فایده های هویت طلبی سادات
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۱۴    ۱۳۹۶/۵/۲۴ کد خبر: 137162 منبع: پرینت

می گویند که بخشی از سادات می خواهند که در تذکره های شان، سادات نوشته شود. این بخش، مربوط سادات سنی و شیعه می شود. تعدادی را این خواست سادات خشمگین کرده است.

به نظر من این خواست سادات در کنار بیشمار هویت طلبی های قومی افغانی، یک خواست طبیعی و انسانی است. اگر دیگران حق دارند هویت طلبی کنند، سادات هم حق دارند. هویت طلبی سادات اما فایده هایی هم برای همه مردم افغانستان دارد.

این خواست اگر بر آورده شود می تواند میزانی از تیزی آتش فرقه گرایی را کم کند. وقتی عموزاده های دو طرف دعواهای تاریخی با هم آشتی کنند و با نادیده گرفتن آن کشمکش های بنیادبرانداز پدران شان در پی ریشه های مشترک برآیند طبیعی است که چشم آدم های دیگر هم بر باریکی های بیشتر، باز خواهد شد. نمی گویم بعد از آن آتش فرقه گرایی خاموش می شود. می گویم دودکش خوبی در کنار دودکش های دیگر پدید خواهد آمد.

هویت طلبی فرا فرقه ی سادات، درزی در دیوار توهم برخی از هزاره ها ایجاد خواهد کرد. این توهم، همان توهم جامعه شیعه یکپارچه و هم سرنوشت است که اصلا وجود نداشته است، وجود ندارد و نخواهد داشت. پاره های مختلف شیعه های افغانی وضعیت متفاوت، جایگاه متفاوت، هویت های متفاوت، حساب و کتاب متفاوت و در نهایت سرنوشت متفاوت داشته اند. پس از جنگ با روس ها و تحت تاثیر تبلیغات گسترده ی گروه های ایدیولوژیک شیعی، این توهم ایجاد شد و برای برخی مرز این دنیای خیالی حتی از مرزهای ملی هم فراتر می رود. در افغانستان جامعه سنی یکپارچه نداشته ایم که جامعه شیعه یکپارچه را خلق می کرد و یا برعکس.

سادات هزاره جات(مهم نیست در تذکره شان چه نوشته شود) به دلایل بسیار با هزاره ها در آمیخته اند و با آنها مشترکات بسیار دارند اما هویت قومی متفاوت. بالا گرفتن گفتگو بر سر قومیت سادات اما می تواند چشم برخی از هزاره ها و سادات را بر یک واقعیت دیگر هم باز کند و آن گوشه های غیر انسانی رابطه اجتماعی سادات و هزاره در برخی از نقاط هزاره جات (این برخی مهم است) است که آمیخته با نژادپرستی، برتر بینی و حقیر پنداری است یعنی در این رابطه، سادات به دلایل نژادی و خونی مطلقا و طبیعتا برتر دانسته می شوند.

این واقعیت در گذشته نه چندان دور مایه تلخی هایی شد و اگر این رابطه انسانی نگردد با آگاه شدن بیشتر جامعه هزاره، تلخی های بیشتری را هم بوجود خواهد آورد. سادات را یکسره مسوول این نوع رابطه دانستن اما کار نادرست است. ریشه این رابطه در داستان هایی است که انسان سید و هزاره هر دو به آن باورمند اند و هزاره ها قرن ها بر اساس همان داستان ها، سادات را برتر دانسته اند و حالا هم می دانند. اصلاح این رابطه هم بیشتر از آنکه کار سادات باشد، کار هزاره ها است. ندیدن و یا نادیدن گرفتن زشتی این رابطه نه هنر است، نه مفید و نه در درازمدت ممکن.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
هویت
سادات
نظرات بینندگان:

>>>   معیار برتری افراد درقرآن بصورت صریح، روشن وآشکار بیان شده است، حتی اگرروایتی مخالف آن باشد آنرا باید به دیوارزد، احترام مومن واجب است، چه هزاره یاسید. فاسق احترام ندارد، چه هزاره یاسید. حتی دادن خمس که حق مسلّم سادات محترم میباشد، مشروط به عدم فسق شان می باشد، دادن خمس به سادات فاسق بعنی سیدی که تقوا ندارد ازنظرتمام مراجع دینی جائز نمی باشد. اما اینکه بعض سادات خودرا برتراز سایر مردم غیرسادات میپندارند مصداق کامل عصبیت یا تعصب میباشد که درروایات ازسوی شخص پیامبر(ص) بشدت ازآن نهی شده است. پس، سادات اگردرجامعه جرمی رامرتکب شود باید همانند غیرسادات مجازات شود وهیچ برتری نژادی واجتماعی دربرابرقانون وجودندارد. پس معیار اصلی برتری انسان تقوا است که یک امراکتسابی میباشد، نه قوم ونژاد.
جویا


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است