هویت طلبی ویژگی مدرن است
پشتون ها در قدم اول و تاجیک ها در قدم دوم از امتیازات بیشتری در ساختار های قدرت برخوردار بودند حالا باید به خواست برحق اقوام دیگر احترام بگذارند. اگر قومی می خواهد هویت اش در تذکره درج شود مبارک است 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۱    ۱۳۹۶/۸/۸ کد خبر: 140797 منبع: پرینت

شهروندی گذار از حالت طبیعی به حالت مدنی است. ویژه گی و شاخص اصلی شهروندی، آگاه بودن به حقوق خود وحقوق دیگران است. آگاه بودن بر مسوولیت های انسانی است. یک فرد به تمام معنا یا در حد ضرور آگاه جهان ما(یک انسان مدرن) هم شهروند ملی است و هم شهروند جهانی. در میانمار آدم کشتند، واکنش نشان دادیم یا نه؟ در افریقای جنوبی تبعیض روا داشتند، از ماندیلا حمایت شد یا نه؟ قدرت های سرمایه داری بخشی از جهان ما را به جنگ، بحران، خون و اشک کشیده اند، موضع ما چیست؟ عکس العمل ما نسبت به آوارگان سوریایی و مهاجرین افغانستانی چه گونه است؟ هر گاه که مردمان فقیر و بینوا را در کشور خودمان میبینیم، می اندیشیم چرا به چنین حالی گرفتار شده اند؟

آگاهی نسبت به هویت خود در همه ی سطوح آن و مبارزه در جهت تعریف و تحقیق آن یک جلوه از عدالت خواهی و مبارزه ی شهروندی است، مشروط بر آنکه دفاع از ارزش های اصیل هویتی معطوف به جمع کردن آن هابا دیگران، با دیگر هویت ها در یک متن دموکراتیک و عادلانه ی نوین باشد-یعنی گشوده به سوی رواداری، تسامح، همزیستی و رهایی. اگر هویت طلبی، دفاع از ارزش های هویتی و قومی به خاطر نفی کردن دیگران باشد، برای برده سازی و نابود کردن اقوام دیگر باشد، ذات باورانه باشد، یعنی این گونه باشد که قومی از بدو خلقت یا در ذات خود فرودست و فرومایه است و قوم دیگر یا اقوام دیگر فرادست و فرامایه، ناپسند است، نادرست است، ناسیونالیستی(از باب منفی آن)، شوونیستی یا فاشیستی است، قابل دفاع نیست. هر کی و هر کس که ذات باورانه به هویت خود نگاه کند پیداست که نه شهروند است و نه چیزی از مفهوم شهروندی میداند، مهم نیست در نیویارک زندگی میکند، یا در یک دهکده ی افغانستان یا افریقا.

نمی خواهیم جامعه ی افغانستان را(به فرض تک هویت بودن) چند قومی و چند هویتی بسازیم.افغانستان کشور چند قومی و چند هویتی است. اگر از یک اصطلاح داریوش شایگان استفاده کنم دارای هویت چهل تکه است. برای رسیدن به یک هویت جامع راه نداریم جز این که این هویت ها را بپذیریم و به خواست دموکراتیک اقوام احترام بگذاریم و متکی بر عدل و انصاف برسیم به جایی که، پذیرفتن هویت های یکدیگر در یک ساختار دموکراتیک و انسانی هویت ملی ما شود. این تنها راه عادلانه است.

من خواست های اقوام افغانستان را، چه کوچک چه بزرگ، برای درج در کارت شناسایی(تذکره) خواست دموکراتیک می دانم و از آن دفاع می کنم، البته با تاکید بر آن شرط هایی که گفتم. وقتی از دفتر ریاست جمهوری سندی به دست می آید که اوج و روح شوونیزم، و انحصارطلبی قومی است، اقوام دیگر با چه اعتمادی باید از هویت خود صرف نظر کنند، به خاطر کدام عدالت شهروندی و انسانیت؟ چرا باید مدارا و مسامحه کند. این خرابه(افغانستان) با نصحیت و پند و اندرز ساخته نمی شود، بگذار در جریان مبارزات حق طلبانه، از متن یک اقناع عمومی و دموکراتیک از نو اعمار بگردد.

"فعل توست این غصه های دم به دم". اگر هویت ها این گونه به میدان دادخواهی آمده اند معنایش این است که ازدست ستم گری قومی و ملی به جان آمده اند به رژیم باور ندارند. به لویه جرگه ها باور ندارند. می خواهند خود را آن گونه که شایسته ی یک شهروند و یک جامعه ی خوب است تعریف کنند. کاتالونا جدا میشود، کردستان آزادی میخواهد، سکاتلند رفراندوم می کند، مگر شهروند نیستند؟ بر عکس عده ای من به این باورم که خواست اقوام برای درج هویت در تذکره خبر خوش در جهت شهروند شدن است.

پشتون ها در قدم اول و تاجیک ها در قدم دوم از امتیازات بیشتری در ساختار های قدرت برخوردار بودند حالا باید به خواست برحق اقوام دیگر احترام بگذارند و در برابر آن تمکین کنند. اگر قومی میخواهد هویت اش در تذکره درج شود مبارک است، من آن را نشانه ای به سوی آگاهی می گیرم و ارج میگذارم.

داکتر لیف پدرام


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پدرام
هویت قومی
نظرات بینندگان:

>>>   کوشش کن به نام اقوام صحبت نکنی ،همه افغانستان ملت واحد است وگلهای یک بوستان است وهریک بوی ناز خود. را میدهد ،در روز آخرت از قوم وقبیله تو. پرسان نمیشود. بلکه ایمانداری واسلامیت ات سوال وجواب میگردد ،همه افغانستان به ملت رسول الله صل الله وسلم پیوند. دارند وکلمه لاالله الاالله ومحمدرسول الله را به زبان دارند پرسیده نمیشود. که تاجک هستی ویا پشتون وهزا ه وازبک ویا ایماق ویا اینکه ...... تار وپود خود را به اسلام آشنا ساز ،کفتارات همه چتیات است ، تفرقه وبی حرمتی در مقابل اقوام مسلمان افغانستان .
عبدالله ریحان

>>>   نه تنها با درج نام اقوام در تذکره مخالف نیستم بلکی امیدوارم در زمان تغییر قانون اساسی باید درج آن هم شود.
مدارا نمودن تنها راهی است برای رسیدن به صلح وثبات افغانستان.
شریف

>>>   تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.

>>>   امروز در زیر نام واژه افغان Afghane در صفحه ویکیپدیا برخوردم ،تعریف های زیر از هویت ملی خود خواندم که، از هیچکدام آن نمیباشم.
من این جا نمی خواهم مباحثاتی نژادی و نژادپرستانه را دامن بزنم، چون از آن چیزی که نفرت دارم نژاد پرستی میباشد. اما این یک تذکری به آنهایی میباشد که امروز حتماً میخواهند واژه را بنام افغان در شناسنامه های ما درج نمایند.
سه چیز اینجا ذکر شده است
1- افغان اسم نژاد سگی میباشد که در کشور های آسیایی میانه زندگی میکند و چیزی جالب که اینجا خواندم که،اسم این سک از طرف انگلیس ها به حیث نژاد ثبت شده است.
2- قبایلی پشتون که در کشور های افغانستان و پاکستان زندگی می کنند.
3- یک نوع چرس (حشیش) که در افغانستان تولید میشود.

حالا من نه سگ تازی هستم که انگلیس ها اسم او را افغان نامیده اند، نه جز قبایل پشتون و نه چرس هم در زندگی خود کشیده ام چی برسد که اسمم چرس نامیده شود.
این جا از مسولین که حتماً اسم افغان را در شناسنامه من ثبت می کنند، خواهش داریم که تعریف های را که با من هیچ رابطه‌ای ندارند از ویکیپیدیا حذف کنند. تا فردا اگر من جایی خود را به اسم افغان معرفی دارم با چیزی های که در بالا ذکر شد عوضی گرفته نشوم.
kabul

>>>   بیماریِ فاشیزم را درمان کنید، نشانه هایش خود به خود نابود میشود!
تهاجم فرهنگی یی که فاشیزم عنوان می کند، بهانه ییست برای برچیدن زبان پارسی. دری خواندن زبان پارسی و چون قاطران لجوجانه روی این نکتۀ نادرست پافشاری کردن بخشی از کار آنهاییست که فکر می کنند هویت بزرگ پارسی مانع تحکیم و جای افتیدن قومی برسراسر کشور است. ازینروست که می خواهند با دری نامیدن زبان پارسی حضور پارسی را در این منطقه انکار و نابود کنند و هر از چند روز یک بار به بهانۀ خرده گرفتن بر این واژه و آن واژه مردم را مصروف می سازند. اصل دشمنی شان با پارسی و هویت پارسی در این سرزمین است.

>>>   اگر مهاجرت اقوام در نظر گرفته شود، پسینه ترین باشنده شدگان خراسان پشتونها اند. حضور شان در شمال کشور و کابلستان که مسالۀ دیروزی است و همه به یاد دارند. در جنوب کشور نیز اینها باشنده های اصلی نیستند. اگر به راستی مسالۀ پیشینۀ حضور در این کشور را دامن می زنند، بازنده خود شان اند.

پادشاهی کردن در یک ملک معنی باشندۀ اصلی آن ملک را ندارد. ورنه هندوستان باید سرزمین مغولها و کورگانی ها می بود نه سرزمین هندیان. حکومت پشتونها در خراسان نیز از همین مقوله است. سرزمین اصلی پشتونها اطراف کوههای سلیمان است، نه آنچه امروز افغانستان نام گرفته است

>>>   تاجیک های واقعی
————————
کسانی که جرات و شهامت این را دارند که خود را تاجیک می نامند (زیرا باور دارند که افغان هویت قوم عزیز پشتون است) و فعالانه بر علیه سیاست های فاشیستی، قومی - قبیلوی و «تحمیل» زبان، فرهنگ و هویت قومی بالای خود و دیگران مبارزه و مقاومت نموده و طرفدار دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی می باشند؛

>>>   تقسیم بندی تاجیک ها!
=============

قوم یک مقوله زبانی - فرهنگی است که به علت جدایی از مادر خود و عدم ارتباط با آن در یک پروسه دراز - مدت به قوم یا زبان و فرهنگ دیگری تبدیل می شود و یا در اثر یکجایی و اختلاط با اقوام یا زبان و فرهنگ های دیگری از بین می رود. زبان و فرهنگ همچنانکه در اثر توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند رشد و انکشاف نموده و افتخار بیافریند، در اثر تجاوز و عدم توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند با آهستگی از بین برود. در طول تاریخ، بسیاری از اقوام و قبایل از بین رفته اند یا زبان و فرهنگ خود را از دست داده اند و یا به علت ترس و زنده ماندن و یا به خاطر اینکه مورد غارت و تاراج قرار نگیرند، هویت قومی - قبیلوی یا زبان و فرهنگ دیگری را پذیرفته اند و تعدادی هم برای خود شجره های تیار نموده و خود را به خانواده های اقوام، پیامبران، سلاطین و یا شخصیت های مشهور تاریخی منسوب ساخته اند... به این ترتیب، قوم یا زبان و فرهنگ یک مقوله تاریخی، قابل تغییر و حتی «انتخابی» بوده است.

از طرف دیگر، پیشرفت های علمی نشان می دهد که انسان های معاصر از نگاه ژنتیک- بیولوژیک منشای واحدی داشته و حتی تفاوت های چهره و رنگ جلد افراد که از آن اکثرا به عنوان «نژاد»‌ یاد می شود، عمدتا محصول زیست دراز- مدت در شرایط اقلیمی متفاوت بوده است. یک آزمایش ساده ژنتیکی نشان می دهد که هر یک از ما با «فیصدی» های متفاوت مربوط به مناطق یا اقوامی می شویم که حتی تصور آن هم در ذهن ما نمی گنجد!

واژه «تاجیک» که به عنوان یک قوم در منابع تاریخی اکثرا در کنار واژه «ترک» و در مورد «پارسی زبانان» به کار رفته است، پیشینه حد اقل یکهزار ساله دارد. گر چه با ایجاد مفاهیم جدیدی چون دموکراسی و حقوق شهروندی که «فرد» واحد اساسی آن را می سازد، مقوله «قوم» ارزش و اهمیت سیاسی خود را از دست می دهد، با آنهم زبان و فرهنگ پارسی که روزی در سراسر جاده ابریشم کار برد داشته و از کلکته تا استانبول زبان دربار ها بوده، گنجینه عظیم تاریخی و فرهنگی ایجاد کرده که افتخار جامعه بشری بوده و مواظبت و پاسداری از آن نه تنها وظیفه تاجیک ها، بلکه رسالت تمام اقوامی است که در ایجاد، پخش و گسترش آن سهم تاریخی داشته اند و یا افرادی که امروز گویندگان آن اند...

حاکمان قومگرای کشور در جریان یکصد سال گذشته، نه تنها زبان و فرهنگ پارسی را مورد تاخت و تاز قرار داده اند، بلکه با استفاده از تمام امکانات دولتی تلاش کرده اند که زبان، فرهنگ و حتی هویت قومی خود را بالای سایر اقوام «تحمیل» نمایند. با در نظر داشت این مسئله، تاجیک ها را از نگاه سیاسی - اجتماعی می توان به سه کتگوری زیر تقسیم کرد:

۱. تاجیک های واقعی
————————
کسانی که جرات و شهامت این را دارند که خود را تاجیک می نامند (زیرا باور دارند که افغان هویت قوم عزیز پشتون است) و فعالانه بر علیه سیاست های فاشیستی، قومی - قبیلوی و «تحمیل» زبان، فرهنگ و هویت قومی بالای خود و دیگران مبارزه و مقاومت نموده و طرفدار دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی می باشند؛

۲. تاجیک های بی تفاوت (ترسو و بی خاصیت)
—-———————————————
کسانی اند که به علت عدم آگاهی یا ترس و جبن و یا بهانه های داشتن تفکر ملی، فراقومی وغیره، نه جرات و شهامت تاجیک نامیدن خود را دارند و نه حاضر به مبارزه و مقاومت در مقابل سیاست های فاشیستی و قومی - قبیلوی اند. این افراد اکثرا خود را «فراقومی» نامیده و مصروف زندگی بدون درد سر و شخصی خود می باشند؛

۳. تاجیک های مزدور (فروخته شده و معامله گر)
———————---------—————
کسانی اند که برای آنها هیچ ارزشی به شمول ارزش های قومی یا زبانی - فرهنگی به بهانه های منافع والای مردم و مصالح علیای کشور یا منافع شخصی و رسیدن به مقام های عالی دولتی مفهومی نداشته، عملا در خدمت سیاست های فاشیستی و قومی - قبیلوی قرار داشته و مصروف پر کردن جیب های خود می باشند. گر چه در ادبیات امروزی کشور آنها را «معامله گر» می نامند؛ اما بهتر است آنها را «مزدور» نامید، زیرا هر کسی که برای آنها مزد بیشتر بدهد، در خدمت آنها قرار می گیرند؛ در حالیکه در جریان مبارزات دموکراتیک هیچ حرکت، تشکل و همسویی بدون گفتگو، تفاهم، معامله و لابیگری با سایر افراد، گروهها، احزاب، نهاد ها و دولت ها امکان ندارد؛

+ + +

انتخاب با شماست...

>>>   نام افغان منحیث نام شهروندان کشور با جعل، ریا، و تهدید در لویه جرگه سال ۱۹۶۳ از طرف باند قومپرستان پشتون آن وقت و به همکاری ظاهر و کاکا هایش بالا مردم تحمیل شد۰ پشتون ساختن کامل کشور یکی از پلان های شوم آنها بود که تا به حال ادامه دارد۰ افغان، اوغان، پتان، همه نام های مترادف برای قوم پشتون هستند، و با هویت دیگر قوم های ساکن اصلی این دیار هیچ ارتباط ندارند۰ تحمیل نام و هویت یک قوم بالای قوم های دیگر خیانت ملی است، و خاموشی علیه آن هم بُزدلی و خیانت ملی میباشد۰
خلاصه اینکه واژه افغان هویت تنها یک قوم است و نباید به هیچ بهانه و هیچ حیله بالای هویت دیگر قوم های کشور تحمیل شود۰ آنهائیکه روی تطبیق این موضوع پافشاری میکنند یا از تاریخ این مرز و بوم آگاهی ندارند ویا فاشیست هائی بیش نیستند۰
افغان اوغان یعنی پشتون، پتان پختون و ما اگر پشتون نیستم افغان نیستیم۰
واقعیت همین است

>>>   کلمه افغان سالهاست که برپیشانی دیگراقوام غیرپشتون ناخواسنه حک شده وازهمه امتیازات ان فقط خودپشتونها استفاده میکند حالاسوال اساسی اینجاست که اگر هر قوم هویت خودش را در تذکره اش داشته
باشد زمین به آسمان میخورد وقوم پشتون چی ضرری
میکند اگر سرودملی کشور به زبان فارسی باش برای قوم پشتون چی ضرری دارد اگر نامراکزتعلیمی به نامهای فارسی مسمعی شود چی ضرری دارد پس بعداز باید حق را را سیاست از این قوم گرفت حالا دیگر دنیای صدسال پیش نیست که فقط یک قوم بر دیگر اقوام زورنمایی کند باید قوم پشتون خیلی چیزهارا بادیگر اقوام مساویانه تقسیم کنند وزمینهای که در طی صدسال
ازمردمان به زورحکومت های ظلم غًضب کرده اند پس
بدهند وبدانند که باگذشت زمان مردم آگاهتر و جرمشان
سنگین میشود پس خودشان در دان حق تلاش کنند که جرمشان کمترشود.
معلم

>>>   لیف پدرام!!!!
فدرالیسم چطور شد؟؟؟!!! بخیالم تجربه کردها و هسپانیه موضوع را حل کرد!!!!

>>>   Khurasani

تاجیک ها ضرورت اساسی به احراز هویت و اعلام دیدگاه راهبردی خود دارند.
ماامروز بیش از هر زمانی دیگری پراگنده تر ، نا منسجم تر و فروپاشیده ترهستیم.
اگر کمی دقت کنید؛ تاجیک در شرایط فعلی از فقدان دیدگاه استراتژیک رنج می برد و در میان اتفاقات و حوادث سرگردان است و مانند راه گم کردکان هر روز به دنبال کاروانی و هر ماه در مسیری سرگردان است!؟

برای سخنرانی دیگران کف می زند؛
در مراسم عقد سیاسی همسایگان به رقص می آید؛
در جنازه دیگران اشک می ریزد؛
روزگارش به واکنش حوادث سیاسی و فرهنگی ضایع و باطل می شود و زمانیکه هم که خسته است ، فال حافظ می گیرد.

در رأس قدرت و بدنهٔ سیاسی و نظامی مملکت حضور دارد، اما حرف‌ها و درد دل‌های خود را به جای آنکه در میز تصمیم گیری بزند، در چهار سوق بازار فریاد بر می آورد و علناً مى پذيرد كه درقدرت است اما قدرت تصميم گيرى ندارد.

از نقد خود فرار می کند؛
از فاسد و مافیای خودی می هراسد؛
قدرت تولید فکر ندارد و هزار سال است که نشخوار می کند؛
با فاسدان خودی قدرت و جرئت مبارزه ندارد؛
و الگوی جوانانش لندکروزر و خانه و پول است.

از بيان چهار ستون اصلى هويت خويش عاجز است و مى هراسد كه بگويد:
او وارث اصلى ( زبان فارسى، مكتب حنفى ، عرفان اسلامى و جغرافيايى خراسان ) می باشد.

در كابينه و در شوراى امتيت ملى نيم جین نماينده دارد اما وقتى اسفزار مقدس با ترمينالوجى فاشيسم افغانى تقسيم مى شود، صدايش خفه مى گردد و خفقان مى گيرد.

جرئت تجليل از مولانا و ابن سينا و بيرونى و غزالى و خوارزمى و بهزاد و زردشت و سنايى و جامى و فارابى و ...... را ندارد ، اما براى تجليل از نظريه پردازان فاشيسم حاضر است بجاى چارپاره قصيده بسرايد.

تحريف تمدن، تاريخ ، هويت ، زبان ، فرهنگ و جغرافياى خود را به تماشا نشسته است و خود بر تثبيت آن مهر تأييد مى نهد.
شرم آور تر اين است كه به يك مجموعه يى ابن الوقت سياسى تبديل شده است و براى گرمى بازار سياسى ديگران سرود مى خواند و رقص مى كند.
آری برادر ...
دفترآشفته ی دیوان حال ما مپرس
خط غلط ، املاء غلط ، انشاء غلط ، معنی غلط

>>>   افغان هویت تاریخی ما است ، کسکه درین کشور تاریخ دارد باید در باره ادعا کند ودر غیرآن به افراد وگروه های غیرمسوول وبی نسب اجازه است تا اول نسب خودر پیداکند کی است ؟ ازکجا آمده است؟ وبرای این کشور در طول سه صد سال گذشته چه کرده است ؟ وقتی توانیست تثبیت هویت نماید وکلمه وهویت زیباتر ازافغان برای خود یافت با آن بدون ترس بپیوندد ودرهمانجا سکونت گزین گردند.
غزنچی

>>>   هر انسان حق دارد نظر دهد این که خطا نیست

>>>   اقای عبد الله ریحان
اتفاقا جملات وکلماتی را که گفتی به فاشیست پشتون بگو که حق دیگر اقوام راغصب کرده .

>>>   ریحانه جان
درست که همه افغانستان یک ملت واحد است ولی این ملت واحد از ملیت ها یا قومیت های مختلف تشکیل شده و هر کدام آن حق دارد هویت تاریخ و زبان خود را بشکل اصلی و واقعی آن تبارز بدهد۰ افغان یا اوغان نام تنها پشتونها است۰

>>>   با چندتا از کامنتها شدیدا موافق هستم که گفتن باید اسم کشور تغییر کنه تنها راه حل این مشکل تغییر نام ننگین فعلی کشور است
بهتر است اسم کشور رو به ایالات متحده خراسان تغییر بدیم این اسم به تمام اقوام اطلاق میشه و قطعا بجز پشتونها هیچ مخالفی نخواهد داشت

>>>   لیف پدرام
صحبتهای قومی نکن بدردکس نمیخورد زیرا تعصب هم اندازه دارد وچیزیکه میخواهی بدست هم آورده نمیتوانی بیغم باش

>>>   بع میهن فروشان مانند پدرام:
" بـه هـر رنـگـی کـه خـواهـی جـامـه مـیـپـوش. مـن از طــــــــرز خــــــــرامـت مـیـشـنـاسـم".

>>>   مبارزه پدرام برضدپشتون است مگر پیروز نمیشود

>>>   فدارالیزمت چطورشد اوتعین کننده سرنوشت ما ه

>>>   خوب است تمام اقوام به این نظریه توجه کنند و احترام بگذارند

>>>   آقای پدرام ! دقیق و علمی تحلیل نمودید اگر کسانیکه قوم خودرادوست دارند باید دیگر اقوام را هم باید برسمیت بشناسند و درپهلوی خود قبول کنند یقینا" به کسی میتوان شهروند خطاب کرد که درجامعه خود همه واقعت های تاریخی ادبی و فرهنگی آنرا قبول واحترام کند عالی فرمودید همین است مفهوم شهروند وبالاخره ملت شدن.
صابر شمال

>>>   واعتصمو بحبل الانسان جمیعآ و لا تفرقو.
در غیر آنصورت جای همه تان را روبات ها و هوش مصنوعی فرا خواهد گرفت که به هیچ ملیتی و گروهی و قومی و مذهبی و مملکتی ارتباط نخواهد داشت و به همه زبان های دنیا گپ خواهد زد و هیچ وقت پیر نمیشود و از کار نمی افتد و خسته و مانده نمیشود و معاش نمیگیرد و نمی میرد.
فقط بطری اش را خودش چارچ میکند و تمام کار ها را از کار خانه گرفته تا شعبه و شهر و بازار و غیره، همه را خودش انجام میدهد.

>>>   بدانیــد که ســتم مــلی یعنــی چی؟
حکومت مستبد داود خان از طاهربدخشی بزرگ خواست که ستم ملی را برایشان تعریف کند.
بدخشی درپاسخ گفت: آیا چک وردک والسوالی است؟ مستنطق گفت بلی.
بعد پرسید که آیا بدخشان ولایت است؟ مستنطق گفت بلی.
بدخشی بزرگ گفت: پس شما قضاوت کنید که فعلأ از یک والسوالی چک وردک هفت والی ایفای وظیفه می میکنند، و شما یک حاکم از از سراسر ولایت بدخشان ندارید.
آیا این ستم ملی نیست؟
از خاطرات "عبدالحمید محتاط"

>>>   در حدود ۱۲۰ سال پیش نام خراسان توسط استعمار انگلیس و همکاری امیر های دست نشانده ایشان به اوغانستان یا افغانستان تبدیل شد۰
افغانستان یا افغانلند یک نام جعلی است که توسط انگلیس به این کشور داده شده۰ اسم اصلی این دیار خراسان است۰  حتی احمد خان درانی خودش را امیر خراسان نامید، و در آن وقت نامی از افغانستان نبود۰  آخرین امیر پشتون که بنام امیر خراسان بنامش سکه ضرب زده، و آن سکه ها در موزیم ها موجود است، امیر محمد افضل خان، پدر امیر عبدالرحمن خان است۰  بناعاً اسم افغانستان به این کشور بعد از سلطنت او داده شده۰

>>>   جناب محترم آقای ریحان
آنچه شما فرمدید دقیقن عین نظر آقای پدرام است. که من با هردو موافقم.
شماگفتید افغانستان یک باغ است با گل های رنکارنک.هرگل را رنگی است دگر و بویی است دگر و دقیقن همین تنوع گل ها است که به زیبایی باغ افزوده است. و فراموش نباید کرد که هر گل را در پهلوی رنگ و بوی دل آرای خودش یک نام زیبا هم است.نمیشود همه گل های باغ را با قبول رنگ و بوی خاص خودشان فقط لاله نامید یا فقط نسترن تا وحدت ملی در باغ حفظ شود بلکه بر عکس تمامیت باغ را باید حفظ کرد و در و دروازه اش را باید پاسداری کرد و به همه گلها همزمان و یکسان رسیدگی کرد و گذاشت که هر گل رنگ خود را داشته باشد و بوی خودرا و این دقیقن همان چیزیست که آقای پدرام مطرح میکنند.
اگر غیر این است مارا مسحضر دارید.
روز محشر
آنچه مبپرسند
زصرف نقد عقل است
در درازنای عمر

>>>   خوب بازم همگي گلهار به نامي مثل گل ياد ميكنند نميگويد كه ميرويم به باغ كه نسترن نگاه كنم يا كه لاله نگاه كنم وووووووو.چي ميگونيد ميروم به باغ كه گل هارا نگاه كنم شرم كنيد حيا كنيد از خدا بترسيد .
فيروز كوهي

>>>   اگر قرار باشد نام افغان (پشتون ) یعنی یک قوم خاص در حجت ملی (تذکره) درج شود پس باید نام همه اقوام دیگر ساکن در افغانستان نیز
درج گردد . تا هویت دیگر اقوام در نام افغان (پشتون ) مدغم نه شود .
و الا بهتر آنست که به دولت اسلامی افغانستان که تذکره به همین نام است بسنده شود ونام اقوام
در داتا بیس و یا فارم دموگرافی با دیگر احوال شخصی نفوس به خاطر
مشخصات نفوس و احصاییه و پلان های اقتصادی و اجتماعی درج و
جمع گردد.
م.ش.ف کابل عالم به امور دموگرافی

>>>   تمام ارزگان و یک قسمت عمده زابل، هلمند، غزنی، وردک، قندهار، و نیمروز هزاره نشین و تاجک نشین بودند که توسط سفاک عبدالرحمن خان نسل کشی شدند و فرار داده شدند و زمین آنها به پشتون ها داده شد۰ زیادترین وحشت کشتار و ظلم را هزاره ها دیدند۰ در دوران های بعدی تا امروز در شمال، غرب، و مناطق مرکزی زمین های درجه اول زراعتی به ناقلین پشتون داده شد و در آنجا جابجا شدند در حالیکه مردمان اصلی آنجا ها همه بی زمین و در فقر بودند و هستند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است