کاش سقوط بلخ تنها سقوط عطا و یا جمعیت بود
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۱    ۱۳۹۶/۱۰/۲ کد خبر: 143572 منبع: پرینت

واقعیت این است که در این روزها همه در غرب سرگرم آمادگی ها برای تجلیل عید کریسمس و سال نو 2018 هستند از جمله کودکان ما که در غرب بزرگ شده اند در این شب و روز که رخصتی مکاتب و دانشگاه نیز است هیجان خاصی دارند ولی با تاسف ما شریک خوشی های کودکانمان در یار غربت نیستیم چون تمام ذهن و هوش ما برای افغانستان و به ویژه کودتای اخیر ارگ علیه والی بلخ و مردم شمال دوخته شده است.

باید گفت اگر عطا محمد نور والی بلخ باشد و یا نباشد در زندگی ما در بریتانیا تاثیر مادی ندارد. به بیان دیگر ما هیچگاه نه شریک قدرت استاد عطا بوده ایم و نه جیره خوار او هستیم. حتی انجینیر داوود والی پیشنهادی ارگ و خانواده او را در لندن بیشتر نسبت به استاد عطا می شناسم اما بحیث کسی که بیش از 40 سال عمر خویش را در مبارزه علیه تمامیت خواهی و بی عدالتی وقف کرده است نمی توانم در برابر سیاست های برتری جویی، تبعیض و هویت براندازی از جانب هر گروهی که باشد چه چپی و یا راستی خاموش بمانم.

با استراتژی تمامیت خواهانه، تعصب و تبعیض پشتونیزم و ضعف نخبگان تاجیک آشنایی کامل دارم و این یک پدیده نو نیست. واقعیت این است که حرکت کودتاگونه ارگ کابل در همدستی با حکمتیار و خیانت باند عبدالله در برابر والی بلخ نمی توان خاموش و یا بی طرف ماند. والی بلخ یگانه و آخرین تکیه گاه مردم شمال بزرگترین مانع در برابر سیاست حذف و رقابت های جیوپلیتک در همسایگی با کشور های آسیای میانه است. سقوط والی بلخ بمعنای سقوط شمال و فاجعه جبران ناپذیر خواهد بود.

برخی نخبگان کوتاه فکر تاجیک در داخل و خارج کشور یا بی تفاوت هستند و یا سر جوال خیانت را با باند عبدالله گرفته اند تا از استاد عطا انتقام بگیرند اما نمی دانند که انتقام از استاد عطا انتقام از همه مردم شمال است. همچنان بسیاری از نخبگان ازبک و هزاره تصور می کنند که این جنگ قدرت میان تاجیکان جمعیت و پشتونیزم ارگ است بر زندگی آنها تاثیری ندارد اما فراموش می کنند که سقوط بلخ سقوط ازبک و هزاره و همه شمال نیز است.

کاش سقوط بلخ تنها سقوط عطا و یا جمعیت می بود. همه ما از جمعیت اسلامی و بویژه رهبران و فرماندهان کم سواد و کوتاه فکر آن دلخور هستیم اما این وقت زمان‌ مناسب و تصفیه حساب با جمعیت اسلامی نیست. ازین رو در صف آرایی نبرد قدرت میان ارگ و والی بلخ استاد عطا محمد نور باید موقف و جایگاه خود را روشن نماید. اگر استاد عطا محمد نور از بنده بخواهند که زندگی آرام در کنار خانواده ام را در لندن کنار بگذارم و بجای پیام در نبرد سرنوشت ساز در کنار ایشان قرار بگیرم بدون شک از تجارب و دانش خود برای نجات مردم ام دریغ نخواهم کرد به زودترین فرصت به بلخ می آیم.

پرسش اساسی این است که یک تعداد نخبگان خیال پرداز جمعیت اسلامی که تصور می کنند جمعیت‌ اسلامی نه تنها یک سازمان سیاسی است بلکه وارث " کاخ بلند هویت تمدنی خراسان بزرگ" نیز است در کجای این صف آرایی های قدرت میان ارگ و کابل قرار دارند؟

امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
والی بلخ
شمال افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   عطا محمد نور امروز در مراسم گرامی‌داشت از سالروز شهادت عبدالقادر ذبیح‌الله، داکتر عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی را "مــــــــــــــــار آستین" خواند.

>>>   سابق می گفتی گــــــــزدم است ! حالا به مار تبدیل شده ؟؟؟

>>>   تشویش هچگاهی نداشته باشید دیگر نه جنگ در افغا نستان می شود و نه کدام چیزی دیگر خاطر جمع باشید

>>>   بهروز جلال آبادی
نباید بی انصاف باشیم !
در بلخ ۱۵ سال یک تاجیک والی هست آن هم در سرزمین تاجیکان ، لیکن تعداد مثلی شغال فریاد میزنند که بلخ میراث پدری کسی نیست !
لیکن دوصد سال دولت در دست یک گروه فاشست مزدور است لیکن همین .....نمی گویند که این وطن خانه مشترک تمام اقوام است پس چرا فقط یک قوم حق دارد تا قدرت بدست ایشان باشد و دیگران هیچ !؟
باور کنید کدام روزیکه جهالت بنام پشتونولی خاتمه یافت همان روز این وطن گل و گلزار خواهد شد

>>>   هر كسيكه مانند استاد عطا محمد نور در برابر ظلم و استبداد اوغانيزم ايستاده گى كند ، رهبر ماست.
زنده باد سلطان بلخ

>>>   1 اقای نور واقای دوستم و اقای محقق شما در حکومت وظیفه دار هستید و در مقابل حکومت ایتلاف کرده اید این عمل تان در دنیا وجود نداشته و ندارد اگر شهور سیاسی میداشتید اول از و ظایف تا ن استعفا و بعد ایتلاف میکردید اما شما ها نشه قدرت هستید و منطق تان را از دست داده اید
2 در جمعیت اسلامی که اقای منصور عضو است و هم وکیل سنا و یاوه سرایی میکند که ریس جمهور حق برطرفی نور را ندارد شاید اقای نور از طرف خداوند برا ی همیشه والی مقرر شده که این طور نیست اقای نور متوجه باشید که مانند جنبش روشنایی و جنبش رستا خیز باعث قتل مردم بیگناه و خوش باور نشوید که بیگناهان و خوش باوران مردند اما کسانی که انها را تشویق کردند مانند بهزاد و پدرام زنده ماندند گفتار یاوه سرایی اقای منصور و امثال شان باعث کشتن مردم بیگناه میشوند و زندگی شما را اقای نور هم به خطر موجه می سازد
3 از وقتیکه پول های بانکی اقای نور و ظاهر قدیر و لعلی و غیره دزدان و چپاول گران از طرف حکومت بند شده وجیداد های شان تحت نظر است و در صدد ضبط پول شان در خارج است این دزدان به زنجیر ها گرفته نمیشوند و دشمنی را در تمام جبهه در مقابل حکومت شروع کرده اند غافل از اینکه هیچ کاری از دست شان نمیاید و چیزی کرده نمی توانند
یگانه راه حل یک حکومت نظامی است مانند مصر که اخوان المسمین را که در سی و شش سال به صدها هزار مردم بیگناه را د ر دنیا ازبین برذ نابود کرد و حالا رو به ترقی است

>>>   Mutaref
مصاحبه انجينير داوود، والي نام نهاد اشرف غني براي بلخ را ديدم. يك آدم بيچاره، بيمار و بي سواد. نمي دانم چه كسي احمق مي شود تا فريب شعار «اصلاحات» اشرف غني را بخورد. بازي ارگ در قبال بلخ به وضاحت نشان مي دهد كه نهايت ....است. جلو سياستِ ويرانگر ارگ را بگيريد و پاسخ دندان شكن بدهيد كه ديگر سياست انحصار و زورگويي مصرف تاريخش گذشته. اشرف غني را در بازي ....خودش طوري بزنيد كه تا يادش باشد دست به چنين توطئه پليد نزند

>>>   فیلی در جنگلی که آنجا مورچه ها پادشاهی ها، قلمرو ها و سلطنت ها داشتند نمایان شد. او در این جنگل گشت و گزار می کرد، از قضا در مسیر که او روزانه رفت و آمد می کرد، سوراخ های مورچه ها و سازبرگ پادشاهی ها و سلطلنت ایشان نیز قرار داشت. هرگاه که فیل در این محل می گذشت و یا می چرید، با پاهای بزرگ و وزن بیکران خود مورچه ها را زیر پا، خانه ها و کاشانه هایشان را برباد و سلطنت ایشان را بر هم میریخت.
مورچه ها چندین بار جمع شدند، مجلس و شورا های عالی ترتیب دادند، قطع نامه نوشتند، عذر نامه نوشتند، شکایت ها کردند و حتی اخطار ها به آدرس فیل نثار کردند، اما تمام کوشش های ایشان بی اثر باقی ماند. فیل بدون توجه به غال-مغال و چیغ ایشان به رفتار روزمره ی خود دوام می داد.
مورچه ها از این که فیل تمام دار و ندار و هستی شان را برباد نموده بود و از سوی دیگر اینکه اصلا مورد توجه فیل قرار نمی گرفتند، خیلی رنج می بردند و حیران مانده بودند که چه چاره ی را برای بقا، پیش گیرند!
روزی کاسه ی صبر مورچه ها لبریز شد، راه دیگر نیافتند و به جنگ و دفاع مسلحانه در حالت آماده باش در آمدند، همه یکجا لشکر آراستند، لشکر آراستند ولشکر را قوی ساختند و شمشیر کشیدند و یکی از پهلوانان رستم ذات خود را بصفت سرلشکر اټا خان تعیین نمودند.
روزی دیگرفیل در رسید.
لشکر مورچه ها تحت فرمان روایی سرلشکر اټا خان ، بر آن فیل ویرانگر، یورش بردند. لشکر مورچه ها به چهار بخش تقسیم شدند و به چهار پای فیل شتافتند و به مشکلات زیاد و سوختان نفس های بیشمار و پی هم، تمام وجود فیل را تسخیر نمودند. مورچه ها بشکل لا انقطاع به شمشیر و نیزه و تیر زنی، بر هر گوشه ی بدن آن فیل ویرانگر وارد کارزار بودند. ناگهان فیل متوجه شد که مورچه های بیشمار بر روی پوست بدن او یورش برده اند.
فیل تصمیم گرفت که خودرا از لشکر مورچه ها برهاند، از اینرو اندام خود را یکباره تکان داد. همینکه فیل اندام خود را تکان داد، لشکر مورچه ها با تمام زحمات و عرق ریزی هایشان از بالای وجود فیل ویرانگر و ستمگر، بر زمین افتادند. از بعضی ها پا و دست و بعضی دیگر هم کمر و گردن شکسته و تعدادی هم جان باخته شدند.
مورچه ها دیگر از آن بیش حال و شیمه و زور و اندیشه برای حمله ی دوباره نداشتند و لشکر آراسته ی ایشان کاملا متلاشی و پراگنده شده بود، در عین حال به اصل مسئله و ضعف خویش در برابر فیل ویرانگر نیز پی برده بودند.
بعد از این باخت نافرجام همه ی شان در نا امیدی و یاس قرار گرفته بودند، حتی برای برگشت به خانه و کاشانه هم برایشان توانایی و شیمه و امید نمانده بود.
ناگهان دیدند که سرلشکر اټا خان هنوز هم صلاح بر زمین نگذاشته، بر زمین هم نیفتاده بلکه در گلوی فیل ویرانگر آویزان است.
با دیدن این حالت، رمق حیات بر وجود لشکر شکست خورده و مرده مانند شان دمیده شد، و امید رفته، دوباره به دل هایشان برگشت و برق توانایی و جسارت بر دیدگانشان روشن شد.
همه امید بستند، به حمایت سرلشکر اټا خان خود تجمع نمودند و به امید کامیابی و سرافرازی در جنگ، همه به یک آواز فریاد کشیدند:
سر لشششششششکککککککرررررررررررر!
مااااااااااااا حمایتت می کنییییییییییییییییییییییییم!
خَفکش کووووووووووووووووووووووووو! اټا خان

>>>   هیچ ترسی نداشته باشید کاری نمیشود عطا هم یک انسان است اگر او میمرد بجایش کسی را معرفی نمیکردند ؟ بالاخره چوکی ها که میراثی نیست تنها همین افراد جمیعت است که اگر نشستند تا زنده هستند چوکی را رها نمیکنند این کار خوب نیست اینها جهاد برای چوکی کرده بودند یا برای خدا و مردم خود ؟

>>>   فکرت را بگیر اگه به اژدها تبدیل شد اول ترا زنده قرت میکنه

>>>   Amirzada
پشتونیزم ارگ دارای سه بازوی قدرت است:
۱) بازوی خارجی بحیث تکیه گاه اصلی قدرت.
۲) بازی راست آن حکمتیار بحیث تکیه گاه غلزایی محور قدرت.
۳) بازوی چپ آن عبدالله بحیث غلام بچه قدرت.
با سقوط عبدالله در واقع بازوی چپ پشتونیزم حاکم قطع میشود. در نتیجه پشتونیزم نمی تواند به سادگی هویت مردم را در شناسنامه های برقی حذف کند و یا به کمک عبدالله جلو جنبش عدالت خواهی مردم را بگیرد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است