حتی به حرف خر نيز بايد گوش داد!
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۱    ۱۳۹۶/۷/۲۶ کد خبر: 140191 منبع: پرینت

اين سخنی است از لشک كولاكوفسكی در پيوند به قصه بلعام بعور.
بلعام بعور روزی خر خود را كتک كاری می كند كه چرا به مسير خود ادامه نمی دهد. خرش فرشته ای را ديده در حالی كه شمشير در دست داشته او را از رفتن ممانعت می كرده است. فرشته سرانجام به بلعام نيز خود را نمايان می كند و پس از يک مشاجره تند لفظی او را ملامت می كند كه به خر خود ظلم كرده است چون خر می دانسته است كه اين راه پر خطر است.
نتيجه اخلاقي اي كه لشک كولاكوفسكی از اين داستان می گيرد اين است كه "حتی رای يک حيوان را هم دست كم نگيريم. چون گاهی اوقات كمی بهتر از ما می فهمد."
او سپس می افزايد: "نادانی گناهی است بزرگ و اگر بخواهيم گناه خود را با نادانی توجيه كنيم گناه بزرگتری را مرتكب شده ايم."
من اين دو حرف لشک كولاكوفسكی را بارها در زندگي تجربه كرده ام.
بسيار اتفاق افتاده كه كسي آمده و ما را به عواقب كارهایمان هشدار داده است. حرف او را دست كم گرفته ايم و سپس وقتی با پيامدهايش مواجه شده ايم بهانه تراشيده ايم كه "من نمی دانستم!"
نه! حتی به حرف خر نيز بايد گوش داد. نادانی، عذر موجه نيست!
عبدالشهید ثاقب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پندو اندرز
نظرات بینندگان:

>>>   ثاقب عزیز
چه نیکو نوشتی
مگر میدانی مشکل در کجا است
این هاییکه ور راس امور ما هستند حرف آدم را نمیفهمند چه رسد به حرف ....

>>>   این کار به نفع تان خواهد بود.
زیرا اگر امروز شما به حرف خر گوش بدهید،شاید در آینده هوش مصنوعی به شما رحم کند و به حرف شما گوش کند.
زیرا جهان به شدت بطرف هوش مصنوعی در حرکت است و در آینده نه چندان دور شما نه از نظر قوای فزیکی و نه هم از لحاظ هوش و توان فکری،با آنها رقابت کرده میتوانید.
آنها در کارهای خویش اشتباه نخواهند کرد و کار های خویش را با سرعت عمل انجام خواهند داد.شما در یک زمان واحد نمیتوانید همزمان از سه کار اضافه را انجام دهید،هوش مصنوعی شاید ده ها و صد ها کار را همزمان انجام دهد.
شما در هنگام تصمیم گیری شاید اشتباه کنید و از روی احساسات تصمیم بگیرید.اما هوش مصنوعی هزاران و میلیون ها واریانت را در نظر گرفته از روی هوش مصنوعی خویش تصمیم درست میگیرند.
آنها خود شان،خودشان را پروگرام خواهند داد و خود شان خودشان و انواع و اقسام روبوت ها و هوش مصنوعی دیگر را تولید خواهند کرد.
قسمی که امروز شما شکر می کشید که خر نیستید،در آینده هوش مصنوعی شکر میکشد( با وجودی که اعتقاد به دین ندارد،بلکه به واقعیت عقیده دارد)،که انسان نیست.
زیرا انسان در نظرش یک موجود احساساتی است که توان کاری آن محدود است و امکانات اشتباه آن در جریان کار نهایت محسوس میشود.

>>>   فرشته هيچگاه خود را به خَر نمينماياند.
اين حرف گناه است!
مثالي ديگر ميگفتند كه بر دل مينشست.
نقاد بيكار

>>>   بلی محقق باید به خر خود ګوش بګیرد که بعضی اوقات به الفاظ محقق ګوش نمیکند چون ...

>>>   ازنگاه رفتار پژوهشى (انتروپولوژى يعنى انسانشناسى علم مادر مثلا آموزش و پرورش ; رفتار پژوهشى يک بخش بيولوژى در حيوانشناسى) حيوانات مکمل اند به سرنوشت شان تعين شده و معلوم است و بجاى آخرين ترين مرحله تکامل خود مى رسدمى رسد و انسان نامکمل ترين مخلوقات است چون سرنوشت شان تعين شده ولى مهجول و معلوم نيست. آخرين مرحله تکامل ندارد و هر چيزمى شود و توانايى هاى گوناگون را کمايى مى کنند.
بگونه نمونه جنبش نوشتارى دوران روشنگرى و مدح و تشويق دانش و دانشورى به زبان پارسى
درود بر محمد و درود گران دانش منداش باتوانايى خواندن و نوشتن
1- رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه پدر زبان پارسى نو تاجيک تبار سمرقندى :
هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
2 ابو شکور بلخى:
بدان کوش تا زود دانا شوى
چو دانا شوى زو د والا شوى
نه داناتر آنکس که والا ترر
که بالاتراست آنکه داناتر
نبينى زشاهان که برتختگاه
زدانند گان بازجویند راه
اگر بمانند دیر و دراز
بدانا بود شان هميشه نياز
نگهبان گنجى توازدشمنان
3 فردوسى
توانا بود هر که دانابود
زدانش دل پير بُرنا بود

4 سعدى کرامت انسانى که در منشور کورش بزرگ درج بود سعدى تازه کرد شعر اش همان ز يک گوهر که کسى ياد ندارد بخواند اين شعر سعدی » مواعظ » غزلیات
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
[...]
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
وبلاخره شعر سنگ خارا و دونان جامى آخرين شاعر فارسى به نظم درى که ازاين پس نظم هندى در شمال هندو شرق فلات ايران غالب رايج شد. اميرخسرو با نظم درى کهتر شعر دارد حسن دهلوى و بيدل دهلوى شاعران پارسي گو ى با نظم هندى هندوستان اند
بخاطرايکه "غريزه هاى" انسانى (گرایش درونی و ذاتی ارگانیسم‌های زنده به سمت رفتارهای مشخص است) طبيعى و يا حس هاى انسانى دريک توازن وهماهنگى قراردارد و همين توانايى هاى فراگرفتيگى با آموزش و پرورش همآهنگ مى شود. توانايى در حيوانات دامپرورشى است که فقط مشروط به شرطی‌شدن فعال، جانور یاد می‌گیرد که بین یکی از رفتارهای خودش، با یک پاداش یا تنبیه ارتباط برقرار کند. اگر دورادور چراگاه ها سيم با برق کم گرفته شود و وقيتکه دام نزديک شود ويک تکان بخورد ديگر همه حيوانات در دامگاه در عمر خود به سيم برقدار خفيف نزديک نمى شود. چون فراگرفتن و يادگرفتن دام شرطى است. آدمى زاد به گونه کوچىها نزديک مى شود و چوب را ويا رابر و پارچه را گرفته سيم را بالا مى کند و در دامگاه مى رود تا علف دزدى و با عث جنگ و جدال مى شود. چون قرار تحقيقات دام رفتارى دامروانى ودامپزشکى (حاکمان کلکينى من به پشتو زبان کلکينى چون دروازه بفارسى داده شد ماند پنجره و يکجره) يک غريزه و يا غريزه ها حس ها حيوانات (ديدن بوى کردن, شنيدن و گوش کردن.... غير قابل تصور انسان تکامل کرده. نهنگ آبی 33 ميترى با نهنگ ديگر در بيست هزار کليومترى درآنطرف درياى (رود و رودخانه منظور نيست) بى کران جهان درزيرآب تماس برقرار مى کند و رمز گشاهى (گپ حيوانى) مى کند.
اگر سگى و يا خرى از آب جوچه وجوى ويا چاهى با وجود تشنگى در روز آفتابى و فصل داغ تابستان نه نوشيد صاحب خر خر خود را سرمشق خود بسازد اگر نى خر در جنازه صاحب خود خواهد گفت اين لاشه انسانگرى کرد

>>>   نقاد بیکار!
از چه فهمیدی .
فرشته خودش را به من هم نشان نداده و یقین دارم که به خودت هم نشان نداده .
در فرضیه ات تجدید نظر کن در غیر آن هویت موجود من زیر سوال میرود.
بیکار مضطرب

>>>   درست است آقاي ثاقب !
بعد از اين به حرف هايت گوش ميدهم !


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است