ظاهرا شدت جنگ در گوشه های افغانستان پای نظامیان غربی آمریکایی را به نبرد کشانیده است. چنانکه در گزارش شش ماه نخست سال روان میلادی آمده است. نیروهای ویژه آمریکایی 2175 عملیات را در کنار نیروهای افغانستانی بوده اند که تنها سهم آنان در این عملیات ها مشوره دهی بوده است اما تنها در 261 عملیات سربازان آمریکایی در کنار نیروهای افغانستانی وارد جنگ زمینی شده اند. در حال حاضر هم شدت جنگ سربازان غربی را به نبرد رو در رو با گروه های مخالف واداشته است.

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، احمدشاه رمضان عضو مجلس نمایندگان در برنامه «پس ازخبر» گفت: در واقع اگر اراده ای در آمریکا وجود داشته باشد بسیار به زودی می تواند این تعداد کم طالبان را که در افغانستان وجود دارند را از بین ببرد و اینجا را تصفیه کند. دیدیم که بیشتر از جنگ افغانستان، در سوریه و عراق از نظر داعش و القاعده و از نظر امکانات مالی و اقتصادی و همه چیز در آن مملکت زیادتر بود. اما اراده قوی وجود داشت که در آن کشورها داعش و القاعده از بین برود این بود که در زودترین وقت توانستند که سوریه و عراق را از پاک کنند.

وی، معتقد است هدف حضور آمریکا کنترل جنگ در افغانستان نیست و بیان داشت: اما سیاست دوگانه آمریکا در افغانستان باعث می شود که ما در اینجا روی آرامش را نبینیم. اگر ما روز اول جنگ را به حساب بیاوریم، طالبان نود و پنج درصد خاک افغانستان را در دست داشتند اما آمریکا آنها را در طول پنج روز تار و مار کرد. اما حالا که فقط تعداد کمی یاغی و باقی پیدا شده اند و در کوه ها هستند را نمی توانند مهار کنند. حتما می توانند اما قصد و هدفی برای این کار ندارند.

به باور رمضان، بحث صلح در افغانستان ما را به جایی نمی رساند و افزود: دولتمردان افغانستان هم در این زمینه کار نمی کنند و دست نشانده این ابرقدرت بزرگ می باشند و از خود هیچ خط مشی سیاسی ندارند. صلح هم به یک موضوع مسخره تبدیل شده است. یعنی ما سعی بر صلح با کسانی داریم که خودشان هم مزدور بیگانه هستند. صلح با چنین افراد و با چنین رویکردی ما را به هیچ جای درستی نمی رساند. در واقع هر چیزی که آمریکا بگوید دولت همان را انجام می دهد. چرا که این دولت جیره خوار آمریکایی ها هست و به هر سازی که بگوید می رقصد. به خاطر فکر و اندیشه و مقصد آمریکایی ها است که جنگ هر روز از مردم ما قربانی می گیرد.

این نماینده مجلس، معتقد است آمریکا نوعی بازی با جنگ افغانستان را به راه انداخته است و در این مورد می گوید: جنگ افغانستان در واقع پیچیده نیست و همه چیز در دستان آمریکا می باشد. یعنی اینگونه است که آمریکا گاهی حکومت را غالب می کند و گاهی طالبان را غالب می کند تا همیشه آتش جنگ افروخته باشد و آمریکا خود بهانه حضور برای جهانیان داشته باشد و به هدف خود برسد. وگرنه اگر ما خودمان هم اراده کنیم به راحتی این تعداد کم از طالبان را به راحتی می توانیم از بین ببریم. این حرف بسیار درست است که می گویند اگر آمریکا و روسیه بخواهند می توانند هر جایی را یا بسیار آباد کنند و یا بسیار خراب کنند. روسیه با قدرتی کمتر از آمریکا توانست داعش را در سوریه و عراق شکست دهد آیا آمریکا نمی تواند در افغانستان چهارتا طالبان را مهار کند؟

رمضان در اخیر گفت: شانزده سال است که این نظام تشکیل شده است و این نظام کاملا آگاه هست که تروریست ها در پاکستان در کجا تشکیل می شوند و در کجا تمویل می شوند و این اطلاعات هم به طور مکمل در دست آمریکا می باشد. در واقع این موارد را آمریکایی ها از ما هم بسیار بهتر و دقیق تر می دانند. اگر می خواستند صادقانه عملیات کنند به آسانی می توانستند اینجا را پاکسازی کنند. حالا هم حضور نیروهای خارجی در میدان های نبرد هیچ تاثیر مثبتی بر اوضاع مملکت نخواهد داشت چرا که اراده واقعی برای این کار وجود ندارد.

کد (30)

>>>   Mutaref
«داعش» تا بهار آينده در شمال كشور داراي پايگاه ها و قدرتِ تعرض به مرزهاي كشورهاي آسياي ميانه را داشته باشد. ولايات سرپُل، فارياب، جوزجان، تخار، بدخشان ، كندز، بلخ و غور از جاهاي است كه داعش تسلط پيدا نمايند. جنرال دوستم نخستين فردي بُود كه بايد از صحنه برداشته مي شد تا روحيه ضد داعش و طالب توسط اوزبيك تباران در قلمرو جنبش اسلامي كُشته شود و فارياب را براي داعش محوريت بسازند، حلقات استخباراتي عربي در همكاري با غرب جمع ستون پنجم در رژيم كابل اين پروژه را بايد به پايه إكمال برساند. عطا محمد نور، از چهره هاي ضد طالب و داعش و از شخصيت هاي قدرتمند در شمال، مزاحم ديگري است براي ظهور داعش در بلخ، بنا مطابق «نقشه» از سِمت ولايت بلخ كنار زده شود. اگر دست حلقات ستون پنجم مي رسيد، تا حالا طرح ترور اورا هم مثل جنرال دوستم مي ريختند (كه خوشبختانه ترور جنرال دوستم هم ناكام ماند). نور بلخ در حالي كه ولايت بلخ را در سطح افغانستان نماد توسعه و نوسازي ساخته، چرا بايد كنار زده شود؟ اينجاست كه نيت ارگ، شلاقيت و سياست ورزي اين كانون توطئه را خووب درك مي كنيد.
تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل...

>>>   شوونیست ها میخواهند هم غرب را دراختیار داشته باشند هم شرق را:
سفرآقای کرزی به روسیه ویکی از کشورهای عضو پیمان شانگهای به قصد فضا سازی برای تحقق برنامه های کلان شوونیست ها است. یعنی می خواهند هم غرب را دراختیار داشته باشند هم شرق را. این کوشش های مستمر و سازمان یافته وبرنامه ریزی شده در اوضاع واحوالی رخ مینمایند که بقیه مدعیان وتیکه داران قومی به پست های کوچک و درآمدهای شخصی پول وثروت وحضور سمبولیک درهیرارشی قدرت قانع شده اند وتوان و شهامت مقابله کردن با شوونیزم را درسمت وسوی تغییررادیکال وبنیادین وعدالت خواهانه ندارند .بنا براین پیشاپیش هشدار می دهم جوانان آگاه باشند، برای هرنوع اقدامی که ضرور افتد ودرست تشخیص داده شود، در همه حال دربرابر تمامیت خواهان وبی عدالتی ها وقانون شکنی های شان بی تفاوت نخواهیم ماند.
لطیف پدرام

>>>   محمد اسلم سلیم
پاسخ حلقهء خبیثه ارگ یا همان کانون توطئه شعار نیست!
من هیچ مناسبت حزبی وسیاسی با عطا محمد نور ندارم ولی از موضع یک تاجیک با قلم وقدم درکنار او برای دفاع از هویت وعزت تاجیک ها قرار دارم.
باید به اقدامات متقابل متوصل شد !
امروز روز شعار نیست همه باید با قلم وقدم وتفنگ دار با تفنگ به میدان بیآیند از هویت وعزت مردم باید دفاع صورت بگیرد.
کنار زدن عطامحمد نور در برنامه نانوشته ائتلاف گلبدین غنی بود و همه پافشاری ها برای زمینه سازی حاکمیت فاشیزم در بلخ و یکسره سازی تاجیک ها حتی از حاکمیت دریک ولایت می باشد.
راه شمال از دند شمالی تا مزار را به روی غنی وهوادرانش باید بست .
دند شمالی کوهدامن ، پروان ، کاپیسا و پنجشیر باید مردانه وار درکنار عطا محمد نور به ایستند ، بغلان ، سمنگان ، بلخ ، سرپل ، جوزجان وفاریاب باید برای دفاع کامل آماده شوند .
سالها گفته ام که راه دیگری به جز ایجاد جبههء مقاومت مسلحانه در برابر فاشیزم وجود ندارد و از همین روز باید آغاز شود .

>>>   بگذار واضح تر حرف بزنم حمایت و شعار اسلامیت، افغانیت و استفاده از سایر کلمات همگانی مانند وحدت ، ملت، ملی، صلح، منافع ملی .... توسط پشتونها فقط و فقط بخاطر منافع قومی و لسانی بوده نه عمل به حقیقت معنای این کلمات ولی افسوس اینجاست که مردم هنوز هم فریب اینگونه کلمات و جلاداهای پرستار نما را می خورند و از حقیقت امر غافل اند.

>>>   Ariaie
تذكره را تحريم نماييد.
در پهلوى ان هوشيار باشيد كه ميخواهند به اقوام كوچك تقسيم تان كنند تا راحت تر قابل استثمار شويد.
همه تاجيكان با همه زير مجموعه هاى خانوادگى و قومى ان منحيث يك كلان هويت فرهنگى با هم متحدانه حركت نمايند. وطيفه ماست تا اين پيام و مسله مهم را خانه به خانه به گوش همه برسانيم!

>>>   Ariaie
وقتى مسولان جمعيتى مى گويند اقدام غنى غير مسولانه و عجولانه بود، آدم بايد به عمق ساده لوح بودن، از تاريخ بيخبر بودن، عدم سياسى بودن، بيسواد بودن و بى راهبرد بودن انها پى ببرد.

اگر برترى جويان شيونيست قبيله اين مريضان فكر و اخلاقى انسان نما، كمترين باور به زندگى و برادرى در كنار اقوام ديگر مى داشتند، امروز افغانستان در اين موقعيت و وضعيت قرار نمى داشت. تنها تاريخ هفتاد سال اخير بيانگر ان است كه برترى جويان شيونيست قبيله با حمايت باداران خود براى سركوب، قتل عام ، حذف فزيكى، سياسى و فرهنگى اقوام ديگر به ويژه تاجيكان كه داعيه قدرت دارند و ميراث دار تمدن خراسان اند، اقدام كرده است. گروه هاى مختلف فعال تاجيك به اين نتيجه رسيده بودند كه قبيله بنا را به برادرى ندارد و خوى ان اشغالگرى و زورگوى است، اما با امدن مجاهدين كه زير نام بيرق اسلام، اخوت اسلامى و أمت واحده تربيه يافته بودند و تفكر حاكم شان بود، اين خوى وحشى گرى دشمنان تمدن به فراموشى سپرده شد. البته در ميان جهاديون اين تفكر اخوت اسلامى مختص تاجيكان بود و حزب اسلامى از همان اغاز با همان تفكر ميراثى جنايت كاران برادران مجاهد تاجيك خود را در هر جا قتل مى كرد وبا ديد قومى به سياست و قدرت مى نگريست تا اينكه در جنگ هاى تحميلى كابل نقش پيش قرولان اى اس اى را بازى كرد و نقاب از چهره انداخت. اما إخوانيون تاجيك در چند سال اخير به تدريج دارند نشان مى دهند كه در حال تغير اند و به عمق فاجعه و ادامه سياست اشغال همه جانبه و سرزمين سوخته دارند پى ميبرند. تاجيكان بايد چند مسله را مانند كلمه طيبه در گوش و قلب خود فرو برند:
قبيله گرايان هيچ گاه به دموىراسى تمكين نخواهد وباور ندارد.
قبيله گرايان در سدد اشغال و غصب كامل خراسان اند
قبيله گرايان قابل اعتماد نيست وبا ان بايد با حساب برخورد كرد
قبيله گرايان با تغير نام خراسان و إشغال نرم زير نام كوچى گرى در طول تاريخ اهداف خود را دنبال كرده اند.
قبيله گرايان در سدد حذف تمدن، تاريخ، زبان و همه ارزش هاى تاجيكان و اقوام ديگر اند
قبيله يك هدف دارد و ان تشكيل كشور تك قومى و حذف اقوام بومى اين خطه است.
قبيله گرايان ، مجاهد، خلقى، اخوانى، روسى، امريكايى، بيطرف، خورد و كلان يك باور دارند و ان اينكه پشتونيزم فراتر از دين، انسانيت و اخلاق است.

>>>   چرا بحث را به انحراف می کشید هموطنان، منظور من این است که زبان و نژاد خالی کشور اداره نمی کند حالا فلان جا فلان کشور مستعمره ایکس بود و ایگرگ بود که دلیل نمی شود، بلی از قضا خیلی از کشورهایی که مستعمره انگلیس بود مانند هندوستان با وجود هزار زبان و نژاد و مذهب و سنن دین از دولت جدا و دموکراسی دارد، مردم در غرب به یاد گیری زبان چینی رغبت دارند، زیرا می خواند تجارت کنند و پول دربیارند ولی در کشور ما فقط تاجران ولی فقیه تولیدات داخل را ورشکست کرده و مردم را بیکار و آواره کرده اند، همچنانکه دیکتاتورهای ما در گذشته و حال فقط استخراج نفت و صدور آن و غارت و چپاول و دیکتاتوری و زدن توی سر مردم را یاد گرفته است، گنه کرد در بلخ آهنگری --- به شوشتر زدند گردن مسگری. مشکل من و ترکها و فارسها و عرب...، زبان خالی نیست، زبان مادری حق مسلم هر انسان و قومی و ملتی هست، مردم در این نوع رژیمهای دیکتاتوری و عقبمانده دخل و تصرفی آزاد در تعیین سرنوشت سیاسی و فرهنگی، اقتصادی... خود و کشورشان ندارند، معلوم هست که هر کشوری زبان و سنن و فرهنگ خودش را داراست، حالا شما می خوای به زبان فارسی عشق بورزی بفرما بورز، ولی زبانت را برای من تحمیل نکن ،برای من فرق نمی کند چه زبانی رسمی باشد یا نباشد، بلکه مهم این است که آزادی باشد، حاکمیت ملی( دموکراسی و قوانین حقوق بشر جهان و قانون اساسی منطبق بر قوانین حقوق بشر جهان) حاکم باشد تا مردم از دیکتاتور پرستی و نژاد پرستی و زبان پرستی و جنگهای مذهبی فرقه ایی ...عبور کنند و به رفاه و آسایش و امنیت برسند و باهم در کنار هم تحت قانون مدرن زندگی کنند. حالا کجای این حرف ایراد دارد؟

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است