تاریخ انتشار: ۱۴:۵۳ ۱۳۹۶/۹/۲۵ | کد خبر: 143222 | منبع: | پرینت |
دیروز راس ساعت دو پس از چاشت بود که زنگ تلفنم به صدا درآمد. شماره ناشناس بود. خیلی رسمی و سرد احوال پرسی کردم. سپس در جریان صحبت، از لحن و تن صدایش شناختم که فلانی است. بزرگمردی از متنفذان شمال. گفت: "کابل رفته است، تا فردا دوباره به شمال بر می گردد. اما حرف او برای استاد عطامحمد نور این است که "اشتباه تاریخی" را مرتکب نشود."
منظور او از "اشتباه تاریخی"، کنار رفتن از مقام ولایت بلخ بود. چندی است که ارگ ریاست جمهوری از طریق کاخ سپیدار و برخی سران کابل نشین فشار وارد می کند تا عطامحمد نور از مقام ولایت بلخ استعفا کند. این فشارها از هنگامی شدت یافت که آقای نور به هرات سفر کرد و به انتقاد از نارسایی ها و نابسامانی های حکومت پرداخت. انتقادهایی که مزاج تند غنی و عبدالله را خوش نیامد و باب بحث استعفای او را باز کرد.
اگر از علل و عوامل قهر و خشم غنی و عبدالله بگذریم، آنهایی که کناره گیری عطا از مقام ولایت بلخ را "اشتباه تاریخی" می خوانند به چند مورد اشاره می کنند:
1. عطا ستون ثبات شمال است و با حضور او متحدان او در بلخ و بغلان و فاریاب و سرپل و… است که از سقوط شهرها به کام قلمرو خلافت اسلامی داعش یا امارت اسلامی طالبان جلوگیری شده است. بسیاری ها فشارها بر آقای نور مبنی بر اعلام استعفایش را بخشی از پروژه انتقال جغرافیای جنگ به شمال می دانند و به این خاطر نگران هستند. باور آنها این است که در غیاب عطامحمد نور در شمال، ناامنی های افزایش یافته و طالب و داعش تقویت می گردد. آنها در این مورد به سرنوشت شبه نظامیان جنرال دوستم اشاره می کنند که پس از تبعید او به ترکیه ناگزیر شدند به صفوف مخالفان مسلح دولت بپیوندند.
2. غنی، رییس جمهور منتخب نیست، بل به دنبال توافقنامه انتخاباتی میان تیم اصلاحات و همگرایی با تیم تحول و تداوم به مقام ریاست حکومت دست یافته است بنابراین غنی حق اعمال صلاحیت های قانونی یک رییس جمهور منتخب را ندارد. واقف حکیمی سخنگوی حزب جمعیت اسلامی امروز در سخنرانی که در همایش "حمایت جنبش گذار از ایتلاف نجات" ایراد کرد، حتی حکومت وحدت ملی را حکومت موقتی خواند که مهم ترین وظیفه اش برگزاری مجلس بزرگان(لوی جرگه) تعدیل قانون اساسی و زمینه سازی برای تغییر نظام بود. کسانی که چنین باوری دانند، به این عقیده اند که عطامحمد نور، به حیث معمار تیم اصلاحات و همگرایی، طرف مهمی از توافقنامه حکومت وحدت ملی است. او نباید از ولایت بلخ کنار برود. با کنار رفتن او، حکومت وحدت ملی هم ملغا اعلام گردد.
3. غنی دارد گام های استواری به سوی انحصارگرایی، استبداد و تحکیم سلطه تک قومی می بردارد و در این راستا به توفیقاتی نیز دست یافته است؛ به گونه ای که جنرال دوستم را از قدرت رانده، احمدضیا مسعود را برکنار کرده، سهم پنجاه درصدی ریاست اجرایی را به پنج درصد تقلیل بخشیده و محمد محقق را نیز به حاشیه رانده است. در چنین وضعیتی اگر استاد عطامحمد نور نیز از قدرت کنار برود، فاشیسم هارتر شده و تشجیع گردیده و گام های آخری را برای حذف و سرکوب سایر اقوام خواهد برداشت. البته به نظر می رسد که استاد عطامحمد نور نیز اهمیت موضوع را درک کرده و هرگز حاضر نخواهد شد از مقام اش کنار برود. گفته می شود شورای رهبری جمعیت نیز از مواضع استاد عطامحمد نور حمایت کرده و حکومت را به مقاطعه تهدید نموده اند.
عبدالواحد
>>> برکناری نور خواست امریکا است که از دست فساد نور دیگر بتنگ امده و همه دالر امریکا را به نیفه زده است
>>> هر چه زود تر نور پس شود چور بس است و هیچ اشتباه تاریخی نمیشود بلکه در باقی ماندن آن در پست ولایت اشتباه تاریخی است
>>> Amirzada
فلسفه سیاسی " مقاطعه" در دولت وحدت ملی چیست؟
فلسفه سیاسی مشروعیت و تداوم حکومت های معروف به" دولت وحدت ملی" در سیستم سیاسی دولت های معاصر اینست که در صورت بیرون شدن یکی از اعضای دولت وحدت ملی از حکومت، دولت وحدت ملی مشروعیت سیاسی خود را از دست داده، منحل اعلام میشود و انتخابات زود هنگام بر گزار می شود.
در بحران سیاسی پیش آمده میان جمعیت اسلامی افغانستان بحیث یکی از بنیانگذاران و پایه های مشروعیت سیاسی حکومت وحدت ملی، اگر جمعیت اسلامی از حکومت خارج میشود، توافقنامه سیاسی فلسفه سیاسی موجودیت و مشروعیت خود را از دست می دهد. در نتیجه دولت وحدت ملی فرو می پاشد.
اصطلاح"مقاطعه " در قطع نامه جمعیت اسلامی افغانستان بحیث پیش شرط مقام ولایت بلخ به معنای پایان عمر حکومت وحدت ملی نیز است. رئیس جمهور توافقی صلاحیت بر کناری اعضای تیم خود را از حکومت دارد، چنانچه در مورد جنرال دوستم این کار را در شکل تبعید کرد. ولی صلاحیت برکناری تیم مقابل را ندارد.
صلاحیت های رئیس جمهور و رئیس اجراییه توافقی از قانون اساسی سر چشمه نمی گیرد، بلکه از توافقنامه سیاسی با تضمین جامعه جهانی تعریف و محدود شده است.
تمامیت خواهان تصور می کنند که با بیرون شدن جمعیت اسلامی از دولت وحدت ملی حکمتیار خلای آنرا پر می کند. فراموش نباید کرد که جمعیت اسلامی با متحدین شان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴را برده بودند، نه حکمتیار تروریست بین المللی مقیم کمپ شمشتو.
>>> Arianfar
احتمال حذف فیزیکی والی بلخ همچون بزرگترین مانع در برابر پیاده سازی پروژه داعش از سوی محافل بیرونی و درونی بسیار بالا رفته است. تا کنون همه اقدامات ارگ برای کنار زدن او ناکام مانده است.
در عین حال از سخنان اخیر پوتین چنین بر می آید که روسیه در برنامه ندارد در برابر پروژه غرب مبنی بر آوردن داعش در شمال کشور ما تماشاگر بماند، بل که تدبیرهای بایسته را در زمینه روی دست خواهد گرفت. ناگفته پیداست ایران نیز خاموش نخواهد نشست.
آری!
شمال هندوکش از کنر تا هرات به گستره کشاکش های بی پایان فرسایشی قدرت های بزرگ و منطقه یی مبدل می گردد. در همین راستا تا کنون بسیاری از رزم آرایان شمال یا به گونه فیزیکی حذف شده اند (مانند ربانی، مسعود، فهیم، داوودخان،و...) و یا هم به حاشیه رانده شده اند (مانند اسماعیل خان، دوستم و...) تا راه یورش داعش، حزب التحریر و سایر گروه های تندرو سوی به آسیای میانه هموار گردد تا دیده شود که سرنوشت آخرین وخشور در آخرین سنگر به کجا می کشد؟
>>> Arianfar
دوست عزیز. نخست این که اگر قول معروف زیر را مصداق بگیریم، «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آن که هست، گیرند» همه سیاستمداران کشور ما از اشرف غنی و کرزی و اتمر گرفته تا پایین سرک و پچک همه از بقایای شر و فساد و طفیلی و دست نشانده و چاکر اجنبی اند که همه به قول شما گاه از یک منبع تغزیه می شدند و گاه هم از منبع دیگر. اما سخن ما بر سر این نیست. نباید از این در وارد شد. بحران افغانستان دارای سه بعد است: جهانی، منطقه یی و داخلی. در هر سه بعد بازیگران با توجه به منافع خود با توجه به واقعیت های عینی عمل می کنند. در بُعد داخلی نیروهای زیادی هستند که براندازی عطا محمد نور را به هر بهایی که شده در راس برنامه های خود قرار داده اند. از طالبان گرفته تا حکمتیار و اتمر و اشرف غنی. هر کدام بنا به دلایل خود. آن چه مربوط به نیروهای منطقه یی می گردد، روشن است برخی از کشورها ماندن وی را در مزار به سود منافع ملی خود تشخیص می دهند و برخی هم به زیان. اما آن چه به قدرت های بزرگ مانند روسیه و امریکا و اروپایی ها می گردد، تا کنون بر سر ماندن او در مزار نوعی اجماع دارند که دلایل گوناگون دارد. یکی تامین امنیت پایگاه هوایی ناتو در مزار شریف، دیگری خطر افتادن مزار به دست نیروهای دوستم و محقق و رخنه طالبان و داعش ...در صورت برافتادن عطاء و پدید آمدن خلای قدرت در بلخ و در شمال در کل و .... اما مهم ترین نکته خود شهریان مزار شریف است. چون من خود از این ولایت هستم، از کانال های بسیار مطمین و موثق آگاهی دقیق دارم که اکثریت باشندگان مزار شریف ماندن عطا محمد نور را نوعی تضمین برای امنیت شهر و ولایت در کل و زندگی خود می شمارند و معتقد اند که با رفتن او وضع امنیتی در مزار شریف و در ولایت بلخ در کل به شدت خراب خواهد شد. اکنون سخن بر سر این است که اشرف غنی صلاحیت پس نمودن او را ندارد. زیرا دولت وحدت ملی یک دولت مصلحتی است و از مشروعیت برخوردار نیست. اطلاعات بسیار دقیقی از منابع موثق در دست است که برنده انتخابات داکتر عبدالله بود که به رغم تقلبات بسیار گسترده، دستکاری ها و زیر پا گذاشتن همه موازین باز هم 52.5 درصد آرا را به دست آورده بود و تنها مداخله امریکا بود که او را وادار به پذیرفتن فیصله کاخ سفید مبنی بر پذیرفتن طرح حکومت وحدت ملی به رهبری غنی نمود. بر اساس این طرح، حکومت وحدت ملی متشکل بر دو بخش است که غنی تنها صلاحیت گماشتن نیمی از اعضای حکومت را دارد. صلاحیت نیمه دیگر مربوط داکتر عبدالله می گردد. سخن دیگر است، هرگاه امریکا بخواهد عطا محمد نور را برکنار کند. در این صورت سخن شما درست است. هر گونه که شده راهی پیدا خواهند نمود تا به زور یا به رضا این را بکند. اما اگر داکتر عبدالله بخواهد وی را برکنار نماید، این دیگر موضوع درونی جمعیت می شود. زیرا در این صورت باید این کار را با تفاهم اعضای رهبری جمعیت نماید. چنین بر می آید که در زمینه میان اعضای برجسته جمعیت اختلافات بسیار شدید است. اما تا جایی که من می دانم، پروژه داعش با حمایت امریکا، انگلیس و اسراییل و نیز پشتیبانی مالی اعراب و پیمانکاری پاکستان و ترکیه پیاده شده و در داخل نیز با هماهنگی ارگ و شورای امنیت عملی می شود. روشن است عطا محمد نور و برخی دیگر از فرماندهان بومی مخالف حضور داعش و طالب در گستره قدرت خود هستند. از این رو، برکناری نور در هر صورت ضربه سختی به اوضاع امنیتی در شمال در همه ابعاد خواهد زد و به سود امنیت کشور نیست. در یک سخن، همان گونه که بارها گفته ام، همه مشکل در ساختار سیاسی کشور است که باید از ریشه تغییر یابد. قانون اساسی ضد ملی کنونی و ساختار ناقص سیاسی مادر همه بحران ها است. اگر به راستی به دموکراسی باور داریم، باید والیان، ولسوالان، علاقه داران و ... همه انتخابی گردند. نه این که یک نفر به خواست و سلیقه خود از ارگ آنان را بگمارد. تا همین قانون مزخرف و ضد ملی و همین ساختار نظام باشد، نباید انتظار بهبود اوضاع را داشته باشید.
>>> عبدالمنان شیوای شرق
شوپنهاور گفته بود: کله روباه باش و دم شیر نه.
حالا بر جمعیت اسلامی است که چه گونه راهبرد و چشم انداز سیاسی اینده خود را تعیین می کند. به نظر من هر گونه کوتاه امدن، دهن کجی به فرستاده های امریکایی و یا مهره های غنی خیانت نابخشودنی است.
برماست که وضع را انگونه تدبیر کنیم که حریف فردای مان را امروز ویران نکند. هرچند بسیاری ها،عادت به کارمند بودن و فرمانبردار بودن کرده اند و مهره سوخته خوان قدرت اند. اما انتظار این است از خواب زمستانی شان بیدار شوند. دلیل جسور شدن طرف سهل انگاری و فرصت سوزی ماست.
حالا بر جمعیت است که کله روباه می باشد یا دم شیر ؟
فردا در نظر گاه راهبردی جمعیت چه تفسیری دارد؟ چه رهیافت و الهامی برای اینده این جمع درخشان خواهد شد؟ دوباره تکرار شکست است یا پدیدار یک چیرگی بر محرومیت و انزواست؟ پاسخ می خواهم از یک نسل از یک تاریخ و از یک مبارزه تاریخ آفرین!
>>> معلم عطا از خدا بترسد بس است برای هفت پشتش هم بس ست به اندازه کافی وبالاتر آن ذخیره کرد.بخوبی نخورد.خون ملت وبیت المال را از آن خود ساخت.
رمز بلخی.
>>> واقعیت،همین است.
>>> Etemadi
يك والي كه سالها مبارزه كرده، وطن خويش را دوست داشته، امنيت آورده، باز سازي كرده، ميدان هوايي ساخته، خط ترين را آورده، در بين مردم اش بوده، كدام منطق اجازه مي دهد وي كناره گيري كند؟ بلخ زادگاه مولانا، مردم و صاحب دارد! زور اشرف غني، حنيف اتمر و عبدالله بي خاصيت و بي كفايت هرگز به استاد عطا والي بلخ، بخدي، ام البلاد يكي از شهر هاي بزرگ خراسان ديروز و افغانستان امروز نمي رسد.
>>> غنی =نادر=اتمر =محمدگل مهمند.
>>> محمد همایون صادقی
برای یک لحظ بپذیریم که استادعطا از استانداری برکنار و به پیسنهاد غنی رفت معاون ریس جمهور شد یا خانه نشین و یا استاد عطا نتنهابحیث آستاندار بلخ همچنان از کابل ، پروان و پنجشیر نیز به امضای غنی مقرر شد .
آیا با این تغییرات و یا ماندن او تاجیکان از لحاظ سیاسی دست آوردی خواهد داشت ؟
پاسخ روشن است که هرگز نه !
تاجیکان عملن با موجودیت استاد عطای تاجیک و رهبران تاجیک جمعیت فاقد آزادی ، استقلال ، حق انتخاب کردن و حق کاندید شدن برای مقامات عالی و ریاست جمهوری استند .
این خوشی های واهی است که تاجیکان دبل آنرا بخاطر ماندن استاد عطا به صدا آورده اند .
ای کاش استاد عطا و رهبران جمعیت به همین بهانه فسخ قرار دوجانبه را با غنی را میکردند تا به ابن نظام فاشیستی غیر مشروع با این عمل ایشان پایان میدادند .
اینها نه در راه خدا صادق استند و نه برای ملت تاجیکان .
اینها تنها پول و سرمایه را میشناسند که در خدمت قبیله قرار گرفته اند و فاشبست های پشتون بگفته عوام از گاو غده را برایشان میدهد .
اگر اینها چنین ادامه بدهند و با تفکر ملایی افراطی علیه تاجیکان عدالتخواه آزادیخواه و روشنفکر در مبارزات سیاسی قرار بیگیرند با اطمینان گفت که امروز زینه را از زیر پایشان دور کرده فردا از بام بر زمین پرتاب ایشان خواهد کرد و سرنوشت بدتر از الحاج دوستم و حاجی محقق را بر سر ایشان خواهد آورد .
آن وقت نه ملک فیصل و ولیعهد های عربستان به داد ایشان خواهد رسید و نه شیخ های عیاش و زنباره اعمارات عربی .
آقای منصور امروز اعلام کرد که اصلن جبهه نجات در شمال وجود فزیکی ندارد دیدار استاد عطا با حاجی محقق و الحاج دوستم دوستانه بوده نه سیاسی .
بیبینید که اینها به اراده خود نیستند ، اینها همچو دستگاهی دستی تغییر کانل های تلویزیون در دست فاشیست ها قرار دارند که بوسیله اینها برنامه هایشان تبدیل و تغییر داده و تماشگر فلم هایشان است .
تنها تاجیکان ساده لوح همچو پیاده های شطرنج از نام جهاد و اخوت المسلمین گاه از بین میروند و گاهی بمثابه سربازان استفاده ابزاری در مناطق جنوب از ایشان میشود .
>>> عطا کدام .... که به کنار رفتن ان اشتباه تاریخی خواهد بود مانند عطای لندغر هزار دیګر است که تمام روز تنبوره میزند.
>>> میگویند تا کی احمق در جهان است مفصل در نمی ماند چوکی دولت مال شخصی کسی نیست انشا اله نوبت دیگران هم میرسد بنده منتظر محاکمه ائشان هستم این پول هارا ار کجا کردند مال یتیم بیوه بیجاره را دوزدیدن حیف میل کردند
حقگو
>>> تمام پوست ها را دیدم که اکثریت به برطرفی اعطا خوش اند ... پس من هم به همین نتیجه رسیدم که به برادر نویسنده میگویم ... نترس هیچ گپی نمیشه نه قیامت میشود و نه اشتباه تاریخی .. اعطا به تو اینقدر بزرگ است ..
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است