مردم آگاه در برابر نادانی حکومت!
کابل با وجود تلخی حمله و انتحاری و سرکوب حکومتي انحصار طلب، هر فشاری را تاب می آورد تا همان نیمسو دمکراسی و آزادی را از دست ندهد، مردمی آگاه در برابر یک ارگ بی کفایت 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۳۲    ۱۳۹۶/۴/۳۰ کد خبر: 136150 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، کابل طی ماه های گذشته کانون اعتراض های گسترده نسبت به بی کفایتی های امنیتی بوده که پس از رویداد خونبار دهم جوزا سبب صف کشی های سیاسی در افغانستان شد، نکته مهم که از دل بحران به وجود آمده خودنمایی می کند بالارفتن سطح آگاهی مردم و رد هرآنچه انحصارطلبی و دیکتاتوری از سوی حکومت است.

پایتختی که دهه ها در جنگ به سر می برد و باشندگان آن تجربه های تلخ کشتار، راکت پرانی های کور، جنگ های داخلی و حکومت طالبان را دارد اکنون پس از 15 سال با وجود ناامنی های مدام همچنان خواهان اصلاحات در حکومت و رسیدن به ثبات می باشد.

اعتراض های گسترده مردمی با همراهی مقام های بلندپایه به دورمانده از قدرت برای فشار بر حکومت انحصارطلب اشرف غنی و برکناری مقام های ارشد امنیتی ارگ طی هفته های گذشته سبب ایجاد فضای تنش زا در کشور شد، پولیس معترضان را به گلوله بست و بر چادرهای تحصن کنندگان حمله کرد.

ارگ با تمامی بی اعتنایی به آنچه فضای کشور را در برگفته است سرانجام پی برد که قدرت در مواجه با اعتراض های همه گیر متزلزل می باشد، اشرف غنی با قانونی جدید که برای تصویب به کابینه و پارلمان فرستاده شده به دنبال اعمال محدودیت بر اعتراض و راهپیمایی ها و افزایش اختیارات پولیس می باشد.

تازه ترین نظرسنجی در شهر کابل نشان می دهد که 76 درصد باشندگان این شهر با برگزاری تظاهرات و تحصن به منظور ابراز اعتراض موافق است در حالی که حکومت با فاصله بسیار از خواست مردم خواهان برقرار دیکتاتوری می باشد.

هرچند تا دو دهه قبل مردم پایتخت در حکومت طالبان به امید رسیدن به دمکراسی و آزادی هر خشونت و افراط گری را تاب آورده اند آیا با دادن جان های بسیار و ویرانی شهر و خانه هایشان بار دیگر زیر سلطه دیکتاتوری دیگری که اشرف غنی به دنبال آن است، خواهند رفت؟

رییس جمهور زیر نفوذ حلقه خاص با اعمال سرکوب راهی بس خطرناک را در پی گرفته است که با تداوم آن هم می تواند برای کشور خطرناک باشد هم مشروعیت این نظام را از بین می برد زیرا مردم با وجود حمله و انتحاری های مدام همچنان به دنبال ثبات هستند و دوری از هر خشونتی که از دل قانون می آید.

با وجود اینکه باشندگان کابل در مشکلات فراوان تحصن معترضان و برپایی راه بندان حکومتی در مسیرهای رفت و آمد روزهای سختی را سپری کردند اما همچنان پذیرایي دمکراسی و آزادی بیان هستند، آزادی برای اعترض در برابر بی کفایتی ها و سو استفاده های قدرتمندان!

نظرسنجی با بیان سه سوال ساده نشان داد که باشندگان کابل هر استبداد و زیاده خواهی را رد کرده و در پی حقوق اولیه خود می باشد نه اینکه دولتمردان با فاصله که از مردم گرفته اند همچنان خواهان استفاده از قدرت و زور برای سرکوب حقوق قانونی معترضان.

حکومت وحدت ملی خود بحران بزرگ بر کشور می باشد و تا زمانی که از رویکرد سلطه جویانه و براندازی اختلاف های قومیتی دست بر ندارد روز به روز به سقوط نزدیک می شود به مانند دولت داکتر نجیب که در کناره گیری مردم به راحتی نابود شد.

اما تفاوتی بزرگ این دو دولت را می توان در سطح آگاهی و خواست های مردم دانست، تجربه های تلخ و بسیار از ناامنی ها و جنگ ها سبب شده است که مردم آگاه به سو استفاده های دولتمردان از راه اندازی بازی های سیاسی و قومیتی باشند و دیگر نه در جنگ مذهبی وارد می شوند و نه به نبردهای داخلی که تنها سود برای منفعت طلبان می ماند و کشتار و خون برای مردم بی دفاع.

نظرسنجی که هرچند ساده به نظر می رسد اما پیام های مهم و بزرگی به همراه دارد که آن مردمی را نشان می دهد آگاه بر مسایل اجتماعی و سیاسی و نگران از راهی که قدرت طلبان در پییش گرفته اند و مهم تر از آن: مطالبه حقوق حتی به گرانی از دست دادن ها گاه به دست تروریسم و گاه از سوی حکومت!

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مردم
حکومت
نظرات بینندگان:

>>>   (برگی از تاریخ کهن ما )
زمانیکه نیزک بادغیسی با قتیبه عرب آنطرف رود آموماوراء النهر را مطیع ساختند.نیزک بی اعتمادی عرب را نسبت به خود حس میکرد وازبیم جان دوباره برگشت ودر قلعه که در تاريخ بنام «دژکرز» يادشده و جز يک راه دشوار گذارراه ديگری بخارج نداشت سنگر گرفت . قتیبه بعدِ برگشت از سفر دژکرز را محاصره و دوماه بطول انجاميد، قتيبه از زمستان بيم داشت بناء سليم ناصح، يکی از ايرانيان صاحب نفوذ را پيش نيزک فرستادو او را به صلح فراخواند و او را به امان وعده و نزد خود فرا خواند.وقتيکه نيزک فريب اين وعده راخورد وبا اطمينان به امان جان خود و افرادش نزدقتيبه رفت، قتيبه برخلاف وعده هايش، نيزک را خاينانه بادو برادرزاده اش (رسول وعثمان) و۱۲ هزارعسکرش با قساوت وحشيانه همگی را گردن زد و به اين صورت قيام رابخاک وخون کشيد. سالها بعديکی از شعرای عرب(ثابت قطنه)کشتن نيزک رانامردي و پيمان شکنی دانسته بدينگونه آنرا برخ باهليان ميکشد:

مپندار که نامردی خردمندی است ،

باشد که کاراز آن بالا گيرد،

اما پس از آن فرو افتد.
( ر )

>>>   چـرا تاجـــک ها ، ازبک ها ، ها هــــزاره ها خواب نمی بینند ؟؟
1- به این خواب عبدالرحمان خان توجه نمایید که قابل شنیدن است: «شبی قبل از اینکه از روسیه عازم افغانستان شوم در عالم رویا دیدم دو فرشته بازو هایم را گرفته مرا به حضور پادشاهی که در اطاق کوچکی جلوس فرموده بود بردند. پادشاه صورتی داشت نیکو و بیضی، محاسن مدور، ابرو ها و مژگانهای بلند و خوش وضع، لباس فراخی برنگ آبی در بر و عمامۀ سفیدی بر سر داشت. از تمام هیئت او کمال خوش منظری و طبع نجیب و رأفت و حلم هویدا بود. به طرف دست راستش شخصی بلند قامت و باریک اندام نشسته بود. محاسنش بلند و سفید و سیمایش کریمانه و مملو از خیال، زیر دستش شخص دیگری بود که قامتش کوتاه تر و میانه بالا بود و چهره اش بالنسبه به شخص پیر مرد که به دست چپ او نشسته بود سفید تر بود. قلمدانی هم پیش رویش گذاشته لباس فاخرانه چند قطعه نوشته جات عربی که در صفحه های کاغذ نوشته شده بود، جلویش گذاشته بود. به طرف چپ پادشاه شخصی با محاسن جزیی و سبیل های بزرگ و ابروهای پیوسته، بینی کشیده و از سیمایش خیلی مهربانی و رأفت ظاهر بود. مشارالیه بالنسبه به سه نفر دیگر که مذکور داشتم از مردمان اهل الله بیشتر به اشخاص سیاسی دان شباهت داشت. لباسش مثل لباس سردار های لشکر که در زمان قدیم داشتند، شمشیری هم داشت، از صورتش کمال فراست ظاهر و کلیه وضعش مثل جنگ آوران شجاع و در قامت از اشخاص دیگر که در این محفل بودند کوتاه تر بود.
همان وقت که مرا به حضور این پادشاه و چهار نفر مصاحبش می بردند، دیدم دریچه ای که رو به اطاق بود دفعتاً باز شده و شخصی را به حضور آنها آوردند. پادشاه به اشارۀ چشم به شخص مذکور خطابی نمود که من الفاظ پادشاه را نشنیدم. ولی جواب را شنیدم به قرار ذیل بود: " اگر پادشاه شوم معابد سایر ادیان را خراب نموده به عوض آنها مساجد را خواهم ساخت." معلوم می شد که پادشاه از این جواب چندان خوشنود نشد و به فرشته هایی که شخص مذکور را آورده بودند حکم نمودند او را بر گردانند. فوراً مشار الیه را بردند. بعد از آن همان سوال را از من نمود، جواب دادم: "عدالت خواهم کرد و بتها را شکسته به جای آنها کلمه رواج خواهم داد." چون این الفاظ را ادا نمودم اصحابش با نظر مرحمت آمیزی به طرف من نگاه کردند. از این نگاه معلوم شد که تصدیق بر پادشاهی من نموده اند. همان لحظه ملهم شدم به اینکه پادشاه مذکور حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم می باشد و دو شخص طرف یمین ابوبکر و عثمان و دو طرف یسار عمر و علی می باشند. بعد از خواب بیدار شده مشعوف گردیدم که حضرت پیغمبر و اصحابش که تعیین پادشاهان اسلام بر قبضۀ اقتدار آنها است، مرا به امارت آتیۀ افغانستان انتخاب نموده اند».
2 - سردار محمد اسحاق خان که در برابر عبدالرحمان خان دست به شورش زده بود، او نیز معتقد بود که پیری ایشان را در خواب دیده است که بر تخت شاهی نشسته است
3 - غبار می نویسد: « سردار محمد عظیم خان پسر سردار محمد اسماعیل خان خواب دید که با البسۀ سرخ سوار اسپی است. رفقای جوانش تعبیر کردند که روزی شاه خواهد شد. این خواب و تعبیر به امیر راپور داده شد و جوان بیگناه در ارگ محبوس و مجلس قضائی از سران محمد زائی تشکیل گردید. در این مجلس اکثریت طرفدار حبس و یا تبعید متهم بودند ولی سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله رأی به کشتن آن بیگناه داد. نائب السلطنه سردار نصر الله خان چاقوی کوچک خودش را از جیب کشید و نشان داد و گفت که با این آلۀ کوچک می توان اشتری را ذبح نمود، همچنین دشمن خوردی می تواند پادشاه بزرگی را از بین ببرد. پس امیر حبیب الله خان امر کرد جوان متهم را در ثور 1291هجری در باغ ارگ بردند و وحشیانه سنگسار کردند
4-. یکی از جوانان ترکی بنام محمود مصاحبه ای با حکمتیار انجام داده بود که در آن مصاحبه چند جا از خواب های خویش صحبت نموده بود حکمتیار در آنجا گفته بود: خواب دیدم که روزی رهبری کشور را به دست گرفته و سپس با کشور همسایۀ ما ایران داخل جنگ شــده ام .
5 - عبدالرحمان خان در جای دیگری نوشته است: «به زیارت خواجۀ احرار رفته از روح پاکش استمداد جستم و به سبب نا امیدی و زحماتی که در ایام زندگی من قسمتم شده بود سخت گریستم. از بسیاری گریه خسته شده روی فرش آنجا به خواب رفتم. در خواب دیدم روح پاک ولی مذکور ظاهر گردیده به من فرمود به کابل برو، تو امیر خواهی بود و یکی از بیدق های مزار مرا گرفته در جلو لشکر خود برپا کن، همیشه فتح و ظفر با تو خواهد بود. بیدق مذکور اکنون در تصرف من است و لشکرم هرگز شکست نخورده است».
6 - ملا عمر هم برای آنکه از دیگران پس نماند خوابی دیده بود : ظهری بعد از ادای نماز پیشن در خواب عمیق فرورفتم در خواب دیدم که پیامبر اسلام می آید و برای من میگوید: برخیز و از من می خواهد تا کشور را نظم و سامان ببخشم وامنیت را برقرار سازم ،
7 –مرحوم داکتر نجیب الله در اواخر حکومتش گفت : خوابی دیدم که یکی از بزرگان دین خطاب به من گفت: تعمیر روضه شریف درز برداشته آنرا ترمیم کُن ! بعد کسی را مامور میسازد تا از بام روضه مبارک دیدن کند که ایا چنین است ؟ نتیجه همان چیزی بود که درخواب آمده بود ، بعد مقداری پول تخصیص داد وآن عارضه را برطرف ساخت ،
8 – حالا از گلبدین بخوانید : «... به همین ترتیب شب دیگری استخاره کردم که اگر ما مبارزهٴ مسلحانه را آغاز کنیم مشکل اسلحه و مهمات، جبهات ما در کوهستان ها چگونه و از چه طریقی حل خواهد شد. شب در خواب دیدم که با تعدادی از برادران مسلح در گردنه کوه سرسبزی حرکت می‌کنیم درحالیکه همه جا پر از درخت های میوه‌دار است چشمم به درخت‌های سنجد می‌افتد که میوه نیم‌خام است و بخود می‌اندیشم که در اینجا مشکل ما از ناحیه مواد غذایی حل است میتوانیم مقداری زیادی از این میوه‌ها را ذخیره کنیم. مشکل سلاح ما نیز حل شده برادران همه مسلح اند، در همین حالتی از خواب بیدار شدم.
.. پس از این کاملا مطمئن بودم که انشاءالله همه مشکلات ما را خداوند کریم حل خواهد کرد مشکل سلاح و مشکلات مالی مجاهدین ما در سنگرها حل خواهد شد. چنانچه در خواب دیده بودم در واقع نیز چنان شد.»
10 - امیر عبدالرحمن میگوید درزمان درس وتعلیم هرچه استادم میکوشید هیچ در ذهنم نمی نشست هرچه کوشیدم نتوانستم خواندن ونوشتن را بیا موزم اما برعکس به سوارکاری وشمشیرعلاقه داشتم ، در بلخ بودم که روزی از همسرم نامه محرمی بمن رسید چون نمیتوانستم بخوانم خیلی متاثر شدم نماز خواندم ونزد خداوند خیلی گریه وزاری کردم تا مرا ازین مشکل برهاند ، در ین اثنا بخواب رفتم
: دیدم شخصی قدسی مآب ظاهر شد قامتش میانه وچشم هایش مثل بادام ابروهای کشیده محاسن انبوه صورتش بیضوی انگشت های دستش باریک ودراز عمامه نخودی به سر شال محرماتی به کمر عصای بلندی که سرش آهن داشت در دست با این هیئت دیدم بالای سرمن ایستاده با کمال ملایمت میگوید: عبدالرحمن برخیز بنویس ! من سرا سیمه بیدارشدم چون کسی را ندیدم دوباره درخواب رفتم ، همان هیکل مجددا به نظرم آمده گفت: من میگویم بنویس وتو می خوابی ؟ من مردد شده باز بیدارشدم چون کسی را ندیدم مجددا خوابیدم ، دفعه سوم آن شخص ظاهرشدخه با حالت تغیر گفت: اگر دوباره خوابیدی سینه ترا با عصای خود می شگافم! ازین تهدید خائف بیدارشدم دیگر نخوابیدم غلام بچه هارا فریاد کردم قلم وکاغذ برای من اوردندشروع به نوشتن کردم به فضل و مرحمت خداوند تا طلوع آفتاب دیگر از نوشتن وخواندن مشکلی نداشتم !
( گیلگمش )

>>>   Zahir Ariaie
گفته ميشود در جنگ هاى فعلى بغلان دست سعيد كيان دخيل است. هدف جنگ اندرابى ها و خوستى هاست. كيان ميخواهد امپراتورى زمان نجيب خود را با هدف قرار دادن مردمان بومى بغلان توسط طالبان و همكارى ستون اول ، دوباره حاكم بسازد!

>>>   اگر از بگ هزاره تاجک کمی عقل خودرا دکار بی اندازد دیگر بازی نخورد بسیار امتحان دادن برادران پشتون ما بگذارید یک ایماق یک نورستانی یک گوجر ریس جمهور اینده باشد بس است دیگر شهید کردن سیاسر طفل پیر و جوان که از یک سو حکومت را گرفتین از سوی دیگر به ضد حکومت مردم عام را هر روز قتل می کنید

>>>   Mutaref
عمر احمد حسن البشير، رئيس جمهور سودان است. سودان يك درجه پيشتر از افغانستان، نخستين كشور فاسد جهان است. سخنگوي رئيس جمهور سودان در يك گفتگوي تلويزيوني اعلام كرد كه عمر احمد حسن البشير در ٢٤ ساعت، ١٧ ساعت نمي خوابد.

>>>   میخواهم در مورد خواب برایتان چیزی بگویم.
خواب عبارت از داستان های ساخته و پرداخته حجرات مغزی ما است که چیز هایی را که ما توسط حواس پنجگانه خویش حس میکنیم،به یک داستان تبدیل میکند و این داستان را ما بصورت خواب میبینیم.در ساختن این داستانها بعضی اوقات حرف ها و گفته های اشخاص دیگر که ما میشنویم و با حتی افکار آنها،بدون آنکه ما بطور مستقیم از آن خبر شویم،بطور(وایر لیز) به مغز و افکار ما داخل شده و با افکار دیگر ما یکجا شده و یک داستان تشکیل میشود که ما در خواب میبینیم.
هرچند بعضی ها خواب ها را تعبیر میکنند و به یک چیزی ربط میدهند و در نتیجه افکار ما به آن چبر تمرکز پیدا میکند و در نتیجه آن چیز رخ میدهد.
اما وقوع چنین چیزی هیچ به خواب دیدن ما تعلق ندارد،بلکه با بصورت تصادف چنین چیزی رخ میدهد و با هم به اثر تمرکز ما به آن چیز،آن چیز رخ میدهد.
از همین خاطر است که بعضاً زمانی که ما خواب های بی مفهومی میبینیم،تعبیر کنندگان خواب میگویند که وسواس شیطان است،دو رکعت نماز بخوان خوب میشود.
همینکه ما به خود تلقین میکنیم که با خواندن نماز ابن پروبلم رفع میشود،در حقیقت خود ما به مغز ما دستور میدهیم که دیگر چنین چیز بی مفهومی را به صورت خواب به من نشان نده،شاید تاثیر مثبت داشته باشد،اما نه بخاطر نماز،بلکه بخاطر تلقین و دستور خود ما چنین چیزی صورت میگیرد،اما باز هم گرانتی کامل وجود ندارد که در آینده چنین خواب هایی را دوباره نبینیم.
شاید با پیشرفت علم نویرولوژی، در آینده نه چندان دور بشر قادر شود که آنچه را که شما فکر میکنید و با در خواب میبینید،به پرده تصویر بکشند و برای شما نشان بدهند که به چه چیزی فکر کردید و با چه چیزی را خواب دیدید.

>>>   سناتور جان مک کین در سفرچند روز پیش به پاکستان به سرطان مبتلا ساخته شده

>>>   Joya
روزنامه گردين :
دو صد سال است كه مردم افغانستان از راه گدايي نان مي خورند؛ ولي افتخار مي كنند كه قبرستان امپراطوري ها اند

>>>   ماهیت فاشیزم قبیلوی در سخنان یون!
=====================

* من یون را دوست دارم، چون هیچ چیزی را در لفافه نمی گوید و در جملات وحدت ملی، حقوق بشری، منافع ملی وغیره پنهان نمی کند... او آنچه در دل دارد، صادقانه ابراز می دارد... به آنچه می گوید، باور دارد و عمل می کند!

* در حالیکه غنی، اتمر و حکمتیار سخنان خود را در الفاظ دموکراسی، حقوق بشر، انسانیت، اسلامیت وغیره می پوشانند... اما برنامه یون را عملی می کنند!

* اگر می خواهید ماهیت فاشیزم قبیلوی را بدانید، این سخنرانی یون را با دقت کامل بشنوید...

* خیلی آموزنده است!

>>>   Lalzad
چقدر ساده است که ما ملامتی خود را و گناهان خود را به گردن پاکستان، ایران و یا کشور های دیگری بیندازیم و خود را تبریه کنیم... مهر زدن و تاپه زدن نیز چقدر مفت و ارزان است!

هر کسی که هر چیز خرابی گفت و یا کار خرابی کرد، آن را غیر افغان و غیر مسلمان و گماشته خارجی ها می دانیم، یعنی هیچ افغان و مسلمان گناهی مرتکب نمی شود و یا مرتکب خیانت و جنایت نمی شود

>>>   Ariaie
توطيه ارگ:
مناطق شمال همه يكبار سقوط كنند و بعد نيروهاى دولتى ان را پاك سازى كنند و از نو كنترول ان را به أفراد خودى بدهيم.

>>>   وحشت كده ى به نام كندز؛ وقتى اكراميه به خانواده هاى طالبان داده مى شود!
بازار ولسوالى خان آباد بسته و جنگ شديد در منطقه چهار توت جريان دارد.
#مسلم_شيرزاد

>>>   خواب انسانهای سیاست مدار وحاکمان ظالم وستمگر هرگز راست نیست بلکه تخیلات شیطانی است. کسیکه برضدقرآن عمل میکند وجان ومال وآبروی افراد تحت حاکمیت شان برایش ارزش ندارد، یقینا خواب اوشیطانی بوده واورا به ریاست تشویق نموده تا زمینه ظلم وستم اورا برسر بندگان بیگناه خداوند فراهم سازد. ارزش خواب یک هفتادم وحی است، روءیای صادقه مال کسانی است که درعرفان فانی درخداوند شده وجزخداوند را درجهان هستی نبیند. این مقام کجا و وضع حاکمان کذایی کجا؟ همین خوابهای شیطانی آنان را خسرالدنیا والآخره کرده است، بهرحال هرکسی برای خلافکاری خود نیازمند توجیه شیطانی است، حتی شخص دزد وقاتل اگر دلیل وتوجیهی برای خود درست نکند وخود را باآن قانع نسازد مرتکب دزدی وقتل نخواهد شد، پس این توجیهات از تسویلات شیطان بوده و برضد خواب های رحمانی است.زیرا شرائط خواب راست درآن وجود ندارد.

>>>   این خواب ها همه ساخته و پرداخته چوچه های شیطان است که به خاطر تداوم حکومت و برای فریب و اغفال مردم بیسواد و جاهل توشط شاهان مستبد منحیث یک ابزار بکار رفته است.گذشته ازینها درین اواخر دربیداری ایشان خودرا لشکر خدا می دانستند و میگفتند که ما قانون خدا را در زمین خدا تطبیق می کنیم.همه حیله و فریبی بیش نیست که امروز هم خود رامتفکر بزرگ جهان می دانند.

>>>   خواب مربوط حس ششم است گاهی شده که خواب صد فیصد تطبیق شده وعین چشم دید واقعشده

>>>   Baha
فرهنگ کوچی گری یک افتضاح شرم آور دپلوماتیک
زمانی که اشرف غنی کوچی از طویله امرخیل این گوسپند را سفیر کبیر امریکا مقرر می کند، آیا چیزی از انسانیت و فرهنگ دپلوماتیک هم می فهمند ؟ این مایه آبروریزی و اوج حقارت کشوری است که رییس جمهورنژاد پرستش ، فرهنگ یک کشور چند ملیتی را فرهنگ کوچی گری و وحشت در جهان معرفی می کند. این سفیر دختران تیم روباتیک را در امریکا لباس کوچی پوشاند، که هیچ یک آنها کوچی نبودند و این خود یک تهاجم فرهنگی است.
آیا یک روان شناس ، یک حیوان شناس، یک آنتروپولوجست، در کشوراست یا نه، که بگوید اشرف غنی چه گونه موجودی است و به کدام سو روان است و از جان مردم چه می خواهد؟ به خدا سوگند به انسان بودنش شک باید کرد. به باور من باید مرده اش را در موزیم داروین برای پژوهش آنتروپولوجست ها گذاشت.
نوت : معلوم می شود که این سفیرک لنگوته دار همسر خارجی دارد، اما هنوز هم آدم نشده است.

>>>   'غنى شوونيست قومى، احساساتى، دمدمى مزاج بوده و استعداد دكتاتورى دارد'
مختصرى از روزنامه ٨ صبح:
١: شبکه‌ های مافیایی اقتصادی اطراف غنی کم نیستند. آن‌ چه که در کمیته تدارکات زیر نام شفافیت می‌ گذرد، فاجعه‌ بار است.
٢: حلقه ٦ نفری تصمیم‌ گیرنده در ارگ همه از یک قوم و سمت‌ اند. غنی حتا در انتخاب حلقه ی کوچک تصمیم‌ گیری خویش نیز برخورد شوونیستی کرده است.
٣: غنی وقتی بحث مشارکت و همه ‌شمولیت سیاست می‌ رسد، ذهنش به جز چند فرد محدود از لوگر، ننگرهار، لغمان و تا حدی فراه، جای دیگری نمى رسد.
٤: تمامی نشانه‌ های حکومت‌ داری اشرف غنی، حکایت از میلان شدید وی به سمت ایجاد یک دولت توتالیتر و خودکامه می‌ کند.
٥: اشرف غنی احمدزی برخلاف ادعای خودش نه تنها گامی در راستای مبارزه با فساد برنداشته است؛ بلکه شبکه جدیدی از مافیای فساد را که به صورت گسترده به خودش وابسته است، ایجاد کرده است.
٦: غنى بر آن‌ چه می‌ گذرد یا چشم‌ پوشی می‌ کند و یا توان مقابله با آن را ندارد، چون از اکثر کسانی که شریک این حلقه‌ ‌اند، به لحاظ اخلاقی و مالی در جریان انتخابات ریاست جمهوری بدهکار است.
٧: مسير غنی به صورت محتمل ممکن به یک جنگ داخلی تمام‌ عیار منجر شود.
#مسلم_شيرزاد

>>>   بیتفاوت است این قبیلوی ها در غرب ویا در بیرون کشور چه میکنند وچه تحصیل دارند. وقتی داخل کشور آمدند و باز هم لنگی قبیله را بر سر زدند مثل همان مثال معروف میشوند که خر عیسی گرش به مکه بری چو بیاری باز همان خر باشد۰ حالا غنی کوچی و چوکره گک های اطرافش هم به ضرب زور جان کیری سلطنت حکومت مقتدر مرکزی عبدالرحمن خانی را خواب میبینند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است