من از سویدن تا کابل
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۲    ۱۳۹۶/۶/۲۹ کد خبر: 138939 منبع: پرینت

من پانزده سال در یکی از مدرن ترین و دموکراتیک ترین کشورهای جهان، یعنی سویدن زندگی کردم و در آنجا نیز درس خوانده ام. درس خواندن در سویدن کار آسانی نیست و کسانیکه در آن دیار نازنین زندگی می‌کنند، به خوبی‌ می‌دانند که وارد شدن به سیستم آموزشی اکادمیک سویدن گذشتن از هفت خوان رستم است مگر اینکه با پشت سر گذاشتن آموزش‌های مکتب وارد این سیستم شد. من اما خوش شانس بودم و از این هفت خوان رستم عبور کردم. لیسانس آسیب شناسی اجتماعی خواندم، پس از آن ماستری مدیریت و رهبری خواندم و پس از آن هم ماستری حقوق بشر خواندم و در آستانه نوشتن مونوگراف آن بودم که چرخه تقدیر لعنتی دیگرگونه چرخید و محکوم تنفس گرد و غبار کابل شدم.

سه سال است که در کابل زندگی می‌کنم و زندگی کردن در افغانستان جز با معیارهای خودش با هیچ معیار دیگری قابل سنجش نیست، به خصوص وقتی که هزاره باشی با موانع متعدد نانوشته شده مواجه هستی که عبور از آنها مانند عبور از هفت خوان رستم می‌ماند. کس در برابرت زبان به دشنام نمی‌گشاید اما فراوانند کسانی که شان اجتماعی تو را همسان باخود به رسمیت نمی‌شناسند و حقیرت می‌شمارند. افغانستان به رغم اینکه وطن آبایی هزاره‌ها است اما برای زنده ماندن در این وطن از میان دریای خون و آتش عبور کرده اند. من تا زمانیکه سراج التواریخ را نخوانده بودم، به درستی نمی‌دانستم که بر سر این مردم چه آمده است و چرا این گونه بار حقارت و محرومیت تلخ را بر دوش می‌کشند.

من متاسفانه نه عواطف قومی دارم و نه هم عواطف مذهبی اما عواطف انسانی لباس فاخری است که قامت تفکر و خیالم را پوشانیده است و به رغم اینکه خوب‌ می‌دانم در این آشفته روزگار ما کمتر از برهنگی نیست. معتقدم که خداوند را در چهار دیواره یک مذهب و یک دین خلاصه کردن اهانت بزرگ به مقام خداوندی اوست و همینگونه مکرم دانستن مقام انسانی‌انسانها بر اساس تعلق رنگ و تبار و زبان، حماقت نا بخشودنی است. اینگونه اندیشیدن اما در افغانستان نان و نعمت ندارد و برای ایجاد یک جامعه انسانی در این سرزمین باید از هفت خوان رستم عبور کرد. شاید به اندازه من کمتر کسی رهبران سیاسی موجود هزاره را نقد کرده باشند و از اینکه دروازه های بهشت را به رویم نگشودند، سپاسگزارم. بدون تردید آنها پاسداران راستین دموکراسی و آزادی بیان اند. اما جرم هزاره بودن هیچ گاهی از اوراق سرنوشت من پاک نخواهد شد.

در میان پشتون‌ها و تاجیک‌ها دوستان بسیار ارزشمند و ارجمندی دارم که علاوه بر دانشمندی از تمام صفات نیکو و اخلاق و نگرش انسانی برخوردارند و از خوان الطاف بی‌کران شان بهره‌ها برده ام اما آنها شبیه گل‌های نورسته ای در دامن یک کویر می‌مانند که رنگ و بوی شان نمی‌تواند بهار شامل و کامل را به نمایش بگذارد.

صبح درست هنگامیکه خانه را به مقصد کار ترک می‌کردیم، خانمم که تبار تاجیکی دارد، با تعجب از من پرسید که تو با این همه تحصیل و فهم دو سه زبان بیگانه چرا به جایی نمی رسی؟ و چرا صاحب خانه و پول نمی‌شوی؟ برای لحظاتی به چشم‌هایش خیره شدم، بغض سنگینی راه گلویم را بند کرد و نتوانستم برایش بفهمانم که من هم علی خان هستم! اما تعهد کرده ام که تا نفس دارم می‌جنگم تا به مناسبات انسانی نزدیکتر شویم.

هادی میران


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کابل
سویدن
نظرات بینندگان:

>>>   به خانم ات نگفتی که من بخاطر مادیات تحصیل نکرده ام. من بخاطر آموزش علم تحصیل نموده ام و در صورت امکان بخاطر جامه عمل پوشانیدن این علم ام در جامعه تحصیل کرده ام.
در مرحله اول برای من آموزش علم و استفاده از آن برای خدمت به جامعه من مطرح است.
این که من امتیازات مادی و معنوی خویش را از جامعه در مقابل خدمت خویش دریافت میکنم، به جامعه تعلق دارد،نه به من.

>>>   خطاب به آقای میران!
من متاسفانه نه عواطف قومی دارم و نه هم عواطف مذهبی اما عواطف انسانی لباس فاخری است که قامت تفکر و خیالم را پوشانیده است.
بدون عتواطف مذهبی راه به ترکستان است.
پابند امر حق چو نه ای از وفا ملاف
با خالقت چه کردی که با خلق او کنی
امیدوارم در طرز تفکرت تجدید نظر کنی انسان منهای خدا و انسانیت بدون الوهیت همانند بار کجی است که به منزل نمی رسد.

>>>   اقا مهران
شکر خدا را ادا کن مثل شما هلیون ها افغان از نعمت سواد ابتدایی محروم هستند
هر پدیده اجتماعی وفکری در مسیر تکامل و رشد خو تابع قانون علت ومعلول هست ایا در مورد جوان افغان که در کندهار بدخشان کندز و ننګرهار ګوشت و پوست واستخوان خوراک ب پنجاه ودو شدند اطفال کندهاری و کنری به مرمبها امریکایا سوراخ سوراخ شدند لحظه فکر و تشویش کرده اید

>>>   عبدالمنان شیوای شرق

آشفتگی و بی برنامگی سیاسی

مسوولیت ما در مورد مسایل زیرین چیست؟
۱:- در موجودیت قانون انتخابات دوباره فرمان تقنینی صادر شده است. یعنی چه؟
۲:- در فرمان جدید ارگ، کمیسیون پاسخده شورای امنیت است.
۳:- اتحادیه اروپا چهارمکتوب داده و اعتراض دارد که تجهیزات تهیه شده از نشانی ما به کمیسیون ربوده شده است کمیسیون تا حال پاسخ نداده.
۴:- اسناد تحصیلی برخی مسوولین کمیسیون معلوم نیست و خلاف قانون کمیته گزینش افراد لیسانس دارد تا از ماستر و دوکتور امتحان بگیرد.
۵:- برخی اعضای کمیسیون خبرنگاری خوانده اند در بخش مالی کمیسیون مرکزی کار می کنند.
۶:- تا به اکنون تمام جلسات کمیسیون را ارگ مدیریت می کند.
۷:- کمیته گزینش از سوی ارگ و سپیدار چینش شده نه انتخاب.
۸:- در قانون جدید انتخابات امده است که اعضای کمیسیون تحت پی گرد قانونی قرار نمی گیرند. یعنی مصوونیت دارند و دل شان که هر چه کردند.
۹:- رییس کمیسیون فعلی سند تحصیلی جعلی و خسر برده اکرم خپلواک است.
نکته: ارگ کار می کند برای مهندسی انتخابات، سپیدار ماست می خورد. بقیه در خواب.

>>>   تا انتخابات فکر میکنم باد و باران و طوفان های زیادی در راه است . این دو شاید دور آخرشان باشد .

>>>   گاهی اوقات با خود می اندیشم که جغرافیا مذهب و دین را انتخاب می کنند و از دست انسان کاری ساخته نیست! مثل این دوست گرامی که در بلاد کفر تحصیل کرده است و هیچ عواطف مذهبی و یا دینی ندارد ! به باور من اگر دوست گرامی ما در کشور های اسلامی تحصیل میکردند هرگز نمی نوشتن که من عواطف دینی ندارم . پس جغرافیا تعین می کند کی مسلمان باشد و کی بی خدا ! این فقط یک اظهار نظر بود .
حبیب الله یوسف زی

>>>   انقدر مرچ و مصاله داستانت را زیاد کردی که از بسیار زیاتی کمرنګ و بی مزه شده است بلخصوص در بخش تحصیل خود ایا کسی دیګر هم در سویدن است یاتنها شما بودید که به این قهرمانی رسیدید. در باره هزاره بودن تان باید ګفت که مزاری ان قسم تخم کاشت که کاکایش چنګیز نکاشته بود یک مثال عادی اش سر بریدن و رقص مرده است که شاید در اخرت هم از یاد مردم نرود

>>>   بهتر این است که دوست دانشمند و یگانه نمونه قدرت و استعداد فکری که در کشور سویدن تحصیل کرده که غیر او کسی دیگری نمیتواند به همان کشور که درس خوانده برود تا حق انهای که بالای ایشان زحمت کشیده ادا گردد
نوید

>>>   تفاوت انسانیت با اسلامیت تنها در باور داشتن بخداست، واگرنه تمام انسانهای روزمین درارزشهای انسانی واسلامی مشترکند، مثلا زشتی دروغ، نیکی صداقت، قبح ظلم وحسن عدالت. قبح دزدی، بی احترامی وتبعیض وتجاوزبه حقوق دیگران. وحسن احترام به دیگران، تساوی، احترام به حقوق دیگران، درنهاد تمام بشروجود دارد، حتی اگر دین اسلام نمیبود ما بعنوان یک انسان آن ارزشهارا قبول داشتیم.
سخن معروف سیدجمال یادمان نرود که گفت: اسلام را درآسیا ومسلمان را دراروپا دیدم. معنای سخن ایشان این است که مردم اروپا بیشترازمسلمانان به این ارزشهای مشترک پایبند هستند. مردم اروپا درعمل مسلمانند وبه بیشترقوانین اسلام (ارزشها) عمل میکنند، ولی باورشان اسلامی نیست. پس اکثررفتارهای مردم غرب اسلامیست ولی تنها باور به اسلام ندارند.
جوان

>>>   اقای یوسف زی نشان دادی که یک تروریست و یک ....هستی فقط حرف سید جمال را به یاد بیاور که گفته وفتی به بلاد کفر رفتم مسلمان ندیدم اما اسلان دیدم

>>>   هفت خوان رستم چیست که ای بیادر اوره ایقه تکرار کده میره؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است