جدال‌های ارگ و سپیدار، قصه کهنه و بهانه‌های تازه
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۱۴    ۱۳۹۶/۹/۲۶ کد خبر: 143271 منبع: پرینت

دو هفته پیش، وقتی شنیدم اشرف غنی کمر به عزل محمد محقق بسته است، به حماقت و پر رویی این آدم خنده ام گرفت. نه از باب حمایت از محقق و اظهارات مساله‌دار اش در تهران، که بیشتر از باب آنچه دیکتاتور پوشالی و نامشروع چون غنی خیالش را در کله می‌پروراند.

بحث اول و گپ آخر؛ اشرف غنی در کرسی ریاست جمهوری یک منتصب نامشروع و فاقد اعتبار مبتنی بر قانون اساسی و اراده سیاسی مردم است. در حالی که محمد محقق به عنوان معاون دوم ریاست اجراییه، یکی از ستونهای اصلی اصلاحات و همگرایی یا تیم برنده انتخابات 93 است. انتخاباتی که در آن، به دلیل بازی تباری کرزی_غنی و دار و دسته شان، اراده سیاسی مردم حرمت گذاشته نشد و قانون اساسی نقض شد.

حالا، وقتی آدم می‌بیند که بخش نامشروع و تقلبی حکومت وحدت ملی، کمر به عزل یک از ستون های بخش منتخب این حکومت می‌گیرد، به دو دلیل خنده آور است.

یکم، به پر رویی و دیده درآیی جناح تقلب کار. دوم، به بیچارگی و بطالت جناح منتخب و برنده انتخابات. چون واقعیت امر این است که اگر رهبران تیم اصلاحات و همگرایی از او کار با جدیت و قاطعیت اقتدار اعمال می‌کردند، کار به اینجا نمی‌رسید.

این درست که مخالفت عبدالله عبدالله با خواست غنی برای عزل محمد محقق، جلو تلاش‌های تک روانه غنی را گرفته است. ولی مساله این است که مدارای بی رویه و غیر قابل قبول عبدالله عبدالله در مقابل تک روی و تمامیت خواهی غنی، رفته رفته وضعیت را به بن بست کشانده و جدن مستعد فروپاشی از درون ساخته است.
***
به باور من، اظهارات محقق در تهران همان قدر نادرست و مساله دار است که حضور همزمان طارق شاه بهرامی در کنار وزیر دفاع عربستان و اجرای ریژه چاپلوسانه اش به محضر دولت عربستان سعودی. ریژه ای که اصل بیطرفی دولت افغانستان در جنگ عربستان و یمن را بصورت آشکارا نقض می‌کند.

برای همین است که برخورد دوگانه و غرض آلود در قبال جنگ های نیابتی منطقه، هم خنده آور است و هم مضحک و سیاسی.

با این حساب اگر قرار باشد محمد محقق به خاطر اظهارات اش در تهران مستحق مجازات عزل از جلسه‌های شورای امنیت ملی و کابینه شناخته شود، اشرف غنی، اتمر و استانکزی نیز به دلیل جانب داری از عربستان در جنگ یمن و عربستان، مجازات بمثل شوند. برای همین است که گند و مرداری های ناشی از خودکامگی اشرف غنی را هرچه بیشتر شور داده شود مضحکه و رسوایی اش بیشتر بالا می‌زند.

آصف آشنا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اشرف غنی
بحران افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   فکر نکنم از ته دل به اظهارات محقق موافق باشی اما تعصب قومی و هزاره بودن مانع ګفتن حق میشود. هیچ کسی ګناه خودرا با به رخ کشیدن ګناه دیګران توجیه کرده نمیتواند. اګر فرض کنیم بهرامی یا هرکسی دیګری غلام کسی شد پس باید شما هم دول غلامی را به سینه بزنید. من فکر میکردم که خودت یک جوان بدون تعصب و لبرال باشی اما فکر کنم ریشه تعصب درین کشور بسیار عمیق است....
علی خیل از پروان

>>>   عطا صفوی
فکاهی « پوتین» شباهت کامل به همان " دایاک" (خلع قدرت -سیاسی ونظامی ) ما دارد....!
----------------------------------------------------------------------------------
باور کنید وقتی من به این فکاهی پرمعنی گوش میدادم ، دقیقا به فکر آن صحنه ها وعملکرد های دردمنشانه و نابخردانه چند دانه معامله گرا شرفباخته که به فرمان یک گروه متعصب فاشیزم افغانی چون خلیلزاد ، اشرف غنی وکرزی عمل کردند افتیدم که پنچشر ودرمجموع شمال را زیرنام دایاک ( خلع ) نمودند ، درحقیقت این خلع سلاح نبود ، بلکه آغاز خلع قدرت و آغزتوطیه بود. واین لکه ننگین تاریخ هرگز پاک نخواهد گردید وبرپیشانانی این فرومایه گان باقی خواهد ماند وبرای نسل امروز وفردا به یک زخم خونینی تبدیل شده است.
پوتین این فکاهی معنی دار را در هفته جاری درنشست سالانه خبری درحضورقریب به 1700 ژورنالیست داخلی وخارجی زمانی بیان نمود که به پرسش یک خبرنگار درمورد دفاع از خاک وتمامیت ارضی روسیه پاسخ کوبنده همراه با فکاهی شوخی آمیزی ارایه نمود.
پوتین با بیان اینکه «یک شوخی عصری وجود دارد» گفت:
«می‌گویند، پسری نزد پدرش (افسر متقاعد) میاید، افسر از پسرش می پرسد: اینجا خنجر من بود، کجا است؟ پسر در جواب میگوید : پدر جان خفه نشو، من آنرا با ساعت پسر همسایه مبادله نمودم، پدر میگوید: ساعت را نشان بده، بلی ساعت بسیار خوبی است. پسرم، اگر فردا باندیست ها نزد ما بیایند، برادر، مادر و من را بکشند، خواهرت را مورد تجاوز قرار بدهند، تو به آن‌ها چه خواهی گفت؟
پسر: خواهم گفت: شام تان بخیر، ساعت 12:30 به وقت مسکو است..»
با اینکه تمام حاضرین نشست کنفرانس با این شوخی پوتین لحظاتی با صدای بلند خندیند ، اما برای من شنیدن این فکاهی درضمن اینکه برلبانم تبسمی وجود نداشت حتی دردآورهم بود ، به دلیل اینکه امروز توسط همان "خنجر های " تبادله شده درمقابل معاملات ننگین توسط این سبکسران هویت فروش معامله گر سرم را ازتنم جدا میکنند .
به گفته دوست نهایت گرامی ام داکتر صاحب همایون که درجای نوشته بودند " این نامردان ما هم تمام خنجر ها را به ساعت دیواری معامله کردند ".
فراموش نکنید هر آنچیکه امروز من وتو دراین بدبختی وبی سرنوشتی فرو رفته اییم ، همه وهمه نا کارآیی ومعاملات خاینانه آن چند نفری است که مردم امروز باپوست واستخوان اش حسس میکنند وهنوز از انجام این آینده تاریک خبری نیست...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است