ما قهرمان های ملی داریم
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۵    ۱۳۹۶/۶/۱۸ کد خبر: 138378 منبع: پرینت

احمدشاه مسعود برای تعدادی قهرمان ملي است هیچ مخالفتی با طرفدارانش ندارم قهرمان شان باد.

فرض كنيم جنگ مسعود با طالبان وحزب اسلامی دفاع در برابر تجاوز پاكستان بود، اما بد نيست كه از خود بپرسيم كه جنگ وی با حزب جنبش ملی به رهبری دوستم و وحدت اسلامی به رهبری مزاری را چی نامی می گذاریم؟

قاتل هزاران تن از جوانان هزاره، ازبیک و تاجیک که در افشار سالنگ ها بادغیس کندز بغلان مزار،سمنگان و سایر مناطق کشته شده كيها اند؟ و آيا جنك با دوستم و مزاري هم دفاع از تجاوز پاكستان بود؟

اگر جنگجوي دخيل جنگهاي داخلي "قهرمان ملي "است پس دوستم ، مزاري، محقق، حكمتيار، سياف و خليلي قهرمان تَر از احمدشاه مسعود است و ما قهرمان هاي ملي داريم.

لطیف


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
فهرمان ملی
مسعود
نظرات بینندگان:

>>>   در جنگ افغانستان هر کس تا که توانست آدم کشت. هیچ قهرمانی نیست

>>>   تشکر از سخنرانی زیبا شما لطیف جان.

>>>   تشکر
عبدالبصیر واحدی.

>>>   فرق اینست که زمانیکه مسعود با طالب و پاکستان جنگ میکرد دوستم به ترکیه حکمتیار به ایران و سایر اشخاص به جاهای دیگر قرار نموده بودند فهمیدی لطیفک
خود دوستم

>>>   دلیل برتری اش از دیگران مقاومت مردانه اش درمقابل پاکستانی ها ومزدوران جاهل شان است که دوره مقاومت است

>>>   مسعود شهید ، لقب قهرمانی خودرا از جنگ های داخلی که بنیان گذارش دیگر ها بودن نگرفته است ، بلکه گرفته شده از دوران جهاد و مقاومت در برابر شوروی و طالبان و پیروزی اش در آن بوده ، متاسفم به نافهمی و غفلت شما درین قسمت ،،،،،،
"رها"

>>>   Raheel

اگر ما آرمان مسعود را باز می شناختیم و بر اهداف آن پافشاری می کردیم، امروز بازاری برای شیادان نمی ماند. شیادان معامله گر و مفتخوار که سنگر مسعود را فروختند، تنهادر غبار همین ابهام استت که توان فریب دادن مردم را دارند.

مسعود همیشه مرکز اقتدار بود. هرجا او می بود، دیگران به دربارش می رفتند. از روم و از لندن و از واشنگتن یا به پنجشیر سر می کشیدند یا به خواجه بهاءالدین. اما بادرد و دریغ امروز آنهایی که خود را میراثخوار مسعود ساخته اند، همه گدایان بیعزتی اند که گاه به دروازۀ یک دلال قدرت ایستاده اند و گاه به دروازۀ دیگری.

بلی، "هندوکش" اقتدارش را باخته است. اقتدار هندوکش را حذف کردند و ابهت آن اقتدار را در تجلیل های سالانۀ تجارتی خلاصه کرده اند. در راههایی که مسعود رفته بود، سبزه دمیده است. دیگر آن راهها راهرو ندارد. راه مسعود در شعارهایی که در تالار روی جرگه سردادد می شود، محدود مانده است. آغاز و انجام سیاست برای آنهایی که از مسعود مانده اند هژدهم سنبله است. باقی همه سال در ذلت و خواری و حقارت به دروازۀ بیگانگان سرگردان اند. گرد چرکین حقارت یک ساله را به جمع شدن در هژدهم سنبله و در شکوه نام شهدا می خواهند از خود بشویند. اما دیگر گندگی اینها به حدیست که حتی قدسیت و شکوه یاد شهدا را مکدر ساخته اند.

یاد شهدا و قهرمانان زیر سایۀ مشتی مزدور و حقیر و خودفروخته هرگز مباد!
به امید روزی که سالگرد شهیدان را وارثین با افتخار و باعزتی برگزار کنند که اقتدار سیاسی ارمان شهدا را به دست آورده باشند!

>>>   نشر شده به زبان انگلیسی در "ایشیا پلس"
برگرداننده به فارسی: صبور رحیل

داکتر رحمت شاه محمدشاه یف، استاد دیپارتمنت تاریخ جهان باستان، اعصار میانه و باستانشناسی در دانشگاه دولتی تاجیکستان در پیوند به مقالۀ "تاجیکان گمشده پاکستان" نوشته عارف حسن آخوندزاده، می گوید:

"خوشحالم که مسالۀ تاجیکان خارج (ازتاجکستان)، زیستگاه، تاریخ، فرهنگ و وضعیت کنونی شان، نه تنها در حلقات کوچک اکادمیک در فضای پساشوروی بلکه در مناطق گستردۀ زیست تاجیکان به شمول پاکستان مطرح بحث قرار می گیرد، و درین راستا، ابتکار عارف حسن آخوندزاه، پژوهشگر پاکستانی باید پذیرایی و تشویق شود. این نویسنده مسایل تاجیکان پاکستان را در پس زمینه تاریخ پیدایی بخش تباری پشتون در خراسان تاریخی که حالا افغانستان خوانده می شود، به درستی به تصویر می کشد.
درجریان سالهای 70، من یکی از نخستین کسانی بودم که با مطالعۀ این مساله روبرو شدم- به شمول موضوع جابجایی و گسترش جنبه های متنوع مادی و معنوی فرهنگ تاجیکان خراسان، پالیسی یورشگرانه بزرگان پشتون در پیوند با جمعیت بومی تاجیک. به ویژه، این موضوع آشکارا بود که کشورگشایان تازه به دوران رسیدۀ پشتون با به دست آوردن زمینهای حاصلخیز و زراعتی دهقانان تاجیک در کندهار آنها را به رعیت وهمسایه مبدل کردند. پروسۀ همانندی در قلمرو سوات در شمال صورت گرفت- چنانچه پژوهشگر پاکستانی- اخوندزاده بازشناخته است.
نمی شود با فرمایش نویسنده که گویا پشتونها در دوران حکومت تیموری الغ بیگ (وحتی پسر تیمور- پیر محمد) شامل نفوس کابل بوده باشند، همنوایی کرد. منابعی چند، در مورد سهمگیری دسته های انفرادی پشتون در اردوی چنگیز خان در جنگ علیه تاجیکان در پروان در سال 1222 خبر می دهند. مهاجرین پشتون برای نخستین بار در سال 1774 به مثابۀ بخشی از جمعیت شهر، پس از انتقال پایتخت درانیها از کندهار به این شهر، ظاهر شدند.
ترکیب جمعیت خراسان- افغانستان توسط بابر نیز یادآوری شده است که بیش از ده قبیله و تباری را که تنها باشنده کابلستان بوده اند فهرست کرده است. نویسنده، به درستی یاددآوری می کند که برای فتح خراسان و گرفتن هندوستان، بابر به گونۀ موفقیت آمیزی از خدمات قبایل پشتون بهره برد، به گونه نمونه از یوسفزاییها و مومندها و پس از همین دوران بود که یوسفزاییها به داخل سوات نفوذ کردند و به گونۀ تدریجی تاجیکان را از آنجا برون راندند.
با پخش شدن قبایل پشتون موج مهاجرینی که از کوههای سلیمان به سوی مرزهای جنوبی خراسان سرازیر شد و با شدت گرفتن سرکوبگریهای قومی –سیاسی شان علیه تاجیکان، جذب تدریجی قومی-زبانی جمعیت محلی تاجیک صورت گرفت، به شمول مناطقی که نویسنده نشاندهی کرده است. زیر حملات تازۀ فاتحین و استثمار بیرحمانه و سرکوبگری قومی شان، جمعیت تاجیکان بومی، به منظور بقای خویش، مجبور گردیدند القاب قبیلوی پشتونها را عاریه بگیرند، از آن جمله افزودن پسوندهای "خیل" و "زی" در نامهای قومی خویش و همچنان سخن گفتن به زبان پشتو- چنانچه نویسنده یادآوری میکند.

با این وصف، با وجود جدا افتیدن از تن اصلی تباری خویش، تاجیکان مناطق گستردۀ جنوب ننگرهار، گردیز، پکتیا و پکتیکا در افغانستان و پیشتر از آن در وادی پشاور، سوات، باجور و ساحات دیگر، که حالا بخش با اصطلاح "پختونخوا" می باشند، هویت خود را فراموش نکرده اند... و به ازای نامهای قومی- منطقوی شان مانند "شلمانی، "پاپینی"، "گیباری" وغیره، نام تباری خود- "تاجیک" را نیز نگهداشته اند.
با در نظرداشت حقایق در مورد تاجیکان پاکستان، چنانچه مقالۀ عارف حسن آخوندزاده افشا کرده است، نیاز مبرمی برای گسترش دامنۀ تحقیق در چهارچوب مشترک تلاشهای تاجیکی – پاکستانی و پروژه هایی دیده می شود که نهادهای علمی و حلقات اکادمیک هردو کشور را شامل شود."

>>>   جنایات کابل فراموش شد !!!!؟؟؟؟
شهدای واقعی ان مردان وزنان واطفال بی گناه هستند که به دست مسعود ها ومزاری ها و گلبدین ها و دیگر اشرار
به خاک خون کشیده شدند .وکسانی که هم اکنون به دست طالبان وداعشیان قتل عام میشوند.
وای بر ما که اخرت خود را برای دنیای دیگران می فروشیم.

>>>   قوانین بین المللی وشریعت وقوانین حقوقی کشور میگوید که اگرکسی جرم وجنایتی رامرتکب شود باید مجازات شود، حال این جرم مباشر ومستقیم صورت گیرد یا به تسبیب وبالواسطه. تردید نکنید چه یک کودک وچه هزارنفر راکشته باشد فرقی نمیکند، باید محاکمه شود. همه دربرابر قوانین مساویست. اگرقوانین بخاطرعدم ضمانت اجرایی وبدون پشتوانه قدرت اجرا نمیشود دلیلی بربرائت مجرم نیست، مجرم مجرم است، ازهرقوم وتباری که باشد. پذیرش این کلام درصورتی ممکن است که ازلاک قوم وقبیله ومنطقه وسایراحساسات وگرایشات وتعلقات بیرون بیاییم، والا هرکسی مجرم قوم خود را برصالح دیگران هزاربرابر ترجیح میدهد.
جاغوری

>>>   مسعود قهرمان است هر کسی باور ندارد از خانم ها و خواهران تان بپرسید که در سرکهای کابل و سایر شهر چند بار شلاق می خوردند. چه کسانی زنان را به زور به عقد نکاح میاوردند ، عرب ها و پاکستانی ها در کابل چه می کردند.
اگر مسعود قهرمان نباشد پس نادار عدار باشد یا گلبدین؟

>>>   سلام
مسعودرا میتوان قهرمان بی همتای غارت گر ،چپاولگر، ویرانگر، وچور دارائی های مردم کابل مانند سرای شهزاده دارا ئی های اهل هنود،پولهای فابریکه حربی ،کدامهای تهیه ارزاق ودوائر دولتی وبیز مرکزی نامید .که از جنایت قمندا نانش هیچ جای به شمول ناموس مردم در امان نماند.
ع ق با شنده زجر کشیده کابل.

>>>   سلام.
نباید فرا موش گرد که مرحوم.مسعود.در تربیه وقهرمانسازی افراد خود دست بالائی داشت. برای اینکه افرادش بدونتس وبجرئت مسابقت قهرمانانه راپیش ببرند،خودش در جبالسراج رابنی در شکردره نزد اور دنکر اقامت گزید شهر کابل به مسابقات قهرمانی دارو دسته مسعود مانند قهیم، قانونی قمندان غلام محمد بسم الا ، یحیا آمحوزه اول آمرحوزه دوم ،بابه جلندر خزانه دار عمومی بانگ باب جان. عبدالآ حاجی قدیر پسرا ربانی برادران مسعود برادران کزی تمام شورای نظار.وغیره دست به غارت گری ،چور وچبول از طرف شب وروز تجاوز به دخترا وپسران درپسته ها برده میشند غصب خانه ها وزمینهای شخصی ودولتی چورمنزل خانه ها ودو کانهای اهل هنود چور وحریق سرای شهزادح بعد ازساعت دوازده توسط آمران حوزه اول ودوم بنم یحی که مردار وکشته شدند ساختن بلند منزها اپارتمات ها سرایها قصرها در داخل وخارج کشورحتی در دفن مرده های شان هم از مین های چور استفاده شد مثل تپه بادام باغ ومنار مچار راهی مسعود وغیره.همه را تاریخ قضوت خواهد کرد تا حا ل از عکس مسعود،خانه ها موتر دزد ها واختتاف گرها استفاده میکنند در جائیکه عکس مسعو با شد.از طرف مسعودیان معاف میباشد دست بالا دارد.مث پاسپورت اعتبادارد البته نزد شورا نظار وجنایتکاران مسعود..... وغیر.

>>>   او كم عقل تو چى دارى مى نويسى آقاى مسعود برأى صرف يك تعداد پينجشيرى ها كه از بركت دوزدى هاى زمرد صاحب ارگاه وبارگاه شده اند چاپولوسى نموده از او هيرو برأى خود ساخته اند همين
يك اقا نوشته است كه اگر مسعود نمى بود پاكستانى ها در كابل أين يا ان را ميكردند او لوده همين به اصطلاح قهرمان درغين شما بود كه از اثر بى كفايتى از گير چند نَفَر طالب نام نهاد كابل را ويران نموده وحدود هشتاد هزار كابلي هارا در اختلاف ذاتالبينى شهيد نموده وبه پينجشير وتخار فرار كردند خلاصه اينكه يك تعداد أشخاص منفعت جو و اپرچونيست از پشه فيل مى سازند بگويد كه قهرمان پايتخت را كه دولت شهيد داكتر نجيب اله رسما به همين شوراى نصوار تسليم كرده بود چرا فرار كرد خجالت بكشيد كمى غيرت پيدا كنيد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است