تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ ۱۳۹۶/۹/۲۳ | کد خبر: 143132 | منبع: | پرینت |
افغانستان سرزمین جنایت و بربریت و نسلکشیهای بیرحمانه است. بخشی از این ستم در چهار دهه گذشته زمانی که مجاهدینی به نام اشرار تفنگ بدست شهرها و از جمله کابل را تصرف کردند اتفاق افتاد.
سیاف، ربانی، محقق، مزاری، مسعود، حکمتیار، دوستم و ...همه در نقش خودشان در خلق تراژیدیها و جنایتهای که از عینک هواداران شان حماسه و انقلاب است نقش داشتند.
همه گرفتار موجی از افراطیت، بربریت، احساسات قومی، خودبزرگبینی و خودحقپنداری بودند. همه، مشت فاتح کابل را بر سینه میزدند و حاکمیت و حکومت و مملکت را از آن خود میدانستند.
چند جهادی شرور و بیبرنامه و مزدور که با تفنگ آیاس.آی و سی.آی.ای جنگ و کشتن را خوب آموخته بودند بر سر تقسیم قدرت میلههای تفنگ شان را بجان همدیگر داغ کردند.
اینگونه بود که جنایات بیشماری خلق شد و هیچ کبوتر سپیدی در این میان وجود ندارد.
برای من تاسف بار است که وقتی میبینم حرفی از جنایات سیاف، حکمتیار و ملاعمر نوشته میشود دوستان تاجیکتبارم هورا کشیده تایید میکنند اما وقتی حرفی از جنایاتی که در پیرامون سران جمعیت اتفاق افتاده نوشته میشود، احساسات وطنپرستی شان غلیا کرده و مرا به خاموشی در این مورد دعوت میکنند.
منطق شان هم این است که یادآوری گذشته منجر به تنش قومی میشود. اگر چنین است چرا شما پیهم از گذشته سیاه حکمتیار مینویسید؟ استدلال میکنند که یادآوری از گذشته خودش به مثابه جنایت است و باید خاموش ماند. نمیدانم آدم چقدر باید منطق خود را کنار بگذارد و به خود اکت حافظ وحدت ملی را بدهد تا چنین استدلال بیسر و ته از خود برون دهد.
اینجا که منطق شان لنگید مرا متهم به وابستگی به حزب و قبیله میکند. آنهم حزب وحدت که عوامل جنایتکار آن بار بار مرا در مورد نوشتههایم تهدید کرده اند و آنچه من از بنیاد با آن مخالفم. من به همان میزان که در مورد کارنامه خوب و بد مسعود، سیاف، حکمتیار و دوستم خوانده و نوشتهام به همان میزان در مورد مزاری، محقق و خلیلی نیز خوانده و نوشتهام.
این حقیقت تلخ و یک روی سیاه سکه به نام جهاد است که مطمین باشید قابل کتمان نیست و نسل بعدی واژه به واژه حقیقت را از لای تاریخ مییابند.
مطمین باشید که با مرور و یادآوری گذشته، اگر گره ای از مشکل باز نشود، گره دیگری افزوده نمیشود.
وفایی
>>> Arianfar
بزرگترین جفا در حق دموکراسی را کسانی کردند که در انتخابات با آن که نیک می دانستند که داکتر عبداله برنده قاطع است، برای حفظ منافع آزمندانه و کرسی های خود با توطیه سکوت از کنار واقعیت گذاشتند و حقایق را از چشم مردم و جهانیان پوشیده نگه داشتند. پیشاپیش همه کرزی، خلیلزاد و اسپنتا و چند معامله گر دیگر.
به ویژه مشاور امنیت ملی کرزی باید با برگزاری کنفرانس
مطبوعاتی افشاگری نموده و استعفا می داد.
اری
همیشه میان های شعارهای زیبا و رفتارهای زشت شیار ژرفی هست.
>>> ظام الدین غیاثی
کرزی ،اسپنتا ، انجینیر نبیل،خلیلزاد و دیگران خیانت ملی را مرتکب شده اند .
در خیانت به موکراسی آمریکایی ها و ناتو دست دارند
>>> بسيار استدلال منطقى و بجا!!
>>> Baha.
جنایتکاران می آیند و می روند و اما جنایت سالاری در بسترش نهادینه می شود و تا انتهای تاریخ سیاه قیبله تداوم می یابد .
آقای دگراندیش پرسیده اند که این آدم ها با هم چه ارتباط دارند؟
این آدم ها ارتباط دارند، حزب وطن که نجیب رهبرش بود، حال تصویر جبار قهرمان را در کنار عکس نجیب می بیندید که جنایتکاران خادیست را جمع نموده تا حزب وطن را بازسازی و با حزب اسلامی گلبدین مدغم کند تا انتخابات پیش رواین دو حزب جنایتکار برای اشرف غنی رأی بیاورند. در انتخابات گذشته گوسپندان رأی آوردند و در انتخابات آینده گاوان رأی می آورند و آن هم از جنس غلزایی.
>>> شما راست میگویید.اما من از آنهم وسیعتر فکر میکنم.
فکر میکنم به قدرت خالق خیالی که این همه جنایات را میبیند و جلو آن را نمیگیرد و میگوید که من به شما عقل دادم،اما این که از عقل کار نمیگیرید،گناه من نیست،اما در روز قیامت کن همراه شما کار خواهم داشت.
هیچ کس نیست که از او بپرسد که تو که زنجیره غذایی را در روی زمین خلق نموده یی و تمام زنده جانها بشمول حیوانات و نباتات و انسانها یکدیگر را تکه تکه و پاره پاره کرده مبخورند و آنهایی که خورده میشوند،احساس درد و شکنجه و رنج میکنند،آیا تو منحیث یک رحمن و رحیم،درد آنها را احساس نمی کنی؟
تمام قاتلان و جنایت کاران در پشت دیوار های سمتی و در موتر های ضد گلوله رفت و آمد میکنند،اما انسانهای بیگناه بشمول زن وطفل و خورد و کلان و ریش سفید و سر سفید در انفجار ها به قتل میرسند،آیا این است عدالت خداوندی ات.
پس نویسنده محترم بیا که هردوی ما و تو از سخن خدا بگیریم،تا وقتی که جواب ندهد،ماندن والا نیستیم.
میرویم به زیارت مکه و از بخن اش یعنی همان پرده سیاه پوش کعبه میگیریم،تا وقتی که جواب ندهد،ماندن والا نیستیم.
اما من فکر میکنم که از سنگ یعنی حجرالاسود هم جواب نخواهد آمد و از خدا هم نی.
بنأ از تصمیم خود برگشتیم،حیف مصرف و رفتن ما.
>>> از کسرت خامیست که در جوش و خروش است
چون قابل دم گشت خاموش است خاموش...
>>> Mustaid
این همان اشتباه است که در افغانستان پشتون ها بالای دیگر اقوام تحمیل میکنند مثلا میگویند ما همه افغان استیم بعد تاجیک اوزییک هزاره در حالیکه ما در ابتدا با قوم و زبان محلی یا بومی متولد میشوم نه با نام ملت و سرزمین .
>>> آقای وفایی یک نویسنده باید 1صداقت 2شجاعت3راستکار 4با انصاف باشد. راجع به رهبر شهید بابه مزاری اشتباه میکنی به چند دلیل 1عالم ومبارز بود باتقوا وصادق بود2از دنیا وبیتالمال برای خودش ذخیره نکرد 3 حق طلب وعدالت خواه بود اما کسی صدایش راگوش نکرد 4. حکومت فدرالی رابرای اولین بار مطرح کرد 5 اندیشه حق خواهی وعدالت اجتماعی وبرادری وبرابری را برای اولین بار درافغانستان مطرح کرد. فعلا آرزو وصدای همه ملت همین است جنبش روشنایی ورستاخیز وغیره 6. ازسر آخرهم صلح حسنی کرد وشهادت حسینی نصیبش شد. که روحش شاد ویادش گرامی باد. من ازمزاری شهید چیزی نخورده ام ودرحزبش هم نبودم اما بادرک واقعیت شمارا شریک ساختم
ِبااحترام
>>> Ariaie
بيشترين تظاهرات در مناطق شمال، شمال شرق و شمال غرب كه زيستگاه عمده تاجيكان است، در محكوميت برنامه انتقال سفارت أمريكا به قدس، صورت گرفت. بزرگترين پر پره ها توسط رهبران نام نهاد تاجيك و جمعيت اسلامى ، كه ملت بزرگ تاجيك را اكنون در گروگان دارند ، نوشته و نشر شد. امرالله خان صالح در اعلاميه و حمايت انسانى هم اكتفا نكرد وبا تگ كردن دونالد ترامپ او را درس تاريخ و منطق داد و گفت پس پشاور را هم با ما بدهيد. حمايت از فلسطين و داعيه انها تنها بإيد در چهارچوب انسانى و عدالت خواهانه و در هماهنگى فيصله ها و قطعنامه هاى شوراى امنيت جا دارد و قابل بحث است، چون قبل از اينكه بحث بيت المقدس دينى باشد، تاريخى است. و اما چرا تاجيكان اين همه بيقرار؟ به نظر مى رسد پروژه فعاليت هاى مرموز كه زير چتر حزب تحرير و برنامه هاى ديگر مانند محروم سازى سيستماتيك در راستايى افراطى سازى شمال جريان دارد ، دارد نتيجه مى دهد . وقتى رهبران تاجيك در ساخت مدارس زير نام دينى با يكديگر رقابت مى كنند و از ساخت يك كتاب خانه در يك ولايت عاجز اند، تعجب نكنيد اگر فردا مناطق تان به وزيرستان تبديل شد، چون انسان ها يكسان اند اين تنها تفكر انسان ها اند كه انها را متمايز مى سازد . نگذاريد زير نام دين جگر گوشه هاى تان را چوب سوخت جنگ هاى اينده بسازند.
>>> حبیب الله کلکانی فرزند عبدالرحمان
غازی شاه امیر حبیب خان امیر حبیب الله خادم دین رسول الله
یک قرن پیش معمارسیستم ابیاری سنتی در کوهدامن زمین بنام عبد الرحمان خان کلکانی زندگی داشت. ازبابت تجربه باغداری وشغل معماری او ر ا در جوانی لالا رشید و در سن متقاعدی بنام رشید بابا شهرت داشت.
رشید بابا « عبدالرجمان خان » در شغل معماری زبردست وماهر بود و مردم از او در عفرجوی های عنعنوی و کشیدن نهرها سنتی و ساخت قنات ها (کاریز) کمک فنی می خوا ستند .
رشید بابا در تثبیت دهنه آب گیر از دریا چه به دامنه های شیبی دار آب را هدایت به وسیله احداث جوی های آبیاری به مزرعه با ماهرت خاص میر آبی که داشت می داد .
اکثریت کاریزها شمالی را رشید بابا چه در ایام جوانی و چه در سن پیری احیا و بازسازی نموده است و رونق شکوفایی و شادابی و محیط زیست سالم شمالی که امروز است از برکت تجربه باغداری وشغل معماری رشید بابا « عبدالرحمن خان کلکانی » است.
رشید بابا کسب معماری حفر جوی های عنعونو وکشیدن نهر سنتی را از پدرکلان خود از عبدالله خان کلکانی میراث گرفته بود و از سه پشت پدر کلان او صاحب رسوخ زمین دار در کوهدامن زمین بود و او در زمان امیر تیمر به حفر نهر سنتی چا ریکار پر داخت و آب را از در یای غوربند بدشت بگرام جهت آبیاری زمین های زاعتی و باغات رسانید .
میر بچه خان کوهدامنی افسر شجاع نظامی بود و از عبد الرحمان خان کلکانی در سن جوانی دعوت بصفت افسر به صف مجاهدان د رقیام بر علیه قشون انگلس در سال 1879 میلادی نمود و چونکه ا عبدارحمان جوان باشهامت با ناموس و فدارکا بود و غازی میر بجه خان او را وظیفه آب و ازوق رسانی را به همرای صد ها زن مجاهد به قلعه های کوه و پشته ها برای مجاهدان در میان باران گله ها مانند یک عقاب به گرسنگن و به حلق تشنگان مجاهد را آزادی آب و ازوق را می رساند.
عبد الرحمان خان در سالهای پایان حکومت امیر حببب الله خان در باغ محمد حسن خان مستوفی الممالک پدر شاعر معروف افغانستان استاد خلیلی به کار باغبانی همر ای پسر خود حبیب الله عیارو جوان مرد مشغول بود
عبدالرحمن خان ( لالا رشید ) در زمان جنگ بخاطر دلیری وشهامت و فداکاری که از خود نشان داد و از طرف مجاهدان لقب غازی را در حظور غازی میر بچه خان کسب کرد و او بعد از ختم جنگ به کلکان برگشت وبالای خواجگی که از پدر کلان به او میراث مانده بود بشغل باغداری دوباره پرداخت وفرزند صدیق ودیلر او مسشور به لالا حبیب الله خان نیز در باغداری پدر پیر متقاعد خود را بعد از ختم مکتب یاری می رساند.
منابع و ماخذ :
رساله دکترای خلیل وداد مسکو ۱۹۹۴ میلادی
محمد صدیق فرهنگ تاریخ نویس مشهور افغان در (افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته است
>>> Salam
براى فاشيزم قبيله در كل مسعود نماد مقاومت در مقابل سلطه يى تاريخ آنها است ، به همين دليل از حكمتيار تا غنى و ديگرانش مسعود را بار ها توهين كرده اند و تلاش دارند تا از او به نيكى ياد نشود و همكاران او را مصروف عيش و ثروت و مقام كرده اند تا به مسعود ضربه بزنند ، زيرا مسعود بعد از حبيب الله كلكانى به سلسله ى حاكميت شان خاتمه داد و حاضر نشد اقتدار پوشالى شان را صحه گذارد . زدودن چهره مسعود براى شان از اولويت هاى تاريخى شمرده مى شود ، اگر موفق شوند كه شمال را اشغال كنند ، سمبول ها و نماد هاى آزاديخواهى را اجازه نخواهند داد تا جز از صفحه تاريخ شوند . فاشيزم به هيچ كسى و چيزى جز خودش باور ندارد. اگر امروز نتوانيد مسير سياست را تغير دهيد ، فردا دير خواهد بود. وقتى نزديكترين افراد كه از نام مسعود به قدرت رسديدند و در سياست مطرح شدند ، ديگر مسعود براى شان ارزش نيست ، انتطار نداشته باشيد تا فرزندان اين ها مسعود را بشناسند ، چه بسا كه نسل هاى آينده براى مرده ها نخواهند جنگيد . اين مسوؤليت نسل كنونى است تا ديو فاشيزم را از پا در آورند ورنه اين هيولا امروز و فردا را خواهد بلعيد .
>>> وفایی خالی الذهن و بچه گگ خلقیها
جنایت آدمکشی و وطنفروشی ازطرف شما کمونستان و مزدوران روس آغاز گردیده است عامل تمام مصیبتها کمونست وطنفروش بودند که تو نیز از همان نسل گنده و مردارهستید و بعد از قتل ده ها هزار دن افغان بیگناه و فروش کشور به روسها از مزدوری پاکستان و امریکا نیز یک وجبه عقب نمانده اید همین لحظه تمام خلقی ها وطنفروش و پرچمیهای و طنفروش مزدوران امریکا و اروپا و پاکستان نیستند .
او طفلک خلقی به عقل بیا حقایق را درست بیان کن.
خیاط خیاطی
>>> تاریخ گذشته را هم حکومات طوری که خواستند نوشتند اما حقیقت را از دیگرمنابع میتوانیم بدست آوریم مثلا اعراب همه خودرا برای ما فرشته معرفی کردند ما تاریخ طبری را می خوانیم که اصلا آنها چی کارهای که نکردند
>>> Mateen-Bagramian
از نگاه من ، بدترین انسان کسی است که از واقعیت و واقعیت ها اغماض و چشم پوشی می نماید!
اگر به یاد داشته باشید حاجی اشرف غنی احمدزی در جریان کارزار های انتخاباتی ریاست جمهوری با انتقاد و تمسخر از حریفان خود تقریبآ چنین گفته بود : در منجمنت، عبدالله و آقای محقق در مقایسه بامن هنوز شاگردان صنف سوم مکتب هستند.
در آنزمان کسی به این گفته های احمدزی وقعی نمی گذاشت و تا هنوز هم نمی گزارند. در حالیکه طوریکه تا کنون از کار کردهای او پس از اشغال قدرت بر می آید و دیده میشود او واقعیت را گفته بود! و چند تا نمونه موّجز از منجمت او را در اینحا می اوریم:
نخست، پس از دستینه کردن تفاهم نامه تقسیم قدرت ۵۰ در ۵۰ در سفارت امریکا در کابل عبدالله را مانند کودک در مدت بیش از یکسال با خوراندن چای و کلچه مشغول و اکنون او را در قطی نموده که حتی نفس کشیده نمی تواند !
دوم، تمام قدرت دولتی را حتی تا مرز تعین یک مدیر عمومی و یا یک قوماندان امنیه یک ولسوالی بدست خود گرفت ک دست و پای حریف و شریک قدرت خود را از پشت بسته نمود.
سوم، تمام رگهای اقتصادی را از تدارکات آغاز تا قرار داده های اقتصادی با شرکتهای داخلی و بیرونی همه را در دفتر خود متمرکز نمود.
چهارم، تمام کسانی را که از آنان در موقع نیاز استفاده نمود مانند ضیا مسعود و رشید دوستم بی پروا و با جرآت پس از تحکیم پایه های قدرت خود بیرون پرتاپ نمود.
پنجم، شورای مشورتی امنیت را به یک شورای اجرایی و تصمیم گیرنده مبدل ساخت و تمام صلاحیت های وزارت های دفاع، داخله و ریاست امنیت ملی در آن متمرکز نمود.
ششم، با تدارک دیدن دو حمله به شهر قندوز و اشغال آن توسط طالبان و حملات تروریستی وسیع انتحاری در شهرکابل و ادارات دولتی حتی حمله بر مراسم جنازه پسر ایزدیار پنجشیری نشان داد که در خانه کی صاحب است.
هفتم، با آوردن گلب الدین حاکمیت یار به کابل و دادن امکانات گسترده سیاسی، پولی ، نظامی و رسانه ایی به او پایگاه لرزان قومی و جهادی- تنظیمی خود را استحکام بخشید و گلب الدین را به سخن گوی غیر رسمی اما قدرت مند خود در مبارزه با جمعیت اسلامی و تنظیم محقق مبدل ساخت. یعنی، حرفهایی را که خود نمی خواهد در قبال سیاستهای قومی، زبانی و جهادی بگوید توسط گلب الدین بیان می دارد!
هشتم، همچنان حامیان بالقوه پشتون خود را مانند حامدخان کرزی و احدی و دیگران که او را با تقلب و فریب با استفاده از قدرت دولتی و قومی به قدرت رسانیدند همه را به حاشیه راند.
نهم، جنبش اسلامی و جمعیت اسلامی را بمثابه یگانه مدعیان بالفعل قدرت دارد با وارد نمودن اخرین و کاری ترین ضربه بر عطا محمد نور والی بلخ از هم متلاشی و منفعل بسازد
و ده ها مورد دیگر....
این همه مواردی که در بالا شمرده شد آیا نتیحه یک منجمنت خوب نیست ؟ که است ! باید به حاجی اشرف غنی احمدزی از این بابت آفرین گفت و منجمت اورا صرف نظر از خوبی و بدی، اخلاقی بودن و نبودن آن که در آینده کشور چه مفاد و مضاری را در پی خواهد داشت تحسین کرد. او با این منجمت ویژه خود توانست قدرت دولتی سنتی قبیله ایی را که پس شکست دولت داکتر نحیب الله کاملآ از دست رفته بود با مهارت و منجمنت دوباره احیا و استحکام به بخشد!
این یک واقعیت است و به واقعیتها باید نه با اغماض و چشم پوشی بل، با چشمان باز دید و به آنها اعتراف کرد!
>>> Qasani
فاصله ميان حكومت و ملت را در ايستگاه ها به خوبى ديده مي توانيد.
حكومت وحدت ملى براى ارائه ابتدايى ترين خدمات شهرى كه ترانسپورت است، برنامه ندارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است