چرایی زوال رهبران شمال
رهبران شمال همچنانکه برخوردار از ارتش و نفوذ در میان قوم خود هستند، توان ورود به کشور و یا خروج از بلخ را ندارند در حالیکه بلخ در محاصره داعش و طالب است 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۸    ۱۳۹۶/۹/۲۶ کد خبر: 143230 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، رهبران جهادی که نقش تعیین کننده در برقراری دوران جدید افغانستان ایفا کرده اند حکم تهدید برای حاکمیت پشتون را دارند بر همین مبنا، سیزده سال زمامداری کرزی و سه سال حکومت اشرف غنی معطوف به حذف، طرد و تبعید آنان شد تا جایی که جز تعدادی اندک، باقی حتی قدرتمندترین ها از صحنه سیاسی خارج شده اند.

در این میان، چرا دوستم و عطا محمد به عنوان بلندپایه ترین مقام های غیرپشتون حکومت و قدرتمندترین رهبران جهادی نتوانستند یا وارد بلخ شوند و یا از بلخ خارج؟

هرچند در قدرت قومیتی، سیاسی و نظامی جنرال دوستم و عطا محمد شکی نیست و با وجود تمامی اختلاف های درون حکومتی و ترد شدن از قدرت همچنان توان به چالش کشیدن سلطه گری رییس جمهور را دارند اما رهبر میدان های نبرد نتوانست وارد افغانستان شود و والی بلخ ساعت ها منتظر در هواپیما آن هم در مقر فرماندهی خود اجازه خروج از بلخ را نیافت.

با وجود سلطه گری حکومت که سبب گسترش جنگ و کشتار مردم در جای جای افغانستان شده است و فقر و بی کاری بی داد اما مردم همچنان از مقابله رودرو با حکومت پرهیز می کند و جنبش های اعتراضی پس از چند صباحی با ارگ به توافق می رسد زیرا به افکار عمومی پی برده اند که دیگر دوران یکه تازی رهبر و خیزش های مردمی به پایان رسیده و اکنون، امریکا و قدرت غرب است که تصمیم گیرنده افغانستان می باشند.

حکومت اشرف غنی بدون برخورداری از پایگاه مردمی با تکیه بر حمایت خارجی از قبیله گرای تا همکاری با گروه های تروریستی اقدام و مهره های مهم قومیتی را یکی پس از دیگری یا ترور و یا حذف می کند زیرا نه تنها پایان دادن به تروریسم در افغانستان، خواست امریکا نبوده و نیست بلکه رهبران پشتون نیز با خون و جنگ است که به اهداف خود دست می یابند.

این در حالی است که فضا هر روز بر رهبران جهادی و به عبارتی جبهه مقاومت تنگ تر می شود تا جایی که رهبر میدان های نبرد در منطقه تحت نفوذ خود مورد سو قصد و اطراف بلخ در محاصره داعش و طالب قرار می گیرد.

در زمانیکه قدرتمندترین چهره های قومیتی برای حفاظت از جان با مصلحت اندیشی خواهان مقابله رودرو با حکومت نیستند و اکتفا به حرکت های نمایشی برای نشان دادن مخالفت ها می کنند، مردمِ احاطه شدن در میان گروه های تروریستی با دولتمردانی خاین و قومگرا در کنار خلع رهبری با اقتدار، رها شده در میان فقر و بی کاری بدل به موجی سرخورده شده اند که تنها حکم قربانی را دارند.

در همین راستا، کرزی که طی سیزده سال با تمامی توان زمینه های قوم گرایی و قدرت یابی طالبان را محیا کرد، اشرف غنی از این زمین حاصلخیز قومگرایی، داعش برداشت کرد و با ضربهِ سهمگین در تکیه به قدرت امریکا از دوستم گرفته تا عطا محمد را مجبور به ترک حکومت و در دورترین نقظه در انحصار تروریستان قرار دارد و باقی رهبران را منزوی و خانه نشین کرد.

کینه رهبران پشتون از جبهه شمال ریشه در سقوط حکومت داکتر نجیب دارد و به قدرت رسیدن رهبری غیرپشتون به ریاست جمهوری دوران جهاد و برهمین مبنا با همراه کردن حکمتیار که هیچ گاه به این جبهه ملحق نشد به دنبال حذف کامل رهبران شمال و نابودی نماد مقاومت می باشند.

و اینکه این قومیت در اختلاف های عمیق درونی به سر می برد و قومیت درانی به دنبال تصاحب قدرت از غلجایی است، ساده انگاری بیش نیست و نیات اصلی معطوف به در اختیار داشتن هم حکومت و هم رهبری جناح مخالف برای پشتون می باشد.

امریکا که قومیت پشتون را تنها متحد قابل اعتماد می داند و اروپا خواستار حفظ و تداوم آن است، رهبران غیر پشتون با تمامی توان در پی تقلا برای ماندگاری می باشند و چاره ای جز تلاش برای جلب حمایت های خارجی نداشته تا حداقل مناطق تحت نفوذ خود را حفظ کنند.

جنرال دوستم با وجود رهبری بلامانع برای قومیت ازبک که قدرتمند و با نفوذ در میان تبار خود است ضعفی بس بزرگ دارد و این نکته می باشد که برای بدل شدن به سلاحی قدرتمند در برابر تهدیدهای همچون ارگ و حکمتیار باید در میان قومیت خود حضور داشته باشد و در خارج از محدوده نفوذ و بیرون مرزهای کشور توانی برای مخالفت جز ایتلاف های ناهمگون ندارد.

و اگر چه عطا محمد در فرمانروایی و میان ارتش و ثروت خود است اما به وجود ناامن شدن شمال توسط داعش و طالبان که به یک قدمی بلخ رسیده اند، توان یک تنه به چالش کشیدن قدرت غنی را ندارد.

حال، اشرف غنی نیز با نزدیک شدن به پایان مدت زمان ریاست جمهوری اگر نتواند از حمایت مردمی برخوردار شود و یا حداقل به انسجام در پشتون دست یابد، بدل به مهره سوخته برای کاخ سفید می شود اما حکومت برای این قومیت باقی خواهد ماند حال در دستان رهبری دیگر.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عطا
بلخ
نظرات بینندگان:

>>>   هر گاه رهبران دیگر اقوام اتحاد خود را مبنی بر خدمت گذاری به مردم بنا کنند و تلاش شان در جهت شایسته سالاری در امور دولتی باشد بخصوص هنگام استخدام کادر های تحصیل یافته و مانع اختلاس ها و خویش خوری ها شوند دل از قصر ساختن ها بکشند آن وقت است که اینها میتوانند مبارزه کنند و صاحب جایگاه واقعی در بین مردم شوند . در شرایط فعلی داشتن نفوذ سردمداران قومی در بین مردم فقط از نا چاری است . وضعیت مردم را مجبور ساخته که از دست ظلم و فساد غنی ، خود را در حالت ضعف ناتوانی احساس می کنند مجبورا طرف قلندران قومی روی آورده اند.

>>>   غنی سکنه قلبی میکند وقتی ببیند که نتیجه شرارت هایش ریشه و ثمرش را نابود میکند.

>>>   Amin
بسیاری از دوستان نگرانند که سران جمیعت رفته رفته بحاشیه گزاشته شدند وحالا نوبت آخرین شان عطا محمد نور است . باید عرض شود که جای نگرانی نیست زیرا تاریخ مصرف جمیعتی ها ودر کل مجاهدین بعد ازآمر صاحب احمد شاه مسعود واستاد ربانی بپایان رسیده است.
پس ازین جمع شدن گلیم هرچه زود تر اینهارا باید بفال نیک گرفت ، زیرا هرچقدر مدت دوام بدون برنامه ومافیایی گونه اینها در قدرت سیاسی بیشتر باشد بهمان اندازه میخ فاشیزم قومی عمیق تر فرو میرود.
در بازی شطرنج اگر دانه های کلیدی ومهم را از دست دادید باکی نیست بشرط انکه سر انجام بازی بنفع شما تمام بشود .
اگر عطا محمد نور نيز مانند سایر رهبران جمیعتی از قدرت کنارزده شود وجایش را مثلا جمعه خان همدرد بگیرد خیلی درد آور است ولی در عوض مردم مستقیما با طرف مقابل رو در رو قرار خواهند گرفت ومیانجی های معامله گر از میان خواهند رفت. دران صورت شاید بنابر ضرورت زمان فرصت برای رویکرد های تازه فراهم شود ورهبران نسل جوان كه به فساد آلوده نباشند مجال بيابند.

تیم اشرف غنی با پلان وبرنامه به پیش میرود ، آنها در تبانی با طالبان ، گلبدین ، خلقی های سابق با پشتیبانی دوستان خارجی شان زمینه های تسلط یک حکومت تک قومی را مهیا ساخته اند.
سران جمیعتی بجزحفظ قدرت و منافع شخصی شان هیچ برنامه ای ندارند . آنها آنقدر در گیر اختلافات درونی هستند که از تکبر وحس خود بزرگ بینی حتی در درون حزب جمیعت بر اساس منطقه ومحل باهم دشمني ميكنند .
جميعتي هاي بدخشانی ، مزاری ، پنجشیری ، کوهدامنی وهراتی تحمل قدرت گرفتن یک جمیعتی دیگر خودرا ندارند ، چه رسد به اینکه ازرقیب های سیاسی خود درس بگیرند و با دیگر اندیش ها ی قوم وتبار خود وبا رهبرهای اقوام هزاره وازبیک وغیره بر سر پلان های کلان ملی بتوافق برسند .
خبر توزیع تذکره های الکترونیک همزمان با فشار دولت بر عطا محمد نوروجلسه بزرگها برای حفظ موقیعیت ایشان ؟...
بقول یک بزرگوار امید است معامله دیگری در راه نباشد.

>>>   من همنظر نویسنده گرامی ام
رهبران ما در اکثر نقاط سیاست طفلانه وار به پیش گرفت
مثلا : مخالفت با درج واژه افغان
مخالفت با واژه پوهنتون و سایر
من نیز مخالف اینها هستم ولی به نطر بنده سیاست سران پشتون به مراتب پخته تر بود انها که صد در صد خواهان درج واژه ها بودند ولی هیچ صدای خود را نکشیدند و در پی حذف سران غیر پشتون شدند تا مسله را اساسی حل کند
زور گویی های پوچ عطا اسماعیل خان ء اخطارهای بی معنی امرالله چند تن فرماندهان کله خام پنجشیری و سخنان تند و زشت پدرام که از هر نگاه بوی دارند نه تنها فایده ای نداشت بلکه سران پشتون را همواره جدی تر ساختند
با احترام
جاوید فروتن از ترکیه

>>>   Baraki
اشرف غني مدافع طالبان و طالبانیزم است:
در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان اشرف غنی احمدزی از مدافعین و سخنگویان طالبان بود و از طریق مصاحبه های خود با بی بی سی و سی ان ان آنها را نیروهای ملی و بومی گفت. همین اکنون نیز غني حمایت خود را از طالبان پنهان نمیکند و زندانيان طالبان را كه دسترخوان غم را هميشه به خانه هاي عزيزان مان گذاشته از بگرام آزاد
نموده. با بودن غني بي سواد و تفرقه انداز و عبدالله چاپلوس و نوکر غني هرگز صلح و ثبات در كشور برقرار نخواهد شد.

>>>   هرگاه یک حکومت و یا یک جریان فکری و سیاسی نتواند خود را ملی و مدرن و با دموکراسی و قوانین حقوق بشر جهان منطبق سازد، حتی اگر وابستگی خارجی نیز نداشته باشد، خودبخود تبدیل به عمله ایی بیمزد گشته و منافع بیگانگان و فتنه وآشوب طلبان و سودجویان داخل و خارج را تاًمین میکند. این است چرایی زوال دولتمردان ما. وانگهی در عصر آزادی و آگاهی و حاکمیت مردم دیگر رهبر و چوپان بازی معنی و مفهومی ندارد و به گذشته تعلق دارد. مردم که گوسفند نیست تا به یک چوپان نیاز داشته باشد، چرا نمی گذارید مردم مانند غرب آزادانه زندگی کند و روی پای استعداد و خلاقیتها و توانایی اقتصادی و تولیدات خود بیاستد؟

>>>   نجیب بارور
اگر سران جمعیت اسلامی ذره‌یی عقل، منطق و شعور سیاسی داشته باشند؛ بحث مقاطعه‌ی سیاسی را مطرح نمی‌کنند. من نمی‌دانم از چه زمانی روی گشتاندن از فضای سیاسی وارد تعاملات سیاسی شده است؟ مقاطعه چه دردی را دوا می‌کند؟ این‌ها چرا از کارکردهای شان پند نمی‌گیرند؟ مقاطعه‌ی سیاسی رئیس اجرایی جمعیت یعنی عطامحمد نور با عبدالله‌عبدالله چه دردی را برای شان مداوا کرد که امروز بحث مقاطعه با اشرف‌غنی را مطرح می‌کنند؟ از نظر من جمعیت -این حزب بزرگ و پُر قدرت- پس از استاد ربانی به دست چارتا کودک افتاده است که هرچه خواهند همان می‌کنند.
برادر! تو بخشی از مردم افغانستان هستی، با حضور تو در انتخابات معادله‌ی قدرت تعیین شد. کاندید حزب تو در انتخابات گذشته اکثریت رای مردم افغانستان را به دست آورده بود و اگر سیاه‌باوران می‌گذاشتند مطابق به قانون اساسی و حق شهروندی و میثاق‌های بین‌المللی امروز حق حاکمیت بر مردم افغانستان را داشتی. ترا چه بلای بد زده است که میدان سیاسی را به اشرف‌غنی احمدزی و تیم فاشیستش رها می‌کنی و خیره‌سرانه بحث مقاطعه‌ی سیاسی را پیش می‌کنی. چرا شما مثل مهمان برخورد سیاسی می‌کنید با کسانی که نه هویت شان معلوم است و نه باور شان. سرنوشت این کشور پس از بُن با دستان کارگزاران و اعضای حزب شما رقم خورده است، چه شده است که در برابر یک فاشیست متقلب این‌گونه روی‌گردان شده‌اید و میدان را رها می‌کنید؟ مقاطعه‌ی سیاسی چیست؟

>>>   Amirzada
فلسفه سیاسی " مقاطعه" در دولت وحدت ملی چیست؟
فلسفه سیاسی مشروعیت و تداوم حکومت های معروف به" دولت وحدت ملی" در سیستم سیاسی دولت های معاصر اینست که در صورت بیرون شدن یکی از اعضای دولت وحدت ملی از حکومت، دولت وحدت ملی مشروعیت سیاسی خود را از دست داده، منحل اعلام میشود و انتخابات زود هنگام بر گزار می شود.
در بحران سیاسی پیش آمده میان جمعیت اسلامی افغانستان بحیث یکی از بنیانگذاران و پایه های مشروعیت سیاسی حکومت وحدت ملی، اگر جمعیت اسلامی از حکومت خارج میشود، توافقنامه سیاسی فلسفه سیاسی موجودیت و مشروعیت خود را از دست می دهد. در نتیجه دولت وحدت ملی فرو می پاشد.
اصطلاح"مقاطعه " در قطع نامه جمعیت اسلامی افغانستان بحیث پیش شرط مقام ولایت بلخ به معنای پایان عمر حکومت وحدت ملی نیز است. رئیس جمهور توافقی صلاحیت بر کناری اعضای تیم خود را از حکومت دارد، چنانچه در مورد جنرال دوستم این کار را در شکل تبعید کرد. ولی صلاحیت برکناری تیم مقابل را ندارد.
صلاحیت های رئیس جمهور و رئیس اجراییه توافقی از قانون اساسی سر چشمه نمی گیرد، بلکه از توافقنامه سیاسی با تضمین جامعه جهانی تعریف و محدود شده است.
تمامیت خواهان تصور می کنند که با بیرون شدن جمعیت اسلامی از دولت وحدت ملی حکمتیار خلای آنرا پر می کند. فراموش نباید کرد که جمعیت اسلامی با متحدین شان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴را برده بودند، نه حکمتیار تروریست بین المللی مقیم کمپ شمشتو.

>>>   Arianfar
احتمال حذف فیزیکی والی بلخ همچون بزرگترین مانع در برابر پیاده سازی پروژه داعش از سوی محافل بیرونی و درونی بسیار بالا رفته است. تا کنون همه اقدامات ارگ برای کنار زدن او ناکام مانده است.
در عین حال از سخنان اخیر پوتین چنین بر می آید که روسیه در برنامه ندارد در برابر پروژه غرب مبنی بر آوردن داعش در شمال کشور ما تماشاگر بماند، بل که تدبیرهای بایسته را در زمینه روی دست خواهد گرفت. ناگفته پیداست ایران نیز خاموش نخواهد نشست.
آری!
شمال هندوکش از کنر تا هرات به گستره کشاکش های بی پایان فرسایشی قدرت های بزرگ و منطقه یی مبدل می گردد. در همین راستا تا کنون بسیاری از رزم آرایان شمال یا به گونه فیزیکی حذف شده اند (مانند ربانی، مسعود، فهیم، داوودخان،و...) و یا هم به حاشیه رانده شده اند (مانند اسماعیل خان، دوستم و...) تا راه یورش داعش، حزب التحریر و سایر گروه های تندرو سوی به آسیای میانه هموار گردد تا دیده شود که سرنوشت آخرین وخشور در آخرین سنگر به کجا می کشد؟

>>>   Arianfar
دوست عزیز. نخست این که اگر قول معروف زیر را مصداق بگیریم، «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آن که هست، گیرند» همه سیاستمداران کشور ما از اشرف غنی و کرزی و اتمر گرفته تا پایین سرک و پچک همه از بقایای شر و فساد و طفیلی و دست نشانده و چاکر اجنبی اند که همه به قول شما گاه از یک منبع تغزیه می شدند و گاه هم از منبع دیگر. اما سخن ما بر سر این نیست. نباید از این در وارد شد. بحران افغانستان دارای سه بعد است: جهانی، منطقه یی و داخلی. در هر سه بعد بازیگران با توجه به منافع خود با توجه به واقعیت های عینی عمل می کنند. در بُعد داخلی نیروهای زیادی هستند که براندازی عطا محمد نور را به هر بهایی که شده در راس برنامه های خود قرار داده اند. از طالبان گرفته تا حکمتیار و اتمر و اشرف غنی. هر کدام بنا به دلایل خود. آن چه مربوط به نیروهای منطقه یی می گردد، روشن است برخی از کشورها ماندن وی را در مزار به سود منافع ملی خود تشخیص می دهند و برخی هم به زیان. اما آن چه به قدرت های بزرگ مانند روسیه و امریکا و اروپایی ها می گردد، تا کنون بر سر ماندن او در مزار نوعی اجماع دارند که دلایل گوناگون دارد. یکی تامین امنیت پایگاه هوایی ناتو در مزار شریف، دیگری خطر افتادن مزار به دست نیروهای دوستم و محقق و رخنه طالبان و داعش ...در صورت برافتادن عطاء و پدید آمدن خلای قدرت در بلخ و در شمال در کل و .... اما مهم ترین نکته خود شهریان مزار شریف است. چون من خود از این ولایت هستم، از کانال های بسیار مطمین و موثق آگاهی دقیق دارم که اکثریت باشندگان مزار شریف ماندن عطا محمد نور را نوعی تضمین برای امنیت شهر و ولایت در کل و زندگی خود می شمارند و معتقد اند که با رفتن او وضع امنیتی در مزار شریف و در ولایت بلخ در کل به شدت خراب خواهد شد. اکنون سخن بر سر این است که اشرف غنی صلاحیت پس نمودن او را ندارد. زیرا دولت وحدت ملی یک دولت مصلحتی است و از مشروعیت برخوردار نیست. اطلاعات بسیار دقیقی از منابع موثق در دست است که برنده انتخابات داکتر عبدالله بود که به رغم تقلبات بسیار گسترده، دستکاری ها و زیر پا گذاشتن همه موازین باز هم 52.5 درصد آرا را به دست آورده بود و تنها مداخله امریکا بود که او را وادار به پذیرفتن فیصله کاخ سفید مبنی بر پذیرفتن طرح حکومت وحدت ملی به رهبری غنی نمود. بر اساس این طرح، حکومت وحدت ملی متشکل بر دو بخش است که غنی تنها صلاحیت گماشتن نیمی از اعضای حکومت را دارد. صلاحیت نیمه دیگر مربوط داکتر عبدالله می گردد. سخن دیگر است، هرگاه امریکا بخواهد عطا محمد نور را برکنار کند. در این صورت سخن شما درست است. هر گونه که شده راهی پیدا خواهند نمود تا به زور یا به رضا این را بکند. اما اگر داکتر عبدالله بخواهد وی را برکنار نماید، این دیگر موضوع درونی جمعیت می شود. زیرا در این صورت باید این کار را با تفاهم اعضای رهبری جمعیت نماید. چنین بر می آید که در زمینه میان اعضای برجسته جمعیت اختلافات بسیار شدید است. اما تا جایی که من می دانم، پروژه داعش با حمایت امریکا، انگلیس و اسراییل و نیز پشتیبانی مالی اعراب و پیمانکاری پاکستان و ترکیه پیاده شده و در داخل نیز با هماهنگی ارگ و شورای امنیت عملی می شود. روشن است عطا محمد نور و برخی دیگر از فرماندهان بومی مخالف حضور داعش و طالب در گستره قدرت خود هستند. از این رو، برکناری نور در هر صورت ضربه سختی به اوضاع امنیتی در شمال در همه ابعاد خواهد زد و به سود امنیت کشور نیست. در یک سخن، همان گونه که بارها گفته ام، همه مشکل در ساختار سیاسی کشور است که باید از ریشه تغییر یابد. قانون اساسی ضد ملی کنونی و ساختار ناقص سیاسی مادر همه بحران ها است. اگر به راستی به دموکراسی باور داریم، باید والیان، ولسوالان، علاقه داران و ... همه انتخابی گردند. نه این که یک نفر به خواست و سلیقه خود از ارگ آنان را بگمارد. تا همین قانون مزخرف و ضد ملی و همین ساختار نظام باشد، نباید انتظار بهبود اوضاع را داشته باشید.

>>>   عبدالمنان شیوای شرق
شوپنهاور گفته بود: کله روباه باش و دم شیر نه.
حالا بر جمعیت اسلامی است که چه گونه راهبرد و چشم انداز سیاسی اینده خود را تعیین می کند. به نظر من هر گونه کوتاه امدن، دهن کجی به فرستاده های امریکایی و یا مهره های غنی خیانت نابخشودنی است.
برماست که وضع را انگونه تدبیر کنیم که حریف فردای مان را امروز ویران نکند. هرچند بسیاری ها،عادت به کارمند بودن و فرمانبردار بودن کرده اند و مهره سوخته خوان قدرت اند. اما انتظار این است از خواب زمستانی شان بیدار شوند. دلیل جسور شدن طرف سهل انگاری و فرصت سوزی ماست.
حالا بر جمعیت است که کله روباه می باشد یا دم شیر ؟
فردا در نظر گاه راهبردی جمعیت چه تفسیری دارد؟ چه رهیافت و الهامی برای اینده این جمع درخشان خواهد شد؟ دوباره تکرار شکست است یا پدیدار یک چیرگی بر محرومیت و انزواست؟ پاسخ می خواهم از یک نسل از یک تاریخ و از یک مبارزه تاریخ آفرین!

>>>   خاین ترین رهبران حکومتی در قدم نخست کرزی و به تعقیب ان مهره ان اشرف غنی احمدزی است کرزی و غنی احمدزی در ترور و قتل رهبران مردمان غیر پشتون نقش بازی کرده اند و به همکاری و عملی کردن ترور و قتل رهبران غیر پشتون از ترورستان افراد زیر امر گلبدین حکمتیار این جاسوس معلوم الحال ای اس ای پاکستان و قسما از ترورستان طالبان کار گرفته اند با این ترور ها و قتل ها که بیشتر ازین را عبدارحمن خان و نادر غدار انجام داده بودند نتوانستند که با یکه تازی حکومت کنند اکنون که اقوام غیر پشتون که از نگاه تعداد نفوس و علم و دانش و تکنالوژی جدید بمراتب بالاتر و بالاتر از انها هستند چگونه میتواند که اقوام دیگر را مطیع و تحت فرمان غیر انسانی و اخلاقی شان سازند بیشترین مردمان پشتون که در جنوب کشور مستقر هستند از زمان عبدارحمن خان تا امروز افسر بودن ونه سرباز همین مردمان غیر پشتون بوده که برای دفاع از کشور و ناموس وطن شان خود را سپر قردادند و اسقتقلال و ازدی کشور را حفظ کرده اند ورنه مانندگلبدین و طالبان کشور ما را به پاکستان فروخته بودند و ثوبه پینجم پاکستان کرده بودند همین مقاومتگران و دلیران مردان بودند و هستند که جلو وطنفروشی انها را گرفته اند در غیر ان امروز نام و نشانی از افغانستان وجود نمیداشت سوبهپینجم پاکستان بود .

>>>   جاى ناسف و خجالت است كه أين خونخوران همچو نور ، محقق و دوستم و چند نَفَر محدود ديگر پاهاى خود را به گلوى ميليون ها افغان گزاشته و بخاطر بقاه خود سياست غلت و تفرقه اندازى را در پيش گرفته و هر روز به ده ها إنسان بى گناه جانهاى خود را از دست ميدهند و همه مر دم در وحشت و دهشت زندگى ميكنند و مردم ناچار و در حال انفجار است بر أين حكومت لازم است تا هر چه زودتر أين مفسدين فى الأرز كه خون أين ملت را مكيده اند و جنايات بى شمار را مرتكب شده اند و به انواع هزاران خيانت متهم استن بايد و بايد حكومت هرچه زودتر بخاطر حفظ امنيت وثبات كشور ، اينده بهتر انهار را گرفتار و به پنچه قانون تحويل و مردم مثيبت زده را شرح انها خلاص نمايد

>>>   لطفا مسائل قومی، ملیتی، مذهبی، سمتی و.... را دامن نزنید، هیچ کدام ازین چهره ای خسته کن وبی کفایت وبی سواد، جنایتکار، غرق در فساد و دزدی و شر و فساد نمایندگی از اقوام شریف تاجک، ازبک و هزاره این وطن نمی کنند، اینهاهیچ کدام درغم من وتو و وطن عزیزمان افغانستان نیستند، گذشته های این افراد را بیاد بیاورید که اینها چی جفاهایی که در حق این وطن نکردن ومیکنند، قصه همه ایشان مفت است، بگذارید که جوانان با تحصیلات عالی دراموردولت تصمیم بگیرند نه این جنایتکاران بیسواد که جو پنج مرکب را تقسیم کرده نمی توانند.
بااحترام اگه سیخ از سرپل

>>>   Qasani
فاصله ميان حكومت و ملت را در ايستگاه ها به خوبى ديده مي توانيد.
حكومت وحدت ملى براى ارائه ابتدايى ترين خدمات شهرى كه ترانسپورت است، برنامه ندارد.

>>>   Shaheer
ولی برعکس حکومت از صبح تا شام وقت خود را اینگونه سپری میکند که چگونه دوستم را تبعید کند چگونه محقق را محروم شورای امنیت کند و در نهایت چگونه عطامحد نور را از بلخ برکنار کند. ....تو غنی بیا به مردمت سهولت فراهم کن کار کن بیا کسی باش که نقطه وصل اقوام در افغانستان باشی خود را به یک سمبول وحدت ملی تبدیل کن.

>>>   نام افغان گر همه غير پشتونان حذف شود نام منحوس وقابل نقزت است.
شناسنامه که با هويت افغان شد
جاى تذکره در ابطا ل خاکدان شد

>>>   Arianfar
جنگ اعلام ناشده ارگ در برابر شمال:
راهبرد بسیار خطرناک ارگ این است که می خواهد شمال را با نیروی حزب اسلامی، طالب و داعش از دست جنبش، جمعیت و شورای نظار بیرون بکشد و سپس در فردای برافتادن رزمسالاران شمال، با سر دادن شعار مبارزه با تروریسم به یاری امریکا و حتا روسیه خود بر سرتاسر شمال تسلط یابد. این راهبرد که بر پایه سنجش های نادرست بنیاد ریخته شده است و بر شالوده نگرش های کوتاهبینانه تبارگرایانه استوار است، می تواند برای کشور بسیار زیانبار از کار برآید و آن را به سوی جنگ های بی پایان فرسایشی خونبار بکشاند. این راهبردی است که از روز نخست روی کار آمدن کرزی تا به امروز بی چون و چرا در راس همه برنامه های ارگ نشینان گذاشته شده است. در همین راستا است که میدان فراخی را فراراه تاریک اندیش ترین نیروهای واپسگرا گشوده اند و از همین رو از آنان پشتیبانی همه جانبه می کنند. از همین رو است که جغرافیای جنگ را تغییر دادند و به شمال آوردند. دردمندانه و شوربختانه مادامی که سردمداران ارگ در خواب افیونی تاریخ فرورفته اند، نیروهای ارتجاعی وابسته به پاکستان و کشورهای عربی از این فرصت طلایی بهره برداری های فراوانی نموده، در شمال چنان ریشه دوانیده اند و چنان شبکه های پر شاخ و برگی را تنیده اند که ریشه کن کردن آن سال ها چه که دهه ها زمان می برد. طرفه این که این راهبرد صد در صد به سود پاکستان است که توانسته است به یاری این گروه های تندرو شبکه های جاسوسی و خرابکاری خود را در سرتاسر کشور ما پهن کنند.
اشتباه محاسبه ارگ در این است که گمان می برد که به تنهایی حضور امریکا تضمین جاودانی برای تحکیم سلطه بی چون و چرا و ابدی شان در ملک خداداد است. از این رو، نادرست می پندارد که همه چیز تحت مدیریت است. چنان چه باری اشرف غنی احمدزی هنگامی که کندز سقوط کرده بود، اعلام داشت که نگران مباشید، همه چیز تحت مدیریت است. غافل از این که روزی می رسد که همه چیز از مدیریت بیرون شود. خطر بزرگ در این است که به محض ضعیف شدن نیروهای شمال، پاکستان می تواند به یاری حزب اسلامی، طالب و داعش با راه اندازی کودتایی برج و باری ارگ را براندازد و باندهای کرزی و احمد زی را که نه از پشتیبانی مردمی برخوردار اند و نه کدام تکیه گاه نظامی نیرومند سرسپرده دارند، به یک گردش چرخ نیلوفری به زباله دانی تاریخ بیفکند.

>>>   Shaheer
بنازم این چنین‌ والی را که ریس جمهور در برکناری اش باید ۵ سال تمام حکومت خود را در تصمیم گیری سپری کند و آخر هم نتواند.
نور ریشه مردمی دارد او ظرف شوی غنی که از آمریکا آمده و میخواهد فرزندان اصیل این خاک را به حاشیه بکشاند. این آرزو را به خاک خواهی برد.

>>>   با کمال تاسف رهبران شمال از هدف واحدی برخوردار نیستند. با داشتن هدف یگانه و با داشتن اخلاص و شجاعت هیچ قدرتی نمی تواند این جبهه را شکست بدهد بلکه با اتحاد و انسجام بر محور هدف واحد که نجات کشور باشد شمال می تواند همه کشور را تحت تسلط خود قرار دهد.اختلاف در هدف هر جبهه ای را متلاشی می کند. بارها دیده شده که رهبران شمال جبهه ای را تشکیل داده اما با کوچکترین وعده های دروغین از هم فاصله گرفته و هر یکی به دم یکی از پشتونها اویزان شدند. با این وصف ممکن نیست جبهه شمال به جایی برسد.

>>>   رستگار دهگان
هوشیار به دوستانیکه استاد عطا را تخریب میکنند.
خطا و اشتباه یکی از خصایص انکار ناپذیر هر انسان است. استادعطا هم نمیتواند بدون عیب و عاری از خطا و اشتباه باشد؛ اما این حقیقت را نیز باید پذیرفت که در شرایط کنونی استاد عطا یگانه خار چشم فاشیسم است؛ و برکناری او آرزوی هر فاشیست است. از والی یک ولایت نباید انتظاراتی داشت که باید از پوتین داشت. فاشیست ها نه دین و نه عقیده ای دارند؛ نه تعهدی به مردم و کشور؛ هر آنچه که آنها را به قدرت برساند و حاکمیت شان را تضمین کند؛ به آن گردن مینهند. از جانب دیگر یاران و همسنگران استادعطا کسانی که قهرمان ملی و استاد شهید را از پشت خنجر زدند؛ و بجز سیم و زر به هیچ چیزی نمیاندیشند؛ او را نیز در کارزار رویاریی با فاشیسم و توطئه جهانی تنها گذاشتند.
در وضعیت کنونی تخریب استاد عطا آب ادانداختن در آسیاب فاشیسم است.

>>>   ما افغان نيستيم
تازه از بلخ!
جنگ قومي آغاز ميشود....
قول اردوي شاهين به دستور اشرف غني در حالت آماده باش قرار دارد تا بعد از اينكه اشرف غني استاد عطا را از ولايت بركنار كرد نيرو هاي طرفدار استاد عطا محمد نور را سركوب كنند.
پ ن
در اين جنگ اما اوزبيك و تاجيك در جغرافياي خود به قوم افغان سر فرود نخواهند آورد.
در صورتيكه اين حالت ادامه يابد ناقلان شمال به دوزخ فرستاده خواهند شد با برادران طالب و داعش خود يكجا.

>>>   خراسان بزرگ شمال افغانستان
برادران تاجيك نگذاريد اجنبي ها بالاي فاميل هاي تان در ولايت تان حكومت كند از نور تاجيك تبار حمايت كنيد

>>>   Etemadi
يك والي كه سالها مبارزه كرده، وطن خويش را دوست داشته، امنيت آورده، باز سازي كرده، ميدان هوايي ساخته، خط ترين را آورده، در بين مردم اش بوده، كدام منطق اجازه مي دهد وي كناره گيري كند؟ بلخ زادگاه مولانا، مردم و صاحب دارد! زور اشرف غني، حنيف اتمر و عبدالله بي خاصيت و بي كفايت هرگز به استاد عطا والي بلخ، بخدي، ام البلاد يكي از شهر هاي بزرگ خراسان ديروز و افغانستان امروز نمي رسد.

>>>   صدسال بعدترکیه حتما دعوا میکند که جنرال صاحب دوستم از ترکیه بود واولاده اش به نسبت سکونت آنجا نام های ترکی برای خود اختیار میکنند طوریکه مولانا رارومی میخوانند
اسین چلبی فرزند جلال الدین باقر چلبی (بیست ودومین نواده مولانا شاعر و عارف بزرگ است. وی تنها فرزند جلال الدین باقر چلبی نیست بلکه فاروغ همدم چلبی تنها برادر اوست که در حال حاضر مدیر بنیاد بین‌الملی مولانا و ریاستفرقه مولویه در ترکیه است
اسین چلبی هم اکنون قائم مقام بنیاد بین‌الملی مولانا است.
ر

>>>   تسلط روز افزون قوم غنی بر ارکان حکومت ملی و درمقابل حذف و یا بی اثری سران اقوام دیگر در حاکمیت، نشان از طراحی قوی غنی و همفکرانش است. کرزی در مدت حکومت چند برابر غنی، در رسیدن به حکومت انحصاری پشتون به اندازه غنی توفیق نداشت.
افغانستان به سبک حکومت عبد الرحمان نزدیک شده است؛ حکومت پشتون بر تمام کشور.

>>>   پشتونها کشور به خاک سیاه کشاندن


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است