوج گرفتن نارضايتى مردم، توأم با تبعات ناميمون امنيتى و اقتصادى روز افزون آن است.

سوالات اصلى اين است كه فرجام اين وضع ملتهب و آشفته به كجا خواهد انجاميد؟ آيا منجر به سقوط نظام خواهد شد؟ آيا اصلاحات بوجود خواهد آمد؟

پاسخ به اين سوالات را انكشاف اوضاع و گذشت زمان مشخص خواهد كرد. اما آنچه قابل پيش بينى است اينكه اگر انحصارگران ارگ بر اوضاع فايق آيند و همه ى اعتراضات را در نطفه خنثى نمايند. نتيجه ى قطعى آن نظام مستبدتر، توتاليتر تر و خودكامه ترى خواهد بود كه جز حاكميت مطلقه ى غلجايى ها و قربانى شدن همه دستآورد هاى مدرن و مدنى سالهاى اخير چيزى نخواهد بود. و اگر بالفرض منجر به سقوط نظام شود كه كمتر احتمالش مى رود. اوضاع به گونه ى غير قابل تصورى بهم خواهد ريخت كه سود بيشتر را تروريستان خواهند برد و در كل عقبگرد به سالهاى بحران خواهد بود.

رويهمرفته يگانه گزينه ى معقول فرا رآه همه، آوردن اصلاحات بنيادى، معقول و فراگير در تمام عرصه ها با تفاهم داخلى و خارجى خواهد بود.

محمد عارف منصوری

>>>   کدام جناح ها یاجریان های سیاسی به نظرمن اگرشوراهای قومی گفته شود یک کمی مطابق میکند جریان های سیاسی درای یک برنامه واهداف ملی میباشد امامتااسفانه که دربین این گروهای جنگی تاالحال ازعضوتارهبری اش نه شنیده ام که کدام برنامه برای ساختن کشور داشته باشند بجزبرنامه صلاحیت قدرت وبودجه پس چطورمیتوانیم به چنین جریانات که به اهداف ومنافع شخصی خود می اندیشد جریان های سیاسی بگویم بنا بهتراست که ازریفورم واصلاحات ریس جمهورافغانستان که واقعا میخواهد کشوررابطرف پیشرفت وابادانی ببرد حمایت کنیم که این مفسدین راازصحنه سیاسی افغانستان برکنار تامردم افغانستان ازشراینها نجات یابد ودراینده یک حکومت کارا وپاسخگوداشته باشیم.

>>>   ريس جمهور مدير خوب و اكاه إز زدوبند هاى أفغانستان هست!!! همينكه همه خائنين و جنايت كاران أز أو شكايت مى كنند خود كواهى مى دهد كه ريس جمهور شخصى دلسوز و مدير خوب هست!!!

>>>   خودکامیگی و زبان اندیشی تکبر و غرور بی جای اشرف غنی احمدزی این روبی مکار عوام فریب بجای رسیده که اگر از ترس جهان اسلام نباشد ادعای پیغمبری را خواهند کرد چه رسد به اینکه از قدرت حاکمه و انحصاری دست بکشد اکثریت ملت ازین خودخواهی و قوم اندیشی احمدزی به ستوه امده اند و ممکن دیر یا زود احمدزی راازین تخت وتاج خیال پادشاهی اش بزمین اندازند زیرا نه در کشور امنیت اورده و نه اقتصاد فامیل ها را بهبود بخشیده فقر و بی روزگاری و بیکاری به اخرین درجه اش رسیده دستاورد غنی احمدزی فقط و فقط انحصار قدرت مطلقه زمان شاهی و قومگرایی و قوم اندیشی و اختیار روش عبدالرحمن خان را در پیش گرفته است

>>>   خوب معلوه هم قافه داره هم سواد مثل غنی کچل نیست که با کمک آمریکا ریس جمهور شد

>>>   در صورتیکه اشرف غنی شایسته گی نداشت چرا در انتخابات برایش رای دادید .واز برکت آن مقام های دولتی را اشغال کردید وسر مایه های زیاد را از راهای نا مشرو بدست آوردید .حال که جلو دزدی ها وجنایات شما گرفته شده وصلا حیت های تان فلج شده در مقابلش دسیسه میسازید.من تاجک واقعیت گوی هستم.هیچ نوع تبعیض ندارم.ولی جنایات دوران حکومت مجا هدین وسابقه شما فراموش ناشدنی است.
م،ع پروان

>>>   Mutaref
یک سوال:
در دوره کمپاین‌های انتخاباتی ریاست جمهوری 1393 گفته میشد زمانیکه اشرف غنی وزیر مالیه بود مبلغ صدملییون دالر از مساعدت‌های بانک انکشاف آسیایی را به حساب شخصی خود بدون آگاهی رئیس جمهور کرزی انتقال داده بود که این موضوع باعث گردیده بود تا خشم کرزی و سایرین را برانگیزد.
معلومات های شما به خصوص دوستانی که در وزارت مالیه و بانک مرکزی وظیفه دارند چه است؟ آیا این قضیه یک شایعه بود و یا واقعیت؟ سرانجام این قضیه در همان وقت به کجا کشید؟

>>>   Zahir Ariaie
ضعف و اشتباه استراتژيك رستاخيز تغير!
حضور داكتر عبدالله منحيث كسى كه ارمان هاى ملت را در نهاد رياست اجرايه به گروگان گرفته، در سركوب و شهادت خيمه نشينان رستاخيز تغير نقش كليدى داشته، در افتتاح چهار راه شهداى دهم جوزا در واقع توهين علنى و بزرگ به مقام شهيد ، به انهايكه جان فدا نمودند و به مردم كه از انها حمايت نمودند است. به سلسله مصادره ارمان ها و دست اورد هاى مردمى، يكبار ديگر داكتر عبدالله با حضور در اين محفل و به دست گرفتن نقش كليدى و محورى در واقع ضربه سخت بر پيكر اين جنبش زد و اعتبار ان را زير سوال برد.
جنبش هاى ازادى خواهانه زمانى ميتوانند در قلب مردم جا باز كنند كه بر پرنسيب ها و اصول اساسى خود ايستادگى و از ان حراست و پايدارى نمايند. رستاخيز تغير مى بايد با صدور اعلاميه يى در اين مورد توضيح دهد كه حضور اين ركن دولت توافقى كه دستان شان با خون اين جوانان رنگين است چيگونه ميتواند قابل توجيه باشد ؟!
امروز ، روزى بود كه جنبش رستاخيز بايد زنده بودن و توان خود را به نفى كل حكومت به رخ دنيا ميكشيد!

>>>   روزنامه ي واشنگتن پُست
و
روزي نامه ي ٨صبح
واشنگتن پُست آگاهانه می‌نویسد "امپراتور شمال و رهبر مردمی" اما 8صبح ناشیانه و بر اثر فشار ارگ و ستون پنجمي ها می‌نویسد "سیاست‌مدار تصادفی"...
براستی! این‌ رسانه و نویسندگانش به چه قیمتی آبرو، عزت، شرف و وجدان نداشته ي خودشان را به حراج گذاشته اند ؟
اينان با چه معامله يي آزادی مطبوعات ‌را بر زمین می ریزید؟

>>>   Raheel
رویارویی با این دولت سراپا توطیه و تفتین را نباید ساده گرفت. این خبر که شماری از خانواده های شهیدان جنبش روشنایی علیه سران جنبش شکایت کرده اند و این شکایت ثبت دادستانی کل کشور گردیده است، معنی کمربستن دولت برای "تداوم" استبداد و ضدیت با عدالتخواهان است.

شکایت آنهایی را که برای تامین عدالت مبارزه می کنند، نمی شنوند و ثبت هیچ دادگاهی نمی کنند و اما برای محکوم کردن سران عدالتخواه جامعه از هیچ ترفندی رویدگردان نیستند.

بلی، حالا یخن سران جنبش روشنایی را به دست شماری از خانواده های شهیدان آن جنبش داده اند.

دولت تصمیم و برنامه تمام عیاری برای جلوگیری از هرگونه حرکت عدالتخواهانه ضد حکومت دارد. از تدوین قانون رسانه ها تا آتش کشودن به روی معترضین، از تبانی با تروریزم برای به خون کشیدن تظاهرات تا دسیسه برای نفاق میان مردم.

>>>   به خدا قسم است که تا به این اندازه دولت مکار ندیده بودم به هر گونه میخواهند جنایات خود را ببوشانند

>>>   Abdul Lalzad
عبدالله و غنی پشت و روی یک سکه است!
======================
* با وجود صد ها انتقادی که در مورد عملکرد های استاد عطا، استاد محقق و جنرال دوستم وجود داشته و هر یک اشتباهات سنگینی را مرتکب شده اند، «صدای ایشان» بر ضد انحصار گرایی و قبیله گرایی، پایه های قدرت قبیله را لرزانده و «ایتلاف ایشان» (اگر واقعا صورت گیرد) سقوط حتمی حاکمیت قبیله را فراهم می سازد...

* در این میان، بزرگترین خطر در مقابل اتحاد اقوام محروم کشور و مرموز ترین شخصی که جاده صاف کن برنامه های قبیله بوده و از پشت سر بر تاجیکان و سایر اقوام محروم کشور خنجر زده، عبدالله است که با گرد آوری و آرایش یکتعداد «معاش خور» در سپیدار، در «ظاهر» نقش نماینده تاجیکان و سایر اقوام محروم کشور را بازی نموده و در «باطن»، پشت همان سکه اي را می سازد که در رآس آن قبیله غنی قرار دارد...

* عبدالله کسی نیست به جز از «مار آستین» در بین تاجیکان و وظیفه ای ندارد به جز از نابودی تاجیکان و سایر اقوام محروم کشور و تحکیم حاکمیت قبیله!

* کسانی که هنوز عبدالله را نشناخته و به دنبال او روان اند و یا خیانت های آشکار یا سکوت مرگبار او را به نام «حوصله استراتژیک» توجیه می کنند، در واقعیت، گور قوم خود را می کنند و آب به آسیاب قبیله می ریزند...

>>>   چوكي و مقام و معاش هاي چند هزار دالري مي تواند بسياري از چشم هاي بينا را كور، گوش هاي شنوا را كر و زبان هاي گويا را بسته سازد...

>>>   استفاده از گزینه های داخلی چون حرکت مدنی ،ایتلاف احزاب و یا انتقاد های تند شخصیت های سیاسی داخل و بیرون حکومت ؛تا حالا نتواسته زیاد سودمند باشد و از طرف دولت کدام کنش مثبت که تامین کنند منافع اگریث مردم باشد انجام نشده است.
دولت هم روز به روز با روند دارد عادت میکند و از مردم فریبی هراس هم ندارد . کوشش بیشتر برای انحصار قدرت فربه تر شده روان است .از یک طرف فقر و بیکاری درب خانه ها مردم را میکوبد از طرف دیگر و ضعیف بد امنیتی فضای نفس کشیدن و گشت گذار را از مردم گرفته است .
گزینه بهتر بیرون رفت از وضعیت بد فعلی ، همسویی و هماهنگی خارجی در ارتباط به افغانستان است

>>>   هاهاها غلجایی ها هاهاها
کار یاد نداشتید کاکا کار یاد نداشتید

>>>   کسایکه باریس جمهورمخالفت ووی رابه قوم گرایی متهم میکند درحقیقت امرهمین ها خودشان قوم گرا است ومیخواهد به این اتهامات کاذب سد راه اصلاحات شود ولی به هیچ صورت به این ارمانهای شوم شان نخواهدرسید زیرامردم افغانستان دیگرخوب وبد راتفکیک کرده میتواند وبه تبلیغات دوزد هاوقاچاقبران بازی نمی خورد انشاالله وقت محاسبه نزدیک شده وبه همه شان حسابی خواهد شد وبه سزای اعمال شان خواهدرسید .

>>>   اشرف غنی جلو فساد و دزدی همه اشخاص را گرفت و حساب های شانرا مسدود کرد مورد نفرت همه قرار گرفت

>>>   اگراشرف غنی حزب ندارد دزد هم نیست وجلودزدان رامیگیرد کسانیکه حزب داشت ودزد بودند چی بدرد ما میخورند

>>>   "آنچه افغانها، در آن اتفاق نظر دارند. اين است كه هيچگاهى اتفاق نظر نداشته باشند"

سخن به سيد جمال الدين افغانى, يا اسدآبادى و يا کابلى نسبت داده شده است.
همين سخن اش در برگ چندم کدام کتاب اين شخصيت سه نامه است?

کلمه افغان سيد جمال الدين افغانى يا اسدآبادى و يا کابلى!
آغاز نقل قول
"فارسها اين مردم را "افغان" ناميده اند ؛ به اين علت كه هنگامي كه آنان در زمانهاي قديم توسط بخت النصر اسير شده بودند بسيار آه و ناله و فرياد و شيون مي كردند . از اينرو نام "افغان" كه در زبان فارسي معناي ناله وفرياد مي دهد آز آن زمانها بر آنان اطلاق مي شده است . "
"عوام فارسي به زبان عاميانه اين مردم را " اوغان" مي نامند كه مشابه نام " پتان" است كه از طرف هندوان بر آنان اطلاق مي شده . اما بعضي از طوايف افغاني مثل ساكنين قندهار و غزني خود را پشتون و يا پشتانه مي خوانند . و بعضي هم مثل ساكنين نواحي خوست ؛ كورم و باجور خود را پختون و پختانه نا ميده اند . "

اين دوبند متن ترجمه از کتاب سيد جمال الدين افغانى زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" مى باشد که به زبان عربی در سال 1901 در مصر منتشر شد.
سيد جمال الدين افغانى ويا اسد آبادى که با "ال کابلى" هم دستخط دارد اين کتاب را در قرن نوزده نوشت ولى چاپ اش دراولين سال قرن بيست به فرمان آدمکش قرن عبدالرحمان خان چاپ شد.

الافغانى در فصل اول کتاب خود معنى و ريشه واژه افغان را و پيوند سياسى اش را روشن نموده فصل دوهم کتاب خود چندين اقوام افغان را به معرفى گرفته است: بگونه نمونه: کاکر, توخى, يوسفزى, عبدل, مهمند, هتک, افريدى سليمان خيل, بارکزى, اليکوزى وغيره
"تتمة البيان في تاريخ الأفغان" که به زبان عربی مى باشد درانترنت به گونه ديجيتال قابل دريافت است. لطفاً برگ اين کتاب را بخوانيد

سيد جمال الدين "افغانى", "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" , مصر, 1901, ص 13

کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى چاپ شد

>>>   بزرگترین فاسد خود غنی کوچی و داردسته اوغان های نزدیکش در ارگ هستند۰
دو کاکای ۹۰ ساله اش سفیر، پسر کاکایش مالک قرار داد تیل اردوی کشور، پسر کاکای دیگرش آمر گارنیزیون کشتار مردم کابل، نامزاد سابقه خانمش مالک قرارداد شهرک سازی، اطرافیانش در قدرت همه کوچی ها از یک قوم، پشتیبان های انتخاباتی اش خریدار زمین های دولتی به نرخ کاه، و در مقام های بزرگ دولتی (چون زاخیلوال دزد، پاروک وردک دزد، نورستانی خائن ملی، وغیره۰۰۰) حالا این دزد خبیث چشم سفید آمده دیگران را فاسد میخواند۰

>>>   اشرف غنی پايه مردمى و بومى ندارد وى آراى گوسفندى امرخيلى و زايى دارد.وى کل پول مردم را به پشتونها داد .
دزدى اشرف غنی و پرداخت پول به مخالفين پشتون تبار از همان آغاز (باند برادران شاهين هاى دوران بوش: خليلزاد٬ کرزى٬ غنی احمدزى و انور الحق احدی ...) شروع شد.

غنی از ۲۰۰۲ به عنوان مشاور ارشد حامد کرزی رئیس‌جمهور افغانستان، وزیر مالیه افغانستان و رئیس اداره هماهنگ‌کننده کمکهای بین‌المللی به افغانستان انتخاب شد.

* وزیر مالیه افغانستان
* هماهنگ‌کننده کمکهای بین‌المللی

انور الحق احدی (افغان ملت) در دسامبر ۲۰۰۴ به حیث وزیر مالیه در کابینه حامد کرزی مقرر گردید.
دزدى پشتونتباران تنها خيانت نه بود بلکه جنايات پشتونتباران و قتل عام غيرپشتونها را گسترش داد.

در همين سال ١٢٠٠ غير پشتون بويژه هزاره ها توسط گروه هاى پشتونتبارى تروريستى (اکنون گلبدين تروريست نيست؟) قتل عام شدند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است