دادستانی به برکنار شده های انتخابات رسیدگی کند
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۵    ۱۳۹۶/۸/۸ کد خبر: 140771 منبع: پرینت

سکوت مرگبار حکومت از جمله وزارت داخله و نهاد های عدلی و قضایی در بازداشت و به محاکمه کشانیدن پنج کارمند برکنار شدهٔ کمیسیون شکایات انتخاباتی نشان می دهد که، حکومت افغانستان قطعا تعهدی برای ایجاد اصلاحات ندارد.

اخیراً دادستان کل افغانستان در یکی از کنفرانس های ملی در کابل گفته بود که، براساس قانون جدید انتخابات، هر نوع تخلف انتخاباتی جرم شناخته شده و پس از این با افراد متخلف برخورد قانونی صورت خواهد گرفت؛ اما هنوز آقای حمیدی در راستای تطبیق قانون بر پنج کارمند کمیسیون یاد شده که متهم به جعل و تزویر اسناد، سرکشی از حکم رییس جمهور، فساد مالی و اداری، تعلل و پای گریزی از وظیفه اند، سکوت اختیار کرده است.

امدواریم که حکومت افغانستان برای اعاده اعتماد از بین رفتهٔ مردم، بگونه فوری در کنار قانون قرار بگیرد و ضمن حمایت از تلاش های کمیسیون شکایات انتخاباتی مبنی بر ایجاد اصلاحات، متهمان را مورد پیگرد قرار دهد.

فخرالدین قاریزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
انتخابات
دادستانی
نظرات بینندگان:

>>>   تقسیم بندی تاجیک ها!
=============

قوم یک مقوله زبانی - فرهنگی است که به علت جدایی از مادر خود و عدم ارتباط با آن در یک پروسه دراز - مدت به قوم یا زبان و فرهنگ دیگری تبدیل می شود و یا در اثر یکجایی و اختلاط با اقوام یا زبان و فرهنگ های دیگری از بین می رود. زبان و فرهنگ همچنانکه در اثر توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند رشد و انکشاف نموده و افتخار بیافریند، در اثر تجاوز و عدم توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند با آهستگی از بین برود. در طول تاریخ، بسیاری از اقوام و قبایل از بین رفته اند یا زبان و فرهنگ خود را از دست داده اند و یا به علت ترس و زنده ماندن و یا به خاطر اینکه مورد غارت و تاراج قرار نگیرند، هویت قومی - قبیلوی یا زبان و فرهنگ دیگری را پذیرفته اند و تعدادی هم برای خود شجره های تیار نموده و خود را به خانواده های اقوام، پیامبران، سلاطین و یا شخصیت های مشهور تاریخی منسوب ساخته اند... به این ترتیب، قوم یا زبان و فرهنگ یک مقوله تاریخی، قابل تغییر و حتی «انتخابی» بوده است.

از طرف دیگر، پیشرفت های علمی نشان می دهد که انسان های معاصر از نگاه ژنتیک- بیولوژیک منشای واحدی داشته و حتی تفاوت های چهره و رنگ جلد افراد که از آن اکثرا به عنوان «نژاد»‌ یاد می شود، عمدتا محصول زیست دراز- مدت در شرایط اقلیمی متفاوت بوده است. یک آزمایش ساده ژنتیکی نشان می دهد که هر یک از ما با «فیصدی» های متفاوت مربوط به مناطق یا اقوامی می شویم که حتی تصور آن هم در ذهن ما نمی گنجد!

واژه «تاجیک» که به عنوان یک قوم در منابع تاریخی اکثرا در کنار واژه «ترک» و در مورد «پارسی زبانان» به کار رفته است، پیشینه حد اقل یکهزار ساله دارد. گر چه با ایجاد مفاهیم جدیدی چون دموکراسی و حقوق شهروندی که «فرد» واحد اساسی آن را می سازد، مقوله «قوم» ارزش و اهمیت سیاسی خود را از دست می دهد، با آنهم زبان و فرهنگ پارسی که روزی در سراسر جاده ابریشم کار برد داشته و از کلکته تا استانبول زبان دربار ها بوده، گنجینه عظیم تاریخی و فرهنگی ایجاد کرده که افتخار جامعه بشری بوده و مواظبت و پاسداری از آن نه تنها وظیفه تاجیک ها، بلکه رسالت تمام اقوامی است که در ایجاد، پخش و گسترش آن سهم تاریخی داشته اند و یا افرادی که امروز گویندگان آن اند...

حاکمان قومگرای کشور در جریان یکصد سال گذشته، نه تنها زبان و فرهنگ پارسی را مورد تاخت و تاز قرار داده اند، بلکه با استفاده از تمام امکانات دولتی تلاش کرده اند که زبان، فرهنگ و حتی هویت قومی خود را بالای سایر اقوام «تحمیل» نمایند. با در نظر داشت این مسئله، تاجیک ها را از نگاه سیاسی - اجتماعی می توان به سه کتگوری زیر تقسیم کرد:

۱. تاجیک های واقعی
————————
کسانی که جرات و شهامت این را دارند که خود را تاجیک می نامند (زیرا باور دارند که افغان هویت قوم عزیز پشتون است) و فعالانه بر علیه سیاست های فاشیستی، قومی - قبیلوی و «تحمیل» زبان، فرهنگ و هویت قومی بالای خود و دیگران مبارزه و مقاومت نموده و طرفدار دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی می باشند؛

۲. تاجیک های بی تفاوت (ترسو و بی خاصیت)
—-———————————————
کسانی اند که به علت عدم آگاهی یا ترس و جبن و یا بهانه های داشتن تفکر ملی، فراقومی وغیره، نه جرات و شهامت تاجیک نامیدن خود را دارند و نه حاضر به مبارزه و مقاومت در مقابل سیاست های فاشیستی و قومی - قبیلوی اند. این افراد اکثرا خود را «فراقومی» نامیده و مصروف زندگی بدون درد سر و شخصی خود می باشند؛

۳. تاجیک های مزدور (فروخته شده و معامله گر)
———————---------—————
کسانی اند که برای آنها هیچ ارزشی به شمول ارزش های قومی یا زبانی - فرهنگی به بهانه های منافع والای مردم و مصالح علیای کشور یا منافع شخصی و رسیدن به مقام های عالی دولتی مفهومی نداشته، عملا در خدمت سیاست های فاشیستی و قومی - قبیلوی قرار داشته و مصروف پر کردن جیب های خود می باشند. گر چه در ادبیات امروزی کشور آنها را «معامله گر» می نامند؛ اما بهتر است آنها را «مزدور» نامید، زیرا هر کسی که برای آنها مزد بیشتر بدهد، در خدمت آنها قرار می گیرند؛ در حالیکه در جریان مبارزات دموکراتیک هیچ حرکت، تشکل و همسویی بدون گفتگو، تفاهم، معامله و لابیگری با سایر افراد، گروهها، احزاب، نهاد ها و دولت ها امکان ندارد؛

+ + +

انتخاب با شماست...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است