شوراى جهادى شمالى !
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۸    ۱۳۹۶/۵/۹ کد خبر: 136558 منبع: پرینت

قوماندانان جهادى شمال كابل، پروان و كاپيسا، شوراى جهادى شمالى را تأسيس و قرار است بزودى اعلام نمايند.

اين ایتلاف با تركيب نامتجانسى از هواداران حامد كرزى، وفاداران گلبدين حكمتيار و وابستگان جمعيت اسلامى و با گرايشات متفاوت سياسى بوجود خواهد آمد كه يكپارچكى نظرى و عملى آن در آينده در هاله ى ابهام است.

ايجاد اين شوراى جهادى نه تنها فاصله ى آنها با ائتلاف انقره و نزديكى با ارگ را نمايش مى دهد، بلكه تضعيف هر چه بيشتر جمعيت اسلامى و دورى بزرگان شمالى را از سران پنجشير نيز برجسته مى نمايد.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
شورای شمالی
جهادی
نظرات بینندگان:

>>>   بیخار هستند. پروان. کاپیسا و 5 شیر در جمع یک ولسوالی می آینده اینها نمایندگی از 9 ولایت شمال کردن نمی توانند
بدخشانی

>>>   سود ندارد

>>>   سرنوشت دزدان شمالی چی میشود؟

>>>   شمالی دزد زار باشه بماچی
همه دزد هاش عیار باشه بماچی
شبها در دزدی وروزها به چوکی
امریکائی ها انتظار باشه بماچی

>>>   مسخره کردند - هرروز ایتلاف واختتطاف
ریس شورای جهادی جنوبی

>>>   از خواندن نام اين نهاد ، حالت تهوع پيدا كردم !
اوووووووق ، اوووووووووق، اوووووووووق !

>>>   بار كج به منزل نميرسد، مجاهدين نام نهاد شمالي ، از نام اسلام استفاده نكنيد، مرد شده سياست نمائيد اما نه بنام جهاد و يا اسلام. چون آخر تان ذليل شدن مثل رهبران نام نهاد جهادي ميشود.

>>>   Saboor Raheel
گوشه یی از وضعیت فاجعه بار پروان که در پای پستی جناب افسر رهبین نوشته اند:

"وزیران و وکیلان و فرماندهان ولایتهای پروان، کاپیسا و پنجشیر، بیشترینه به فکر تجارتها و معامله های سیاسی خوداند.
در ولایت پروان اعتیاد چنان در میان جوانان گسترش یافته است که پودر (هیروئین) مانند نصوار به فروش میرسد.
افزون برآن وقوع رخدادهای جنایی چندان افزایش یافته است که روز بدون جنایت را در یکماه سراغ نخواهید نمود.
دزدی، راهگیری و مال مردم خوردن، به عادت روزمره بسیاری از جوانان بیکار مبدل گردیده است.
وضع امنیتی در پروان و از جمله در بگرام چنان ناگوار است، که کسی از بیم راهگیران، با موترسکل و بایسکل در منطقه خود رفت و آمد کرده نمیتواند. بارها حوادث ناگواری چنان‌ اتفاق افتاده اند که وقتی راهگیران خواسته اند موترسکل کسی را از نزدش بربایند و صاحب موترسکل مقاومت کرده است، از پا درآورده شده و موترسکلش ربوده شده است.
خیلی شرم آور است؛ وقتی حتا حاصلات کچالو، رومی و دیگر فرآورده های کشاورزی از کشتزارها به سرقت برده میشوند.
مایه سرافگنده گیست، وقتی کفشهای نمازگزاران و گاز و مواد سوخت مسجد، توسط پودری ها در این سه ولایت دزدی میشوند.
و ده ها مورد دیگر که عاملان همه این جنایتها و دزدی ها جوانان بیکار و پودری اند.
وقتی بزرگان این ولایتها خود در نا امنیها و دزدیها و خرابکاریها شریک باشند و به جای همکاری در جلوگیری از جنایات، در گسترش جنایات شریک باشند و روزتا روز به شمار جوانان بیکار افزوده شود، چه انتظاری غیر از حضور ناچیز مشمولان کانکور در سطح این ولایتها میتوانیم داشت.
واما...
این را نیز نباید از نطر دور داشت که شماری از جوانان و تازه جوانان این ولایتها و دیگر ولایتهای شمال، در جبهه های جنوب سرگرم جنگ اند.
نباید شمار جوانهای شهید در صفوف نیروهای امنیتی کشور را نادیده گرفت.
به هر روی، نباید این نکته را از یاد برد که زمینه سازی برای مشغولیتهای سالم و فراگیری آموزش برای جوانان این سه ولایت چناکه بایست فراهم نگردیده و حتا برای تشویق و ترغیب بیشتر آنها در این جهت، مسوولان منطقه ای نیز کارهای موثر و سودمند انجام نداده اند."

>>>   به مناسبت ماه اسد- زمین سوزی در شمالی، و کرنش شماری از شخصیتهای شمالی در برابر برادران طالب:

یکی از علایم مزدوری سران شمالی به دربار غنی می تواند این باشد که از یادبود سالگرد زمین سوخته و کوچ اجباری مردم شمالی توسط طالب طفره می روند. در 16 سال گذشته از کنار این فاجعه با بیتفاوتی گذشته و از یادبود آن چشم پوشیده اند. اینها توان و شهامت یادآوری از این این ظلم و جفا را ندارند. چرا که به مزاق ولینعمتان شان جور نمی آید. چرا که خلاف "وحدت ملی" ییست که استبداد تعریف می کند.

پستی و سقوط در دلدل خودفروشی و معامله به جایی رسیده است که به خاطر رضائیت خاطر ظالم، حتی از یادآوری ظلم چشمپوشی می شود. چرا که کاسۀ تقسیم قراردهای دولتی و ثروت و چوکی در دست وارثین خلف الصدق نادرغدار، محمدگل مومند، ترکی- امین و ملا عمر است. ازینرو از این جنایات یاد کردن سبب خشم فرزندان استبداد که امروز یک بار دیگر در اریکه قدرت کشیده شده اند، خواهد گردید.

در شمالی دوران نادرخان و شمالی دوران طالب چه گذشت؟ مرگت باد اگر خاموش می مانی و با آنهایی که از این جنایات و عاملین آن دفاع می کنند همکاسه می شوی و خاموشی می گزینی و اوج رذالت و دنائت تان زمانیست که این خاموشی این سازش و این کرنش را به خاطر منافع شخصی تان و رسیدن چرم و چکلی از دربار غنی و کرزی به سر می رسانید!

مردم شمالی آگاه اند. و از هیچ ظلم و جفایی که در حق مردم شده است نمی گذرند. هرکسی از شمالی که روی این خونهای ریخته شده و آبروهای برباد رفته پا می گذارد و با نسل استبداد، غصب، غارت، کوچ دهندگان اجباری و زمین سوزان همنوایی می کند و بر گور شان گل می گذارد، با دیدۀ نفرین می نگرد و آنها را در جایگاه پست تری از مستبدین قرار می دهند.

زمین سوخته و کوچ اجباری که "تداوم" استبداد نادری در شمالی است هرگز از یاد مردم ما نمی رود و با عاملین این فاجعه در کنار برادران شان، آشتی ناوراست و آشتیگران خاینینی خوانده می شوند که خون برادر و آبروی خواهر خود را سودا می کنند!

>>>   و بازهم در مورد وضعیت تعلیم و تربیه و جوانان در پروان، پای پست یکی از جوانان پروان نوشتم- پستی که گله کرده بود چرا جوان هزاره را همه تشویق می کنند و جوانی که از پروان در 2007 بلند ترین نمره را گرفته بود، کسی تشویق نکرد:

به خاطری که پروانیها بیشتر مصروف قوماندان پرستی شدند. برای جوان پروانی الگو و "رول مادل" یک قوماندان است که ده تا موتر دارد و سی تا بادیگار و پنجاه تا قصر و شرکت و بلند منزل. جوان ما می خواهد تا مثل همین ها باشد. جوان ما از همین ها امتثال می جوید. ازینرو جوان پروانی رسیدن به مقامی را از راه کسب تحصیل و دانش برای خود ممکن و میسر نمی ببند. فقط می خواهد قوماندان شود. قوماندان خوانده شود.

پروان یک ولایت است. پروان یک واحد قومی نیست. هزاره یک واحد قومی است. پروانی و شمالی وال از هویت خود جز یاغیگری و جنگیدن با حکومت و جنگیدذن با بیگانگان چیزی نمی داند. جوان پروانی نمی تواند رابطه یی میان خود و سامانیان، میان خود و غوریان، میان خود و هخامنشیان، صفاریان، طاهریان، بومسلمیان، سربداران.... ایجاد کند و خود را ادامۀ نسل آنها بداند. جوان پروانی با ابن سینا و ابوریحان و بوزجانی و ابوزید بلخی و دقیقی و فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و حتی امام اعظم که پیشوای مذهبی شان است، برقرار نمی تواننند بکنند.
اینها به جهاد و مقاومت می نازند و اول تا آخرشان همین جهاد و مقاومت است. ستاره های جهاد و مقاومت هم واضح است که چه کسانی اند و تیکه داران آن نیز.

پس روشن است که عین نفوس و جمعیتی که ننگرهار و شمالی دارد، از ننگرهار 15000 هزار نفر شامل امتحان کانکور می شود و 13000 آن به دانشگاههای مرکز و ولایات راه می یابند اما از شمالی 8 هزار نفر شامل امتحان می شوند و شش هزار در دانتشگاهها پذیرفته می شوند و چنانچه یکی از دوستان نوشت، تنها 2 نفر 300 نمره گرفته است و باقی همه پایینتر از 300 نفر است.

عوامل بیشماری هست که باید به آن رسیدگی شود. اما تا وقتی که جوانان از قوماندان و قلدر و تفنگندار .... سخن شنوی دارد و به خاطر شریک شدن در دسترخوان این یا آن تیکه دار جهاد یا قوماندان و زورگوی و قلدر، حاضر است شب و روز از او ستایش کند و دیگران را به ستایش از او تشویق کند، امیدی به بهتر شدن وضع پروانیان نیست.

نخستین گام همین است که جوان پروان به شخصیت و آبروی خود فکر کند و دم هیچ شخصیت دیگری نشود. منحیث انسانهای مستقل فکر و عمل کنند. با غلامی و بردگی فکری و روانی خیرباد بگویند.

گام دوم برگشت به گذشته و هویت تاریخی و فرهنگی شان است. پروانیان اکثراً فارسی زبان و تاجیک اند. باید به اصل و بنیاد قومی و فرهنگی شان، به ذات شان، به شخصیت تاریخی شان، به نام و هویتی که دشمن آنها را می شناسد مراجعه کنند، مطالعه کنند و دریابند که کی استند؟ از کدام پیشینه تاریخی و از کدام فرهنگ می آیند. به فرهنگ و هویت خود افتخار کنند، بدون این که دیگران را توهین کنند، و برای شناسایی، معرفی، شگوفایی دفاع از فرهنگ و هویت فرهنگی خویش به پا بخیرند. این کارها ممکن نست مگر این که به تعلیم و تربیه و تحصیل روی بیاورند.

پ. ن.:
این تبصره را در پای پست نعمت الله نجات یکی از جوانان آگاه پروان نوشته بودم.

>>>   دزد موتر شویی نداف بنچر مین سقوه ها حال بیدارشدن جهاد میکنند دیگر برایتان چانس نیست بسیار چور ودزدی کردین بس تان است

>>>   مرکز بین المللی مطالعات استراتیژیک

تشکیل شورای جهادی به دستور گلبدین و مصلحت ارگ به دست حاجی الماس ...!
نادر غدار در قرآن مهر کرد و غداری کرد و امیر حبیب‌الله و مردم شمالی‌ را کشت و قوم جاجی منگلی را برای تاراج و.... فرستاد ...!
و گلبدین در خانه کعبه سوگند خورد و هنوز نرسیده از کعبه ، کابل را راکتباران کرد .
اکنون گلبدین توسط رفت و آمد دخترانش به سفارت آمریکا و لزوم دید آمریکا برای مقاصد شوم به کابل آورده شد...
آیا شما فرماندهان این دسیسه را نمیدانید ؟
چه میرسد برای تان ؟ لطفا ، مگر یاد رفته که همین گلبدین شما را در مقابل همدیگر به نام حزب بزرگ و کوچک جنگاند ؟
گلبدین از شما چه می‌خواهد ؟
جنگیدن با آمریکایی اه ؟
مگر گلبدین را کی‌ به کابل آورده است ؟ همین آمریکایی‌ها ...
پس شما چکار خواهید کرد ؟
الماس میلیاردر است اما شما نان خوردن ندارید ، چرا ؟
چون دنبال گلبدین و همین کثیف رفته بودید ...
لطفا بروید و به خود تان زندگی کنید و فرزندان تان را پرورش سالم دهید تا مانند شما عمر‌شان را در راه ‌یک .... و مزدور نگذرانند

>>>   پشتون های انحصار طلب توهین کننده به زودی پشیمان شده و به غلط خود در قوم پرستی پی میبرند اما آن روز دیر است و کار از کار گذشته کسانی که خراسان را ویران کردند خانه شان ویران باد و ویران شود

>>>   انهایکه به فکر جدا سازی پنجشیر از شمالی اند باشند ولی یک چیز را فراموش نکنید که پنجشیر از شمالی جدا شدنی نیست و شما این را هم نباید که فراموش کنید که مردم پنجشیر و شمالی در سخت ترین روز ها در کنار هم بوده اند یک مثال زنده اش همان کوچانیدن مردم شمالی توسط طلالیهای مزدور بود که همه در پنشیر همانند یک فامیل با هم زنده گی کردیم تر و خشک هر انچه که داشتیم با هم مصرف نمودیم
نور پنجشیر کابل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است