آمریکا در جنوب آسیا بدنبال چیست؟
آمریکا در جنوب آسیا بدنبال کسب اطمینان مبنی بر عدم استفاده از خاک افغانستان بر ضد این کشور و عدم دسترسی گروه های شورشی بر تسلیحات هسته ای پاکستان و هند می باشد 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۰    ۱۳۹۶/۵/۳۱ کد خبر: 137562 منبع: پرینت

ترامپ، سیاستگری در سیمای تفکر نئوواقعگرایی، کلیه هزینه های اقتصادی، نیروهای نظامی و سیاسی را در اختیار تحصیل باز احیایی اقتدار و منافع این کشور گره می زند. همانگونه او بر مسوولیت پذیری ارتش افغانستان برای مدیریت نبرد روان در برابر تهدید و اجازه ندادن به گروه های رادیکال برای بهره برداری از قلمرو افغانستان به ضد آمریکا و متحدین اش یاد کرد. در عین زمان دو نکته ای دیگر نیز برای پاسخ یابی به پرسش مزبور نیازمند طرح است.

نخست، جنگ و عوامل تکوین و تداوم آن ابزار سیاست و در اختیار دولت ها است. هیچ اعتقادی جنگ را برای نفس ویرانگری آبادی ها و نابودی زنده جان ها بکار نمی برد. جنگی توام با هدف را هر دولت و آیینی توجیه می کند و محور مطلب ابزاری بودن جنگ در اختیار سیاستگران در پاردایم حاکم بر روابط بین المللی و روابط منطقه ای است. به این نتیجه می رسیم که جنگ ابزاری برای سیاست و در اختیار دولت ها برای تحقق اهداف و منافع کشورهای ذینفع می باشد.

دوم اینکه، پیگیری منافع ملی دولت ها در تعامل با دیگر واحدهای سیاسی سطوح نظام بین الملل و نظم منطقه ای. لرد پالمرستون وزیر خارجه و نخست وزیر وقت انگلیس تصریح می کند که دوست و دشمن دایمی برای دولت ها وجود ندارد، آنچه برای دولت ها مهم و حیاتی به شمار می رود؛ منافع ملی هر دولت است. با باور او این منافع ملی است که تعریف کننده دوست و دشمن در مسیر تعامل با دیگر بازیگران دولتی و غیر دولتی است.

نخست ،راهبرد جدید آمریکا در جنوب آسیا که بامداد امروز سه شنبه 31 اسد 96 از سوی فرمانده کل قوای این کشور اعلام گردید متناسب با دو دیدی است که در بالا بدان ها اشاره گردید.

ترامپ اذعان کرد کلیه تلاش های سیاسی، نظامی و اقتصادی برای اقتدار و منافع ملی این کشور، متمرکز است. یکی از اهدافی که در راس اولویت های منافع ملی آمریکا در تعامل با افغانستان و جنوب آسیا دارد، اطمینان از عدم بهره گیری از خاک افغانستان بر علیه آمریکا و عدم دسترسی هراس افکنانان و جریان های رادیکال به جنگ افزارهای کشتار جمعی و استراتژیک هند و پاکستان به شمار می رود.

با این محوریت، آمریکا در امور افغانستان تنها بدنبال این است تا اطمینان یابد که از این کشور بر علیه واشنگتن حملاتی از سوی گروه های تروریستی سازماندهی نمی گردد. این نخستین اصل سیاست خارجی آمریکا در عصر پساطالبان به شمار می رود همانگونه که ترامپ بگونه ای صریح گفت که اجازه برگشت گروه های هراس افکنی به افغانستان را نمی دهیم که بار دیگر از خاک این کشور بر علیه ما بهره گیری صورت گیرد.

پرسش اینجاست که آیا آمریکا حضور شورشیان را در افغانستان بدون حمله بر آمریکا بر می تابد؟ پاسخ این پرسش با توجه به کتاب "آمریکا چرا به افغانستان حمله کرد، 88 روز تا قندهار" پاسخ روشن داده است که حتی آمریکا خواستار پابرجایی رهبر امارت طالبان در صورت تسلیم دادن سران القاعده به آمریکا می باشد. پس آمریکا در جنوب آسیا بدنبال کسب اطمینان مبنی بر عدم استفاده از خاک افغانستان بر ضد این کشور و عدم دسترسی گروه های شورشی بر تسلیحات هسته ای پاکستان و هند می باشد بنابرین نمی توان توقع پایان نبرد را با راهبرد جدید این کشور خوشبین بود.

فراموش نباید کرد که خود آمریکا بخشی از چالش در افغانستان است. این کشور بدنبال اهدافی می باشد که بهره گیری از گروه های رادیکال را لازمه دستیابی به اهداف خود می داند. ترامپ روشن پاسخ داد که به خواست های اعضای شورای امنیت ملی و فرماندهان جنگ پاسخ مثبت می دهد زیرا آنان بهتر از او درک می کنند پیروزی در جنگ چه نیروهای می طلبد بنابرین قرار است در راهبرد جدید این کشور خواست های فرمانده جان نیکلسن فرمانده کل قوای آمریکایی و ناتو در افغانستان مبنی بر فرستادن 3 تا 4 هزار سرباز برای درهم شکستن بن بست نبرد در افغانستان پذیرفته شود.

راهبرد آمریکا با فرستادن سربازان بیشتر تا 4 هزار نفر موافقت دارد اما افغان ها یک پرسش را پیوسته مطرح می کنند، 150 هزار سرباز جامعه جهانی نبرد را پایان نبخشید چگونه 4 هزار سرباز می تواند جنگ را به پیروزی منتهی بسازند؟ از دید بیشتر افغان ها پاسخ منفی است اما این شمار سربازان می توانند عامل بازدارنده ای برای تهدید واشنگتن از آدرس جنوب آسیا باشند نه برگشت ثبات و صلح در افغانستان. در نتیجه امریکا با توجه به اهداف نظامی که در جنوب آسیا دارد، بدنبال تامین این اهداف می باشد نه نابودی کلیه گروه های هراس افکن و تروریستی در افغانستان و پاکستان.

آمریکا بدنبال مصونیت شهروندان خودش از گروه های هراس افکن می باشد نه افغانستان و پاکستان. حتی در تبانی با پاکستانی ها شاید با حضور برخی از گروه های هراس افکن آمریکا سازش کند. نباید خیلی خوشبین بود که آمریکا بر پاکستان فشار وارد می کند تا گروه های شورشی را در قلمرو پاکستان یا در افغانستان نابود کند. این همان چیزی است که ترامپ به عنوان پیدا کردن نتیجه مشخص برای قربانیان این کشور یادآوری کرد.

دوم اینکه، نگرش ابزاری به جنگ از سوی دولت ها است یا به عبارت دیگر در اختیار داشتن جنگ و ابزار آن از سوی دولت ها است.
این نکته نیز روشن است که جنگ به عنوان ابزار سیاست در اختیار دولت ها قرار می گیرد. اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که جنگ به عنوان ابزار هدف کدام دولت ها در جنوب آسیا قرار می گیرد؟ پاسخ به این پرسش تنها یک بازیگر را که پاکستان می باشد در بر نمی گیرد. به شمول پاکستان، ایران، روسیه، هند، خود آمریکا، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عرب، چین، انگلیس و... شامل بهره گیری ابزاری از جنگ به منظور تامین اهداف منافع ملی دولت ها است بنابرین مبارزه با هراس افکنی و بی ثباتی در جنوب آسیا مستلزم راهبرد همه جانبه و مشارکت کلیه دولت ها است نه تنها آمریکا، پاکستان و دولت افغانستان.

در راهبرد آمریکا تنها از پاکستان و هند به عنوان عوامل تاثیرگذار بر جنگ صلح کشور یاد گردید که به هیچ عنوانی نمی توان عوامل جنگ در افغانستان به یان دو بازیگر فروکاست. پس عدم مشارکت دیگر بازیگران از آن میان روسیه، عربستان، ایران و کشورهای آسیای میانه می تواند از جامع بودن این راهبرد بکاهد و میزان توقعات را برای تامین امنیت و ثبات پایدار از کشور پایین آورد.

مبصر معروف


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
آسیا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   آقای مبصر! خیلی عرشی نویشتید، کمی فرشی بنویسید که ما کم سوادان هم کمی بفهمیم. دراینکه مقاله جنابعالی ازالف تا یاء دچار اشکال ویرایشی است بماند، جمله بندیهای عریض وطویل ومقدم مۇخر براین مشکل افزوده است، گاهی درحین مطالعه اینگونه مقالات دربی سوادی خودم اذعان میکنم، ولی بادقت درمتن نوشته ومرور چندباره به عبارات وجملات آن ازخودم امیدوار میشوم. باید تمام نویسندگان عزیز بدانندکه ساده نویسی درنویسندگی یک اصل ویک امتیازاست، زیرا تمامی مخاطبین شما افراد تحصیل کرده نیستند، حتی مخاطبین خاص شما نیزباید بصورت روان متوجه مقصود تان گردد تادرکوچه پس کوچه های جملات نامٲنوس و بهم ریخته وبدون چینش منطقی ودستوری وادبی تان گم نشوند، به قول معروف بهترین نوشته آنست که عوام فهم وخواص پسندباشد. بلکه میتوان گفت که خواص جامعه بی نیاز است، اما تنها عوام جامعه مثل من مخاطب شماست، پس آنهارا دریابید.
جاغوری

>>>   Soraya Baha
ترمپ تا رسيدن به عمق استراتيژي خود طالبان ( سپاه اسلامي ناتو ) را نگه مي دارد
أمريكايي ها از سال ١٩٨٠ استراتيژي خود را ساخته بودند يعني از زماني كه شوروي ها افغانستان را اشغال كردند، آن زمان وليام كيسي رييس CIA سفري به پاكستان كرد و از حكومت ضياالحق خواست تا گروهي را كه با حكومت كمونيست كابل بجنگد بسيج كنند و پس از آن براي رفتن به آسياي ميانه و حوزه نفتي قفقاز گروهي را به نام اردوگاه شر بسازند كه هدفش همان طالبان بود و جنرال حميد گل نام ( سپاه اسلامي ناتو ) را پيشنهاد كرد تا بحران را به شمال افغانستان و ماوراي شمال گسترش دهند، چون حوزه نفتي قفقاز مي تواند براي دو صد سال كره زمين را نفت بدهد و چپاولگران اروپايي در اين تاراج سهيم شدند و جنگ را تا رسيدن به عمق استراتيژي خود در افغانستان ادامه مي دهند و از سوي ديگر براي توجيه جنگهاي منطقوي خود ، تروريزم را در افغانستان براي مردم خود عنوان مي كنند و حكومت هاي دست نشانده و فاقد پشتوانه مردمي و مزدور تمام عيار را براي ما بر مي گزينند تا برنامه هاي اين چپاولگران را عملي سازند با جاري كردن خون در كشور شان بدون كوچكترين عاطفه و احساس گناه . اين كه بوش چه گفت يا اوباما يا ترمپ تغييري در بهبود اوضاع افغانستان نمي آيد تا زماني كه خود يك ملت سرنوشت خود را با إيثار به دست نگيرد، اين جنگ هاي و بازي هاي سياسي ادامه دارد و مردم را گوسفندي و بيسواد در لجن تضاد هاي زباني و قومي و مذهبي فرو مي برند، چون يك ملت با سواد و أگاه و سربلند را چنين نمي توان در مسلخ تاريخ مثله كرد. پايان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است