هم میهنان عزیز
دیروز طی نشر مطلب مختصر خواستار مشوره دوستان برای جناب استاد عطا محمد نور شدم که چه باید کرد؟
در نتیجه این که اکثریت دوستان عزیزم خواستار قاطعیت ،ایستادگی مقاومت در برابر حاکمیت خود کامه استبدادی شیونیستی شدند که من هم با ایشان کاملن موافقم ، زیرا تسلیمی و گذشت در برابر این حاکمیت استبدادی شیونیستی خود کشی است و بس.

این را حالا همه می دانند که عامل عمده بحران در کشور موجودیت نظام سیاسی مطلقه مرکزی و حاکمان فاسد و شیونیست مزدور نصب شده بیگانگان درین نظام می باشد .
سوال اینست که آیا با این مقاومت و فرض کنیم جا بجایی دوباره استاد عطا محمد نور در مقام ولایت بلخ برای چند سال دگر بحران افغانستان که ناشی از موجودیت نظام سیاسی مطلقه مرکزی و حاکمان فاسد و شیونیست نصب شده در این نظام می باشد حل خواهد شد از نظر من که هر گز نی.

درست این را می پذیریم که پا بر جایی جناب استاد عطا محمد نور در مقام ولایت بلخ عجالتن نیاز ی است مبرم و ضروری بخاطر مقاومت و جلوگیری از اعمال فاشیستی و شیونیستی حاکمان ارگ نشین در شمال افغانستان و باید مورد حمایت قرار گرفت ، اما بصورت کلی این یگانه فرصتی است برای جناب استاد عطا محمد نور که در تفاهم با دگر نیرو های عدالتخواه ضد حاکمیت مستبد شیونیستی راه و چاره اساسی و بنیادی در کل نجات کشور از بحران را مطرح کرد که آن به گفته عده زیادی از دوستان اعلام خود مختاری و امادگی ها برای پیش زمینه سازی استقرار نظام سیاسی اسلامی فدرال و بر چیدن زمینه های فعالیت گروه های شیونیست مزدور برای همیش می باشد و بس.

دكتر لطيف پدرام:

>>>   بلی، استقرار نظام فدرالی به خاطری نزد تان مطرح ست، که به کلی اختیار ولایات شمال را بین خود تقسیم کنید و دار و ندار آنرا بدون مداخلت حکومت مرکزی به تاراج ببرید. مردم عوام شمال قدرت مقاومت را عیۀ شما قاچاقبران و جنگسالاران ندارد. تنها همین حکومت کابل است که جلَو شما ها را گرفته است.

>>>   عطا و تنظیمی را کُــــد 91 کُشت !
آنها به این حرف ها نمی فهمند همه خواست عطا دوچوکی سفارت دربنگلادیش وتاجکستان است !!!

>>>   جالب است.
اگر قرار بر این میبود که در عوض طالبان پشتون، تاجکان از سمت شمال در مقابل قوای اعتلاف و دولت میجنگیدند و خواستار خروج قوای اعتلاف از افغانستان میشدند.
قسم به شربت گل، اگه در تمام رادیو تلویزیون ملی و دیگر تلویزیون ها نشرات به زبان فارسی میدیدی. در تمام ادارات دولتی از پیاده دفتر گرفته تا وزیر، یک نفر تاجیک را نمیدیدی.
دولت اعلان میکرد که بخاطر حفظ امنیت دولت و سلامت نیرو های خارجی، ما نمیتوانیم در ترکیب حکومت و دولت، افراد قوم یاغی( تاجکان) را مقرر کنیم.
اگر در مورد ایجاد شورای صلح چیزی میگفتی، با مشت در دهان ات زده میگفت: تو چطور جرأت میکنی در باره صلح با گروه دهشت افگن و یاغی که در مقابل دولت ما و دوستان بین المللی ما میجنگند، از کلمه صلح یاد آوری کنی و نام این کلمه مقدس را لکه دار کنی؟
یک نمونه بارز عبارت از حمله عبدالرحمن خان در مقابل نورستان و هزاره ها است.

>>>   بسیاری شوق رهبریت را دارد یا اهلیت اش ندارد و یا توانایی و مسولیت اش را ندیده.
از نگاه فهم سیاسی عطا محمد نور هنوز در کودکستان است، جالب اینکه شما "روشنفکران" از او رهبر جور میکنید و دنباله رو اش هستید.

>>>   رأست ميگويى. واقعا كه به نفع عطا است

>>>   عطا صفوی
" آسیایی پدر کار به نوبت...." !
----------------------------
در این شب روز وقتی درمجموع به رسانه ها وسایت های اجتماعی دقت میکنید وحتی به اصطلاح به حرف های یک تعداد آگاهان سیاسی...ونیز یک تعداد اعضایی پارلمان گوش میدهید که فریاد میکشند وگلو پاره میکنند که گویا : " کرسی های حکومت میراثی نیستند..." . ولی سوال اساسی به گفته دوست فرهیخته اینست : آیا حکومت 280 ساله یک قوم بالای یک کشور مگر میراثی است ؟
وحتی هیچکسی هم هنوز حاضر نیست در مقابل این مدعیان" یک بام دوهوا" استدلال منطقی کنند وبگویند : آی آقا ویا آیی خانم ...اگر حاکمیت در یک ولایت ویا یک وزارت میراثی نیست ، پس حاکمیت یک کشور هم توسط یک قوم خاص نباید میراثی بوده باشد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است