فرهنگ خشونت یا فرهنگ یاوه گویی
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۲    ۱۳۹۶/۹/۱۴ کد خبر: 142644 منبع: پرینت

قانون یا ایمان؟

بخشی از نخبگان جامعه مدنی افغانستان مبارزه علیه فرهنگ خشونت و زورگویی را که محصول چند دهه جنگ بود و هنوز هم از میان نرفته برای خود یک وظیفه و یک رسالت می دانستند و هنوز هم می دانند. برای رسیدن به صلح ما نیاز به فرهنگ صلح، همزیستی و تعادل داریم. چه بدرد می خورد که با حکمتیار قرارداد صلح به امضا برسد زمانیکه با پا گذاشتن به کابل به زبان خشونت، تحریک و نمک پاشی روی زخم ها می پردازد.

در چند سال اخیر از زمانیکه آمریکا با مداخله نظامی خود طالبان را در کابل از قدرت فرود آورد و افراد، گروه ها و وفادارانی را به جای آن ها سر قدرت نشاند که نه توانایی مدیریت سیاسی و اداری یک مملکت را داشتند و نه هم اراده آن را. برای چنین امری دانش، توانایی و تجربه از اهمیت بسزایی برخوردار است ولی مهمتر از آن صداقت و خلوص نیت، احترام به مردم، دانایی و قدرت آن ها ضروری تر است وگرنه ما در پی منافع شخصی، فامیلی و یا قومی هستیم و برای رسیدن به این معمول از هر حیله و نیرنگ و مدرن ترین افزارهای ارتباط جمعی گرفته تا حرافی ها و چالبازی های ساده لوحانه کار می گیریم.

افغانستان مدت ها است در حال کامپین انتخاباتی است از همان فردا و دیروز تقلب شرمگین انتخابات قبلی ولی حالا این روند شدت بیشتری به خود گرفته است تا سال گذشته مد این بود که هر فاجعه ای که رخ می داد اشرف غنی یک کمیسیون تحقیقات درست می کرد، کمیسیون های بی هیچ سرنوشتی حالا مد قانون است. از قرار معلوم حکومت وحدت ملی تازه درک کرده که در این مملکت تبعیض وجود دارد در قدم اول تبعیض وحشتناک قومی (یکسال و نیم قبل کسی گفته بود "برای رییس جمهور کسی که پشتو بلد است آدم خوب است. اگر پشتو حرف بزند و از لوگر هم باشد خوبتر".

افتضاحات تبعیض در دستگاه های ارگ و وزارت ها علیه هزاره، تاجیک، ازبک و دیگران در این اواخر تبعیض را از یک اتهام مردمی فرا برد و خود دولت مثال های رسمی این تبعیض را ارایه نمود. نمی شود برای رفع تبعیضی که طی قرن ها پوست آن آنقدر کلفت شده است که تشکیل یک کمیسیون نمی تواند خاک به چشم مردم بزند. نه، باید یک قانون ضد تبعیض ساخت! این کشف بزرگ را به نابغه علم و حمکت و مردمدار و دمکراسی تبریک باید گفت. حالا می دانیم که تبعیض زاده اراده حاکمان مستبد و یک روش نرمال حکومتداری برای آنها نبوده. نه آنها شدیدا مخالف تبعیض بوده اند ولی قانونی در این مورد وجود نداشته و فکر می کردند که چون قانونی در این مورد نیست پس تبعیض خلاف قانون نیست!

پس اشرف غنی هدایت می کند که در این مورد یک قانون بسازید ولی یاوه گویی تا حدی است که او در روز میلاد پیامبر صحبت می کرد و چون بزرگترین عالم دینی هم هست (به کرات نشان داده) به ما می گوید :"جامعه افغانستان به تبعیض نه ضرورت دارد و نه اجازه مساوات هر افغان با هر افغان جزو ایمان ما است."

متوجه باشید این آدم مسلمان و رهبر مسلمین افغانستان می گوید:"تبعیض ضد ایمان ما است". یعنی ایمان ما کافی نیست که ما را از اجرای تبعیض باز دارد. قانون باشد قانون برتر و مهمتر از ایمان. خواهید دید این قانون تهیه و توشیح شود تبعیض از میان می رود. ایمان دارید با این حرف خود این جناب ضربه محکمی به ایمان من زد که البغدادی نزده بود!

پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
قانون
ایمان
نظرات بینندگان:

>>>   پدرام:
من از هر چه تاجیک خاین، مزدور و مزدورمنش است بیزارم. چه سیاست مدار، چه تاجر، چه نظامی، چه شاعر، چه نویسنده و…
من از همه ی مزدورمنشان و نوکرصفتان جهان بیزارم. در هر قاره ی که هستند از هر کشوری که هستند از هر دین و مذهبی که هستند از هر هویت و تباری که هستند.

تاجیک هایی که در به در دنبال غنی و کرزی و اتمر و بقیه می گردند تا لقمه نانی به دست بیاورند، به کرسی ای بنشینند، یا مشروعیت خود را از شوونیست های پشتون بگیرند، کوچکترین اهمیت، اعتبار و عزتی نزد من ندارند. من راهم را ادامه میدهم حتا اگر تنها بمانم.همیشه سخن دکتر شریعتی به یادم می آید، که در باره ی ابوذر غفاری(رح) گفته بود: ابوذر تنها زندگی می کند تنها میمیرد و تنها حشر میشود، البته این را هم بگویم که حضرت ابوذر کجا و ما آدم های معمولی کجا!
سخن دکتر شریعتی را در مقام مثال آوردم نه در مقام مقایسه.

>>>   گوهر انسانیت در نفس انسان مستور ( پنهان ) است به صیقل تربیت محیط اصلیت خانواده گی ظاهر می شود.
افتخار همه ما در این است که انسانیم و اشرف مخلوقات و به این مقام والا و بزرگ خود را از سایر موجودات برتر میدانیم. پس بهتر است که به مقام خود پی بریم و به وظایف خود آگاه گردیم.
انسان که دچار مشکل روحی و روانی است بلکه با ارزش های اسلامی نیز با مشکل روبرو است چون مومن واقعی هیچگاهی امام حسین را نواسه خدا نمی گوید، رهبر واقعی هیچگاهی چادر سرکردن را نقص و عیب نمی داند.
دانشمند واقعی هیچگاهی شخصیت های علمی را بچه خر نمی گوید،
شخصیت واقعی هیچگاهی باد برآمدن را وظیفه مطبوعات نمی داند،
متفکر واقعی هیچگاهی نمی گوید که "اگر بندش نکردم بچه آدم نباشم".

دل کــس را نـــرجــــانـــد مــــؤدب
به مخلوق مهربان است بهر یزدان

بهـر جا بی ادب منفـور خـلق است
شـود خـوار و ذلیل و بس پریشان

ادب واجـب بـــود در کـیش اسـلام
شـده آداب بـه اسـلام جــز ایـمــان

ادب باشد به عــرفــان خاک گشتن
که خاک است عنصر اصلی انسان

تـو راۀ عجـز و آداب گـیـر (الهه)
غرور و خود پسندیست کار شیطان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است