عبدالله در قلمرو عطا
عبدالله نه آن سیاستمدار با دل و جراتی که خواهان به جان خریدن خشم ارگ برای متحد شدن با جناح رقیب است و نه در پی رفع کدورت ها با والی ناسازگار بلخ بلکه حکم فرستاده ای را دارد برای تضعیف ایتلاف نجات 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۵۴    ۱۳۹۶/۶/۲۵ کد خبر: 138750 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، در افغانستان همواره منافع تباری و شخصی بر منافع ملی ارجحیت دارد که تنها نگاهی به جناح بندی های قبل از انتخابات ریاست جمهوری تا پس از تشکیل حکومت وحدت ملی به خوبی بیانگر اوضاع سیاسی و یک لشکر سیاستمدار منفعت طلب است و این حقیقت را به رخ می کشد که سیاستمدارن برخواسته از تصادف های تاریخی هستند نه انتخابات و رای مردم.

عطا محمد نور که با اعتماد به نفس بالا و اطمینان کامل به توافقنامه با ارگ به عقبه سیاسی خود پشت و از دشنام گرفته تا تهمت را روانه ریاست اجرایی کرد یک شکست خورده بزرگ است که راهی جز هم پیمان شدن با جنرال دوستم و محقق نیافت.

اما اکنون پس از ماه ها علنی شدن اختلاف های عطا محمد و عبدالله که سبب چنددستگی میان حزب جمعیت و سران قوم تاجیک شد حرکت های در حال جریان می باشد برای ترمیم روابط از هم گسسته این دو رهبر و این سوال به وجود می آید که ارگ در پس پرده برای به چالش کشیدن ایتلاف نجات است یا رهبران جمعیت به دنبال اتحاد و انسجام سیاسی؟

در مراسم بزرگداشت از هفته شهید در مزار شریف در کنار عطا محمد نور، رییس اجرایی نیز حضور داشت و بنا به برخی خبرها، روز قبل از این مراسم، عبدالله هیاتی از متنفذان و موی سفیدان را برای رفع کدورت ها با والی بلخ به این شهر فرستاده بود.

بر کسی پوشیدن نیست که حمایت عطا محمد از عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری سبب پست ریاست اجرایی برای وی شد اما معادله های والی بلخ که نصف قدرت را از آن خود می دانست بر اساس سیاست عبدالله در مصالحه با حکومت و پشت کردن به حامیان، تبدیل به سرابی برای عطا محمد شد.

واقعیت امر این است که عبدالله با غنی در قدرت به توافق رسید و چنان دلخوش به مقام تشریفاتی ریاست اجرایی که نتوانست خواست های کلان حامیان سیاسی جمعیت را برآورده کند در حالی که جامعه جهانی نیز خواهان حفظ قدرت با همبستگی سران حکومت حتی در ظاهر است.

ارگ پس از تشکیل ایتلاف نجات با فرستادن استانکزی به ترکیه در پی معامله با جنرال دوستم با شکست مواجه شد و این احتمال را قوت می بخشد که عبدالله برای کاهش تنش های سیاسی به دنبال کنارآمدن با عطا محمد نور و تضعیف کردن این ایتلاف است.

جنرال دوستم طی پیامی در روز قهرمان ملی از به رسمیت بخشیدن ایتلاف نجات در داخل افغانستان خبر داده بود و از آنجایی که رییس جمهور بیش از تهدیدهای وی در هراس از افزایش قدرت این ایتلاف می باشد دیدار عبدالله و عطا محمد نیز برگرفته از سیاست ارگ نشیان معامله گر و منفعت طلب می باشد.

فضای سیاسی شکننده همچنان که سبب گسترش دامنه جنگ و اعتراض جامعه از ضعف های امنیتی شده است برای حکومت نیز خطری کمتر از سقوط نخواهد داشت و اشرف غنی برای ماندن در قدرت و مدیریت انتخابات آینده باید در پی کاهش تنش ها و کنترل رهبران پرقدرت و با نفوذ دیگر اقوام باشد به مانند جنرال دوستم و عطا محمد نور.

و از آنجایی که عبدالله در پی راضی نگاه داشتن اشرف غنی و جامعه جهانی است تا به سمت نخست وزیری دست یابد بیش از آنکه در پی خشم ارگ برای اتحاد با جبهه مخالف باشد براساس شخصیت سیاسی وی، حکم فرستاده ای از جانب حکومت را دارد برای آزمون و خطای کنارآمدن با والی دردسرساز بلخ.

سران ایتلاف نجات پی برده اند که افغانستان امروز آن کشور دیروز نیست که با کودتا و جنگ های داخلی زمینه قدرت رهبران را فراهم کند بلکه رسیدن به قدرت نیازمند لابی گری است و ایتلاف نجات نیز برهمین اساس شکل گرفت.

حال عطا محمد نور همچنان بر سیاست اصلاحات ایتلاف نجات و اتحاد با جنرال دوستم و محقق باقی خواهد ماند یا بنا به گذشته باردیگر بر حامیان خود پشت کرده و راه ارگ را در پیش می گیرد؟

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عبدالله
عطامحمد نور
نظرات بینندگان:

>>>   گژدم همانست که بود

>>>   این ها هر قدر پول زیادتر بگیرد طرف آن میشود به پیش عطا عبدالله ویا غنی فرق نمیکند فقط پول میگوید عبدالله برای خواستگاری دختر عطا برای پسرش ویا خودش شده است معلوم نیست با خیشاوندی می خواهد دوست شود

>>>   آزمودن را آزمودن خطا است.
از خیرخانه

>>>   برادران دری زبا ن با هم اتفاق داشته باشید در غیر ان این کوچی غ به سمت قبلوی خو د می کشانیتا ن

>>>   عجیب است بعد این همه ایتلاف ها شما سوال لیلی مرد بود یا زن

>>>   عبدالله تاجیکان را به همتباران خود پشتونها فروخت. او سالها پیش برای تاجیکان مرده است. و همچنان نزدیک شدن دوباره عبدالله به عطا محمد نور یک دسیسه ای ارگ برای به دام انداختن عطا محمدنور و نابودی تاجیکان است.

>>>   عبدالله در قلمرو عطا
دوتا یار قدیمی باز شد یار
گمانم باز با هم شد وفا دار
نبی جاغوری

>>>   خوب شد ګزشته را به یاد ندارد!!!!!!!!

>>>   چنین حرکتی در زمان جبهۀ ملی نیز صورت گرفت. جبهۀ ملی دوستم-محقق- احمدضیا نیز با همین شیوه از بین رفت. نکتۀ بسی جالب و مهمی را جناب خرمی انگشت گذاشته اند!

>>>   بلى فاشيزم از طريق ديگر نتوانست حالا به وسيله مهره هاى سر سپرده فا شيزم در كوشش است كه به مقصد خود برسد.

>>>   Lalzad
بازی جدید یا نمایش «چهره» های سابق!
من به قربانت این چه نیرنگ است؟
جنگ تو صلح و صلح تو جنگ است!
پرسش نسل جوان: کی به کی پیوسته و با کدام چهره؟
پاسخ فیسبوک: عجله نکنید؛ زمان نشان خواهد داد...

>>>   يك سياستمدار تاجيك حتى به همسرش هم جرئت نمى كند، بگويد: كه سمرقند و بخارا و تمام تاجيكستان و مرو و پنجده، جغرافياى طبيعى و آينده مشترك اوست !؟ اما يك سياستمدار پشتون در فضاى عمومى و خصوصى با جرئت و جسارت اعلام مى كند؛ كه جغرافيايى او تا رود اتك است

>>>   رفتن عبد الله ونشستنش پهلوی اقای نور در زمره ای سایر تکهنات وحدس وگمان ها این شایعه را نیز قوت می بخشد که گویا خارجی ها پیام بسیار مهم وبزرگ را توسط نوکر زر خرید وغلام حلقه بگوش وقدیمی خود به اطلاع جناب نور میرسانند که{ادب گاه محبت ناز شوخی بر نمی دارد== سری موی گر اینجا خم شوی بشکن کلاه انجا} معنی این شعر بیدل انقدر عمیق وپر محتواست که از عهده ای تفسیر و تعبیر ما عاجزان بیرون بوده میسزد تا مولوی تاج الدین خان میمنگی دوباره زنده شود ودر باره ای این دوبیت بیدل هفته ها وماه هاتبصره نمایند وانتقال پیغام خارجی ها نیز به حدی پیچیده ومرموز است که ارزش ان را میتوان از حامل وداکی ان تخمین نمود
تا انجا که ما استشمام مینمایم خارجی ها برای اقای نور گفته باشند!اگر میخواهی زنده بمانی ویا چند صباح دیگر در ارگ ومقام ومنصب جا داشته باشی و...با ما بیا ومانند عین وغین به سجده درا وچون حکمتیار سجده ای سهو بجا بیاور ومانند همه ای غلام های دیگر سر تسلیم فرود اور واز تواضع کار بگیر وبه درگاه ما سر فرود اورواز تک روی ویکه تازی ها ندامت کن و...
دیده شود که جناب نور چه عکس العمل وچگونه انعطاف نشان خواهد داد وجواب نامه سر تا پا تهدید وتطمیع را چگونه جواب باید داد تا انجا که به تبنگ چی مربوط میگردد ایشان در امتحان سخت قرار گرفته اند خداوند منان یار ومددگارش باشد
تبنگ چی

>>>   پشتون یعنی کوکنار، انتحاری، بمب کنار جاده، راکت های کور، لاف و پتاق، گرفتن همایت از آی اس آی و هر بیگانه دیگر، سر بریدن، دست بریدن، قومپرستی، لجاجت و انتقامجوئی٬ ملا عمر، گوبیدین، شاه شجاع و کرزی، تریاک، قاچاق، انحصار قدرت و تمامیت خواهی و غیره و غیره۰۰۰
حالا تمام رهبران غیر پشتون باید هرگونه تفاوت های گذشته را کنار بگذارند و علیه این بدوی ها باید متحد شوند، ورنه تک تک شان بدست این وحشی ها نابود میشوند و اولاد اولاد شان زیر پوشش نام دروغین وحدت ملی غلام و زبون این اوغان های وحشی و تمامیت خواه خواهند شد۰

>>>   برادران تاجک هوشیار و متوجه باشید فریب این تاجران سیاست را نخورید متوجه منافع مردم خودباشید نشود مثل گذشته نقلی بدهن ما کرده و همه منافع مردم ووطن را به منافع شخصی شان بفروش برسانند.ما تاجائیکه این بگفته خود شان رهبران سیاسی به منافع عام جامعه پابند اند آنهارا قابل اخترام میدانیم هرزمانیکه قدم در ضدیت منافع عامه قرار گرفتند قابل احترام نبوده وباید بر علیه آنان قرار بگیریم. همانطوریکه حضرت ابوبکر صدیق (رض)در زمان انتخابش بحیث امیرالمومنین گفت که" تازمانی من از اسلام پیروی میکنم شما از من پیروی کند "
والسلام صابر شمال

>>>   کسانیکه افغانان وارثین اصلی این مملکت هستند هیچوقت به کشور شان خیانت نمیکنند اینها همه بخاطر پول و کسب قدرت تحت نام مقدس جهاد مردم را فریب میدهند و به غیر از ذکر کلمه جهاد هیج برنامه برای شګوفایی افغانستان ندارند

>>>   نور مرد شجا ع است و هر گز نا مردی را قبو ل ندارد خدا و ما همرای نور صا حب تا قطره خون خو د همرای وی استادگی می کنیم هر گز این کو چی نما ها را وقت نمی دهم تا به ابر مرد جها د و مقاو مت دسیسه جور نه شو د

>>>   دو بزرگوار شامل یک پروژه اند ، به رنجش های نمایشی شان خرده مگیر

>>>   افغانان یعنی پشتونها و اینکه اینها چه کرده اند و چه میکنند مثل آفتاب به دو انگشت پنهان نمیشود و درین ۲۷۰ سال هویدا است۰
افغان نوم قومی یک قوم خاص است و نام ملی نیست۰

>>>   Abdul Lalzad
صبر استراتژیک!
==========
اصطلاح جدیدی که باید درج قاموس «مصطلحات ملی» گردد، لقب «صبر استراتژیک» است...
اگر می خواهید شایسته ای این لقب زیبا و پر محتوا شوید، از حق خود دفاع نکنید و خاموش بمانید و یا هیچ مقاومتی نکنید و عاطل بمانید... آن وقت برعلاوه اینکه محبوب همگان خواهید شد و هیچ دشمنی نخواهید داشت، این لقب شایسته هم نصیب شما می شود!
+ + +
انتخاب با شماست!

>>>   سپردنِ سرنوشتِ نیمی از آراء و سرنوشت سیاسی یک حوزه کلان به دست یک «لمپنِ سیاسی» مثلِ عبدالله که توان تعریفِ پایگاهِ اجتماعی‌اش را ندارد دیروز هم نادرست بود و امروز هم و با توجیه نامه نویسی امرالله صالح هیچ واقعیتی تغییر نمی کند‌.
----------
فحش‌دادن به غنی و کرزی، گرهی از کارِ فروبسته‌ی ما نمی‌گشاید. مخالفانِ طالب در مجموع، و مدافعینِ آتشین و پر شورِ تیم «اصلاحات و همگرایی» به طور خاص، به نقدِ درونی و تجدیدِ نظر اساسی نیاز دارند. کرزی از طریق استخدامِ برخی از اعضای طالبان در دولت و همزمان اعطای امکاناتِ مالی و نظامی به «برادرانِ ناراضی» روندِ موجود را از بنیاد دچار مشکل کرد. برای غنی هیچ شرمی نیست اگر به رغمِ تکه‌تکه‌شدن و در آتشِ سوختنِ اردوی ملی و نیروهای امنیتی به صورتِ زنده توسط طالبان، کشتنِ طالب را نسل‌کشی یاد نموده و از آن‌ها حمایت کند. پرسش این است که عبدالله و محقق و خلیلی و عطا کجا هستند؟
می‌توان این فرض را مطرح کرد که غنی در مدیریتِ خود ناموفق نیست و به عنوان «مدیرِفروپاشی» کشور را در کامِ فروپاشیِ مطلق سوق داده است. مدیر ناموفق «عبدالله» و تیمِ اوست که به رغم نیمی آراء نه تنها در برابر تک‌روی‌های غنی نمی‌ایستند، بلکه حتا موضعِ سیاسی مشخص و روشنی ندارند. سپردنِ سرنوشتِ نیمی از آراء به دست یک «لمپنِ سیاسی» مثلِ عبدالله که توان تعریفِ پایگاهِ اجتماعی‌اش را ندارد و از سر درگمی خودش را در تارِ عنکبوتِ جهاد و جهادی‌گری می‌آویزد، خطایی بود که تاوانِ جبران‌ناپذیرش را اکنون به چشمِ سر می‌بینیم.
پایگاهِ اجتماعی کرزی و غنی تعریف شده است و به عنوانِ مدافع پشتون‌ها از هر آن‌که به زغمِ شان پشتون به‌شمار می‌رود، حمایت می‌کنند، حتا اگر طالب باشد. عبدالله پایگاهِ اجتماعی‌اش را چه‌گونه تعریف می‌کند؟ بی‌هیچ تردیدی پایگاهِ اجتماعیِ اشرافی او، مانعِ جهت‌گیری رادیکال و روشن است. این گاهی به نعل و گاهی به‌میخ‌زدن، ریشه در پایگاهِ تاریخی و اجتماعی او دارد. او به عنوان یک لمپنِ سیاسی نه مدافعِ طالب است و نه مخالفِ طالب. موافقت و مخالفتِ او، که حداکثر ناشی از رنج شخصی‌ـ‌فردی است، نه تاریخی، هرگز سیاسی نیست و توان مشخص‌کردنِ مرز دوست و دشمن را ندارد.
عطا نیز به‌دلیل دست‌آوردهای سیاسی و مالی انگیزه‌ي برای جنگیدن با طالب ندارد. مخالفت او با غنی و کرزی در حد «مزاحمتِ سیاسی» است. هر از چندگاهی، لباس رزم می‌پوشد ولی بی‌آن‌که کاری کند در وضعیتی که شمال در مرزِ سقوط قرار دارد، به بزم‌های خارج از کشور می‌رود. ابن خلدون گفته بود: شهر نظامیان را دچار رخوت و سستی می‌کند. این گفته آشکارا در مورد عطا صدق می‌کند. بخواهی‌نخواهی، آن همه مال و منال و دالر و پاساژ و شهرک و زمین‌های شهری و غیر شهری ـ که البته دست یافتن به آن‌ها بدونِ سوء استفاده از موقعیتِ سیاسی و فسادِ سازمان‌یافته محال است‌ـ، هر فرماندهِ نظامی را که فقر و محرومیت را با گوشت و استخوان تجربه‌ کرده، هشیار و محافظه‌کار می‌کند. نگاهِ تجربی به رفتار سیاسی او در چند سالِ اخیر نشان می‌دهد که عطا بیش از آن‌که اهل رزم و ماجراجویی باشد، اهل بزم و سوداگری و مزاحمت است و پاسداری از ثروت‌های بادآورده را بر منافع مردم ترجیح می‌دهد.
جبهه‌ی طالب استراتژی‌های روشن و مشخص دارد. در روز روشن و در برابر نهادهای ملی و بین‌المللی امکاناتِ دولتی را در اختیار طالب قرار می‌دهد. اسرای طالبان را گله‌گله از زندان‌ها آزاد می‌کند. به اردوی ملی اجازه نمی‌دهد که با طالب بجنگند. افسرانِ ضد طالب را آشکارا به حاشیه می‌راند. ادبیاتش روشن است. خواست‌هایش روشن و کردار و گفتارش روشن. جبهه‌ي ضد طالب اما کاملا سردرگم است. نه استراتژی روشنی دارد. نمی‌داند چه بگوید، چه بخواهد و چه کار کند! عبدالله ناکارآمدتر از ان است که تصور می‌شد. اما همان‌گونه که طالب‌گرایی اشرف‌غنی ریشه در پایگاهِ اجتماعی و تاریخی او دارد، ناکارایی عبدالله نیز پایه‌ی اجتماعی دارد. عبدالله به‌هیچ وجه قادر به درکِ درد فروماندگان نیست. گزینشِ محمدخان به جای دوستم، در زمان انتخابات، مشکلات را پیچیده‌تر کرد. به‌هرحال، اکنون زمان آن رسیده است که به‌جای اشرف‌غنی و کرزی، از دوستم و دانش و عبدالله و محقق و عطا و محقق پرسیده شود. انتظار از غنی و کرزی خطاست، خطاتر از آن اما چشم‌پوشی از نقدِ درونی، پاک‌پنداریِ رهبرانِ اتحادشمال و فرافکنیِ مشکلات به رهبرانِ جنوب.
نوشته از اسد بودا

>>>   پشتون وارثین اصلی این دیار نیست قسمیکه بعضی فاشیست های قومی ادعا میکنند. اوغانها یا پشتونها آخرین گروه قومی هستند که به جمع اقوام مختلف این دیار پیوسته اند و کمترین پیوند تاریخی و سابقه آنرا درین خطه دارند.

>>>   فاشست قبيله اوغان سازي دارد و عبدالله موج سواري!
سند قوم‌گرایی اداره ‌ی امور و دست نا مرئي قصر سپيدار در آن..!!
عبدالله اگر ملائيكه هم در سياست شود، وي همان عبدالله عوام فريب، موج سوار، شكست خورده، متردد، بي برنامه، بادي گارد و هويت فروش است. كارهاي بزرگ را نبايد از آدم هاي بي هويت و كوچك
توقع داشت!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است