جرگه به پنج دلیل نمی‌ تواند بحران کنونی را حل کند
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۳    ۱۳۹۶/۹/۶ کد خبر: 142164 منبع: پرینت

1. ساختاری
مجلس بزرگان (لوی جرگه) نهاد ساختارمند نیست. این مجلس بنابر «وضعیت» شکل می‌ گیرد. تجارب جهانی نشان می‌ دهد نهادهایی که بر بنیاد وضعیت ویژه شکل می‌ گیرند نمی‌ توانند بار مشروعیت، مقبولیت و حل‌ کننده داشته باشند. ساختارهایی که مجلس بزرگان (لوی جرگه) را می‌ سازند توسط قدرت مشخص می‌ شوند.

۲. مفهومی
معمولا «وضعیت اضطراری» که مسبب تدویر مجلس بزرگان (لوی جرگه) است توسط دولت تفسیر و تعریف می‌ شود. این روش نمایانگر تحمیل اندیشه‌ ها و نیازهای حاکمیت زیر نام اراده ی جمعی بر مردم است. این در حالی‌ است که مردم هیچ نقشی در این تصامیم ندارند.

۳. مطلق گرایی
مجلس بزرگان (لوی جرگه) برخلاف نام اش در گرو فرهنگ «فردگرایانه» به اصطلاح «رهبران» دایر می‌ شود. اراده ی جمعی که بتواند با سازوکارهای شفافیت، حسابدهی و دموکراسی همراه باشد در مجلس بزرگان (لوی جرگه) مستولی نیست. از این رو فرهنگ مطلق‌ گرایی زیر نام جرگه مردم را در خدمت حاکمیت قرار می‌ هد.

۴. فرهنگی
مجلس بزرگان (لوی جرگه) یک روش پوسیده و فرسوده است که با فرهنگ تنفذگرایی و ذات گرایی همراه است. این فرهنگ سبب می‌ شود که ارزش‌ هایی چون کثرت گرایی، آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی حقوقی زنان را قربانی خود سازد.

۵. ایدیالوژیک
مجلس بزرگان (لوی جرگه‌) به آسانی ابزاری برای ایدیالوژی‌ ها می‌ شود. گرایش‌ های تندروانه زمینه‌ می‌ یابند تا بر اراده مردم و قدرت سیاسی حاکمیت کنند.

ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مجلس بزرگان
لوی جرگه
نظرات بینندگان:

>>>   سپنتا : "تاسف می خورم که راهی جز جرگه نمانده است"
سپنتا بخشى از نظام است با غسل تعميد بخشش گناهان امکان پذير نيست. در سياست خارجه و در امنيت کشور کدام شهکارى انجام نداده. بسيار پوف و حرفهاى کته کته و پسودوعلمى مى زند. و امروز نقش برای تبلیغاتى اعلاناتى و پروپاگند واگيتاسيونى براى بادار خود گرزى گرفته همان گونه که پاول یوزف گوبلس براى رهبر فاشيستهاى آلمان هيتلرنقش بازى کرد!يک رومان نويس (داستان , قصه٬ افسانه) خوب مى شد. در رومان ميتوانستيد کلمات بالونى استفاده کنيد. رومان و افسانه واقعيت تاريخى وسياسى نيست بلکه دروغ است. حالا که بالون هاى زبانى تان به خس ترکيد گپهاى تان فلى للى فس شد و به باد هوا رفت. شما راستى مبادى ٬ مبانى و بانى اخذ "وحقوق" ايد و نه مبادى ٬ مبانى و بانى اصول حقوقى و قانونى حق به حقدار و قانونيت دولتى ودولت قانونى وحقوق عادلانه وعدالت وحقوقى وقانونى.
با "گر" و "يورت" و "جورت" همايش از ميراث چنگيزخانى در قرن بيست يک حماقت دموکراتيک بودن را ثابت مى کند.
امکان دارد که واژه آلمانى "تهنگ" (Thing) "تنگ" و "دينگ" (Ding امروز دينگ چيز مى دهد) آشنا باشيد. مريخ تينکوزس يک خداوند گرمنى و المانيشى بود و مريخ تينکوزس از استوره "تیر" . تیر فرزند اُودین ایزدان گرمن‌ها و کليه کشورهاى اسکاندیناوی تا اتريش و سويس (گرمنها شمال; المانيشها جنوب)
تنگ" جلسات حقوقى اقوام گرمنها و المانيها زير آسمان کبود برگزار مى شد که رييس اين جلسه خود " خدا شمشر بدست" و پسان نماينده يزدان قيصر شمشر بدست شد.
داکتر رنگین دادفر سپنتا، که در حزب سبز ها آلمان عضويت داشت که دو وزير آلمانى يکى وزيروسکار فيشر وزيرخارجه آلمان ازسوى پارلمان آلمان انتخاب شد و يکى وديگر که رفيق حزبى فيشربود سپنتاخان بود.
اگر فيشر مى نوشت: "تاسف می خورم که راهی جز تنگ نمانده است". مادرزاتى اش زير خطربود زيرا در آلمان پارلمان دو اتاقه نيست بلکه هر قانون در پارلمان آلمان فدرال و در مجلس نمانيدگان 16 پارلمانهاى کشورهاى ايالتى تصويب مى شود سنا و سناتورى ندارند که اين اعضاى اين مجلس تنگ وار ازسوى ايزدان وشاهان انتصاب شوند
گر ويا جر مغولى و تنگ آلمانى در گوهر ازيکديگراند.
چطور داکتر رنگین دادفر سپنتا?


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است