خصلت های برتر گرگ وحشی نسبت به آدمیزاد
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۰    ۱۳۹۶/۹/۱۴ کد خبر: 142636 منبع: پرینت

تنها گوشه هایی از روش و خصلت های گرگ وحشی مبهم و معما است بقیه در اثر تحقیق و پژوهش های زیاد علمی و اکادمیک معلوم شده است.

اول: گرگ وحشی سخت به خانواده و چوچه های خویش حرمت دارد تا آن حد که بزرگ خانواده هفت ساعت راه می پیماید تا برای چوچه گرگ ها غذا انتقال دهد. وقتی به چوچه ها رسید گوشت را که ناجویده به شکم خویش انتقال داده دوباره از راه دهن به چوچه های خویش تغذیه می نماید. تا زمانیکه مطمین از سلامت چوچه ها نشوند تنها با سیر شدن و تغذیه خود اکتفا نمی کنند.

دوم: قانون اجتماعی خویش را مراعات می نمایند. هیچگاه گرگ ضعیف را تنها رها نمی کنند و تا توان دارند از او مواظبت می نمایند. وقتی موفق به شکاری بزرگ شدند صدا بلند می کنند و زوزه می کشند تا یاران شان از دور دست ها خبر شوند و خود را برای صرف غذا بصورت مشترک برسانند.

سوم: از فرط گرسنگی و یا بخاطر نبود غذا به ساحه گروه رقیب داخل نمی شوند. مرز جغرافیایی را تا حد امکان مراعات می کنند. یعنی غذا که یگانه نیاز مادی گرگ ها است باعث جنگ و درگیری میان گروه های رقیب نمی شود اما اگر جنگ میان شان صورت گیرد که می گیرد به چوچه های یک دیگر آسیب نمی رسانند.

چهارم: اول تلاش می نمایند با کسی از بیرون آشنا نشوند چه گرگ و چه غیر گرگ ولی اگر آشنا شدند تجاوز نمی کنند اما با حیوانات که منبع غذای شان است هیچگاه از سر دوستی پیش نمی روند. دشمن برایشان دشمن است در اصل دشمن شناسی خویش اشتباه نمی کنند.

پنجم: در تاکتیک جنگ خیلی مهارت دارند. تلاش می نمایند دشمن را سرگردان و فرسوده سازند و گله و رمه ای شان را پارچه پارچه سازند و بعد ضعیف ترین آنها را شکار نمایند و خود را سیر سازند. برخلاف شماری از تشکیلات نظامی امروز در فقدان استراتژی به سر نمی برند و می دانند که چه کاری انجام دهند در کدام اراضی و در چه وقت روز یا شب.

ششم: گرگ ها کم می خوابند. گاهی در یک روز سی کیلومتر راه می روند. زیاد بودن غذا برایشان معنی تنبلی و خواب بیشتر و راحتی را نمی دهد آنها می دانند که باید هر روز زحمت بکشند تا زندگی بهتر داشته باشند. اگر گاوهای وحشی گیرشان نیامد می دانند که چگونه با گوشت موش صحرایی و دیگر حیوانات کوچک گذاره کنند.

در ادبیات ما گرگ نماد درندگی، شکم پرستی و بی رحمی است. با آنکه در داستان یوسف گرگ حیوان با حرمت و با فهم به تصویر کشیده شده است. وقتی این نکات را متوجه شدم گفتم چه بسا آدمیزاد که گرگ نسبت به آنها شرف دارد.

صالح


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
گرگ
آدمیزاد
نظرات بینندگان:

>>>   پدرام:
من از هر چه تاجیک خاین، مزدور و مزدورمنش است بیزارم. چه سیاست مدار، چه تاجر، چه نظامی، چه شاعر، چه نویسنده و…
من از همه ی مزدورمنشان و نوکرصفتان جهان بیزارم. در هر قاره ی که هستند از هر کشوری که هستند از هر دین و مذهبی که هستند از هر هویت و تباری که هستند.

تاجیک هایی که در به در دنبال غنی و کرزی و اتمر و بقیه می گردند تا لقمه نانی به دست بیاورند، به کرسی ای بنشینند، یا مشروعیت خود را از شوونیست های پشتون بگیرند، کوچکترین اهمیت، اعتبار و عزتی نزد من ندارند. من راهم را ادامه میدهم حتا اگر تنها بمانم.همیشه سخن دکتر شریعتی به یادم می آید، که در باره ی ابوذر غفاری(رح) گفته بود: ابوذر تنها زندگی می کند تنها میمیرد و تنها حشر میشود، البته این را هم بگویم که حضرت ابوذر کجا و ما آدم های معمولی کجا!
سخن دکتر شریعتی را در مقام مثال آوردم نه در مقام مقایسه.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است