تفاوت استقلال افغانستان و پاکستان
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۴۱    ۱۳۹۶/۵/۲۴ کد خبر: 137212 منبع: پرینت

چرا چنین است؟ روز گذشته هفتادمین سالروز تشکیل کشور پاکستان و استقلال آن کشور از انگلیس است اما استقلال افغانستان از انگلیس وارد نود و هفتمین سال می شود. تاریخ پاکستان به بیش از هفتاد سال نمی رسد اما کشور ما پنج هزار سال تاریخ دارد و حتی از ده هزار سال تاریخ هم سخن می رود.

پاکستان با هفتاد سال تاریخ، امروزه ششمین قدرت اتمی جهان است و در تمام عرصه های حیات جلوتر از افغانستان قرار دارد حتی در عرصه سیاست و دولتداری که نهاد قضایی اش رییس قوای اجرایی و صدراعظم بر حال و منتخب را عزل می کند درحالیکه نهاد قضایی افغانستان گوش به فرمان و حرف شنو رییس قوای اجرایی یا رییس جمهور است.

پاکستان با هفتاد سال تاریخ در عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز از افغانستان داری پنج و ده هزار سال تاریخ جلوتر است. تفرقه قومی و زبانی در جامعه پاکستانِ هفتاد ساله بسیار کمتر از جامعه پنج و ده هزار ساله افغانستان است. ناسیونالیزم ملی پاکستانی در میان مردم و جامعه سیاسی پاکستان بسیار عمیق تر و گسترده تر از ناسیونالیزم ملی افغانی در میان مردم و جامعه سیاسی افغانستان است. ناسیونالیزم در افغانستانِ پنج و ده هزار ساله هنوز قومی و قبیله ای است و به ناسیونالیزم ملی تحول و تغییر نیافته، درحالیکه ناسیونالیزم در پاکستان هفتاد ساله عمدتا و اغلبا ملی و کشوری است.

افغانستان با تاریخ پنج و ده هزاره ساله اش بازار فروش امتعه و اموال پاکستانی هفتاد ساله، از البسه تا مواد غذایی است و در نیازمندی و وابستگی به این اموال و امتعه به سر می برد.

پاکستان پس از استقلال علی رغم سه بار و حتی چهار بار جنگ با هند، از خود دفاع کرد و مورد اشغال هیچ نیروی خارجی قرار نگرفت اما افغانستان پس از استقلال سیاسی اش از انگلیس دو بار مورد تهاجم نظامی نیروهای خارجی کشورهای مختلف دنیا قرار گرفت و هنوز دولت و حاکمیت سیاسی اش با حضور این نیروها و کمک نظامی و مالی کشورهای خارجی زندگی می کند.

پاکستان با هفتاد سال تاریخ نقش بسیار تاثیرگذار و حتی تعیین کننده در جنگ و صلح و ثبات و بی ثباتی کشور ما دارد اما افغانستان با پنج و ده هزار سال تاریخ، نقش تاثیرگذار در ثبات و بی ثباتی پاکستان ندارد.

اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پاکستان
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   جناب اندیشمند صاحب!
کشور ما افغانستان بعد از سقوط دولت امانی توسط انګلیس مکار بار دیګر توسط انګیسها در جامه حبیب الله دزد و نادر غدار تا نیم قرن یعنی کودتای ثور ۵۷ رهبری شده است. بناً عمداً ملت افغان در هیچ عرصه پیشرفت نداشته است. بر عکس با کشور نو پیدا پاکستان همکاری صادقانه دولت انګلیس و امریکا درین ۷۰ سال در هر عرصه صورت ګرفته است. شما مسله عقب ماندګی کشور ما را سطحی نظر انداخته اید. تاریخ غبار جلد اول و دوم را بخوانیدو مسایل عقب ماندګی افغانستان در هر عرصه برایتان واضح میشود.
با احترام
نوري ازادی

>>>   علتش فقط و فقط خواص غلامی ما میباشد و در بین افغانهای خویش باز ګذشت واحترام متقابل نداریم. در طول تاریخ ګذشته ما افغانها چند خواص خوب داشتند که از جمله میتوان چندی انرا نام برد:
غیرت
مهان دوستی
وطن دوستی
از جمله خواص یاد شده حال دربین حتی یک درصد هم دیده نمی شود. تا زمانیکی این خواص در بین مردم افغان پیدا نشود، ما غلامان اجنبی ها و دیګر زد وبند های داخلی خواهیم بود.
شریف

>>>   تاریخ افغانستان را در نقطه چنجهزار سال یخ زده نه 4999 میشود ونه 5001 میشود تا قیامت همان پنجهزار سال است همانند سن ملا نصرالدین که نه کم میشود نه زیاد !
ر

>>>   مردم پاکستان به وطن خود خدمت می کند. و صادق استند.هوشیار استند.به منافع کشور خود کار می کنند. عقل دارند. مردم ما اگر تحصل هم کنند. به وطن خود صادق نیستند.به منافع شخصی خود و دیگران می اندشد. ببن این چهار کلاه ها را هر جای پول باشد.این خشتک کشال های ما همان جا است. ما روشنفکر نداریم. مردم به این فروخته شده های دزد سیاسیون می گویند.فقد فتوا بلای چادر و احجاب زن بدهند. ... بر سر این ها.اسقلال را چی می دانند.اینها همو احمق های تحصل هم کنند. می ایند. دور دسترخوان گلبدین محقق سیاف می نیشنند.کسی مرده کلکانی را بر سر می کند.کسی دستار گلبدین را ماچ می کند.کسی به خاطر طالب خود را فدا می کند...این ها هر کدام بیرق های کشور های بیگانه را حمل می کنند.اینها به اسقلال چی می فهمند.

>>>   چون که پاکستان برای همیشه برده سیاسی بوده و است و در منطقه خواهند ماند و کشور افغانستان نیمه برده و برده یک قوم بخصوص است که ۳۰۰ سال این یوغ برده گی رو به گردن آوخته است و نیمه برده خطرناک تر از برده دایم است ، و در ضمن باید گفت گر چه برده و برده داری گلیمش از جهان جمع شده و اما این به یک عادت تبدیل شده مانند غذای روزانه انسان ها که نمیتونه از از فارغ بود .

>>>   این همه تفاوت ها و پسمانی ها ناشی از بدست داشتن اقتدار حکمت بدست یک قوم خاص خود خواه مغرور و بیسواد ضد اقوام دیگری درین کشور و نابودی اقوم دیگر بجز از قوم خودشان است اگر از زمان حکومت عبدالرحمن خانیتا امروز دیده شود همین قوم با بیگانه پرستی و معامله گری جلوپ یشرفت وترقی و تامین امنیت کشور را باعث گردیده اند ودرین عصر وزمان هم هنوز انها اصلاح نشده با همان مفکوره انگلیسی عبدالرحمن خانی و نادر خانی هستند .

>>>   آیا قبل از صد و پنجاه سال پیش نام این وطن خراسان بود یا افغانستان بود حقیقت را بگویید.

>>>   کشوری به نام افغانستان وجود نداشته و ندارد.این تکه از خراسان قسمتی از خراسان بزرگ است که خراسان بزرگ هم قستی از ایران بزرگ هست.همنطور که فارس و آذربایجان و کردستان و سیستان و بقیه ی مناطق ایران رو تشکیل دادند و میدهند.
منظورت رو دقیقا از لفظ کــــــــــشور مــــــا 10.0000 سال تاریخ دارد رو نمیفهمم.کدام کشور؟؟!!

>>>   برادر من آقا اندیشمند این چه دیدگاه است که شما دارید ؟ با کدام مدرک پاکستان را کشور هفتاد ساله و افغانستان را ده هزار ساله می خوانید ؟ ده هزار سال پیش هر جای کره مسکون که قابل سکونت بوده است انسان زیست می کرده است چه در حاشیه رودها در افغانستان و چه در کناره رودخانه ها در پاکستان . پاکستان کشوری هفتاد ساله است درست اما افغانستان هم در قرن نوزدهم به عنوان یک کشور پا به جهان گذاشت . حالا اینکه چرا پاکستان از افغانستان در برخی مسائل جلوتر است دلایل چندی دارد یکی اینکه پاکستان در کنار اقیانوس هند قرار دارد در حالیکه افغانستان محاط در خشکی است . پاکستان مناطق بسیار وسیع و مستعد برای کشاورزی در منطقه پنجاب دارد و همین توانسته است پاکستان را به عنوان یکی از قطب های تولید کشاورزی در جهان مطرح کند . پاکستان از امتیاز نسبی جمعیتی در برابر افغانستان برخوردار است به طوریکه فقط کراچی پاکستان نزدیک به نصف جمعیت افغانستان را در خود جا داده است . پاکستان عضو کشورهای مشترک المنافع ( COMMON WELTH ) است که این خود منافع زیادی از جنبه اقتصادی ، علمی و آموزشی برای این کشور دارد .
در بین کشور های جهان ، مفهومی است به نام احترام ملی یا محبوبت ملی یک کشور در جهان . پاکستان کشوری است که در تقابل با هندوستان تشکیل شد به این معنی که مسلمانان هندوستان در پی مبارزات سخت و طولانی بخشی از خاک هندوستان را به نام پاکستان به جهان معرفی کردند که این موجب احترام سایر مسلمانان شده است . در این زمان هم پاکستان از مسلمانان کشمیر که به شدت توسط هندی ها سرکوب می شوند حمایت می کند . اگر بخواهیم مقایسه کنیم کشور افغانستان با تجزیه امپراطوری صفویه ( یکی از سه امپراطوری بزرگ اسلامی در آغاز حرکت استعماری غرب دو دیگر امپراطوری عثمانی و امپراطوری بابری هندوستان )
تشکیل شد که پی آمد آن هشتاد سال ناا منی و نا آرامی در ایران بود و در پایان به جنگ ایران و روس و افتادن آسیای میانه و قفقاز به چنگ روس ها و بحرین و مسقط به دست انگلیسی ها منجر شد .
پس ببینید نحوه تشکیل این دو کشور با هم فرق می کند . یکی به رهایی مسلمانان منطقه از دست غیر مسلمانان منجر شده است و کشور دیگر باعث افتادن سرزمین مسلمان ها به دست اجنبی ها شده است .
من افغانستان را دوست دارم ایران و افغانستان دو شقه از یک تمدن قدیمی و از یک فرهنگ هستند اما واقعیت را باید گفت . آدمی از دانستن حقیقت هرگز ضرر نمی کند . برادر من افغانستان اگر دویست سال تجربه مملکت داری دارد مسلمانان هند که همین پاکستانی های امروز بازمانده های آن ها هستند صدها سال حکومت های مسلمان سرزمین هندوستان را شکل داده بودند که تاج محل یکی از آثار حکومت آن هاست و هفت هزار دیوان شعر پارسی یکی دیگر از دست آوردهای پدران آن هااست .
شهروند - ایران

>>>   در استقلال پاکستان همه طوایف دست به هم دادند و استقلال خود را کسب کردند اما در استقلال افغانستان تنها یک ملیت می جنگید و دیگر ملیتهای ساکن این وطن تخریب میکردند .
لطف کنید به آثار تاریخ نویسان هند برتانوی مراجعه کنید.

>>>   افغانستان تاریخ چند میلیون ساله دارد.
قبل از پیدایش انسانها درین منطقه ،اجداد اولیه انسانها ،یعنی شادی ها و میمون ها درین منطقه زندگی میکردند.
بعد از پیدایش انسانها،درین منطقه صد ها هزار سال شکارچیان زندگی میکردند .در حدود بیست هزار سال پیش که انسانها به کشت و زراعت روی آوردند،دهقانان و بعداً کسبه کاران و دیگر مردم ما قبل تاریخ زندگی میکردند.
از پنج هزار سال پیش و آریانا و بندی و بلخ و یما پادشاه و غیره خبر دارید.
پاکستان هفتاد سال پیش از آسمان در همین منطقه در همسایگی افغانستان افتاد و از همان تاریخ بد بختی افغانستان شروع شد.

>>>   هرچند واقعیت تلخ باشد اما باید بگویم شهروند ایرانی راست میگوید پشتونها با انکلیس همکاری کردند تا بالای حکومت قاجاریان شورش کنند و در جنگ بین طرف یک امپراتوری مسلمان و طرف نصرانی که آن روز ها اولا نقشه تجزیه سرزمین های ایرانی و عربی را شروع کرده بود با انکلیس همکاری کردند و از طرف دیگر انکلیس هندوستان که بیش از هفت قرن دست شاهان مسلمان بابریان بود و زبان رسمی ایشان فارسی دری بود را مستعمره خود ساخته بود و روس ها هم میخواستند از خراسان راهی بر هندوستان یابند در این بین دعوی روس و انکلیس برسر حفظ هندوستان باعث فتنه انکلیس برای تجزیه هرات و خراسان شرقی از حکومت قاجاریان ایران شد و بعد از آن دوباره باز انکلیس و روس متحد شده تا سرزمینهای قفقازی اران و ارمنستان و داغستان و گرجستان از ایران به نفع روس تجزیه شود اما تا امروز در بین ایرانیها این شاهان بی کفایت شناخته میشوند مشابه همین پلان شوم را بر سر دولت عثمانی پیاده کردند و در حالیکه تا قلب اروپا پیش افتاده بود اقوام عرب را تحریک کردند که شما بر ترکها سیادت و رهبری دارید و ما شما را حامی شویم تا دوباره صاحب یک سرزمین عربی از دجله تا مغرب شوید بعد از اختلاف قومی عربی_ترکی بین مذاهب حنفی(ترکیه) و حنبلی(عربستان) و مالکی(شمال افریقا) اختلاف انداختند
آنگاه با همکاری همه دول مسیحی اروپا با روسیه و اعراب فریب خورده از چهار طرف بر عثمانی هجوم آوردند و سرزمین های اسلامی را میان خود تقسیم کردند و برخلاف قولشان با اعراب سالها آن ها را استعمار کردند به قسمی که سوریه و الجزایر را فرانسه غصب کرد و لیبیا را ایطالیا و مغرب عربی را پرتغال و اسپانیا مصحوب شدند و عراق و اردن و فلسطین و سودان و مصر نصیب بریتانیا شد اما شبه جزیره عربستان را به طایفه منحرف وهابی دادند تا تحت الحمایه ایشان باشد به طوری که حق انکشاف نفت با آنها بود.
به طور کلی علل شکست مسلمین این بود که زمانه را نشناختند و به جای این که در موقع خطر از سوی ممالک نصرانی با هم متحد شوند بر یکدیگر خنجر زدند اما برخلاف آن اروپاییان و طبق توافقات اعلام کردند که اختلافات و جنگ های داخلی خود را کنار گذارند و با یکدیگر برعلیه مسلمانان پیمان نامه های صلح منعقد کردند تا همه جانبه سه امپراطوری مسلمان را مورد هدف قرار دهند متاسفانه به این نقشه شوم خود رسیدند. علیرغم آنکه در فقه شیعه و سنی در هنگام جنگ بین مسلمانان و کفار یاری طرف کفر حرام است اما برخی مسلمانان طرف کفر را یاری دادند و باعث شدند سرزمینهای اسلام تجزیه شود و سالها مستعمره دول ایشان شوند.
عبدالقیوم سعیدی

>>>   اندیشمند بزرگوار
اگر چه زبان فارسی و يا زبان فارسی دری به عنوان زبان درگاه و دربار دادگاه پادشاهان و زبان ادبیات، زبان شعر و افسانه و حماسه و نمايشنامه هاى تراژيدى شاهنامه انديشه مى شود، بلکه زبان فارسی یک زبان است که واژه ها ى اش تفاوت قابل توجهی در معنی دارند.
1- دیار، خطه، سرزمین، ميهن، وطن، خاک، بوم معنى زبانى و فرهنگى وعاطفى رادربر مى گيرد. اين واژه ها جنبه اريکه اى (قدرت دولتى با سلاح تفنگ وتوپخانه)ندارد بلکه نيروهاى فرهنگى هنرى و آبادانى وتمدنى را تقويت مى بخشد اگر کدام ابزار بکار برده شود:مداد قلم بيل و داس , وسايل نجارى, ساختن ساز و سازنده گى
2 سلطنت، سلسله، شاهى و شاهنشاهى خلافت، دودمان، جمهوری بامملکت و يا ممالک با حکومت، دولت، رژیم، کشور قلمرو ، مرزوبوم یک جنبه اريکه اى (قدرت دولتى با سلاح تفنگ وتوپخانه) سروکار دارداست، اما جنبه های فرهنگی و زبانی و عاطفى ندارد.
اين واژه ها مهتر در فغان ستان جنبه تخريبى فرهنگ را دارد.
نزدیک به 4 میلیارد سال از پیدایش زمین میگذرد؛ و زندگی بر روی سطح آن در طول یک میلیارد سال پدیدار گشته است. هم اکنون زمین خانه میلیونها گونه از جانداران است که انسان یکی از آنها است.
در میان اولین ساکنان زمین آميب جانداران تک‌ یاخته‌ای يک سلولى بودند. دایناسورها بزرگترین موجودات که حاکمان زمین برای میلیون ها سال بودند.
بله، در واقع اولین فرهنگ های انسانی و تمدن آبادی (آب + ) در نزدیکی رودخانه هاساخته شدند و يا مثل ايران زمين از طريق کاريز و ياقنات ها به ايران زمين پايتختهاى ايران زمين را در بيابانان پايه گزارى کردند: از پارسگارد تا هرات و سيستان و زابل به کابل دارا.

فرهنگ سند گنداهارا (شمال هند وجنوب شرق ايرانزمين- امروز هند و پاکستان بلوچستان پختونخواه وجنوب افغانستان امروزى) ، فرهنگ فرهنگ آمودريا، , فرهنگ نیل، فرهنگ دجله و فرات و فرهنگ اسوراها، فرهنگ بابل و فرهنگ ایران بین 8-6000 سال می باشد.
در فرهنگ هند و ایرانی توران (ترکستان) تمدن های مختلف و فرهنگ ها، ادیان بومی که در هند و ایران و توران بوجود آمده اند: مگر پايه گزاى پيدايش و گسترش فرهنگ هاى زرتشتی، هندوئیسم و ​​بودیسم و مدنيت هاى تور - توران سام (هند) و ايرج (ايران) در کجا بودند?

اگر از تولد پاکستان ٧٠ سال مى شوداز تولد و به رسميت شناختن نام افغانستان 2017-1856 = 161 سال مى شود. از بدست گرفتن قدرت سياسى يک افغان احمدخانابدالى 2017-1747=270 سال مى گذرد.

اى کاش دقيقى زنده بود . دانش امروز بر پايه بکار برد دقيق واژه هاست. اگر ابراز حساسات شعر است و نه دانشورى. دانشمندان و انديشمندان به فکر جوانان بايد باشند: قطع حلقه ابليسى

>>>   افغان پیپر محترم لطفا یک پیام طولانی که من درباره سرزمین های اسلامی و بی تدبیری در موقع خطر نوشتم را نشر نمایید
با تشکر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است