کجای این معامله بر ساز و دهل کوبیدن دارد؟! (سند)
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۹    ۱۳۹۶/۵/۲۸ کد خبر: 137366 منبع: پرینت

استقلال افغانستان بیشتر به وسیله‌ یک معامله‌ خاک‌فروشانه به دست آمد نه به وسیله‌ یک نبرد آزادی‌خواهانه!

کشور، بین سال‌های 1879 تا 1919م به اثر معاهدات گندمک، دیورند و خال از نظر حقوقی به عنوان منطقه‌ پروتکتورات انگلیس قرار داشت.

شاه امان‌الله خان پس از قتل پدر خواست کشور را از این حالت بیرون کند. از انگلیس درخواست کرد تا استقلال کشور را به رسمیت بشناسد، انگلیس نپذیرفت. شاه سه جبهه‌ جنگ برای رسیدن به این مامول گشود اما جنگ نتیجه نداد. هر دو جانب به متارکه‌ی جنگ و آغاز مذاکرات رضا دادند.

شاه دو خواست مشخص داشت. شناسایی استقلال از جانب انگلیس و سپردن مناطق آن‌طرف دیورند به دولت اش. در سال‌های 1919 مذاکرات راولپندی انجام شد و نتیجه‌ی لازم به دست نیامد. مذاکرات دو جانب در سال 1920م در منصوری ادامه پیدا کرد اما باز هم بدون نتیجه پایان یافت.

سرانجام گفتگوهای کابل در سال 1921م ظاهرا به قضیه‌ کابل_لندن پایان بخشید. نتیجه‌ مذاکرات کابل به رسمیت شناختن افغانستان به عنوان یک کشور مستقل از جانب انگلیس و واگذاری مناطق آن‌سوی دیورند به انگلیس‌ها از جانب شاه امان‌الله خان بود.

با این بیان می‌توان گفت که دو جانب به یک معامله تن دادند؛ انگلیس استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و افغانستان از ادعاهای خود درباره‌ مناطق آن سوی دیورند گذشت.

از طرفی انگلیس عملا در خاک افغانستان حضور نداشت که آن را با نبرد خارج کرده باشیم! و آن مناطقی را که انگلیس در تصرف خود داشت همچنان برای خود حفظ کرد و بعدها آن را به پاکستان سپرد.

حالا پرسش اینجا است که کجای این معامله، بر ساز و دهل کوبیدن دارد؟! و خود را به رنگ سرخ و سبز و سیاه در آوردن؟! کسانی‌که این‌ روزها خود را به رنگ‌های مختلف درآوردند؛ بهتر است به جای این‌کارها بروند و چند ورق تاریخ بخوانند آنگاه اگر ساز و دهل زدند و خود را به رنگ‌های گوناگون در آوردند؛ نوش جان‌شان! مگر آنکه خود را به قول قدیمی‌ها به کوچه‌ی حسن چپ بزنند!










مسعود حسینی

این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استقلال افغانستان
پایکوبی
نظرات بینندگان:

>>>   استقلال چی ؟؟؟؟!!!!
خراسان از اول استقلال داشت ودارد .استقلال چی؟؟!!!!
اگر امنظور افغانستان است .که هفتاد سال است که ما تحت سلطه افغان ها هستیم.باید تلاش کنیم که از زیر سلطه افغان ها خارج شویم تا به استقلال برسیم.

>>>   حسيني صاحب ، مه فكر كدم كه سند اصلي اين "معامله" را از ارشيف ملي پيدا كدي و كاپي آنرا بحيث ' ريفرينس' در اينجا به نشر ميسپاري ؟! در حاليكه خودت به چند سطري از صفحات كتاب ' افغانستان در پنج قرن اخير' مير محمد صديق فرهنگ ، استناد كدي ، كه غير جانبدارانه بودن مطالب اين كتاب ، جاي بحث و سؤال دارد !

>>>   افرادی که جز نِق زدن و انتقاد کاری از آنها ساخته نیست، بفرمائید، مرد شوید و بهتر از امان الله خان،آزادی و استقلال افغانستان را حالا از امریکا بگیرید.
شما ها فقط به فکر محاجر شدن به اروپا و امریکا هستید و تمام ارزش های مردم افغانستان را دارید، یکی پی دیگر نابود می سازید.

>>>   مرکز بین المللی مطالعات استراتیژیک
امان الله خان پدر فشیزم پشتونی بود او بود که پشتونهای آنطرف سرحد را به کشور ما آورد و زمینهای آبی وحاصلخیز ازبیکها، تاجکها و هزاره ها را مجانی و بدون پول به ناقلین تازه وارد داد. امان الله خان از دید من تاجک نه تنها قهرمان ون اجی استقلال نیست بلکه یک جنایتکار فاشیست است که مطابق نظریه ماکیاولی اراضی و سرزمین ما را اشغال وبه همتباران خود بخشید.

>>>   كدام استقلال؟ از دست دادن نيم بدنه افغانستان در مقابل چند روپيه هندي؟ از اين استقلال كرده كه مستعمره ميبوديم خوبتر ميبود، لاأقل به بحر هند راه ميداشتيم، مانند پاكستان از علم و انكشاف بر خوردار ميبوديم.

>>>   Salam
افغانستان دوبار استقلال داشت ، بار اول در دوره يى كوتاه امير خبيب الله كلكانى و بار دوم هم در زمان استاد برهان الدين ربانى و شهيد احمد شاه مسعود ، براى همين هم مورد بى مهرى استكبار قرار گرفت و شكست خوردند، ديگر هر كى از استقلال سخن بگوئيد واقعن شرم آور است. زمين و زمان و آسمان اين كشور در خدمت خارجى ها قرار دارد ، دولت و اين سيستم از پول و ماليه يى كارگر بيچاره يى غرب تغذيه مى شود ، چنين كشورى حق ندارد لاف استقلال بزند.

>>>   ..گوسفند چي راضي دارد با روز استقلال ؟

نكند اين استقلال هم با رأي گوسفند بوجود امده

بانو نيلوفر إبراهيمي نوشته :

چرا من احساساتي و متعصب ميشوم؟
دليل
امروز پكتيا، پكتيكا، لغمان و قسمتي محدودي از شهر هرات داخل ولايت اش، شاهد بزرگترين تجمعات مردم بخاطر جشن استرداد و استقلال بود.
حالا سوال من اينجاست چرا انتحاري در بين اينها داخل نشد و خود را انفجار نداد؟
چرا انتحاري در بين مردم كه إز ٨ ثور تجليل ميكنند داخل ميشود و خود را انفجار ميتند؟
ايا به انتحاري گفته ميشود كه ٨ ثور حرام و مردمان أش كافر است و ٢٨ اسد حلال و مردمان أش مسلمان؟
چرا ٨ ثور پيروزي شرفساد و جنگسالاران خوانده ميشود، و ٢٨ اسد روز ملي و استقلال ؟ در حاليكه در ٢٨ اسد انگليس شكست داده شده كه فعلاً إز زمين هوا در چنگال انگليس امريكا قرار داريم و برعكس ٨ ثور كه شكست قشون سرخ شوروي بوده يك نفر روس هم در افغانستان ديده نميشود.
چرا در تظاهرات پشتون هاي ما انتحاري نميشود، در تظاهرات تاجيك هزاره و ازبيك انتحاري ميشود؟
پاسخ اين چرا ها را بتين كه منهم إز فردا بر خود لباس از رنگ بيرق افغانستان درست كرده اتن كنم، در غير أن روز تا روز به نفرت انزجار أم افزود خواهد شد.
بس است خسته شديم از جاده يكطرفه

>>>   پاینده باد استقلال افغانستان مرگ برنوکران اجنبی ها

>>>   امریکا را کسانی به افغانستان آورده یعنی امریکا ی که درپاکستان وتافعلا حامی شان بود و آنهاراآنقدرچاق ساخته است که حتی اسمان رابه گوزمیزند وامریکا بادارشان بود واست وفعلا هم ازترس آنها استقلال را قبول ندارد اما وارثین اصلی این خاک به استقلال افتخارمیکند وآنرا تجلیل میکند

>>>   ملکه ویکتوریا بخاطر حفظ امپراطوری خود، دو دختر خود را به دو کشور اروپایی به شوهر داده بود. یکی به روسیه که نیکلای دوم نواسه او بود و دیگری به آلمان که کایزر ویلهم نواسه او بود و خود جورج سوم پادشاه انگلستان نیز نواسه ملکه ویکتوریا بودند.
در حقیقت هرسه شان پسران خاله بودند و این که بعد از جنگ دوم افغان و انگلیس تا سال ۱۹۱۹ در افغانستان بین انگلیس ها و روس ها تقابل صورت نگرفت، روی همین موضوع خویشاوندی آنها بود.
از بخت بد در شهر سرایوو یکی از شهر های صبرستان که که مستعمره اتریش بود، شاهزاده اتریش به قتل میرسد و روابط بین آلمان و روسیه که یکی شان از اتریش پشتیبانی میکردند و دیگر شان از صبرستان، بخاطر تعلق نژادی آنها، جنگ اول جهانی شروع میشود.
این که درین حادثه دست امریکا بود و یا فرانسه و یا از هردو، بخدا معلوم؟ زیرا در آن زمان من هنوز تولد نشده بودم.
بعد از جنگ اول جهانی هرسه کشور انگلستان و روسیه و آلمان خیلی ضعیف شدند. در روسیه انقلاب اکتوبر صورت گرفت و نیکلای دوم نواسه ملکه ویکتوریا همراه با فامیل اش یکجا کشته شد و لنین به قدرت رسید و جنبش های چپ گرایی و سوسیالستی شروع شد و در نتیجه گروه
جوانان افغانستان نیز به رهبری امان الله خان و محمود طرزی و دیگران با حمایت روسیه دوران لنین، در مقابل انگلیس استقلال خویش را اعلان کردند.
روسیه دیگر خویشاوند انگلیس ها نبود و انگلیس ها دیگر نمیخواستند که نو از یک جنگ خلاص شده بودند، خود را در یک جنگ جدید که باز به پشتیبانی روسیه در افغانستان صورت میگرفت، آغشته کنند. بنأ از جنگ افغانستان صرف نظر کردند و استقلال او را به رسمیت شناختند.
با پیشروی روس ها به آسیای میانه، اعتبار امان الله خان از روس ها نیز صلب شد و روی به آلمان و ترکیه کرد.
انگلیس ها از موقع استفاده کرده، برضد شاه امان الله خان اغتشاش براه انداختند .
هرچند روس ها به امان الله خان پیشنهاد کمک کردند که نیرو میفرستند و از پادشاهی امان الله خان دفاع میکنند، اما امان الله خان پیش خود فکر کرد که اگر یک مرتبه لشکر روس ها به افغانستان بیاید، دوباره نخواهند رفت و در نتیجه اشغال بریتانیا، جایش را به اشغال روس ها خواهد داد.
بنأ پیش خود گفت: ما را ازین شوربای چرب تیر و فرار را بر قرار ترجیح داد و افغانستان را به حال خود رها کرد و گفت هرچه بادا باد.
بنأ تمام تاریخ افغانستان با حوادث خارجی ارتباط دارد، که متاسفانه تاریخ نویسان آن را در نظر نمیگیرند و کوشش میکنند که افتخارات و دست آورد های کشور خودشان را نشان دهند، که در نتیجه مردم را از فهمیدن واقعات تاریخی بیخبر نگاه میکنند.
بنأ من از تمام مورخین و اساتید مکاتب و دانشگاه ها خواهش میکنم که پیش از آن که راجع به یک مرحله تاریخی در افغانستان قضاوت کنند، باید یک مرتبه ببینند که در همان مقطع تاریخی در دیگر کشور های جهان چه تغیراتی روی داده است و آیا این تغیرات بالای افغانستان تاثیر داشته است و یا نه؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است