آمریکا در افغانستان و منطقه درجا زده است
استراتژی آمریکا در منطقه از پنجاه سال پیش مشخص بود بنابراین نمی شود گفت که یک سلسله تغییراتی که در روش ها به وجود می آید کلیت استراتژی آمریکا را تعریف می کند و تغییر می دهد 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۸    ۱۳۹۶/۶/۲۱ کد خبر: 138537 منبع: پرینت

تا کنون حکومت آمریکا استراتژی جدید خود را در قبال افغانستان اعلام نکرده است. گزارش هایی وجود دارد که آمریکا می خواهد استراتژی منطقه را اعلام نماید که افغانستان هم برای آنها جزء مهمی از این منطقه می باشد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpapper)، رحمت الله بیژن پور، آگاه مسایل سیاسی در برنامه «نگرش» گفت: آمریکا اعلام کرده است که با یک دستور العمل جدید در منطقه وارد عمل خواهد شد. این وعده به نظر من چیزهایی را درون خودش دارد که آقای ترامپ هنوز هم راهبرد اساسی نیروهای آمریکایی در افغانستان را نکرد و از گزارش هایی هم که از روش های نظامی آمریکا در افغانستان گرفته بود رضایت نداشت. از این نظر به اصطلاح یک تعدادی از کارشناسان دیگری را موظف کرد تا یک سازو کار اساسی در رابطه با مسایل افغانستان از نظر نظامی درست کند و این جزو دکترین نظامی و روش های نظامی اساسی آمریکا در افغانستان به عنوان استراتژی منطقه ای بوده است.

وی، در خصوص راهبرد جدید آمریکا برای منطقه بیان داشت: هنوز استراتژی ساخته نشده است و طبیعی است که بخشی از استراتژی کلی آمریکا در حوزه امنیت ملی و بیرون از خود آمریکا است و یکی از نقاط استراتژیک و دارای اهمیت مساله افغانستان و منطقه و دیدگاه ها و گره گاه های متفاوتی است که آمریکا باید نسبت به آنها تعریف روشنی داشته باشد. آنها هم حریفان نیرومند آمریکا در منطقه از جمله روسیه، چین، هند، ایران و شانگهای است. این ساختارها به این معنا است که آمریکا سعی می کند یک منطق اثباتی و منطق استدلالی را در برابر این حریفان داشته باشد تا اینها قانع باشند. می بینیم که آمریکایی ها گاهی از امید سخن می گویند گاهی ازناامیدی، گاهی از برندگی سخن می گویند گاهی از باخت. گاهی از ضرورت مبارزه سخن می گویند، گاهی ازهیچ شدن نیروهای مخالف.

وی در ادامه این بحث گفت: در حقیقت تمام اقدامات آمریکایی ها و نیازشان در رابطه با مساله منطقه تعریف شده است. اما آنچه که به عنوان یک رویکرد جدید می خواهند مطرح کنند چیزی بسیار جدی نیست یعنی در واقع می خواهند دیگران را به دنبال یک امر دیگری ببرند و به سمت دیگری بکشانند یعنی توجه را. چرا که آمریکایی ها در همه اهدافی که برای خود برای حضور در افغانستان تعریف کرده بودند در جا زدند. بنابراین آمریکایی ها ناگزیر بودند که ذهنیت را معطوف به کار دیگری کنند. استراتژی آمریکا در منطقه از پنجاه سال پیش مشخص بود بنابراین نمی شود گفت که یک سلسله تغییراتی که در روش ها به وجود می آید کلیت استراتژی آمریکا را تعریف می کند و تغییر می دهد. اهداف منطقه ای آمریکا هم تعریف شده و مشخص است. مبارزه علیه تروریزم هم به این معنا اعلام شده بود برای اینکه موجودیت حضور آمریکا را در منطقه تعریف و تفسیر کند و شناخت آمریکا درمورد حریفان در منطقه بسیار ضروری بود و پنجاه سال برایش انتظار می کشید که به آن رسید بنابراین ما می بینیم که هر نوبت یک مساله پیش می آید و ما به دنبال شعارها سرگردان هستیم اما روش های عملی برای اینکه ما از این مرحله بن بست بگذریم متاسفانه پیش نمی آید. از این نظر اهداف بزرگ و کلان و استراتژیک تعریف شده است ولی راهکارهای جدید مربوط است به اینکه آمریکایی ها در برابر مخالفان خودش چه بحثی دارد.
بیژن پور در ارتباط با خاستگاه گروه ای تروریستی جدید در منطقه بیان داشت: بعد از جنگ سرد تروریزم جدیدی در منطقه به وجود آمد که معطل ایدویولوژی نیست و به آن وابستگی ندارد هیچ منبع برایش معلوم نیست به این مفهوم که هیچ کشوری به صورت خاص از گروه خاصی حمایت نمی کند. این نسخه جدید تروریزم هیچ نقطه مشترکی با گذشته ندارد. این تهدید ساخته شده و خلق الساعه است به این مفهوم که یکبارگی از همان حمله به کشتی های آمریکا و حمله به دوقلوهای منهتن آغاز شد. یکباره گفتند که الاقاعده است و شروع شد. یک همهمه و یک روش خطرناک. جامعه غرب به دنبال این مساله به کشورهای عربی آمدند و جابجا شدند. مطابق با همان استراتژی که به دنبالش بودند.

این آگاه سیاسی معتقد است که آمریکا ابرقدرتی بدنام در جهان است و افزود: بعد از اینکه روسیه نرم شد و حال مقابله را نداشت و در پایان جنگ سرد تقریبا یک ذهنیت شکل گرفت که تنها یک ابرقدرت است و آن هم آمریکا است. آمریکا هم گمان کرد که در جایگاهی قرار دارد که دیگر کسی در آنجا نیست. اما واقعیت اینگونه نیست. آمریکا هیچ کار مهمی در جهان نکرده است که به عنوان یک دستاورد بشریت محسوب شود. منافعش حکم می کند که وقتی شما زمامدار زمین هستید کاری کند که جهان به آن ارزش قایل باشد. خلق گمان ها و ابهامات کار بسیار فوق العاده ای نیست. اینها کاری را اجرا کردند که مبارزه با ایدویولوژی، هژمونی، ناسیونالیزم، مبارزه با ارزش ها، ارزش هایی که برای جهان معنای دیگری داشت. خواستند با ارزش ها ریشه ای برخورد کنند تا امکان ظهور هیچ نیرویی علیه آنها نباشد. با این روش ها برای آمریکا در واقع اعتبار جهانی، باقی نمانده است. یعنی هیچ جای دنیا دیگر آمریکا را به مثابه مدافع ارزش های مشترک انسانی نمی شناسند بلکه به عنوان معمار و مهندس اساسی برنامه هایی می شناسند که برای بشریت معنی ندارد. از این نظر استراتژی کنونی در کار نیست. یعنی آمریکا بعد از ده سال برای ما استراتژی معرفی نمی کند. بلکه ما را به کناری می کشاند و بعد از این کنار، حادثه ای می آید و ما دنبال آن حادثه می رویم و استراتژی برایمان فراموش می شود. تا هنوز ما چیزی واقعی از روی آمریکا در رابطه با افغانستان ندیده ایم.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   بعنوان يك ايراني عرض ميكنم كه:
تكيه امنيتي به ايالات متحده و پشتيباني نظامي گرفتن از اين كشور
بزرگترين اشتباه استراتژيكي مي باشد كه يك حكومت و كشور
انجام ميدهند. قدرت اقتصادي و تكنولوژي هاي اين كشور در دسترس
همه كشورها هست و دشمني با ايالات متحده هم مي تواند كشوري را از
اين نعمت محروم كند،
ولي اين نكته مهم هست
گاهي سياستمدارن باهوش اينجا بايد انتخاب كنند
كه؛
محروم شدن از منافع ارتباط با اين كشور به تأمين امنيت در بلندمدت
مي ارزد يا نه؟
كشورهايي كه از نظر داخلي در يك ثبات و صلح قرار دارند قطعا به
پيمان هاي امنيتي با امريكا نياز ندارند و انها هم كه نياز دارند هم
امريكا اجازه بي نياز شدن به انها را نخواهد داد و اين دور وابستگي
انقدر تكرار ميشود تا رمق از كشوري ببرد يا ان را كاملا وابسته خود كند.
به نظرم من ، بجاي تكيه بر غرب ، حكومت افغانستان بايد از راه تكيه محض
به توان داخلي و مردم خودش ، امور افغانستان را سامان ببخشد .
به هر حال تكيه بر باد كردن بزرگترين اشتباه يك ملّت ميتواند باشد

كامياب و كاميار باشيد
مهدي يار
تهران، ايران


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است